یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا
وضعیت مسلمانان در آلمان
حضور اولیه مسلمانان در كشورهای آلمانی زبان در ارتباط با زندانیان جنگی عثمانی بعد از تصرف بالكان توسط امپراتوری متجلی شد. این جمعیت تا دهه ۶۰ قرن بیستم به عنوان عامل جمعیتی مهمی تلقی نمیشد. شهرهای بزرگی از قبیل برلین (كه اولین مسجد این شهر در خانه آقای ویلمرس دورف در سال ۱۹۲۷ ساخته شد)مجموعه نامتجانسی از دیپلماتها، دانشجویان و بازرگانان را شامل میشد. در ماه می ۱۹۵۸، پناهندگانی از شوروی و یوگسلاوی دستبه تشكیل اداره مذهبی آوارگان مسلمان در جمهوری فدرال آلمان و برلین زدند كه این اداره به چاپ نشریهای به نام «المها جرون» در این كشور پرداخت.
با شكوفایی اقتصاد آلمان و نیاز مبرم به استخدام نیروی كارگر خارجی، تعداد كارگران خارجی، بویژه كارگران ترك، در بین سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۳ سه برابر شد. رسیدگی به امور رفاهی و اجتماعی كارگران ترك به عهده بخش اجتماعی و رفاهی حزب سوسیال دموكرات این كشور و جنبش كارگری گذاشته شده بود و به منظور جلوگیری از پیدایش بازار سیاه ارز، نرخ ثابت و معینی برای تبدیل پول آلمان به تركیه در شهرهای صنعتی آلمان موافقت كرد و اولین شبكه در نظر گرفته شد و دولت آلمان رفته رفته با افتتاح كنسولگریهای تركیه در شهرهای صنعتی آلمان موافقت كرد و اولین شبكه رادیویی به زبان تركی نیز برای این كارگران آغاز به كار كرد. اولین بحران كارگری مربوط به سال ۶۷-۱۹۶۶ بود كه دولتبا بحران اقتصادی روبرو شد و در نیمه سال، بیش از ۷۰ هزار كارگر ترك بیكار شدند، اما برخلاف پیشبینیهای انجام گرفته، اكثریت آنان حاضر به مراجعتبه تركیه نشدند و حتی تعداد زیادی از كارگران مذكور پس از گذشتبحران اقتصادی، شغل جدیدی پیدا كردند. بحران اقتصادی فوق و بیكاری كارگران خارجی در مجموع، سیاست استخدام كارگر خارجی آلمان را به زیر سؤال برد و دولت مجبور شد در سال ۱۹۷۳، قوانین جدیدی در خصوص مهاجرت وضع نماید. بر اساس قوانین جدید، كارفرمایان آلمانی میبایستبرای كارگران و كاركنان مهاجر خود، امكانات اولیه رفاهی، از قبیل خانه و بهداشت و بیمه همگانی، فراهم آورند. آنها همچنین مجبور به پرداخت مالیات بیشتری برای جبران كمبودهای آموزشی كارگران و كاركنان مهاجر خود شدند.
از سال ۱۹۸۵ به بعد، تغییر عمدهای در بافت مهاجرت به آلمان به وجود آمد، گروه جدید مهاجران غالبا خواستار كار نبودند و بلكه از پناهندگان سیاسی كشورهایی چون تركیه و برخی كشورهای عرب بودند. پناهندگان سیاسی جدید، ابتدا وارد برلن شرقی شده و سپس توسط مقامات آن كشور، تحویل مقامات برلن غربی میشدند، در سال ۱۹۸۶، به دلیل بالا رفتن میزان پناهندگی سیاسی، بین دو آلمان قراردادی منعقد شد و بدین وسیله، یكی از راههای ورود پناهندگان به این كشور مسدود گردید. جمعیت مسلمانان در آلمان مسلمانان پس از پروتستانها و كاتولیكها، سومین گروه مذهبی آلمان را تشكیل میدهند. پس از مسلمانان، بودائیان و یهودیان، به ترتیب چهارمین و پنجمین گروه و جمعیت مذهبی این كشور را تشكیل میدهند.
جمعیت مسلمانان از بیشترین سرعت رشد بین این گروهها برخوردار است، به گونهای كه در حال حاضر، حدود چهل درصد مسلمانان ساكن آلمان، زیر ۱۸ سال سن دارند. این رشد سریع، صرفا به معنای افزایش تعداد مسلمانان نیست، بلكه مبین افزایش آن بخش از جمعیت است كه از فرهنگ اسلامی متاثر میباشند. تمام جوامع مسلمان در سراسر اروپا نیز از چنین رشدی برخوردار میباشند.
بنابر آمار منتشر شده در بولتن دفتر اداره مطبوعات و اطلاعات دولت این كشور، بیش از ۹۵ درصد مسلمانان آلمان، خارجیان هستند كه از این تعداد، ۷۶ درصد ترك بوده و ایرانیان در رده دوم و مسلمانان آلمانی با ۴ درصد كل مسلمانان آلمان، سومین گروه مسلمانان میباشند. پس از ایرانیان، اتباع مراكش با سه درصد، لبنان با دو درصد، تونس و پاكستان هر یك با یك درصد از كل جمعیت، مسلمانان مقیم آلمان را تشكیل میدهند. مسلمانان از یوگسلاوی سابق، آلبانی، بلغارستان و مصر و دیگر كشورهای مسلمان، هر یك كمتر از یك درصد كل مسلمانان مقیم آلمان را تشكیل میدهند. تعداد مهاجران ترك در آلمان را نباید با تعداد مسلمانان این كشور برابر دانست; چرا كه از یك طرف، تعداد قابل ملاحظهای از مسلمانان این كشور را مراكشیها و تونسیها تشكیل میدهند و از طرف دیگر، تعداد قابل توجهی از تركهای مهاجر، از مسیحیان ارتدوكس منطقه میباشند. سرشماری سال ۱۹۸۷ كه در آن، سؤال در مورد مذهب هم گنجانده شده بود، ما را با حقایق بیشتری در این مورد آشنا میسازد، برای مثال، بیش از یكصد هزار ترك مقیم، حاضر نبودند خود را مسلمان بنامند. آمار جالب توجه دیگری نشانگر این واقعیتبود كه بیش از ۴۸ هزار مسلمان آلمانی در این كشور زندگی میكنند كه بیش از ۵ هزار نفر از آنها، از آلمانیهای اصیلی هستند كه دین اسلام را پذیرفتهاند.
طبق آخرین برآورد در سال ۱۹۹۵، از میان حدودا ۰۰۰/۷۰۰/۲ مسلمان ساكن آلمان، ۰۰۰/۲۵۰/۲ سنی، ۰۰۰/۴۰۰ علوی، ۰۰۰/۴۰ شیعه، ۰۰۰/۱۰ احمدیه، ۳۰۰-۲۰۰ اسماعیلی و ۰۰۰/۶۰ مسلمان آلمانی از میان این عده، ۰۰۰/۲۷۰/۱ به طور فعال در مراسم مذهبی شركت میكنند. امروزه مسلمانان با داشتن چنین جمعیتی، نیروی مهمی را تشكیل میدهند كه هیچكس نمیتواند آنان را نادیده بگیرد. تنها در كلن - بیش از ۰۰۰/۷۰ نفر مسلمان زندگی میكنند. نمونه دیگر، وضعیتشهر «دورتموند» است. این شهر كه یكی از شهرهای بزرگ منطقه صنعتی «رور» آلمان است، در بر گیرنده گروه كثیری از مسلمانان میباشد; به همین خاطر است كه اكثر مقامات آلمان، توجه بیشتری به پیروان این مذهب كرده و در پی جذب آنان در جامعه آلمان بودهاند. دولت آلمان علاوه بر اقدامات داخلی، با پیگیری سیاستبرقراری ارتباط بین مسلمانان و مسیحیان و در نتیجه ایجاد درك و تفاهم بهتر بین آنان، سعی دارد تصویر بسیار مثبتی از خود در اذهان مسلمانان ایجاد كند. به همین خاطر، مسلمانان در آلمان نسبتبه سایر كشورهای اروپایی، از تسهیلات و امكانات بهتری برخوردارند. برای مثال، ساختن مساجد برخلاف فرانسه، مستلزم مذاكرات و اقدامات سیاسی و اداری طولانی نمیباشد و قریب ۲۰% دختران دانشآموز مسلمان در مدارس، بخصوص در سطوح ابتدایی، با روسری حاضر میشوند، بدون اینكه با مزاحمتی مواجه باشند.
وضعیت مساجد
قانون اساسی آلمان آزادی دین و سازمانهای مذهبی و آموزش آن را ضمانت مینماید. روی هم رفته، قانون اساسی این كشور همانند فرانسه و هلند، بر اساس و پایه بیدینی بنا نشده است، بلكه تفاوت آشكار آن با دو كشور دیگر، در این است كه قانون در مقابل ادیان و مذاهب، بیتفاوت نیست. سازمانهای مذهبی كه از نظر مقامات دولتی شناخته شده نیستند، میتوانند به راحتی زیر پوشش قوانین مربوط به سازمانها و تشكیلات، فعالیت آزادانهای داشته باشند، هر سازمان موظف به ارائه اساسنامهای دموكراتیك و لیست اسامی اعضا میباشد. سازمانهای مذكور توسط هیات امناء كه در مقابل تشكیلات مسؤولیت دارند، اداره میشوند. دو بخش عمده سازمانهای موردنظر تحت نامهای "Eingetrangener Rereine.v" و " "Stiftung فعالیت میكنند. (۱)با وجود آزادی مذهبی ذكر شده، گاهی مسلمانان در عمل با مشكلاتی روبرو میشدند. اغلب مسلمانان باید عقاید و دستورات مذهب خود را مخفیانه برگزار میكردند تا مورد قبول اجتماع باشند. پس از ساختن مسجد «مانهایم» كه با منارههای بلند به چشم میخورد، مسلمانان متوجه شدند كه مساجد مخفی مورد سرشكستگی و كنار زدن آنها نیست و با توجه به آمار آنها در آلمان، باید از امكانات بیشتری برخوردار باشند. البته در ساختن مسجد «مانهایم»، بلندی منارهها با مشكلات زیادی مواجه شد. ترس از خالی شدن كلیساها و بیتفاوتی مردم نسبتبه دین مسیح، شاید یكی از علل مهم این موضوع بود، زیرا كلیساها روز به روز خالیتر میشوند، ولی مساجد به عنوان خانه دیگر خدا، هر روز بیشتر معتقدین را به خود جذب میكنند.
در حال حاضر در آلمان ۱۸ مسجد رسمی وجود دارد كه از ابتدا به عنوان مسجد ساخته شدند. اماكن مذهبی مسلمانان، نه الزاما به صورت مسجد، بین ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ باب برآورد شده است. اكثر این مساجد به صورت موقت احداث گردیده و بیشتر، در اماكن اجارهای، كارخانجات و یا انبارها قرار گرفتهاند. بر طبق آمار آرشیو انستیتو مركزی اسلامشناسی، مساجد مهم آلمان در شهرهای مانهایم، هامبورگ، برلین، مارل، دورتموند، كلن، وسلینگ، بن، فرانكفورت، زینگن، فورتسهایم قرار گرفتهاند كه البته مساجد شهرهای آخن و مونیخ نیز از مساجد مهم آلمان تلقی میگردند. اكثر این مساجد، در شرایط بد ساختمانی بوده، دور از مركز شهر و اغلب در مناطق صنعتی قرار دارند.
در حال حاضر، پروژه ایجاد مساجد، از طرف شهرداریها مورد تصویب قرار میگیرد. وضعیت مساجد آلمان به گونهای است كه روز به روز، تعداد كسانی كه برای انجام اعمال مذهبی به آنجا روی میآورند، افزایش مییابد و این در حالی است كه كلیسای سیحیتخالی بوده، مذهب در زندگی روزمره مسیحیان بیاهمیت تلقی میگردد. طی یك همهپرسی در سال ۱۹۹۵، ۸۴% از تركهای مسلمان، اعلام نمودند كه به طور یكنواختبه مسجد میروند. طبق اظهار كلاوس لگهویس، حقوقدان آلمانی، مسجد جایگاهی برای همپیمان شدن گروههای مختلف بوده، همچنین به نحوی معرف سرزمین پدری تركها است و مركزی است كه مسلمانان در آن اعتماد به نفس مییابند. در چنین شرایطی، میبینیم كه هیجده هزار ترك ساكن شهر مانهایم، با جمعآوری مبلغ ۱۰ میلیون مارك، اقدام به ساخت مسجدی به مساحت ۱۲۰۹ مترمربع و ۲۵۰۰ جایگاه نیایش مینمایند.
در آلمان، مسلمانانی وجود دارند كه یا تكالیف مذهبی خود را عمل نمیكنند و یا فقط رسمهای قدیمی دین اسلام را بكار میبرند به عنوان مثال، خانوادههایی وجود دارند كه نوشیدن مشروبات الكلی را حرام میدانند ولی افتخار میكنند كه دخترشان در آلمان حجاب ندارد و یا اینكه فقط در ماه رمضان و عید قربان به مسجد میروند.
امروزه جوانان ترك نسل سوم، كسانی هستند كه در آلمان متولد میشوند. آنان بیش از پیش رو به سوی قرآن آوردهاند. بنابراین، در كشور آلمان هم مانند فرانسه، مشاهده میكنیم كه جهتگیری عمومی به سوی «اسلامگرایی جوانان» است. تحقیقاتی كه از طرف دانشگاه «بیله فیلد» انجام شده، تاییدكننده این موضوع است. آقای «ویلهلم هایت مایر»، استاد جامعهشناسی این دانشگاه، معتقد است: اكنون مرحله روی آوردن تركهای ساكن آلمان به سوی اسلام جریان دارد. این موضوع حتی در مورد تركهایی كه به زبان آلمانی، حتی بهتر از بان مادری خود تكلم میكنند، ولی از نظر ملیت هنوز تابعیت آلمان را ندارند، بخصوص مشهود است. (۲)
از جمله مراكز مهم اسلامی كه در آلمان وجود دارد، مركز اسلامی هامبورگ (مسجد امام علی (ع)) میباشد. این شهر با بیش از ۸۰۰۰۰ نفر مسلمان، مركز اسلامی هامبورگ را به زیباترین و مهمترین مركز اجتماع مسلمانان با نژادهای گوناگون تبدیل كرده است. این مركز اسلامی یك مركز بینالمللی است كه بخصوص ایرانیها، افغانیها، عربها، پاكستانیها و آلمانیهای مسلمان در آن برنامه دارند و دارای یك شبستان بزرگ جهت اقامه نماز، سالن سخنرانی و نمایش فیلم، كتابخانه و سالن پذیرایی میباشد. هزینههای این مركز از امور خیریه تامین میشود.
حقوق مسلمانان
در دهه ۶۰ میلادی، با توجه به مشكلات فرهنگی، اجتماعی و زبانی، مذهب و سنتبرای مهاجرین ترك، بسیار مهم بوده است، ولی با شروع نسل دوم و كودكانی كه در آلمان متولد شدند، در رفتار و برخورد آنها با مسائل اسلامی فاصله بوجود آمد. از طرف دیگر، سازمانهای ملی اسلامی و انجمنها و مساجد در نزد نوجوانان و جوانان از جذابیتبیشتری برخوردار گردیدهاند، ولی تا به حال، مسلمانان در آلمان با وجود فعالیتهای سازماندهی شده در طول سالهای متمادی، موفق نشدهاند كه به مانند كلیسای كاتولیك و پروتستانها، مجوز تشكیلات حقوقی و عمومی را كسب نمایند. این نوع حقوق، مسلمانان را قادر خواهد ساخت نمایندگانی در شورای مطبوعات، رادیو و دیگر اتحادیهها داشته باشند. علت عدم موفقیت مسلمانان در كسب امتیازات حقوقی، اختلاف نظر موجود میان گروهها و سازمانهای اسلامی بوده است. اكثر مسلمانان در آلمان یا در این كشور متولد شدهاند و یا سالهای طولانی در اینجا ساكن هستند و مالیات و بازنشستگی میپردازند، اما همیشه به عنوان خارجی محسوب میشوند و از تصمیمات سیاسی بدورند. با وجود اینكه طبق قانون اساسی آلمان، این كشور به تعداد مهاجرین خود بالیده و لفظ كارگران میهمان در سطح كشور بسیار متداول گردیده است و گرچه قوانین مهاجرت و كار در آلمان از استاندارد خوبی برخوردار است، ولی آزادیهای سیاسی و اجتماعی، خصوصا برای كارگران مهاجر ترك زبان با شهروندان آلمانی تفاوتهای فاحش دارد. مسلمانان در این كشور هنوز حق رای ندارند. «دولتمردان آلمانی اگر در بسیاری از موارد اختلاف نظر داشته باشند، در یك مورد كاملا هم عقیده هستند و آن، به حساب نیاوردن مهاجران در جمع خود به عنوان یك شهروند آلمانی است. برای مثال، مهاجران، علیرغم اقامت طولانی در كشور، هنوز صاحب رای در انتخابات عمومی نبوده و به عنوان یك شهروند درجه ۲ محسوب میشوند». (۳)
یك اسلامشناس خبرنگار در این مورد چنین مینویسد:
دوستانه و برابر زندگی كنند، باید هر دو طرف در این امر كوشش كنند و مجامع آلمانی باید برای سومین دین بزرگ دنیا درهایش را باز كند. باید فعالیت مساجد، تدریس فقه اسلامی، ایستگاه و برنامههای رادیویی و تلویزیونی برای مسلمانان مانند مسیحیها آسان و حتمی باشد.
بیش از همه، رسانهها باید بیشتر در مورد این موضوع اخبار جامعی را منتشر و مردم را روشن كنند و به عنوان مثال، برای عایتحجاب اسلامی توسط خانمها، توضیحات بیشتری ارائه نمایند. استفاده از روسری به عنوان حجاب، گاهی اجباری است، گاهی سیاسی و حتی به عنوان تظاهر نیز میباشد. البته تعدادی نیز به خواسته خود به آن عمل میكنند. در این مورد و موارد دیگر، باید توضیحات كافی و روشن داده شود. غیرمسلمانان باید بیشتر به مسلمانان نزدیك شوند و بخصوص به آنها آزادی حقوق سیاسی بدهند. انستیتو تحقیقات، توسعه و پژوهش و برنامهریزی اقتصادی و اجتماعی در گزارشی مینویسد: با وجود ۷/۲ میلیون مسلمان و ۱۰۰۰ مسجد و صدها انجمن مسلمانان آلمان، این دین برای اغلب آلمانیها غریبه است.
از گروههایی كه در آلمان مسلمانان را مورد تهدید قرار میدهند، میتوان از فاشیستها نام برد. آنها مساجد را به آتش میكشند و كلمه «اسلام» را به عنوان یك دشمن قدیمی معرفی میكنند.لازم به ذكر است كه مساجد در آلمان به صورت انجمن ثبت میشوند و با وجود قدمت كار، در این كشور مانند كلیساهای كاتولیك و پروتستان، حقوق اجتماعی ندارند. البته یكی از علل مهم این موضوع، نقطه نظرات سیاسی و اهداف آنها است.
آموزش تعلیمات دینی اسلامی در مدارس آلمان
بحث تعلیمات دینی اسلامی در مدارس آلمان، در دهه ۱۹۷۰، همزمان با مباحثاتی پیرامون كلاسهای قرآن و تاثیرات بازدارنده آنها در ادغام دانشآموزان ترك در جامعه آلمان شروع شد. پیش از متهم كردن احزاب دست راستی كه سعی در تبلیغ دیدگاههای سیاسی خود در كلاسهای قرآن و آموزش كادر جدید سازمانهایشان، بویژه معلمین دارند، باید به اثرات منفی این برنامههای آموزشی بر دانشآموزان، همچون زمان و انرژی، موانع آموزشی به علت روشهای مختلف تدریس، انزوای اجتماعی، خصومت و اضطراب نسبتبه محیط آلمانی، عدم قابلیت ادغام، عدم استقلال، یك سونگری، ایجاد مشكل در پرورش شخصیت و تبعیض علیه دختران اشاره كرد.
والدین مسلمان مایل به فرستادن كودكان خود به مدارس قرآنی میباشند; چرا كه این كار با انگیزههای گوناگونی همراه میباشد. عدم وجود كلاسهای مذهبی دیگر، آموزش هنجارهای سنتی همچون نظم، آموزش و اخلاقیات جنسی به كودكانشان و نیز مراقبت از آنها در طی كلاسهای قرآن و قرار نگرفتن در معرض فشارهای محیط خارج. از انگیزههای دیگر والدین میتوان از فشار گروهی و اینكه آموزش كودكان با روش سنتی منجر به ایجاد ثبات هویت ترك اسلامی در فرزندانشان و كاهش درگیریهای نسلی و فامیلی [میشود]، نام برد. (۴)
در سال ۱۹۹۱ در ایالت نورد راین و ستفالن، به طور آزمایشی درس تعلیمات دینی به عنوان یك رشته درسی در مدارس تدریس گردید كه به دنبال این ابتكار، دیگر ایالتهای آلمان از آن پیروی نمودند. هدف اصلی از این عمل، خنثی نمودن هزاران كلاس درس قرآنی بود كه در مساجد و هیاتها ارائه میگردید و در اغلب آنها، تعلیمات ضد آلمانی و رفتار غیردموكراتیك، در نظر آلمانیها، آموزش داده میشد و شناسایی و كنترل آنها از طرف ادارات آلمانی نیز مشكل مینمود. البته تاكنون كاملا مشخص نیست كه محتوای فقه اسلامی در مدارس را چه كسی تعیین كند; زیرا هیچگونه كلیسای كاتولیك و یا پروتستانی وجود ندارد كه فهرست و مطالب دروس را شرح دهد و فقط اولیا باید توجه كنند فرزندانشان چه میآموزند. در آغاز سال ۱۹۹۵، مجددا مذاكرات در مورد تدریس فقه اسلام در مدارس آلمانی زیر نظر دولت و ایالت اوج گرفته و سیاستمداران و طرفداران كلیسا روز به روز از این موضوع پشتیبانی كردهاند، ولی پذیرفته نشد و علت رد این مورد از طرف بعضی ایالتها، این است كه آنها انتظار دارند فهرست مطالب درسی با یك ارگان اسلامی مشخص مذاكره و تعیین شود و هنوز با سؤالاتی كه بدانها پاسخی گفته نشده، مواجه میباشد; سؤالاتی از قبیل اینكه چه كسی باید فهرست درس اسلام را تعیین كند؟ چه مذهبی در اسلام باید تدریس شود؟ چه كسی آموزگار متخصص را تعیین نماید كه درس را به زبان خوب آلمانی تدریس كند؟
با توجه به اینكه «در آلمان تعلیم و تربیتشامل سه مرحله میباشد، آموزش كلاسیك، آموزش زبان مادری و در آخر آموزش مذهبی، لازم به یادآوری است كه مسؤولیت تعلیم و تربیت در این كشور، به عهده ایالتهای مختلف است و به دولت فدرال مربوط نمیشود و وزرای آموزش و پرورش هر ایالتبر اساس استانداردها و قوانین مربوطه اقدام مینمایند و به همین دلیل، در مورد آموزش، بین ایالتها اختلاف مشاهده میشود; خصوصا در مورد آموزش دینی و مذهبی». (۵) بنابراین میتوان وضعیت آموزش تعالیم اسلامی را در ایالتهای مختلف آلمان بدین صورت ترسیم كرد:
- در هامبورگ، از سال ۱۹۸۳، تعلیمات اسلامی برای محصلین دبستانی ترك سنی مذهب شاخه حنفی تدریس میشود.
- در نیدرزاكسن - برنس، درس اسلام در دروس زبان مادری تدریس میشود.
-در شلسویك هولشستین، دروس مذهبی همراه زبان مادری تدریس میشود. - در برلین، دروس دینی بخشی از دروس دولتی نیست و فقط با هزینه دولت آلمان در زبان مادری تدریس میشود.
- در هسن، رینلند پلاتس، زارلند، بادن وتنبرگ، دروس تعلیمات دینی اسلام تدریس نمیشود.
- در بایرن، از ۱۹۸۶، درس اسلام در كلاسهای اول تا پنجم و برای محصلین ترك از كلاس ششم تا نهم به زبان تركی توسط معلمهای ترك تدریس میشود. در هر سه ایالت هامبورگ، بایرن و نرودوست فالن، حقوق آموزگاران توسط آموزش و پرورش آلمان پرداخت میشود.
در ایالات شرقی آلمان (آلمان شرقی سابق)، به علت عدم درخواست، كلاس تعلیمات دینی اسلامی وجود ندارد و در برنامه هم نیست.
دیدگاه آلمانیها نسبتبه اسلام
قسمت اعظم مسلمانان آلمان، در عمل به مسائل مذهبی آزاد هستند و تقریبا نیمی از آنها، پایبندی شدید خود را به تكالیف و وظایف مذهبی اعلام میدارند و گفتهاند كه در روزهای جمعه و سایر مراسم مذهبی به مسجد میروند. بخشی از مسلمانان از گروههایی به نام AMGT یا «اتحادیه جهانبینی جدید» در اروپا كه شاخهای از حزب ملی - مذهبی تركیه (حزب رفاه) میباشند، حمایت میكنند.بر اساس برآوردی كه نماینده شوكها در مجلس فدرال، آقای كیم اوزدمیر، ارائه داده است، ۲۰ درصد مسلمانان مقیم آلمان مشمول اطلاق كلمه بنیادگرا میشوند. بنابر گزارش هفتهنامه اشپیگل، پیروان افراطی مذاهب، شبكهای از اتحادیهها و شركتهای تجاری را بنا كردهاند. تندروها و متعصبین اسلامی، به طور آشكار، در صدد جذب مردم مسلمان و بیشتر از همه به جذب جوانانی هستند كه به دنبال خط مشی و ارشادند و هنوز قالب فكری خود را نیافتهاند. برای ایجاد ارتباط با این جوانان، آنها در اكثر شهرهای بزرگ، برای آموزش قرآن، مدارس خصوصی تاسیس كردهاند. طبق نظر سیاستمدار تركیالاصل از حزب SPD هامبورگ و نیز مدرس مدارس عالی، آقای هاكی كزكین، برای مسلمانان در مدارس رسمی، ارائه یك درس مذهبی با روش درست و عاقلانه میتواند ریشه افراطگرایی را بخشكاند. (۶)
اغلب مردم آلمان اسلام را نمیشناسند و فقط به دلیل اخباری كه از رسانهها در مورد مسلمانان تندروی كشورهای خاور نزدیك، الجزایر و سودان و غیره میشنوند، از آن واهمه داشته، كلمه بنیادگرا را در مورد آنها بكار میبرند. در نظر آنها، روسری و مانتوهای بلند خانمهای مسلمان، نشانگر نابرابری مرد و زن است. این دیدگاهها، با عدم اجازه خانوادهها به دخترها برای شركت در ورزشها، بخصوص شنا و همچنین نخوردن غذاها بخصوص گوشتخوك كه برای آلمانیها غیرقابل فهم است، بیشتر متجلی میشود.
آقای پیتر فریش، رئیس دستگاه اطلاعات و امنیت داخلی آلمان كه به نام حافظ قانون اساسی خوانده میشود، در مصاحبهای پیرامون خطر گروههایی كه به نام «اسلامگرا» خوانده میشوند، چنین میگوید: «آنان [مسلمانان] سعی میكنند نفوذ سیاسی بدست آورند. آنان اكنون دستور دارند وارد احزاب شوند تا هر چه ممكن است، به پیش بروند. قریب دهها هزار مسلمان هم هستند كه از مسیحیتبه اسلام گرویدهاند. در آلمان چند صد هزار مسلمان دارای تابعیت آلمان هستند. در یكی از مركز اسلامی به طور مشخص دستور داده شده استبا زنان آلمانی ازدواج كنند تا زنان هم مسلمان شده، فرزندان خود را به این صورت تربیت كنند ... به طور مشخص، طرفداران اسلام وارد احزاب آلمان شدهاند، ولی نمیتوانیم بگوییم تا چه اندازه اهداف خود را تعقیب میكنند. ما به زحمت، از طرف احزاب اطلاعات دریافت میكنیم.» (۷) وی در ادامه مصاحبه در مورد تشكیلات «ملی گروش»، چنین میگوید: «تشكیلات ملی گروش وضع مالی خوبی دارد و آنان در آلمان، تقریبا ۵۰۰ مسجد را اداره میكنند. آنها اخیرا در صدد خرید ساختمانی به بهای ۳۰ میلیون مارك برآمدند كه انسان درمییابد، آنان پول فراوانی در اختیار دارند. [این پولها] در آلمان جمعآوری میشود. از اعضاء میخواهند كمك كنند. اگرچه خشونت فیزیكی در كار نیست، ولی فشارهای روانی زیادی اعمال میشود .... ملی گروش برای پر كردن اوقات فراغت افراد، فعالیتهای بسیاری انجام میدهد كه شامل برگزاری دورههای آموزش كامپیوتر تا مسابقات ورزشی است; اما هدف اصلی آن است كه از ارتباط افراد با آلمانیها جلوگیری شود تا به اصطلاح، مانع از نفوذ فساد و ابتذال بر روی كودكان شوند .... طبق تحقیقات اخیر، ۱۵ درصد از جوانان ترك ساكن كشورها، آمادهاند علیه هر كس كه ضد اسلام اقدام كند، اقدامات قهرآمیز انجام دهند.» (۸)
جمعیتهای متشكل اسلامی
۱- تشكیلات جهانبینی نوین در اروپا (ملی گروش) در اوایل دهه ۱۹۷۰، اولین شاخههای این سازمان توسط كارگران مهاجر ترك در اروپا پیریزی شد. این گروهها روابط تنگاتنگی با حزب «رستگاری ملی»، (MSP) داشتند. «اسم ملی گروش» همچنان كه بیانگر فلسفهای میباشد، به معنای این سازمان نیز است و از كتاب برنامه كاری «ملی گروش» (آنكارا، ۱۹۷۳)، نوشته رهبر حزب، نجمالدین اربكان، نشات گرفته است». (۹) اساسا تاسیس چنین تشكیلاتی در سال ۱۹۷۸ به نام «اتحادیه تركها»، بنا به خواست اربكان و نظارت و كنترل مستقیم وی بوده است. اتحادیه تركها در سال ۱۹۸۵ به «ملی گروش» تغییر نام داد. تشكیلات ملی گروش، بزرگترین جمعیت اسلامی غیردولتی در آلمان و اروپای غربی است. این تشكیلات، در سراسر اروپا ۲۶۴۵۸ و در آلمان ۱۸۷۶۲ عضو رسمی متشكل در ۲۶۲ جمعیت (بر طبق آمار ۱۹۹۵) دارد. مطابق آمار ارائه شده توسط تشكیلات این مركز در كلن، پراكندگی این جمعیتها و اعضای آن در آلمان فدرال به شرح زیر است: (۱۰) ملی گروش در زبان فارسی بینش ملی ترجمه میشود.
منطقه تعداد جمعیتها تعداد اعضاء
برلین ۲۵ ۳۲۲۶
هامبورگ ۱۱ ۸۷۰
برمن ۱۷ ۹۴۴
هانوفر ۱۲ ۷۳۵
رور ۵۷ ۳۳۲۲
كلن ۲۵ ۱۷۱۰
هسن ۲۸ ۲۴۴۳
اشتوتگارت ۳۸ ۲۶۱۴
مونیخ ۳۷ ۲۲۷۸
نورنبرگ ۱۲ ۷۲۰
به گزارش اداره امنیت ملی فدرال آلمان، در سال ۱۹۹۵، تشكیلات ملی گروش بیش از ۴۰۰ جمعیت را زیر پوشش داشت و در گردهماییهای آن، تا ۱۰ هزار نفر شركت میكردند. ملی گروش میتواند در مواقع تظاهرات، تا ۱۴ هزار نفر را بسیج كند. در كنگره عادی این تشكیلات كه در ماه ژوئن ۱۹۹۴ در شهر آنور بلژیكتشكیل شد، ۳۰ هزار نفر، از جمله نمایندگان برخی از كشورهای اسلامی و از طرف حزب رفاه ملی تركیه، شخص نجمالدین اربكان شركت كردند. بودجه سالانه آن، بیش از ۷ میلیون مارك برآورد شده است و تلاش میكند بر تعداد مستغلات خود در آلمان بیفزاید. یكی از اهداف ملی گروش، رساندن تعداد مساجد تحت پوشش خود به ۵۰۰ باب بوده است (تا پایان ۱۹۹۵). هدف ملی گروش، بركناری نظام لائیك در تركیه و برقراری یك نظام اسلامی در این كشور است. ملی گروش به طریق قانونی، در پی تحقق این هدف است. این جمعیت، مواضع ضد اسرائیلی دارد و در سال ۱۹۹۲، با جبهه نجات اسلامی الجزایر اظهار همدردی كرده است. ملی گروش در داخل آلمان، حفظ هویت اسلامی مسلمانان و گفت و گوی مسالمتآمیز آنان با یكدیگر و با پیروان سایر ادیان را سر لوحه شعار خود قرار داده است. تشكیلات ملی گروش در اروپا، همچنین دارای مراكزی در دانمارك، هلند، بلژیك، فرانسه، سوئیس و اتریش میباشد و با دیگر سازمانهای اسلامی، از قبیل سازمان اخوان المسلمین، حزبالله افغانستان، جبهه آزادیبخش ملی موروی فیلیپین و جامعه فراخوانی اسلامی لیبی همكاری میكند. بعد از انقلاب اسلامی ایران و استقرار نظامیان در تركیه در سال ۱۹۸۰، برخوردهای ایدئولوژیكی و سیاسی سختی در داخل این سازمان به وجود آمد. در سال ۱۹۸۴، گروهی از بنیادگرایان رادیكال و مسلمانان ضد سكولار در اطراف جمالالدین كاپلان، از AMGT جدا شده و فدراسیون اتحادیهها و جوامع اسلامی را پایهریزی كردند. (۱۱)
روابط ملی گروش و حركت نورچولوك یا جماعت النور بسیار نزدیك است و هر دو، در «شورای اسلامی جمهوری فدرال آلمان» عضویت دارند. رابطه ملی گروش با جمعیت جمالالدین كاپلان، (ICCB) خصمانه است و این جمعیت را غیرواقعبین، افراطی و قدرت طلب میداند. در سال ۱۹۹۱، ملی گروش، علی یوكسل، دبیركل تشكیلات خود را برای تصدی عنوان «شیخالاسلام»، به شورای اسلامی پیشنهاد كرد و با این اقدام، كوشش نمود تا خود را به عنوان نماینده همه مسلمانان یا دست كم مسلمانان ترك معرفی كند. تشكیلات ملی گروش دورههای آموزش قرآن، كلاسهای ورزش و سمینارهایی در مورد مباحث روز تشكیل میدهد و با تاسیس شركت «سلام» (شركتسهامی با مسؤولیت محدود) سازماندهی سفر حج، تشكیل نمایشگاههای كتاب و آموزش مقدماتی طلاب، فعالیت گستردهای را دنبال میكند. این تشكیلات یك مدرسه شبانهروزی آموزش دینی برای دختران دایر نموده و مقدمات تاسیس یك آكادمی را فراهم كرده است. (۱۲)
روزنامه «ملی گازت» هر چند به طور مستقیم، ارگان این تشكیلات شمرده نمیشود، اما منعكسكننده آرای آن میباشد. مدیر مسؤول روزنامه ملی گازت همان عثمان یوماك اوغلوی، رئیس هیات مدیره ملی گروش است. در آلمان، روزانه ۷۲۰۰ نسخه از این روزنامه به فروش میرسد. علاوه بر این، مركز اسلامی كلن كه با ملی گروش پیوند نزدیكی دارد، مجله دو هفتگی «هجرت» را منتشر میكند. از ژانویه ۱۹۹۵، این تشكیلات بولتن ماهانه خبری AMGT Aylik Haber Bulteni را منتشر میكند كه ارگان منعكس كننده اخبار تشكیلات ملی گروش است. (۱۳)
۲- اتحادیه تركی اسلامی اداره امور دینی(دیانت)، مركز این اتحادیه در شهر كلن است و از سوی دولت تركیه در جهت پاسخ به رشد جمعیتهای اسلامی مردمی در آلمان كه شعارهای ضد لائیك و ضد آتاتورك سر میدادند، در سال ۱۹۸۲ در برلین، به عنوان سرپرستی مساجد آغاز به كار كرد. «ریاست اداره امور دیانت در تركیه، با نگرانی نسبتبه از دست دادن نفوذ خود در میان اقلیتهای ترك خارج از كشور، تعداد رو به افزایشی از جمعیت را توسط فدراسیون خود كنترل میكند. در اعیاد بزرگ مذهبی، تعدادی از روحانیون عالیرتبه از طرف هیات رئیسه خدمات مذهبی خارج از كشور به عنوان سخنران و واعظ، به كشورهای خارجی فرستاده میشوند.» (۱۴) در سال ۱۹۸۱، اداره دیانت آنكارا با تصویب قانونی، شرط لازم برای احراز پست امامت جماعت مساجد و مراكز اسلامی اروپا را تصویب و تایید اداره مذكور دانست. دولت تركیه با همكاری دولت آلمان، در مدتی كوتاه، شعبهای از اداره دیانت در كلن افتتاح كرد و این سرآغازی بود برای كنترل هر چه بیشتر مساجد و مراكز اسلامی توسط دولت و اداره دیانت». (۱۵) با توجه به ارتباطات فراملی گروهها در آلمان، فقط مسؤولان این اتحادیه با مسؤولین كنسولی جمهوری تركیه در ارتباط میباشند.
بر اساس بررسیهای به عمل آمده، تقریبا اكثریت تركهای مقیم آلمان، علیرغم شركت در مراسم نماز و یا سایر مراسم مذهبی در مساجد رسمی دولتی، با دولتی شدن این قبیل نهادها مخالف میباشند، گرچه فرزندان آنها نیز از آموزش زبان و یا قرآن این مراكز استفاده میكنند. بررسی جدید دیگری كه در سطح آلمان به عمل آمد، نشانگر این واقعیتبود كه تمایل مردم، خصوصا جوانها، بیشتر به تشكیلات مذهبی غیردولتی و یا به عبارتی غیرقانونی است. البته طرحهای اداره دیانتبا مشكلات عملی زیادی روبرو شد، زیرا مسلمانانی كه در یك كشور آزاد و لیبرال مانند آلمان زندگی میكردند، عملا نمیتوانستند دستورپذیر مقامات دولتی و یا منصوبین به اداره دیانتباشند و در بیشتر موارد، اعضای هیات امنای مساجد با انتصاب امام جماعت از طرف اداره مذكور مخالف بودند كه این مخالفتها، بعضا به جر و بحثهای طولانی كشیده میشد. در دهه ۱۹۸۰، مسلمانان جوان ترك، با نفوذ در اداره دیانت و با آگاهی بیشتری كه داشتند، توانستند به عنوان امام جماعت، به مساجد اروپایی، خصوصا آلمان اعزام گردند، و در آنجا نیز به این واقعیت پی بردند كه حفظ ظاهر روابط با دولت و شعبه اداره دیانت كلن كار پیچیده و مشكلی نیست و از طرفی، به دلیل تمایلات شدید گروه اخیر به حركتهای بنیادی چون سلیمانیه و جنبش ملی ترك، توانستند در مساجد خارج از كشور نیز نقش سازنده و مفیدی داشته باشند. (۱۶) سازمان دیانت ۷۴۰ جمعیت دینی را در آلمان تحت پوشش خود داشته و بنابر اظهارات رسمی خود، این سازمان ۱۱۰ هزار عضو دارد. (۱۷) مواضع این سازمان، تابع سیاستهای رسمی دولت تركیه میباشد و ائمه مساجد، تحت پوشش آن از دولتحقوق دریافت داشته، در مدت ۵ سال ماموریتشان، به عنوان دیپلمات ترك محسوب میگردند. این سازمان كه به عنوان نماینده رسمی تركیه در امور دینی مهاجران ترك، در جامعه مشترك اروپا نماینده دارد، سعی خود را در برقراری روابط حسنه و گفت و گو با مسیحیان و افراد و مقامات محلی، با وجود مشكلاتی همانند عدم تسلط ائمه مساجد به زبان آلمانی معطوف ساخته است. علاوه بر این، در زمینه تشكیل كلاسهای آموزش قرآن و دایر نمودن تشكیلاتی خاص برای كفن و دفن اموات و انتقال اجساد مسلمان ترك به تركیه و اعزام كاروانهایی برای سفر حج از آلمان نیز فعالیت دارد. همچنان كه از مطالب گفته شده برمیآید، روابط میان این سازمان و ملی گروش تیره است. این سازمان عنوان «شیخ الاسلام» را برای نماینده دینی شورای اسلامی غیرقابل قبول میخواند. دیانتسعی خود را در حذف موضعگیریها و برخوردهای سیاسی و برقراری روابط صمیمانه با دولت آلمان دارد.
۳- اتحادیه مراكز فرهنگی اسلامی(سلیمانجیها)، این افراد شاخه مدرنی از فرقه صوفی نقشبندیه میباشند. حلقه داخلی این فرقه، به شدت سلسله مراتبی میباشد. بنیانگذار این جریان، سلیمان حلمی توناهان (وفات ۱۹۵۹) میباشد و در ابتدا، برای بدست گرفتن كنترل مساجد و پاسخی به نیازهای مذهبی كارگران ترك، با نام اتحادیه مراكز فرهنگی اسلامی شروع به فعالیت نمود. اعضای این گروه، از بنیانگذار این جریان، به عنوان تنها وارث حقیقی پیامبر یاد میكنند، دارای تعالیم سری میباشند و معتقدند كه هركس اسرار آنها را افشا كند، مورد خشم روح توناهان قرار میگیرد. آنان معتقد به غیبت امام دوازدهم میباشند، ولی او را فرزند امام حسن عسگری (ع) نمیدانند. «در اعلامیهای كه سلیمانجیها در ۲۶ مه ۱۹۸۰ منتشر ساختند، خود را پیرو مذهب حنفی، نحله كلامی ما تریدی و فرقه صوفی نقشبندی معرفی نمودند كه جز احقاق شریعت اسلامی و گسترش معارف دینی اسلامی، هدفی را دنبال نمیكنند. دبیركل كنونی این جمعیت، ابراهیم چودور، رئیس هیات مدیره آن، یعقوب ممیش و قائم مقام او، تحسین شفق است.» (۱۸) فعالیت جنبش سلیمانجی در تركیه، به دلیل تمایلات ضد لائیسیته خود، بر اساس قانون ۱۹۲۴ رسما ممنوع است. «سلیمانجیها به لحاظ سیاسی، محافظهكار و اغلب طرفدار حزب عدالت (سلیمان دمیرل) و حزب مام میهن (ییلماز و اوزال) هستند، ولی برخی از پیروان آنها، گرایشهای سیاسی تندتری دارند. از زمان گشایش جو سیاسی در تركیه، عده بیشتری از چهرههای سیاسی شناخته شده، خود را طرفدار سلیمانجیها معرفی میكنند. جمعیت VIKZ با عضویتخود در ZMD صفوفش را هم از ملی گروش و هم از دیانت جدا ساخت». (۱۹)اتحادیه مراكز فرهنگی اسلامی، با سلسله مراتب شدیدا سازماندهی شده، عضوی از جمعیتهای تابع مركز فرهنگی اسلامی در كلن آلمان میباشند. دو ساختار اساسی را میتوان در آنها تشخیص داد: حوزه داخلی كه متشكل از اعضای جنبش سلیمانیه میباشد و حوزه خارجی كه متشكل از اعضای جامعه مراكز فرهنگی اسلامی میباشد. در سال ۱۹۸۰، مراكز فرهنگی اسلامی به دلیل حمایت از بنیادگرایان و جهتگیریهای راست افراطی كه در روزنامههای تركی زبانشان داشتند، در حالی كه در انتشارات آلمانی زبانشان اشتیاق آنها در همگرایی، همكاری با مقامات دولتی و به رسمیتشناختن قانون اساسی جمهوری فدرال مورد تاكید قرار میگرفت، بویژه از ناحیه اتحادیههای تجاری آلمان، (DGB) مورد اتهام واقع شدند. تا پایان دهه ۱۹۸۰، بعضی از نویسندگان اشاره كردهاند كه دیگر سازمانهای اسلامی، به خوبی پذیرفتهاند كه درسهای اسلامی كه مراكز فرهنگی اسلامی در حوزه خارج از خود ارائه میدهند، از اعتبار خوبی برخوردارست و مفاهیم سیاسی، بویژه در داخل حوزه داخلی خودشان، ترویج میشود. در سال ۱۹۷۹، مراكز فرهنگی اسلامی در كلن، درخواستشناسایی خود به عنوان یك «هویتحقوق عمومی» نمودند كه مورد موافقت قرار نگرفت. » (۲۰)
سلیمانجیها امروزه بزرگترین گروه دینی تركیه به شمار نمیروند، ولی به لحاظ تعداد اعضاء و هوادار و نفوذ بین مردم، بعد از طریقت نقشبندیه و گروه نورجیها قرار میگیرند. «در سال ۱۹۹۲ حدود ۲۰۰ مركز زیر جتر VIKZ قرار داشتند و تعداد اعضای آن، از ۱۲۰۰۰ نفر در سال ۱۹۸۱ به ۲۰۰۰۰ نفر افزایش یافت.» (۲۱)
جمعیت VIKZ نشریهای به نام زمان دارند. اعضای آن، با اعانات ویژهای كه دارند، مساجد مجللی را ساختهاند و فعالیتهای علنی خود از قبیل كلاسهای آموزشی و حفظ قرآن برای كودكان، برگزاری نماز جماعت، اجرای سخنرانی را در مساجد انجام میدهند.
۴- حرت نورچولوك یا جماعت النور (نورجیها) گرچه سابقه فعالیت این سازمان، به سالهای قبل از جنگ جهانی اول برمیگردد، ولی به هر حال، فعالیت مجدد خود را به طور رسمی در دهه ۱۹۷۰ آغاز كرد. هسته اولیه این سازمان در حال گسترش، در سال ۱۹۶۷ در برلین به وجود آمد. این تشكیلات، بیشباهتبه سلسلههای دراویش نمیباشد. ریشه این حركت، در دوران حكومت عثمانی شكل گرفت و از جمله گروههایی است كه با استبداد آتاتورك فعالانه به مبارزه برخاست. مؤسس این حركت، شیخ سعید نورسی (متوفی ۱۹۶۰ در شهر اورفای تركیه) بوده، از جانب پیروانش به «بدیعالزمان» ملقب است. «نورجیها عمدتا معتقدند، در مقطع زمانی فعلی، كار سیاست را باید به سیاستگذاران محول نمود و خود مشغول تحصیل و تدریس مكتوبات بدیع الزمان گردید. با این حال، بیشتر فعالیت نورجیها مخفیانه و غیررسمی انجام میپذیرد; منازلی را خریداری و یا اجاره مینماید و از آنها، به عنوان مدرسههای كوچكی استفاده مینمایند. در هر كدام از این منازل، ۱۵ الی ۲۰ طلبه جوان تحتبرنامه درسی منظمی كه پایه اصلی آن مطالعه و تحصیل «رساله نور» میباشد، وجود دارند.» (۲۲) رساله نوراثری مهم از مؤسس این حركت میباشد و آنچنان كه خود وی مینویسد، بعد از آنكه نقطه عطفی در اواسط دهه ۱۹۲۰ در زندگی او پدید آمد، از آن پس، صرفا به قرآن به عنوان راهبر راستین جامعه اسلامی روی آورد كه موجب اختلاف شدید او با آتاتورك شد. نورسی در سال ۱۹۲۵، به مدت ۸ سال، به شره برله تبعید شد و در این زمان، مهمترین اثر خود، یعنی همان رساله نور را نوشت، نام حركت جماعت النور برگرفته از همین رساله است. رساله نور تلاشی در جهت تفسیر نوینی از اسلام بر اساس مقتضیات روز میباشد. نورجیها در تركیه و به تبع آن در اروپا، به گروههای متعددی منشعب شدهاند. تندروترین آنها معتقدند، برای تبلیغ نظریات و اعتقادات سعید نورسی، مناسبترین جای ممكن، ارتش، سازمانهای امنیتی و كادرهای آموزش و پرورش میباشد و بدین لحاظ، سعی میكنند به درون مراكز فوق نفوذ نمایند تا با استفاده از این پایگاههای قدرت و فرهنگ، بتوانند نظرات سعید نورسی را در كل جامعه تبلیغ نمایند، آنها در حقیقتبا شخصیت آتاتورك و رژیم فعلی تركیه مخالف هستند، اما در حال حاضر، ابراز صریح این مخالفت را كار درستی نمیدانند. (۲۳)
حركت جماعت النور با ۵/۱ میلیون پیرو كه در ۶۱ كشور جهان پراكندهاند، در ابتدا موجودیتخود را با بیش از ۲۸ سازمان و گروه به منصه ظهور رساند. اداره مركزی آن در استانبول بوده، مسؤولیتسرپرستی مدارس نورچولوك كه مكان جلسات میباشد ما را برعهده دارد. در آلمان، این جماعتحدود ۶ هزار نفر عضو و ۳۰ مدرسه را تحت پوشش خود دارد. جماعت النور دارای مساجد مستقل نمیباشد. این گروه علاوه بر آموزش مسائل اسلامی، در سطح وسیعی فعالیت انتشاراتی نیز دارد كه محور عمده آن، به لحاظ موضوعی، تعالیم سعید نورسی میباشد. روزنامه «آسیلی نو»(چاپ استانبول)، ماهنامه Kotry ،چاپ استانبول، نشریه The light ،چاپ باركلی آمریكا و در آلمان، فصلنامه Nur, Ddaslicht ،به سردبیری رستم اولكر از جمله موارد انتشاراتی این جماعت میباشد. روابط نورچولوك با ملی گروش بسیار صمیمانه است و این حركت، عضو «شورای اسلامی» میباشد. مركز اصلی جماعت النور، شهر كلن است. (۲۴)
۵- اتحادیه جماعات و جمعیتهای اسلامی اكثر، اعضاء و هواداران آن از اعضای قبلی تشكیلات ملی گروش و اتحادیه تركها و قبل از آن، حزب رستگاری ملی میباشند. در واقع، این اتحادیه شاخه و انشعابی از ملی گروش میباشد. مؤسس آن، جمالالدین كاپلان، مفتی سابق آدانای تركیه و كارمند پیشین سازمان دیانت، میباشد. وی بعد از اینكه در سال ۱۹۸۲ طبق درخواست اربكان به آلمان رفت، با شیوه برخوردی كه با سایر اعضاء داشت و همچنین نوع فتاوای او، باعث ایجاد اختلافاتی در این اتحادیه گردید. وی با خروج از «اتحادیه ترك اروپا» در سال ۱۹۸۴، دستبه تشكیل جمعیت ICCB زد. علت انشعاب این گروه، به خاطر شیوه فعالیت اسلامی و طرز برخورد با انقلاب اسلامی ایران و عدم اعتقاد كاپلان به تحزب و نظام حزبی است كه آن را با اسلام سازگار نمیدانست. كاپلان از انقلاب اسلامی ایران طرفداری كرده، شیوه صحیح فعالیت اسلامی را تبلیغ اسلام با تمام ابعاد آن، از جمله فرهنگ و جهاد، با توجه به استفاده از تمام وسایل مدرن و پیشرفته میدانست. بنابر گزارش اداره امنیت ملی ایالت نوردراین - وستفالن، این جمعیتحدود ۳۵۵۰ عضو رسمی دارد. كاپلان در سال ۱۹۹۲ در كنگره اتحادیه، خود را عالیترین مرجع حكومت و ولی امر مسلمین در تركیه نامید. او همچنین مواضع تندی در قبال دیانت و حزب رفاه اتخاذ كرد. ماموران امنیت تركیه در سپتامبر ۱۹۹۳، عصمت كیلیسالان، نماینده كاپلان در استانبول، را دستگیر كردند. در همین سال، فعالیتهای سیاسی كاپلان، از جانب دولت آلمان در خاك آلمان ممنوع گردید. در سال ۱۹۹۵، كاپلان در آلمان درگذشت. او در مطبوعات آلمان به عنوان «صدای سیاه» یا «خمینی تركها» نامیده میشد. اتحادیه ICCB در آلمان ۷۴ جمعیت محلی دارد و مجموع اعضای رسمی و غیررسمی آن، ۸ هزار نفر برآورد شده است. این جمعیت، دارای نشریهای بنام «امت محمد» است. به لحاظ مالی، این جمعیت از محل فروش نوارهای صوتی و تصویری، گفتارهای كاپلان و شركت صادرات و واردات كاربیر(شركتسهامی با مسؤولیت محدود) كه سهام آن به اعضاء فروخته میشود، تامین میگردد. به گزارش نشریه اداره فدرال امنیت ملی آلمان، در سال ۱۹۸۹، یك گروه حدود ۱۵۰ نفر از جمعیت كاپلان منشعب شد و جمعیت «حركت اسلامی» را تشكیل داد. جمعیتحركت اسلامی، كاپلان را متهم به تك روی و قدرتطلبی نمود. (۲۵)
۶- فدراسیون ایدهآلاندیشان دموكراتیك ترك در اروپا (ADUTF) در حال حاضر، رئیس هیات مدیره، این فدراسیون تركمن انور و دبیركل آن، نادرآلتینداغ است. این جمعیت، در سال ۱۹۷۸ در شهر فرانكفورت تاسیس شد كه مركز كنونی آن نیز در این شهر قرار دارد. نام اختصاری آن «فدراسیون ترك» است. فدراسیون ترك در بدو تاسیس خود، بیشتر گرایشات ملی و قومی تركی داشت و برای تاریخ و فرهنگ تركیه قبل از اسلام، اهمیت ویژهای قایل بود. سمبل این جمعیت، «گرگ خاكستر» بود كه همانند یك توتم، بیانگر تاریخ قوم ترك در خاستگاه اصلی آن، یعنی در كوههای آلتای در آسیای مركزی بود. این گرایش، موجب میشود كه فدراسیون ترك، با چهره ناسیونالیستی بلكه فاشیستی شناخته شود. پس از كودتای نظامی سال ۱۹۸۰ در تركیه، این فدراسیون روی به گرایشات اسلامی نهاد. با این حال، تكیه آن، بیش از بعد اسلامی بر بعد ملی و قومی و پان تورانیستی است. این جمعیت، هوادار حزب ملی كار است و در مساجد و محلهای تجمع خود، عكسهای دبیركل این حزب، یعنی آلپ ارسلان توركس دیده میشود. اعضای فدراسیون در آلمان، ۲۶ هزار نفر تخمین زده میشود كه در ۱۱۰ جمعیتسازمان یافتهاند. بنابر اظهارات خود فدراسیون، تعداد جمعیتهای وابسته به آن، ۱۸۰ جمعیت میباشد. در كنگره هفدهم فدراسیون كه در ۲۶ نوامبر ۱۹۹۶ تشكیل شد، آلپ ارسلان تركش نیز سخنرانی كرد و بیش از ۱۵ هزار نفر جمعیتشركت داشتند. (۲۶)
دلیل نامگذاری این گروه به گرگهای خاكستری، اعتقاد آنها به راهبری قوم ترك از سوی سی و یك گرگ خاكستری رنگ در زمان قدیم بوده است. هر چند این نظریه بیشتر به افسانه شباهت دارد تا حقیقت، اما اینان به این دلیل، خود را قوم برتر میدانند و خواهان اتحاد تمام تركهای جهان بوده، طرح تاسیس دولتبزرگ و پهناور ترك را در سر میپرورانند، فدراسیون ترك در اروپا، دارای مراكزی به نام «مركز فرهنگی ترك» میباشد.
۷- اتحادیه تركی اسلامی اروپا(اتحادیه انجمنهای،فرهنگی اسلامی ترك در اروپا)رئیس هیات مدیره این اتحادیه، موسی سردار چلبی و دبیركل آن، فكرتاكین است. این اتحادیه، به دلیل اختلافات فكری با فدراسیون ترك، از آن منشعب گردید و در اكتبر ۱۹۸۷ در فرانكفورت رسما اعلام موجودیت نمود. پیش از آن سردار چلبی دبیركل اتحادیه ترك بود. در حال حاضر، تعداد اعضای آن ۱۱ هزار نفر برآورد میشوند كه بنابر اظهارات خود این جمعیت، در ۱۲۲ گروه متشكل شدهاند. اغلب مراكز این جمعیت دارای نمازخانه هستند. ATIB به لحاظ فكری، تلفیقی از گرایش اسلامی و گرایش ملی ترك است، با این تفاوت كه نسبتبه فدراسیون ترك بعد مذهبی قویتری دارد. ATIB عضو حلقه مشترك عمل اسلامی است كه نام آن از سال ۱۹۹۲، به شورای مركزی مسلمان، (ZMD) مبدل شد. فعالیت ATIB در زمینه نسل جوان، مشاوره اجتماعی برای كارگران ترك، دورههای زبان آموزی تركی و آلمانی، ترجمه، برگزاری سمینارهای فرهنگی و اعزام كاروان به حج است. علاوه بر آن، یك انجمن كتاب نیز دایر كرده است. فصلنامه خبری این جمعیت، چهار بار در سال به زبان تركی منتشر میشود. علاوه بر آنها، ماهنامه ترك زبان روزنو نیز وابسته به این جمعیت است. نشریه آلمانی زبان این جمعیت، موسوم به گفت و گو است. قابل توجه است كه برخی از ائمه جماعات مساجد وابسته به ATIB ، عضو دیانت هستند و بخشی از حقوق ماهانه خود را از دولت تركیه دریافت میكنند. (۲۷)
۸- جمعیت اسلامی بوسنیایی آلمان فدرال BDR در سایه جنگهای ویرانگر صربها در بوسنی و هرزگوین، بوسنیاییها و آلبانیاییهای اهل كوزوو مقیم در آلمان فدرال، به تشكیل جمعیتهای خاص خود پرداختند. بر اساس آمار منتشر شده در سپتامبر سال ۱۹۹۲، تا آن تاریخ، ۱۸ جمعیتبوسنیایی با حدود ۷۰ هزار عضو در سراسر آلمان تشكیل شده بود. مركز ثقل این جمعیتها، منطقه رور نوردراین - وستفالن)، كلن، اشتوتگارت، هامبورگ و مونیخ است. اغلب جمعیتهای بوسنیایی موسوم به «مركز فرهنگی» هستند، ولی نباید آنها را با مراكز مشابه تركها اشتباه گرفت. بوسنیاییهای منطقه راین و ماین، جمعیت اسلامی آلمان كه مقر آن در شهر فرانكفورت بود را احیاء كردند. این جمعیت كه پیش از آن، یك تشكل عرب زبان محسوب میشد، هم اینك محل استقرار دفتر اطلاعاتی و روابط عمومی بوسنیاییها به مسؤولیت امام راسم حمیدویچ است. بوسنیاییها، بخصوص از ناحیه تشكیلات ملی گروش حمایت میشوند. در مقابل، «جمعیت اسلامی مسلمانان جمهوری فدراتیو یوگسلاوی» كه در سال ۱۹۷۸ تاسیس شده بود، اكنون دیگر نقش فعالی ندارد. (۲۸)
پینوشتها:
۱. جورجن نیلسن، مسلمانان اروپای غربی، ترجمه سیدمحمد روئینتن، تهران: انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۲، صص ۳۹-۳۸.
۲. همان، ص ۴۰.
۳. همان، ص ۴۱-۴۰.
۴. John L. Esposito, The Oxford Encyclopedia ofthe Modern Islamic World, Vol.۲, NewYork : OxfordUniversity Press , ۱۹۹۵, p.۵۷.
۵. جورجن نیلسن، منبع پیشین، صص ۴۲-۴۱.
۶. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (مركز اطلاعرسانی و خدمات رایانهای)، اسلام در جهان، شماره ۱۵، ۲۸/۱۰/۱۳۷۶.
۷. جورجن نیلسن، منبع پیشین، ص ۳۹.
۸. Hanns Thoma - Venske, "The Religion Life ofMuslims in Berlin", The New Islamic Presence inWestern Eruope, edited by Tomas Gerhoim
۹. جورجن نیلسن، منبع پیشین، ص ۴۹.
۱۰. گزارش واصله از سفارت ج.ا.ا - بن، به نقل از روزنامه دویچه تسایتونگ، ۱۴،۱۳/۴/۱۹۹۶.
۱۱. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، منبع پیشین، صص ۳۷-۳۶.
۱۲. همان.
۱۳. John L. Esposito, Op.Cit., Vol.۶, P .۱۶۰.
۱۴. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، جمعیتهای اسلامی متشكل در آلمان، واصله از رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران - بن.
۱۵. John L. Esposito, Op.Cit., Vol.۶, P.۱۶۰.
۱۶. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، جمعیتهای متشكل در آلمان، منبع پیشین.
۱۷. همان.
۱۸. John L. Esposito, Op. Cit., Vol.۶, P .۵۷.
۱۹. جورجن نیلسن، منبع پیشین، ص ۴۶.
۲۰. همان، صص ۴۷-۴۶.
۲۱. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، جمعیتهای متشكل در آلمان، منبع پیشین.
۲۲. همان.
۲۳. همان.
۲۴. John L. Esposito, Op. Cit, Vol. ۲, P . ۳۰۷.
. ۲۵. Ibid, P. ۵۷
۲۶. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، طلایه (نگاهی به وضعیت فرهنگی - تبلیغی آلمان)، شماره ۲، ص ۳۸-۳۷.
۲۷. همان، ص ۳۸.
۲۸. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، جمعیتهای متشكل در آلمان، منبع پیشین، ص ۳۳.
حسن شاهبیگ(كارشناس دفتر تحقیقات اسلامی)
با شكوفایی اقتصاد آلمان و نیاز مبرم به استخدام نیروی كارگر خارجی، تعداد كارگران خارجی، بویژه كارگران ترك، در بین سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۳ سه برابر شد. رسیدگی به امور رفاهی و اجتماعی كارگران ترك به عهده بخش اجتماعی و رفاهی حزب سوسیال دموكرات این كشور و جنبش كارگری گذاشته شده بود و به منظور جلوگیری از پیدایش بازار سیاه ارز، نرخ ثابت و معینی برای تبدیل پول آلمان به تركیه در شهرهای صنعتی آلمان موافقت كرد و اولین شبكه در نظر گرفته شد و دولت آلمان رفته رفته با افتتاح كنسولگریهای تركیه در شهرهای صنعتی آلمان موافقت كرد و اولین شبكه رادیویی به زبان تركی نیز برای این كارگران آغاز به كار كرد. اولین بحران كارگری مربوط به سال ۶۷-۱۹۶۶ بود كه دولتبا بحران اقتصادی روبرو شد و در نیمه سال، بیش از ۷۰ هزار كارگر ترك بیكار شدند، اما برخلاف پیشبینیهای انجام گرفته، اكثریت آنان حاضر به مراجعتبه تركیه نشدند و حتی تعداد زیادی از كارگران مذكور پس از گذشتبحران اقتصادی، شغل جدیدی پیدا كردند. بحران اقتصادی فوق و بیكاری كارگران خارجی در مجموع، سیاست استخدام كارگر خارجی آلمان را به زیر سؤال برد و دولت مجبور شد در سال ۱۹۷۳، قوانین جدیدی در خصوص مهاجرت وضع نماید. بر اساس قوانین جدید، كارفرمایان آلمانی میبایستبرای كارگران و كاركنان مهاجر خود، امكانات اولیه رفاهی، از قبیل خانه و بهداشت و بیمه همگانی، فراهم آورند. آنها همچنین مجبور به پرداخت مالیات بیشتری برای جبران كمبودهای آموزشی كارگران و كاركنان مهاجر خود شدند.
از سال ۱۹۸۵ به بعد، تغییر عمدهای در بافت مهاجرت به آلمان به وجود آمد، گروه جدید مهاجران غالبا خواستار كار نبودند و بلكه از پناهندگان سیاسی كشورهایی چون تركیه و برخی كشورهای عرب بودند. پناهندگان سیاسی جدید، ابتدا وارد برلن شرقی شده و سپس توسط مقامات آن كشور، تحویل مقامات برلن غربی میشدند، در سال ۱۹۸۶، به دلیل بالا رفتن میزان پناهندگی سیاسی، بین دو آلمان قراردادی منعقد شد و بدین وسیله، یكی از راههای ورود پناهندگان به این كشور مسدود گردید. جمعیت مسلمانان در آلمان مسلمانان پس از پروتستانها و كاتولیكها، سومین گروه مذهبی آلمان را تشكیل میدهند. پس از مسلمانان، بودائیان و یهودیان، به ترتیب چهارمین و پنجمین گروه و جمعیت مذهبی این كشور را تشكیل میدهند.
جمعیت مسلمانان از بیشترین سرعت رشد بین این گروهها برخوردار است، به گونهای كه در حال حاضر، حدود چهل درصد مسلمانان ساكن آلمان، زیر ۱۸ سال سن دارند. این رشد سریع، صرفا به معنای افزایش تعداد مسلمانان نیست، بلكه مبین افزایش آن بخش از جمعیت است كه از فرهنگ اسلامی متاثر میباشند. تمام جوامع مسلمان در سراسر اروپا نیز از چنین رشدی برخوردار میباشند.
بنابر آمار منتشر شده در بولتن دفتر اداره مطبوعات و اطلاعات دولت این كشور، بیش از ۹۵ درصد مسلمانان آلمان، خارجیان هستند كه از این تعداد، ۷۶ درصد ترك بوده و ایرانیان در رده دوم و مسلمانان آلمانی با ۴ درصد كل مسلمانان آلمان، سومین گروه مسلمانان میباشند. پس از ایرانیان، اتباع مراكش با سه درصد، لبنان با دو درصد، تونس و پاكستان هر یك با یك درصد از كل جمعیت، مسلمانان مقیم آلمان را تشكیل میدهند. مسلمانان از یوگسلاوی سابق، آلبانی، بلغارستان و مصر و دیگر كشورهای مسلمان، هر یك كمتر از یك درصد كل مسلمانان مقیم آلمان را تشكیل میدهند. تعداد مهاجران ترك در آلمان را نباید با تعداد مسلمانان این كشور برابر دانست; چرا كه از یك طرف، تعداد قابل ملاحظهای از مسلمانان این كشور را مراكشیها و تونسیها تشكیل میدهند و از طرف دیگر، تعداد قابل توجهی از تركهای مهاجر، از مسیحیان ارتدوكس منطقه میباشند. سرشماری سال ۱۹۸۷ كه در آن، سؤال در مورد مذهب هم گنجانده شده بود، ما را با حقایق بیشتری در این مورد آشنا میسازد، برای مثال، بیش از یكصد هزار ترك مقیم، حاضر نبودند خود را مسلمان بنامند. آمار جالب توجه دیگری نشانگر این واقعیتبود كه بیش از ۴۸ هزار مسلمان آلمانی در این كشور زندگی میكنند كه بیش از ۵ هزار نفر از آنها، از آلمانیهای اصیلی هستند كه دین اسلام را پذیرفتهاند.
طبق آخرین برآورد در سال ۱۹۹۵، از میان حدودا ۰۰۰/۷۰۰/۲ مسلمان ساكن آلمان، ۰۰۰/۲۵۰/۲ سنی، ۰۰۰/۴۰۰ علوی، ۰۰۰/۴۰ شیعه، ۰۰۰/۱۰ احمدیه، ۳۰۰-۲۰۰ اسماعیلی و ۰۰۰/۶۰ مسلمان آلمانی از میان این عده، ۰۰۰/۲۷۰/۱ به طور فعال در مراسم مذهبی شركت میكنند. امروزه مسلمانان با داشتن چنین جمعیتی، نیروی مهمی را تشكیل میدهند كه هیچكس نمیتواند آنان را نادیده بگیرد. تنها در كلن - بیش از ۰۰۰/۷۰ نفر مسلمان زندگی میكنند. نمونه دیگر، وضعیتشهر «دورتموند» است. این شهر كه یكی از شهرهای بزرگ منطقه صنعتی «رور» آلمان است، در بر گیرنده گروه كثیری از مسلمانان میباشد; به همین خاطر است كه اكثر مقامات آلمان، توجه بیشتری به پیروان این مذهب كرده و در پی جذب آنان در جامعه آلمان بودهاند. دولت آلمان علاوه بر اقدامات داخلی، با پیگیری سیاستبرقراری ارتباط بین مسلمانان و مسیحیان و در نتیجه ایجاد درك و تفاهم بهتر بین آنان، سعی دارد تصویر بسیار مثبتی از خود در اذهان مسلمانان ایجاد كند. به همین خاطر، مسلمانان در آلمان نسبتبه سایر كشورهای اروپایی، از تسهیلات و امكانات بهتری برخوردارند. برای مثال، ساختن مساجد برخلاف فرانسه، مستلزم مذاكرات و اقدامات سیاسی و اداری طولانی نمیباشد و قریب ۲۰% دختران دانشآموز مسلمان در مدارس، بخصوص در سطوح ابتدایی، با روسری حاضر میشوند، بدون اینكه با مزاحمتی مواجه باشند.
وضعیت مساجد
قانون اساسی آلمان آزادی دین و سازمانهای مذهبی و آموزش آن را ضمانت مینماید. روی هم رفته، قانون اساسی این كشور همانند فرانسه و هلند، بر اساس و پایه بیدینی بنا نشده است، بلكه تفاوت آشكار آن با دو كشور دیگر، در این است كه قانون در مقابل ادیان و مذاهب، بیتفاوت نیست. سازمانهای مذهبی كه از نظر مقامات دولتی شناخته شده نیستند، میتوانند به راحتی زیر پوشش قوانین مربوط به سازمانها و تشكیلات، فعالیت آزادانهای داشته باشند، هر سازمان موظف به ارائه اساسنامهای دموكراتیك و لیست اسامی اعضا میباشد. سازمانهای مذكور توسط هیات امناء كه در مقابل تشكیلات مسؤولیت دارند، اداره میشوند. دو بخش عمده سازمانهای موردنظر تحت نامهای "Eingetrangener Rereine.v" و " "Stiftung فعالیت میكنند. (۱)با وجود آزادی مذهبی ذكر شده، گاهی مسلمانان در عمل با مشكلاتی روبرو میشدند. اغلب مسلمانان باید عقاید و دستورات مذهب خود را مخفیانه برگزار میكردند تا مورد قبول اجتماع باشند. پس از ساختن مسجد «مانهایم» كه با منارههای بلند به چشم میخورد، مسلمانان متوجه شدند كه مساجد مخفی مورد سرشكستگی و كنار زدن آنها نیست و با توجه به آمار آنها در آلمان، باید از امكانات بیشتری برخوردار باشند. البته در ساختن مسجد «مانهایم»، بلندی منارهها با مشكلات زیادی مواجه شد. ترس از خالی شدن كلیساها و بیتفاوتی مردم نسبتبه دین مسیح، شاید یكی از علل مهم این موضوع بود، زیرا كلیساها روز به روز خالیتر میشوند، ولی مساجد به عنوان خانه دیگر خدا، هر روز بیشتر معتقدین را به خود جذب میكنند.
در حال حاضر در آلمان ۱۸ مسجد رسمی وجود دارد كه از ابتدا به عنوان مسجد ساخته شدند. اماكن مذهبی مسلمانان، نه الزاما به صورت مسجد، بین ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ باب برآورد شده است. اكثر این مساجد به صورت موقت احداث گردیده و بیشتر، در اماكن اجارهای، كارخانجات و یا انبارها قرار گرفتهاند. بر طبق آمار آرشیو انستیتو مركزی اسلامشناسی، مساجد مهم آلمان در شهرهای مانهایم، هامبورگ، برلین، مارل، دورتموند، كلن، وسلینگ، بن، فرانكفورت، زینگن، فورتسهایم قرار گرفتهاند كه البته مساجد شهرهای آخن و مونیخ نیز از مساجد مهم آلمان تلقی میگردند. اكثر این مساجد، در شرایط بد ساختمانی بوده، دور از مركز شهر و اغلب در مناطق صنعتی قرار دارند.
در حال حاضر، پروژه ایجاد مساجد، از طرف شهرداریها مورد تصویب قرار میگیرد. وضعیت مساجد آلمان به گونهای است كه روز به روز، تعداد كسانی كه برای انجام اعمال مذهبی به آنجا روی میآورند، افزایش مییابد و این در حالی است كه كلیسای سیحیتخالی بوده، مذهب در زندگی روزمره مسیحیان بیاهمیت تلقی میگردد. طی یك همهپرسی در سال ۱۹۹۵، ۸۴% از تركهای مسلمان، اعلام نمودند كه به طور یكنواختبه مسجد میروند. طبق اظهار كلاوس لگهویس، حقوقدان آلمانی، مسجد جایگاهی برای همپیمان شدن گروههای مختلف بوده، همچنین به نحوی معرف سرزمین پدری تركها است و مركزی است كه مسلمانان در آن اعتماد به نفس مییابند. در چنین شرایطی، میبینیم كه هیجده هزار ترك ساكن شهر مانهایم، با جمعآوری مبلغ ۱۰ میلیون مارك، اقدام به ساخت مسجدی به مساحت ۱۲۰۹ مترمربع و ۲۵۰۰ جایگاه نیایش مینمایند.
در آلمان، مسلمانانی وجود دارند كه یا تكالیف مذهبی خود را عمل نمیكنند و یا فقط رسمهای قدیمی دین اسلام را بكار میبرند به عنوان مثال، خانوادههایی وجود دارند كه نوشیدن مشروبات الكلی را حرام میدانند ولی افتخار میكنند كه دخترشان در آلمان حجاب ندارد و یا اینكه فقط در ماه رمضان و عید قربان به مسجد میروند.
امروزه جوانان ترك نسل سوم، كسانی هستند كه در آلمان متولد میشوند. آنان بیش از پیش رو به سوی قرآن آوردهاند. بنابراین، در كشور آلمان هم مانند فرانسه، مشاهده میكنیم كه جهتگیری عمومی به سوی «اسلامگرایی جوانان» است. تحقیقاتی كه از طرف دانشگاه «بیله فیلد» انجام شده، تاییدكننده این موضوع است. آقای «ویلهلم هایت مایر»، استاد جامعهشناسی این دانشگاه، معتقد است: اكنون مرحله روی آوردن تركهای ساكن آلمان به سوی اسلام جریان دارد. این موضوع حتی در مورد تركهایی كه به زبان آلمانی، حتی بهتر از بان مادری خود تكلم میكنند، ولی از نظر ملیت هنوز تابعیت آلمان را ندارند، بخصوص مشهود است. (۲)
از جمله مراكز مهم اسلامی كه در آلمان وجود دارد، مركز اسلامی هامبورگ (مسجد امام علی (ع)) میباشد. این شهر با بیش از ۸۰۰۰۰ نفر مسلمان، مركز اسلامی هامبورگ را به زیباترین و مهمترین مركز اجتماع مسلمانان با نژادهای گوناگون تبدیل كرده است. این مركز اسلامی یك مركز بینالمللی است كه بخصوص ایرانیها، افغانیها، عربها، پاكستانیها و آلمانیهای مسلمان در آن برنامه دارند و دارای یك شبستان بزرگ جهت اقامه نماز، سالن سخنرانی و نمایش فیلم، كتابخانه و سالن پذیرایی میباشد. هزینههای این مركز از امور خیریه تامین میشود.
حقوق مسلمانان
در دهه ۶۰ میلادی، با توجه به مشكلات فرهنگی، اجتماعی و زبانی، مذهب و سنتبرای مهاجرین ترك، بسیار مهم بوده است، ولی با شروع نسل دوم و كودكانی كه در آلمان متولد شدند، در رفتار و برخورد آنها با مسائل اسلامی فاصله بوجود آمد. از طرف دیگر، سازمانهای ملی اسلامی و انجمنها و مساجد در نزد نوجوانان و جوانان از جذابیتبیشتری برخوردار گردیدهاند، ولی تا به حال، مسلمانان در آلمان با وجود فعالیتهای سازماندهی شده در طول سالهای متمادی، موفق نشدهاند كه به مانند كلیسای كاتولیك و پروتستانها، مجوز تشكیلات حقوقی و عمومی را كسب نمایند. این نوع حقوق، مسلمانان را قادر خواهد ساخت نمایندگانی در شورای مطبوعات، رادیو و دیگر اتحادیهها داشته باشند. علت عدم موفقیت مسلمانان در كسب امتیازات حقوقی، اختلاف نظر موجود میان گروهها و سازمانهای اسلامی بوده است. اكثر مسلمانان در آلمان یا در این كشور متولد شدهاند و یا سالهای طولانی در اینجا ساكن هستند و مالیات و بازنشستگی میپردازند، اما همیشه به عنوان خارجی محسوب میشوند و از تصمیمات سیاسی بدورند. با وجود اینكه طبق قانون اساسی آلمان، این كشور به تعداد مهاجرین خود بالیده و لفظ كارگران میهمان در سطح كشور بسیار متداول گردیده است و گرچه قوانین مهاجرت و كار در آلمان از استاندارد خوبی برخوردار است، ولی آزادیهای سیاسی و اجتماعی، خصوصا برای كارگران مهاجر ترك زبان با شهروندان آلمانی تفاوتهای فاحش دارد. مسلمانان در این كشور هنوز حق رای ندارند. «دولتمردان آلمانی اگر در بسیاری از موارد اختلاف نظر داشته باشند، در یك مورد كاملا هم عقیده هستند و آن، به حساب نیاوردن مهاجران در جمع خود به عنوان یك شهروند آلمانی است. برای مثال، مهاجران، علیرغم اقامت طولانی در كشور، هنوز صاحب رای در انتخابات عمومی نبوده و به عنوان یك شهروند درجه ۲ محسوب میشوند». (۳)
یك اسلامشناس خبرنگار در این مورد چنین مینویسد:
دوستانه و برابر زندگی كنند، باید هر دو طرف در این امر كوشش كنند و مجامع آلمانی باید برای سومین دین بزرگ دنیا درهایش را باز كند. باید فعالیت مساجد، تدریس فقه اسلامی، ایستگاه و برنامههای رادیویی و تلویزیونی برای مسلمانان مانند مسیحیها آسان و حتمی باشد.
بیش از همه، رسانهها باید بیشتر در مورد این موضوع اخبار جامعی را منتشر و مردم را روشن كنند و به عنوان مثال، برای عایتحجاب اسلامی توسط خانمها، توضیحات بیشتری ارائه نمایند. استفاده از روسری به عنوان حجاب، گاهی اجباری است، گاهی سیاسی و حتی به عنوان تظاهر نیز میباشد. البته تعدادی نیز به خواسته خود به آن عمل میكنند. در این مورد و موارد دیگر، باید توضیحات كافی و روشن داده شود. غیرمسلمانان باید بیشتر به مسلمانان نزدیك شوند و بخصوص به آنها آزادی حقوق سیاسی بدهند. انستیتو تحقیقات، توسعه و پژوهش و برنامهریزی اقتصادی و اجتماعی در گزارشی مینویسد: با وجود ۷/۲ میلیون مسلمان و ۱۰۰۰ مسجد و صدها انجمن مسلمانان آلمان، این دین برای اغلب آلمانیها غریبه است.
از گروههایی كه در آلمان مسلمانان را مورد تهدید قرار میدهند، میتوان از فاشیستها نام برد. آنها مساجد را به آتش میكشند و كلمه «اسلام» را به عنوان یك دشمن قدیمی معرفی میكنند.لازم به ذكر است كه مساجد در آلمان به صورت انجمن ثبت میشوند و با وجود قدمت كار، در این كشور مانند كلیساهای كاتولیك و پروتستان، حقوق اجتماعی ندارند. البته یكی از علل مهم این موضوع، نقطه نظرات سیاسی و اهداف آنها است.
آموزش تعلیمات دینی اسلامی در مدارس آلمان
بحث تعلیمات دینی اسلامی در مدارس آلمان، در دهه ۱۹۷۰، همزمان با مباحثاتی پیرامون كلاسهای قرآن و تاثیرات بازدارنده آنها در ادغام دانشآموزان ترك در جامعه آلمان شروع شد. پیش از متهم كردن احزاب دست راستی كه سعی در تبلیغ دیدگاههای سیاسی خود در كلاسهای قرآن و آموزش كادر جدید سازمانهایشان، بویژه معلمین دارند، باید به اثرات منفی این برنامههای آموزشی بر دانشآموزان، همچون زمان و انرژی، موانع آموزشی به علت روشهای مختلف تدریس، انزوای اجتماعی، خصومت و اضطراب نسبتبه محیط آلمانی، عدم قابلیت ادغام، عدم استقلال، یك سونگری، ایجاد مشكل در پرورش شخصیت و تبعیض علیه دختران اشاره كرد.
والدین مسلمان مایل به فرستادن كودكان خود به مدارس قرآنی میباشند; چرا كه این كار با انگیزههای گوناگونی همراه میباشد. عدم وجود كلاسهای مذهبی دیگر، آموزش هنجارهای سنتی همچون نظم، آموزش و اخلاقیات جنسی به كودكانشان و نیز مراقبت از آنها در طی كلاسهای قرآن و قرار نگرفتن در معرض فشارهای محیط خارج. از انگیزههای دیگر والدین میتوان از فشار گروهی و اینكه آموزش كودكان با روش سنتی منجر به ایجاد ثبات هویت ترك اسلامی در فرزندانشان و كاهش درگیریهای نسلی و فامیلی [میشود]، نام برد. (۴)
در سال ۱۹۹۱ در ایالت نورد راین و ستفالن، به طور آزمایشی درس تعلیمات دینی به عنوان یك رشته درسی در مدارس تدریس گردید كه به دنبال این ابتكار، دیگر ایالتهای آلمان از آن پیروی نمودند. هدف اصلی از این عمل، خنثی نمودن هزاران كلاس درس قرآنی بود كه در مساجد و هیاتها ارائه میگردید و در اغلب آنها، تعلیمات ضد آلمانی و رفتار غیردموكراتیك، در نظر آلمانیها، آموزش داده میشد و شناسایی و كنترل آنها از طرف ادارات آلمانی نیز مشكل مینمود. البته تاكنون كاملا مشخص نیست كه محتوای فقه اسلامی در مدارس را چه كسی تعیین كند; زیرا هیچگونه كلیسای كاتولیك و یا پروتستانی وجود ندارد كه فهرست و مطالب دروس را شرح دهد و فقط اولیا باید توجه كنند فرزندانشان چه میآموزند. در آغاز سال ۱۹۹۵، مجددا مذاكرات در مورد تدریس فقه اسلام در مدارس آلمانی زیر نظر دولت و ایالت اوج گرفته و سیاستمداران و طرفداران كلیسا روز به روز از این موضوع پشتیبانی كردهاند، ولی پذیرفته نشد و علت رد این مورد از طرف بعضی ایالتها، این است كه آنها انتظار دارند فهرست مطالب درسی با یك ارگان اسلامی مشخص مذاكره و تعیین شود و هنوز با سؤالاتی كه بدانها پاسخی گفته نشده، مواجه میباشد; سؤالاتی از قبیل اینكه چه كسی باید فهرست درس اسلام را تعیین كند؟ چه مذهبی در اسلام باید تدریس شود؟ چه كسی آموزگار متخصص را تعیین نماید كه درس را به زبان خوب آلمانی تدریس كند؟
با توجه به اینكه «در آلمان تعلیم و تربیتشامل سه مرحله میباشد، آموزش كلاسیك، آموزش زبان مادری و در آخر آموزش مذهبی، لازم به یادآوری است كه مسؤولیت تعلیم و تربیت در این كشور، به عهده ایالتهای مختلف است و به دولت فدرال مربوط نمیشود و وزرای آموزش و پرورش هر ایالتبر اساس استانداردها و قوانین مربوطه اقدام مینمایند و به همین دلیل، در مورد آموزش، بین ایالتها اختلاف مشاهده میشود; خصوصا در مورد آموزش دینی و مذهبی». (۵) بنابراین میتوان وضعیت آموزش تعالیم اسلامی را در ایالتهای مختلف آلمان بدین صورت ترسیم كرد:
- در هامبورگ، از سال ۱۹۸۳، تعلیمات اسلامی برای محصلین دبستانی ترك سنی مذهب شاخه حنفی تدریس میشود.
- در نیدرزاكسن - برنس، درس اسلام در دروس زبان مادری تدریس میشود.
-در شلسویك هولشستین، دروس مذهبی همراه زبان مادری تدریس میشود. - در برلین، دروس دینی بخشی از دروس دولتی نیست و فقط با هزینه دولت آلمان در زبان مادری تدریس میشود.
- در هسن، رینلند پلاتس، زارلند، بادن وتنبرگ، دروس تعلیمات دینی اسلام تدریس نمیشود.
- در بایرن، از ۱۹۸۶، درس اسلام در كلاسهای اول تا پنجم و برای محصلین ترك از كلاس ششم تا نهم به زبان تركی توسط معلمهای ترك تدریس میشود. در هر سه ایالت هامبورگ، بایرن و نرودوست فالن، حقوق آموزگاران توسط آموزش و پرورش آلمان پرداخت میشود.
در ایالات شرقی آلمان (آلمان شرقی سابق)، به علت عدم درخواست، كلاس تعلیمات دینی اسلامی وجود ندارد و در برنامه هم نیست.
دیدگاه آلمانیها نسبتبه اسلام
قسمت اعظم مسلمانان آلمان، در عمل به مسائل مذهبی آزاد هستند و تقریبا نیمی از آنها، پایبندی شدید خود را به تكالیف و وظایف مذهبی اعلام میدارند و گفتهاند كه در روزهای جمعه و سایر مراسم مذهبی به مسجد میروند. بخشی از مسلمانان از گروههایی به نام AMGT یا «اتحادیه جهانبینی جدید» در اروپا كه شاخهای از حزب ملی - مذهبی تركیه (حزب رفاه) میباشند، حمایت میكنند.بر اساس برآوردی كه نماینده شوكها در مجلس فدرال، آقای كیم اوزدمیر، ارائه داده است، ۲۰ درصد مسلمانان مقیم آلمان مشمول اطلاق كلمه بنیادگرا میشوند. بنابر گزارش هفتهنامه اشپیگل، پیروان افراطی مذاهب، شبكهای از اتحادیهها و شركتهای تجاری را بنا كردهاند. تندروها و متعصبین اسلامی، به طور آشكار، در صدد جذب مردم مسلمان و بیشتر از همه به جذب جوانانی هستند كه به دنبال خط مشی و ارشادند و هنوز قالب فكری خود را نیافتهاند. برای ایجاد ارتباط با این جوانان، آنها در اكثر شهرهای بزرگ، برای آموزش قرآن، مدارس خصوصی تاسیس كردهاند. طبق نظر سیاستمدار تركیالاصل از حزب SPD هامبورگ و نیز مدرس مدارس عالی، آقای هاكی كزكین، برای مسلمانان در مدارس رسمی، ارائه یك درس مذهبی با روش درست و عاقلانه میتواند ریشه افراطگرایی را بخشكاند. (۶)
اغلب مردم آلمان اسلام را نمیشناسند و فقط به دلیل اخباری كه از رسانهها در مورد مسلمانان تندروی كشورهای خاور نزدیك، الجزایر و سودان و غیره میشنوند، از آن واهمه داشته، كلمه بنیادگرا را در مورد آنها بكار میبرند. در نظر آنها، روسری و مانتوهای بلند خانمهای مسلمان، نشانگر نابرابری مرد و زن است. این دیدگاهها، با عدم اجازه خانوادهها به دخترها برای شركت در ورزشها، بخصوص شنا و همچنین نخوردن غذاها بخصوص گوشتخوك كه برای آلمانیها غیرقابل فهم است، بیشتر متجلی میشود.
آقای پیتر فریش، رئیس دستگاه اطلاعات و امنیت داخلی آلمان كه به نام حافظ قانون اساسی خوانده میشود، در مصاحبهای پیرامون خطر گروههایی كه به نام «اسلامگرا» خوانده میشوند، چنین میگوید: «آنان [مسلمانان] سعی میكنند نفوذ سیاسی بدست آورند. آنان اكنون دستور دارند وارد احزاب شوند تا هر چه ممكن است، به پیش بروند. قریب دهها هزار مسلمان هم هستند كه از مسیحیتبه اسلام گرویدهاند. در آلمان چند صد هزار مسلمان دارای تابعیت آلمان هستند. در یكی از مركز اسلامی به طور مشخص دستور داده شده استبا زنان آلمانی ازدواج كنند تا زنان هم مسلمان شده، فرزندان خود را به این صورت تربیت كنند ... به طور مشخص، طرفداران اسلام وارد احزاب آلمان شدهاند، ولی نمیتوانیم بگوییم تا چه اندازه اهداف خود را تعقیب میكنند. ما به زحمت، از طرف احزاب اطلاعات دریافت میكنیم.» (۷) وی در ادامه مصاحبه در مورد تشكیلات «ملی گروش»، چنین میگوید: «تشكیلات ملی گروش وضع مالی خوبی دارد و آنان در آلمان، تقریبا ۵۰۰ مسجد را اداره میكنند. آنها اخیرا در صدد خرید ساختمانی به بهای ۳۰ میلیون مارك برآمدند كه انسان درمییابد، آنان پول فراوانی در اختیار دارند. [این پولها] در آلمان جمعآوری میشود. از اعضاء میخواهند كمك كنند. اگرچه خشونت فیزیكی در كار نیست، ولی فشارهای روانی زیادی اعمال میشود .... ملی گروش برای پر كردن اوقات فراغت افراد، فعالیتهای بسیاری انجام میدهد كه شامل برگزاری دورههای آموزش كامپیوتر تا مسابقات ورزشی است; اما هدف اصلی آن است كه از ارتباط افراد با آلمانیها جلوگیری شود تا به اصطلاح، مانع از نفوذ فساد و ابتذال بر روی كودكان شوند .... طبق تحقیقات اخیر، ۱۵ درصد از جوانان ترك ساكن كشورها، آمادهاند علیه هر كس كه ضد اسلام اقدام كند، اقدامات قهرآمیز انجام دهند.» (۸)
جمعیتهای متشكل اسلامی
۱- تشكیلات جهانبینی نوین در اروپا (ملی گروش) در اوایل دهه ۱۹۷۰، اولین شاخههای این سازمان توسط كارگران مهاجر ترك در اروپا پیریزی شد. این گروهها روابط تنگاتنگی با حزب «رستگاری ملی»، (MSP) داشتند. «اسم ملی گروش» همچنان كه بیانگر فلسفهای میباشد، به معنای این سازمان نیز است و از كتاب برنامه كاری «ملی گروش» (آنكارا، ۱۹۷۳)، نوشته رهبر حزب، نجمالدین اربكان، نشات گرفته است». (۹) اساسا تاسیس چنین تشكیلاتی در سال ۱۹۷۸ به نام «اتحادیه تركها»، بنا به خواست اربكان و نظارت و كنترل مستقیم وی بوده است. اتحادیه تركها در سال ۱۹۸۵ به «ملی گروش» تغییر نام داد. تشكیلات ملی گروش، بزرگترین جمعیت اسلامی غیردولتی در آلمان و اروپای غربی است. این تشكیلات، در سراسر اروپا ۲۶۴۵۸ و در آلمان ۱۸۷۶۲ عضو رسمی متشكل در ۲۶۲ جمعیت (بر طبق آمار ۱۹۹۵) دارد. مطابق آمار ارائه شده توسط تشكیلات این مركز در كلن، پراكندگی این جمعیتها و اعضای آن در آلمان فدرال به شرح زیر است: (۱۰) ملی گروش در زبان فارسی بینش ملی ترجمه میشود.
منطقه تعداد جمعیتها تعداد اعضاء
برلین ۲۵ ۳۲۲۶
هامبورگ ۱۱ ۸۷۰
برمن ۱۷ ۹۴۴
هانوفر ۱۲ ۷۳۵
رور ۵۷ ۳۳۲۲
كلن ۲۵ ۱۷۱۰
هسن ۲۸ ۲۴۴۳
اشتوتگارت ۳۸ ۲۶۱۴
مونیخ ۳۷ ۲۲۷۸
نورنبرگ ۱۲ ۷۲۰
به گزارش اداره امنیت ملی فدرال آلمان، در سال ۱۹۹۵، تشكیلات ملی گروش بیش از ۴۰۰ جمعیت را زیر پوشش داشت و در گردهماییهای آن، تا ۱۰ هزار نفر شركت میكردند. ملی گروش میتواند در مواقع تظاهرات، تا ۱۴ هزار نفر را بسیج كند. در كنگره عادی این تشكیلات كه در ماه ژوئن ۱۹۹۴ در شهر آنور بلژیكتشكیل شد، ۳۰ هزار نفر، از جمله نمایندگان برخی از كشورهای اسلامی و از طرف حزب رفاه ملی تركیه، شخص نجمالدین اربكان شركت كردند. بودجه سالانه آن، بیش از ۷ میلیون مارك برآورد شده است و تلاش میكند بر تعداد مستغلات خود در آلمان بیفزاید. یكی از اهداف ملی گروش، رساندن تعداد مساجد تحت پوشش خود به ۵۰۰ باب بوده است (تا پایان ۱۹۹۵). هدف ملی گروش، بركناری نظام لائیك در تركیه و برقراری یك نظام اسلامی در این كشور است. ملی گروش به طریق قانونی، در پی تحقق این هدف است. این جمعیت، مواضع ضد اسرائیلی دارد و در سال ۱۹۹۲، با جبهه نجات اسلامی الجزایر اظهار همدردی كرده است. ملی گروش در داخل آلمان، حفظ هویت اسلامی مسلمانان و گفت و گوی مسالمتآمیز آنان با یكدیگر و با پیروان سایر ادیان را سر لوحه شعار خود قرار داده است. تشكیلات ملی گروش در اروپا، همچنین دارای مراكزی در دانمارك، هلند، بلژیك، فرانسه، سوئیس و اتریش میباشد و با دیگر سازمانهای اسلامی، از قبیل سازمان اخوان المسلمین، حزبالله افغانستان، جبهه آزادیبخش ملی موروی فیلیپین و جامعه فراخوانی اسلامی لیبی همكاری میكند. بعد از انقلاب اسلامی ایران و استقرار نظامیان در تركیه در سال ۱۹۸۰، برخوردهای ایدئولوژیكی و سیاسی سختی در داخل این سازمان به وجود آمد. در سال ۱۹۸۴، گروهی از بنیادگرایان رادیكال و مسلمانان ضد سكولار در اطراف جمالالدین كاپلان، از AMGT جدا شده و فدراسیون اتحادیهها و جوامع اسلامی را پایهریزی كردند. (۱۱)
روابط ملی گروش و حركت نورچولوك یا جماعت النور بسیار نزدیك است و هر دو، در «شورای اسلامی جمهوری فدرال آلمان» عضویت دارند. رابطه ملی گروش با جمعیت جمالالدین كاپلان، (ICCB) خصمانه است و این جمعیت را غیرواقعبین، افراطی و قدرت طلب میداند. در سال ۱۹۹۱، ملی گروش، علی یوكسل، دبیركل تشكیلات خود را برای تصدی عنوان «شیخالاسلام»، به شورای اسلامی پیشنهاد كرد و با این اقدام، كوشش نمود تا خود را به عنوان نماینده همه مسلمانان یا دست كم مسلمانان ترك معرفی كند. تشكیلات ملی گروش دورههای آموزش قرآن، كلاسهای ورزش و سمینارهایی در مورد مباحث روز تشكیل میدهد و با تاسیس شركت «سلام» (شركتسهامی با مسؤولیت محدود) سازماندهی سفر حج، تشكیل نمایشگاههای كتاب و آموزش مقدماتی طلاب، فعالیت گستردهای را دنبال میكند. این تشكیلات یك مدرسه شبانهروزی آموزش دینی برای دختران دایر نموده و مقدمات تاسیس یك آكادمی را فراهم كرده است. (۱۲)
روزنامه «ملی گازت» هر چند به طور مستقیم، ارگان این تشكیلات شمرده نمیشود، اما منعكسكننده آرای آن میباشد. مدیر مسؤول روزنامه ملی گازت همان عثمان یوماك اوغلوی، رئیس هیات مدیره ملی گروش است. در آلمان، روزانه ۷۲۰۰ نسخه از این روزنامه به فروش میرسد. علاوه بر این، مركز اسلامی كلن كه با ملی گروش پیوند نزدیكی دارد، مجله دو هفتگی «هجرت» را منتشر میكند. از ژانویه ۱۹۹۵، این تشكیلات بولتن ماهانه خبری AMGT Aylik Haber Bulteni را منتشر میكند كه ارگان منعكس كننده اخبار تشكیلات ملی گروش است. (۱۳)
۲- اتحادیه تركی اسلامی اداره امور دینی(دیانت)، مركز این اتحادیه در شهر كلن است و از سوی دولت تركیه در جهت پاسخ به رشد جمعیتهای اسلامی مردمی در آلمان كه شعارهای ضد لائیك و ضد آتاتورك سر میدادند، در سال ۱۹۸۲ در برلین، به عنوان سرپرستی مساجد آغاز به كار كرد. «ریاست اداره امور دیانت در تركیه، با نگرانی نسبتبه از دست دادن نفوذ خود در میان اقلیتهای ترك خارج از كشور، تعداد رو به افزایشی از جمعیت را توسط فدراسیون خود كنترل میكند. در اعیاد بزرگ مذهبی، تعدادی از روحانیون عالیرتبه از طرف هیات رئیسه خدمات مذهبی خارج از كشور به عنوان سخنران و واعظ، به كشورهای خارجی فرستاده میشوند.» (۱۴) در سال ۱۹۸۱، اداره دیانت آنكارا با تصویب قانونی، شرط لازم برای احراز پست امامت جماعت مساجد و مراكز اسلامی اروپا را تصویب و تایید اداره مذكور دانست. دولت تركیه با همكاری دولت آلمان، در مدتی كوتاه، شعبهای از اداره دیانت در كلن افتتاح كرد و این سرآغازی بود برای كنترل هر چه بیشتر مساجد و مراكز اسلامی توسط دولت و اداره دیانت». (۱۵) با توجه به ارتباطات فراملی گروهها در آلمان، فقط مسؤولان این اتحادیه با مسؤولین كنسولی جمهوری تركیه در ارتباط میباشند.
بر اساس بررسیهای به عمل آمده، تقریبا اكثریت تركهای مقیم آلمان، علیرغم شركت در مراسم نماز و یا سایر مراسم مذهبی در مساجد رسمی دولتی، با دولتی شدن این قبیل نهادها مخالف میباشند، گرچه فرزندان آنها نیز از آموزش زبان و یا قرآن این مراكز استفاده میكنند. بررسی جدید دیگری كه در سطح آلمان به عمل آمد، نشانگر این واقعیتبود كه تمایل مردم، خصوصا جوانها، بیشتر به تشكیلات مذهبی غیردولتی و یا به عبارتی غیرقانونی است. البته طرحهای اداره دیانتبا مشكلات عملی زیادی روبرو شد، زیرا مسلمانانی كه در یك كشور آزاد و لیبرال مانند آلمان زندگی میكردند، عملا نمیتوانستند دستورپذیر مقامات دولتی و یا منصوبین به اداره دیانتباشند و در بیشتر موارد، اعضای هیات امنای مساجد با انتصاب امام جماعت از طرف اداره مذكور مخالف بودند كه این مخالفتها، بعضا به جر و بحثهای طولانی كشیده میشد. در دهه ۱۹۸۰، مسلمانان جوان ترك، با نفوذ در اداره دیانت و با آگاهی بیشتری كه داشتند، توانستند به عنوان امام جماعت، به مساجد اروپایی، خصوصا آلمان اعزام گردند، و در آنجا نیز به این واقعیت پی بردند كه حفظ ظاهر روابط با دولت و شعبه اداره دیانت كلن كار پیچیده و مشكلی نیست و از طرفی، به دلیل تمایلات شدید گروه اخیر به حركتهای بنیادی چون سلیمانیه و جنبش ملی ترك، توانستند در مساجد خارج از كشور نیز نقش سازنده و مفیدی داشته باشند. (۱۶) سازمان دیانت ۷۴۰ جمعیت دینی را در آلمان تحت پوشش خود داشته و بنابر اظهارات رسمی خود، این سازمان ۱۱۰ هزار عضو دارد. (۱۷) مواضع این سازمان، تابع سیاستهای رسمی دولت تركیه میباشد و ائمه مساجد، تحت پوشش آن از دولتحقوق دریافت داشته، در مدت ۵ سال ماموریتشان، به عنوان دیپلمات ترك محسوب میگردند. این سازمان كه به عنوان نماینده رسمی تركیه در امور دینی مهاجران ترك، در جامعه مشترك اروپا نماینده دارد، سعی خود را در برقراری روابط حسنه و گفت و گو با مسیحیان و افراد و مقامات محلی، با وجود مشكلاتی همانند عدم تسلط ائمه مساجد به زبان آلمانی معطوف ساخته است. علاوه بر این، در زمینه تشكیل كلاسهای آموزش قرآن و دایر نمودن تشكیلاتی خاص برای كفن و دفن اموات و انتقال اجساد مسلمان ترك به تركیه و اعزام كاروانهایی برای سفر حج از آلمان نیز فعالیت دارد. همچنان كه از مطالب گفته شده برمیآید، روابط میان این سازمان و ملی گروش تیره است. این سازمان عنوان «شیخ الاسلام» را برای نماینده دینی شورای اسلامی غیرقابل قبول میخواند. دیانتسعی خود را در حذف موضعگیریها و برخوردهای سیاسی و برقراری روابط صمیمانه با دولت آلمان دارد.
۳- اتحادیه مراكز فرهنگی اسلامی(سلیمانجیها)، این افراد شاخه مدرنی از فرقه صوفی نقشبندیه میباشند. حلقه داخلی این فرقه، به شدت سلسله مراتبی میباشد. بنیانگذار این جریان، سلیمان حلمی توناهان (وفات ۱۹۵۹) میباشد و در ابتدا، برای بدست گرفتن كنترل مساجد و پاسخی به نیازهای مذهبی كارگران ترك، با نام اتحادیه مراكز فرهنگی اسلامی شروع به فعالیت نمود. اعضای این گروه، از بنیانگذار این جریان، به عنوان تنها وارث حقیقی پیامبر یاد میكنند، دارای تعالیم سری میباشند و معتقدند كه هركس اسرار آنها را افشا كند، مورد خشم روح توناهان قرار میگیرد. آنان معتقد به غیبت امام دوازدهم میباشند، ولی او را فرزند امام حسن عسگری (ع) نمیدانند. «در اعلامیهای كه سلیمانجیها در ۲۶ مه ۱۹۸۰ منتشر ساختند، خود را پیرو مذهب حنفی، نحله كلامی ما تریدی و فرقه صوفی نقشبندی معرفی نمودند كه جز احقاق شریعت اسلامی و گسترش معارف دینی اسلامی، هدفی را دنبال نمیكنند. دبیركل كنونی این جمعیت، ابراهیم چودور، رئیس هیات مدیره آن، یعقوب ممیش و قائم مقام او، تحسین شفق است.» (۱۸) فعالیت جنبش سلیمانجی در تركیه، به دلیل تمایلات ضد لائیسیته خود، بر اساس قانون ۱۹۲۴ رسما ممنوع است. «سلیمانجیها به لحاظ سیاسی، محافظهكار و اغلب طرفدار حزب عدالت (سلیمان دمیرل) و حزب مام میهن (ییلماز و اوزال) هستند، ولی برخی از پیروان آنها، گرایشهای سیاسی تندتری دارند. از زمان گشایش جو سیاسی در تركیه، عده بیشتری از چهرههای سیاسی شناخته شده، خود را طرفدار سلیمانجیها معرفی میكنند. جمعیت VIKZ با عضویتخود در ZMD صفوفش را هم از ملی گروش و هم از دیانت جدا ساخت». (۱۹)اتحادیه مراكز فرهنگی اسلامی، با سلسله مراتب شدیدا سازماندهی شده، عضوی از جمعیتهای تابع مركز فرهنگی اسلامی در كلن آلمان میباشند. دو ساختار اساسی را میتوان در آنها تشخیص داد: حوزه داخلی كه متشكل از اعضای جنبش سلیمانیه میباشد و حوزه خارجی كه متشكل از اعضای جامعه مراكز فرهنگی اسلامی میباشد. در سال ۱۹۸۰، مراكز فرهنگی اسلامی به دلیل حمایت از بنیادگرایان و جهتگیریهای راست افراطی كه در روزنامههای تركی زبانشان داشتند، در حالی كه در انتشارات آلمانی زبانشان اشتیاق آنها در همگرایی، همكاری با مقامات دولتی و به رسمیتشناختن قانون اساسی جمهوری فدرال مورد تاكید قرار میگرفت، بویژه از ناحیه اتحادیههای تجاری آلمان، (DGB) مورد اتهام واقع شدند. تا پایان دهه ۱۹۸۰، بعضی از نویسندگان اشاره كردهاند كه دیگر سازمانهای اسلامی، به خوبی پذیرفتهاند كه درسهای اسلامی كه مراكز فرهنگی اسلامی در حوزه خارج از خود ارائه میدهند، از اعتبار خوبی برخوردارست و مفاهیم سیاسی، بویژه در داخل حوزه داخلی خودشان، ترویج میشود. در سال ۱۹۷۹، مراكز فرهنگی اسلامی در كلن، درخواستشناسایی خود به عنوان یك «هویتحقوق عمومی» نمودند كه مورد موافقت قرار نگرفت. » (۲۰)
سلیمانجیها امروزه بزرگترین گروه دینی تركیه به شمار نمیروند، ولی به لحاظ تعداد اعضاء و هوادار و نفوذ بین مردم، بعد از طریقت نقشبندیه و گروه نورجیها قرار میگیرند. «در سال ۱۹۹۲ حدود ۲۰۰ مركز زیر جتر VIKZ قرار داشتند و تعداد اعضای آن، از ۱۲۰۰۰ نفر در سال ۱۹۸۱ به ۲۰۰۰۰ نفر افزایش یافت.» (۲۱)
جمعیت VIKZ نشریهای به نام زمان دارند. اعضای آن، با اعانات ویژهای كه دارند، مساجد مجللی را ساختهاند و فعالیتهای علنی خود از قبیل كلاسهای آموزشی و حفظ قرآن برای كودكان، برگزاری نماز جماعت، اجرای سخنرانی را در مساجد انجام میدهند.
۴- حرت نورچولوك یا جماعت النور (نورجیها) گرچه سابقه فعالیت این سازمان، به سالهای قبل از جنگ جهانی اول برمیگردد، ولی به هر حال، فعالیت مجدد خود را به طور رسمی در دهه ۱۹۷۰ آغاز كرد. هسته اولیه این سازمان در حال گسترش، در سال ۱۹۶۷ در برلین به وجود آمد. این تشكیلات، بیشباهتبه سلسلههای دراویش نمیباشد. ریشه این حركت، در دوران حكومت عثمانی شكل گرفت و از جمله گروههایی است كه با استبداد آتاتورك فعالانه به مبارزه برخاست. مؤسس این حركت، شیخ سعید نورسی (متوفی ۱۹۶۰ در شهر اورفای تركیه) بوده، از جانب پیروانش به «بدیعالزمان» ملقب است. «نورجیها عمدتا معتقدند، در مقطع زمانی فعلی، كار سیاست را باید به سیاستگذاران محول نمود و خود مشغول تحصیل و تدریس مكتوبات بدیع الزمان گردید. با این حال، بیشتر فعالیت نورجیها مخفیانه و غیررسمی انجام میپذیرد; منازلی را خریداری و یا اجاره مینماید و از آنها، به عنوان مدرسههای كوچكی استفاده مینمایند. در هر كدام از این منازل، ۱۵ الی ۲۰ طلبه جوان تحتبرنامه درسی منظمی كه پایه اصلی آن مطالعه و تحصیل «رساله نور» میباشد، وجود دارند.» (۲۲) رساله نوراثری مهم از مؤسس این حركت میباشد و آنچنان كه خود وی مینویسد، بعد از آنكه نقطه عطفی در اواسط دهه ۱۹۲۰ در زندگی او پدید آمد، از آن پس، صرفا به قرآن به عنوان راهبر راستین جامعه اسلامی روی آورد كه موجب اختلاف شدید او با آتاتورك شد. نورسی در سال ۱۹۲۵، به مدت ۸ سال، به شره برله تبعید شد و در این زمان، مهمترین اثر خود، یعنی همان رساله نور را نوشت، نام حركت جماعت النور برگرفته از همین رساله است. رساله نور تلاشی در جهت تفسیر نوینی از اسلام بر اساس مقتضیات روز میباشد. نورجیها در تركیه و به تبع آن در اروپا، به گروههای متعددی منشعب شدهاند. تندروترین آنها معتقدند، برای تبلیغ نظریات و اعتقادات سعید نورسی، مناسبترین جای ممكن، ارتش، سازمانهای امنیتی و كادرهای آموزش و پرورش میباشد و بدین لحاظ، سعی میكنند به درون مراكز فوق نفوذ نمایند تا با استفاده از این پایگاههای قدرت و فرهنگ، بتوانند نظرات سعید نورسی را در كل جامعه تبلیغ نمایند، آنها در حقیقتبا شخصیت آتاتورك و رژیم فعلی تركیه مخالف هستند، اما در حال حاضر، ابراز صریح این مخالفت را كار درستی نمیدانند. (۲۳)
حركت جماعت النور با ۵/۱ میلیون پیرو كه در ۶۱ كشور جهان پراكندهاند، در ابتدا موجودیتخود را با بیش از ۲۸ سازمان و گروه به منصه ظهور رساند. اداره مركزی آن در استانبول بوده، مسؤولیتسرپرستی مدارس نورچولوك كه مكان جلسات میباشد ما را برعهده دارد. در آلمان، این جماعتحدود ۶ هزار نفر عضو و ۳۰ مدرسه را تحت پوشش خود دارد. جماعت النور دارای مساجد مستقل نمیباشد. این گروه علاوه بر آموزش مسائل اسلامی، در سطح وسیعی فعالیت انتشاراتی نیز دارد كه محور عمده آن، به لحاظ موضوعی، تعالیم سعید نورسی میباشد. روزنامه «آسیلی نو»(چاپ استانبول)، ماهنامه Kotry ،چاپ استانبول، نشریه The light ،چاپ باركلی آمریكا و در آلمان، فصلنامه Nur, Ddaslicht ،به سردبیری رستم اولكر از جمله موارد انتشاراتی این جماعت میباشد. روابط نورچولوك با ملی گروش بسیار صمیمانه است و این حركت، عضو «شورای اسلامی» میباشد. مركز اصلی جماعت النور، شهر كلن است. (۲۴)
۵- اتحادیه جماعات و جمعیتهای اسلامی اكثر، اعضاء و هواداران آن از اعضای قبلی تشكیلات ملی گروش و اتحادیه تركها و قبل از آن، حزب رستگاری ملی میباشند. در واقع، این اتحادیه شاخه و انشعابی از ملی گروش میباشد. مؤسس آن، جمالالدین كاپلان، مفتی سابق آدانای تركیه و كارمند پیشین سازمان دیانت، میباشد. وی بعد از اینكه در سال ۱۹۸۲ طبق درخواست اربكان به آلمان رفت، با شیوه برخوردی كه با سایر اعضاء داشت و همچنین نوع فتاوای او، باعث ایجاد اختلافاتی در این اتحادیه گردید. وی با خروج از «اتحادیه ترك اروپا» در سال ۱۹۸۴، دستبه تشكیل جمعیت ICCB زد. علت انشعاب این گروه، به خاطر شیوه فعالیت اسلامی و طرز برخورد با انقلاب اسلامی ایران و عدم اعتقاد كاپلان به تحزب و نظام حزبی است كه آن را با اسلام سازگار نمیدانست. كاپلان از انقلاب اسلامی ایران طرفداری كرده، شیوه صحیح فعالیت اسلامی را تبلیغ اسلام با تمام ابعاد آن، از جمله فرهنگ و جهاد، با توجه به استفاده از تمام وسایل مدرن و پیشرفته میدانست. بنابر گزارش اداره امنیت ملی ایالت نوردراین - وستفالن، این جمعیتحدود ۳۵۵۰ عضو رسمی دارد. كاپلان در سال ۱۹۹۲ در كنگره اتحادیه، خود را عالیترین مرجع حكومت و ولی امر مسلمین در تركیه نامید. او همچنین مواضع تندی در قبال دیانت و حزب رفاه اتخاذ كرد. ماموران امنیت تركیه در سپتامبر ۱۹۹۳، عصمت كیلیسالان، نماینده كاپلان در استانبول، را دستگیر كردند. در همین سال، فعالیتهای سیاسی كاپلان، از جانب دولت آلمان در خاك آلمان ممنوع گردید. در سال ۱۹۹۵، كاپلان در آلمان درگذشت. او در مطبوعات آلمان به عنوان «صدای سیاه» یا «خمینی تركها» نامیده میشد. اتحادیه ICCB در آلمان ۷۴ جمعیت محلی دارد و مجموع اعضای رسمی و غیررسمی آن، ۸ هزار نفر برآورد شده است. این جمعیت، دارای نشریهای بنام «امت محمد» است. به لحاظ مالی، این جمعیت از محل فروش نوارهای صوتی و تصویری، گفتارهای كاپلان و شركت صادرات و واردات كاربیر(شركتسهامی با مسؤولیت محدود) كه سهام آن به اعضاء فروخته میشود، تامین میگردد. به گزارش نشریه اداره فدرال امنیت ملی آلمان، در سال ۱۹۸۹، یك گروه حدود ۱۵۰ نفر از جمعیت كاپلان منشعب شد و جمعیت «حركت اسلامی» را تشكیل داد. جمعیتحركت اسلامی، كاپلان را متهم به تك روی و قدرتطلبی نمود. (۲۵)
۶- فدراسیون ایدهآلاندیشان دموكراتیك ترك در اروپا (ADUTF) در حال حاضر، رئیس هیات مدیره، این فدراسیون تركمن انور و دبیركل آن، نادرآلتینداغ است. این جمعیت، در سال ۱۹۷۸ در شهر فرانكفورت تاسیس شد كه مركز كنونی آن نیز در این شهر قرار دارد. نام اختصاری آن «فدراسیون ترك» است. فدراسیون ترك در بدو تاسیس خود، بیشتر گرایشات ملی و قومی تركی داشت و برای تاریخ و فرهنگ تركیه قبل از اسلام، اهمیت ویژهای قایل بود. سمبل این جمعیت، «گرگ خاكستر» بود كه همانند یك توتم، بیانگر تاریخ قوم ترك در خاستگاه اصلی آن، یعنی در كوههای آلتای در آسیای مركزی بود. این گرایش، موجب میشود كه فدراسیون ترك، با چهره ناسیونالیستی بلكه فاشیستی شناخته شود. پس از كودتای نظامی سال ۱۹۸۰ در تركیه، این فدراسیون روی به گرایشات اسلامی نهاد. با این حال، تكیه آن، بیش از بعد اسلامی بر بعد ملی و قومی و پان تورانیستی است. این جمعیت، هوادار حزب ملی كار است و در مساجد و محلهای تجمع خود، عكسهای دبیركل این حزب، یعنی آلپ ارسلان توركس دیده میشود. اعضای فدراسیون در آلمان، ۲۶ هزار نفر تخمین زده میشود كه در ۱۱۰ جمعیتسازمان یافتهاند. بنابر اظهارات خود فدراسیون، تعداد جمعیتهای وابسته به آن، ۱۸۰ جمعیت میباشد. در كنگره هفدهم فدراسیون كه در ۲۶ نوامبر ۱۹۹۶ تشكیل شد، آلپ ارسلان تركش نیز سخنرانی كرد و بیش از ۱۵ هزار نفر جمعیتشركت داشتند. (۲۶)
دلیل نامگذاری این گروه به گرگهای خاكستری، اعتقاد آنها به راهبری قوم ترك از سوی سی و یك گرگ خاكستری رنگ در زمان قدیم بوده است. هر چند این نظریه بیشتر به افسانه شباهت دارد تا حقیقت، اما اینان به این دلیل، خود را قوم برتر میدانند و خواهان اتحاد تمام تركهای جهان بوده، طرح تاسیس دولتبزرگ و پهناور ترك را در سر میپرورانند، فدراسیون ترك در اروپا، دارای مراكزی به نام «مركز فرهنگی ترك» میباشد.
۷- اتحادیه تركی اسلامی اروپا(اتحادیه انجمنهای،فرهنگی اسلامی ترك در اروپا)رئیس هیات مدیره این اتحادیه، موسی سردار چلبی و دبیركل آن، فكرتاكین است. این اتحادیه، به دلیل اختلافات فكری با فدراسیون ترك، از آن منشعب گردید و در اكتبر ۱۹۸۷ در فرانكفورت رسما اعلام موجودیت نمود. پیش از آن سردار چلبی دبیركل اتحادیه ترك بود. در حال حاضر، تعداد اعضای آن ۱۱ هزار نفر برآورد میشوند كه بنابر اظهارات خود این جمعیت، در ۱۲۲ گروه متشكل شدهاند. اغلب مراكز این جمعیت دارای نمازخانه هستند. ATIB به لحاظ فكری، تلفیقی از گرایش اسلامی و گرایش ملی ترك است، با این تفاوت كه نسبتبه فدراسیون ترك بعد مذهبی قویتری دارد. ATIB عضو حلقه مشترك عمل اسلامی است كه نام آن از سال ۱۹۹۲، به شورای مركزی مسلمان، (ZMD) مبدل شد. فعالیت ATIB در زمینه نسل جوان، مشاوره اجتماعی برای كارگران ترك، دورههای زبان آموزی تركی و آلمانی، ترجمه، برگزاری سمینارهای فرهنگی و اعزام كاروان به حج است. علاوه بر آن، یك انجمن كتاب نیز دایر كرده است. فصلنامه خبری این جمعیت، چهار بار در سال به زبان تركی منتشر میشود. علاوه بر آنها، ماهنامه ترك زبان روزنو نیز وابسته به این جمعیت است. نشریه آلمانی زبان این جمعیت، موسوم به گفت و گو است. قابل توجه است كه برخی از ائمه جماعات مساجد وابسته به ATIB ، عضو دیانت هستند و بخشی از حقوق ماهانه خود را از دولت تركیه دریافت میكنند. (۲۷)
۸- جمعیت اسلامی بوسنیایی آلمان فدرال BDR در سایه جنگهای ویرانگر صربها در بوسنی و هرزگوین، بوسنیاییها و آلبانیاییهای اهل كوزوو مقیم در آلمان فدرال، به تشكیل جمعیتهای خاص خود پرداختند. بر اساس آمار منتشر شده در سپتامبر سال ۱۹۹۲، تا آن تاریخ، ۱۸ جمعیتبوسنیایی با حدود ۷۰ هزار عضو در سراسر آلمان تشكیل شده بود. مركز ثقل این جمعیتها، منطقه رور نوردراین - وستفالن)، كلن، اشتوتگارت، هامبورگ و مونیخ است. اغلب جمعیتهای بوسنیایی موسوم به «مركز فرهنگی» هستند، ولی نباید آنها را با مراكز مشابه تركها اشتباه گرفت. بوسنیاییهای منطقه راین و ماین، جمعیت اسلامی آلمان كه مقر آن در شهر فرانكفورت بود را احیاء كردند. این جمعیت كه پیش از آن، یك تشكل عرب زبان محسوب میشد، هم اینك محل استقرار دفتر اطلاعاتی و روابط عمومی بوسنیاییها به مسؤولیت امام راسم حمیدویچ است. بوسنیاییها، بخصوص از ناحیه تشكیلات ملی گروش حمایت میشوند. در مقابل، «جمعیت اسلامی مسلمانان جمهوری فدراتیو یوگسلاوی» كه در سال ۱۹۷۸ تاسیس شده بود، اكنون دیگر نقش فعالی ندارد. (۲۸)
پینوشتها:
۱. جورجن نیلسن، مسلمانان اروپای غربی، ترجمه سیدمحمد روئینتن، تهران: انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۲، صص ۳۹-۳۸.
۲. همان، ص ۴۰.
۳. همان، ص ۴۱-۴۰.
۴. John L. Esposito, The Oxford Encyclopedia ofthe Modern Islamic World, Vol.۲, NewYork : OxfordUniversity Press , ۱۹۹۵, p.۵۷.
۵. جورجن نیلسن، منبع پیشین، صص ۴۲-۴۱.
۶. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (مركز اطلاعرسانی و خدمات رایانهای)، اسلام در جهان، شماره ۱۵، ۲۸/۱۰/۱۳۷۶.
۷. جورجن نیلسن، منبع پیشین، ص ۳۹.
۸. Hanns Thoma - Venske, "The Religion Life ofMuslims in Berlin", The New Islamic Presence inWestern Eruope, edited by Tomas Gerhoim
۹. جورجن نیلسن، منبع پیشین، ص ۴۹.
۱۰. گزارش واصله از سفارت ج.ا.ا - بن، به نقل از روزنامه دویچه تسایتونگ، ۱۴،۱۳/۴/۱۹۹۶.
۱۱. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، منبع پیشین، صص ۳۷-۳۶.
۱۲. همان.
۱۳. John L. Esposito, Op.Cit., Vol.۶, P .۱۶۰.
۱۴. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، جمعیتهای اسلامی متشكل در آلمان، واصله از رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران - بن.
۱۵. John L. Esposito, Op.Cit., Vol.۶, P.۱۶۰.
۱۶. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، جمعیتهای متشكل در آلمان، منبع پیشین.
۱۷. همان.
۱۸. John L. Esposito, Op. Cit., Vol.۶, P .۵۷.
۱۹. جورجن نیلسن، منبع پیشین، ص ۴۶.
۲۰. همان، صص ۴۷-۴۶.
۲۱. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، جمعیتهای متشكل در آلمان، منبع پیشین.
۲۲. همان.
۲۳. همان.
۲۴. John L. Esposito, Op. Cit, Vol. ۲, P . ۳۰۷.
. ۲۵. Ibid, P. ۵۷
۲۶. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، طلایه (نگاهی به وضعیت فرهنگی - تبلیغی آلمان)، شماره ۲، ص ۳۸-۳۷.
۲۷. همان، ص ۳۸.
۲۸. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، جمعیتهای متشكل در آلمان، منبع پیشین، ص ۳۳.
حسن شاهبیگ(كارشناس دفتر تحقیقات اسلامی)
منبع : بنياد انديشه اسلامي
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست