یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

پیراهن عثمان درست کردن


چیزی را بهانه شر و نزاع و بگیر و ببند و تسویه حساب قرار دادن .
آورده اند كه ...
معاویه آدم منافق و دورویی بود . او و یارانش وقتی بر مملكت اسلامی مسلط شدند ، هیچكدام ایمان نیاوردند .
شخصی می گوید : در اتاق او را تنها دیدم كه متأثر است . به او گفتم : چرا غمگینی ؟
در این هنگام ، موذن گفت : اشهد ان لا اله الا الله .
معاویه گفت : تا وقتی این صدا بلند است متأثرم ! اگر بتوانم این صدا را خاموش كنم ، با نشاط خواهم شد .
این آدم دغلباز به اندازه ای شیطان است كه از قبل ، این كار را پیش بینی می كند .
او در زمان ( عثمان ) به مدینه آمد و دید عثمان در مخاطرهٔ عجیبی گرفتار شده است .
عده ای از مردم مدینه بر او شوریده اند پیش عثمان رفت و گفت : چه خبر شده ؟ میخواهی یك گارد محافظ بفرستم تا تو را حفظ كند ؟
عثمان گفت : نه . معاویه گفت : چند نفر را از مدینه تبعید كن . عثمان گفت : نمی توانم !
معاویه گفت : بنابراین نوشته ای بمن بده ! تااگر اتفاقی برایت افتاد انتقام خونت را بگیرم .
عثمان نامه ای نوشت كه خونبهای من برای معاویه است ! معاویه ، پیرزنی را در آن خانه گماشت ، ده هزار درهم نیز به آن زن داد و گفت : همین روزها عثمان كشته می شود ، وقتی كشته شد ، پیراهن خون آلودش را بیاور ، شام و جایزه بگیر . چند روز بعد ، مسلمانها به خانه عثمان ریختند و او كشته شد .
پیر زن ، پیراهن خون آلود او را برداشت و به شام برد . معاویه ، پیراهن عثمان و خونخواهی او را بهانه كرد ، به نام اینكه علی ( ع ) عثمان را كشته است و من می خواهم انتقام خون عثمان را بگیرم .
منبع : شمیم


همچنین مشاهده کنید