چهارشنبه, ۲۱ آذر, ۱۴۰۳ / 11 December, 2024
مجله ویستا


باتلاق The Marsh


باتلاق    The Marsh
▪ کارگردان: جوردن بیکر.
▪ فیلمنامه: مایکل استوکس.
▪ موسیقی: اریک کیدسک، نیک دایر.
▪ مدیر فیلمبرداری: دیوید پراولت.
▪ تدوین: نیک روتوندو.
▪ طراح صحنه: ریموند لورنز.
▪ بازیگران: گابریله انور[کلر هالووی]، جاستین لوییس[نوآ پیتنی]، فارست ویتاکر[جفری هانت]، پیتر مک نیل[فیلیپ منوویل]، بروک جانسون[مرسی اوشیی]، جو دینیکول[برندان منوویل].
▪ ٩٠ دقیقه. محصول ٢٠٠٧ کانادا.
▪ ژانر: ترسناک، مهیج.
کلر هالووی نویسنده موفق کتاب های کودکان است. اما این اواخر کابوس های هراسناک زندگی شغلی و شخصی اش را تحت تاثیر خود قرار داده است. تصاویر وهم آلودی و تیره و تاری که می بیند، تمامی آرامش اش را بر هم زده است. پس از پیشنهاد روان درمانگرش مبنی بر رفتن به سفری تفریحی، تصمیم می گیرد تا به مزرعه رز مارش/گل مرداب در وستمورلند کانتی- که تصویرش را در تلویزیون دیده- برود.
به نظر می رسد این مزرعه که در دل طبیعت و کنار یک مرداب قرار دارد و به نظر سرشار از آرامش است، دقیقاً همان چیزی است که کلر به آن نیاز دارد. اما ناگهان اتفاقی غیر منتظره رخ داده و کلر اسیر اشباح یک پسربچه و دختری ١٢ ساله که در عمارت رز مارش هستند، می شود. کلر که با ناشری محلی به نام نوا پیتنی دوست است از وی کمک می خواهد. سپس آن دو به سراغ مشاور امور فرا طبیعی به نام جفری هانت می روند تا رازی را که در آن عمارت نهفته، کشف کنند. آنها به زودی شواهدی کشف می کنند که به جنایتی در حدود ٢٠ سال قبل در آن محل اشاره دارد…
● چرا باید دید؟
جوردن بیکر بازیگر نقش های کوچک سریال های تلویزیونی و باتلاق دومین فیلم وی در مقام کارگردانی پس از فیلم نگهیان برادرم[٢٠٠٤] است. یک فیلم ترسناک معمولی ٩ میلیون دلاری که بازیگر اسکاری خود را تباه کرده است. البته ویتاکر قبل از دریافت اسکار نیز به ندرت در فیلمی خوب که مجال بروز توانایی هایش را بدهد، ظاهر شده بود. استثناهایی چون گوست داگ در کارنامه وی اندک اند و انگشت شمار…
قصه فیلم بیش از اندازه آشفته است تا جایی که تماشاگر مبهوت می ماند آیا داستانی که کلر نوشته بعدها تبدیل به کابوس وی شده یا داستان خود را بر اساس کابوس هایش درباره عمارت میان مزرعه و باتلاق نزدیک آن نوشته است.
کارگردان فیلم ناتوان از نظم و نسق دادن و توجیه حوادث است. اغلب گره های داستان و اتفاق ها- مانند دیدن تصادفی عمارت رز مارش در تلویزیون- ناگشوده می ماند و همه چیزهای باقیمانده نیز به غایت کلیشه ای است و فیلم به مدد هیجان سازی های کاذب پیش می رود. بیکر حتی در ترسیم کاریکاتوری از شخصیت های قصه اش عاجز است.
درباره شخصیت اصلی قصه در واقع هیچ نمی دانیم و مقدار اندکی اطلاعات در بخش پایانی فیلم به خورد تماشگر داده می شود. در یک کلام باتلاق را می شود به شکلی باور نکردنی احمقانه خواند. باز هم بگویم؟ راستش با این تفاصیل نمی دانم کسی رغبت دیدن این فیلم را پیدا می کند که من هم زحمت منصرف کردنش را به خودم بدهم؟
منبع : موج نو