چهارشنبه, ۲۷ تیر, ۱۴۰۳ / 17 July, 2024
مجله ویستا
چرا استقلال بانک مرکزی برای اقتصاد مفید است؟
![چرا استقلال بانک مرکزی برای اقتصاد مفید است؟](/mag/i/2/tezmd.jpg)
امروزه وجود یك بانك مركزی استقلال یافته همراه با تمركز اهداف آن بانك بر كاهش تورم و ثبات قیمتها برای هموار نمودن مسیر رشد و توسعه كشورها از پیشنیازهای موفقیت در سیاستهای پولی و از طرف دیگر سیاستهای مالی محسوب میشود.
میتوان گفت «استقلال بانك مركزی» بدین معنی كه بانكهای مركزی باید از سیطره فشارهای سیاسی رها شوند، ایدهای نو است. وقتی ویژگیهای بانك مركزی را فهرست میكنید، میبینید كه این بانك، بانك بانكها و مشاور دولت در امور بانكی است و بهتر میتوانید بحث استقلال را بر پایه وظایف بانك مركزی تحلیل كنید. البته ریشه نیاز به استقلال را باید در محدودسازی قدرت سیاستمداران در اعمال فشار سیاسی جستوجو كرد. از دهه ۱۹۸۰ موج استقلال بانكهای مركزی در كشورها اوج گرفته است.
بانك مركزی فرانسه در ۱۹۹۳ پرچم استقلال را بر سر در خویش نصب كرد. كنترل سیاسیون بر بانك مركزی انگلستان و ژاپن در ۱۹۹۸ پایان گرفت و بانك جدید مركزی اروپا در همان روز افتتاح شد، یعنی از اول جولای ۱۹۹۸ با اعلام استقلال خود قدم به میدان نهاد.
استقلال بانك مركزی دو عنصر عملیاتی مهم دارد؛ یكی آنكه سیاستگذاران پولی باید از قید كنترل بودجه یعنی دخل و خرج خود آزاد باشند. اگر سیاستمداران چه در قوهمجریه و چه مقننه بتوانند در بودجه موردنیاز بانكها دخالت كنند و آنها را محتاج تصمیمات خود بدانند بر تصمیمگیریهای بانك نیز سلطه خواهند یافت. (بانكهای تخصصی كه هزینه سرمایهگذاری پروژهها را تامین میكنند در ارزیابی پروژهها میگویند: هركس پول آهنگ را میدهد آهنگ را هم او انتخاب میكند.)
عنصر مهم دوم آن است كه سیاستهای بانك نباید توسط مردم و گروههای بیرون بانك قابل دور زدن باشد. وجود این دو برگردان كه مثلا بانك نرخ سود تسهیلات را فلان مبلغ تعیین و اعلام كند ولی موسسات مالی و پولی با فرمولهای خاص مسیر سیاست بانك را تغییر دهند از سموم استقلال بانك محسوب میشود. قبل از ۱۹۹۸ سیاستسازان بانك مركزی انگلستان تغییرات لازم در نرخ بهره را به صورت پیشنهاد برای خزانهدار كل میفرستادند. (مقامی معادل وزیر دارایی) تا او به عنوان یك مقام سیاسی تصمیمگیری كند. اما پس از ۱۹۹۸ «كمیته سیاست پولی» بانك مركزی انگلستان به صورت مستقل درباره نرخ بهره تصمیم میگیرد. این روش در ایالاتمتحده نیز ساری و جاری است.
برای نمونه وقتی «كمیته بازار باز فدرال» با توجه به شرایط حال و آینده اقتصاد ملی و بینالمللی نرخ بهره را در ایالاتمتحده بالا یا پایین میكند، استقلال بانك مركزی اجازه نمیدهد شخص رییس جمهور (كه میتواند تصمیمات كنگره را برای خروج نیروها از عراق وتو كند) یا پارلمان و مجلس كه نمادی برای دموكراسی آن كشور هستند- یا حتی دیوان عالی كشور آن را لغو كنند.
پیش نیاز موفقیت سیاست پولی چیست؟ یكی از مهمترین عناصر آن طولانی بودن افق زمانی آنها است. سیاستگذاران در تدوین سیاستهای پولی و مالی نباید به خاطر رنج امروز گنج فردا را فراموش كنند. چه احتیاجی است كه تصمیمسازی پولی از قدرت سیاستمداران رها شود؟ زیرا سیاستمداران كه در یك جامعه دموكراتیك با رای مردم انتخاب میشوند، همیشه دغدغه انتخاب مجدد خود و گروهشان را دارند و به خصوص در اواخر دوره خدمت خود برای دوره بعد «سرمایهگذاری» میكنند.
از ویژگیهای آنها آن است كه افق زمانی برای آنها به دوره بعد از وزارت و وكالت آنها محدود میشود! به همین جهت است كه امروزه در ادبیات اقتصاد كلان با «ادوار تجاری سیاسی» روبهرو هستیم یعنی سیاستمداران در خارج بانك مركزی اگر بتوانند نرخ بهره را دستكاری میكنند تا با رونق اقتصادی موقتی در جامعه قبل از شروع مبارزههای انتخاباتی یا در متن آن به هزینه ثبات بلند مدت اقتصادی ضریب رای آوری خود و گروه خود را بالا ببرند.
سیستم سیاسی بیشتر كشورها به شكلی در آمده كه كمتر سیاستمداری در مقابل وسوسه قربانی كردن اهداف بلند مدت در پیش پای منافع كوتاهمدت پایداری میكند. به همین دلیل است كه امروزه تحقق هدف ثبات پایدار در اقتصاد كلان جای خود را به پایداری بی ثباتی در اقتصاد داده است. درجه استقلال بانكهای مركزی در تنظیم سیاستهای پولی نقش مهمی دارند. یكی از استادان قدر اقتصاد پولی این وسوسه را مطرح و اضافه میكند، سیاستمداران قبل از انتخابات نرخ بهره را پایین آورده و نقدینگی را بالا میببرند. این امر اگر در كوتاهمدت تولید و اشتغال را بالا ببرد در بلندمدت یعنی بعد از انتخابات جامعه را با تورم بیشتر مواجه میسازد. چرا آنها نرخ بهره را هدف قرار میدهند؟ او میگوید چون تعداد قرضگیرندگان (مردم) از قرضدهندگان (بانكها) خیلی بیشتر است.
جمعبندی آنكه برای سلامت اقتصادها و شفافیت و پاسخگویی، استقلال بانك مركزی در هدفگذاریها و آزادی در انتخاب ابزارها و سیاستها است. تا بانك مركزی به عنوان نهادی غیرسیاسی بتواند وظیفه خود را به عنوان بانك دولت نه یك بانك دولتی انجام دهد. در این راستا بانك دو وظیفه مهم دارد.
۱) نیازهای مالی دولت را مدیریت كند.
۲) از طریق نرخ سود تسهیلات یا نرخ بهره دسترسی مردم به پول و اعتبارات را كنترل نماید. انجام این دو وظیفه همراه با چند مورد دیگر باعث میشود كه در ارزیابی تحقق هدف حفظ ارزش پول ملی در داخل و خارج (نرخ ارز) بدون تاثیرپذیری از فشارهای روزمره سیاسی بانكهای مركزی كارنامه قبولی بگیرند.
دكتر احمد یزدانپناه
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
مسعود پزشکیان ایران دولت سیزدهم دولت چهاردهم دولت پزشکیان عزاداری علی باقری محمدجواد ظریف ترور رئیس جمهور انتخابات
محرم شهرداری تهران هواشناسی قتل تهران تب دنگی تیراندازی زلزله شاهچراغ پشه آئدس عزاداری محرم شورای شهر تهران
واردات خودرو خودرو قیمت دلار قیمت طلا حقوق بازنشستگان قیمت خودرو بازنشستگان بازار خودرو اربعین سایپا مالیات ترافیک
امام حسین سینما سینمای ایران تلویزیون وزارت ارشاد دفاع مقدس لیلی رشیدی شورای عالی انقلاب فرهنگی فرهاد مشیری مختارنامه صداوسیما مهران غفوریان
آزمون سراسری ماه فناوری درمان و آموزش پزشکی
دونالد ترامپ عاشورا رژیم صهیونیستی غزه ترامپ جنگ غزه فلسطین اسرائیل آمریکا ترور ترامپ روسیه چین
فوتبال پرسپولیس استقلال علیرضا بیرانوند تراکتور باشگاه پرسپولیس رئال مادرید نقل و انتقالات لیگ برتر کیلیان امباپه یورو 2024 تیم ملی اسپانیا رامین رضاییان
هوش مصنوعی تیک تاک اینترنت ناسا تلفن همراه اپل شیائومی اسنپ
رژیم غذایی گرمازدگی کودکان افسردگی کاهش وزن نوشابه صبحانه استرس