پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا
جهان شبکه ای
جهانی چنان گسیخته پیشروی ماست كه گوئی هیچ چیز را به چیز دیگری وصلی نیست و گوئی هر آنچه را كه تأثیری در زندگی بشری دارد از فرط آزادی، آشوبی را ایجاد نموده كه به بیدر و پیكر بودن دنیا منجر شده است شاید اگر اینجا تعبیری را از گیدنز با عنوان «جهان رها شده» وام بگیریم حق مطلب را بهتر ادا نماید ولی این رهاشدگی و لجامگسیختگی به معنای این نیست كه دیگر احاطه و كنترل و روابط در حیطه زندگی بشری وجود ندارد. و شایدبرعكس مطالب اولیه ما شاهد اتفاقاتی در عصر حاضر هستیم كه با تمام لجام گسیختگی دنیوی، دنیا را بیشتر به دهكدهای مانند كرده كه در آن پیامها و اخبار با سرعت برق و باد در حال انتشاراند هر وقت به این موضوع میاندیشیم به یاد مثالی معروف - دكتر رضایی بارها آنرا در كلاس جامعهشناسی رسانهها تكرار كرده – میافتیم كه در دنیای معاصر امكان دارد آدمی هنر پیشههای كشورهای دیگر را بیشتر از همسایه روبروئی خود بشناسد. و این امر میسر نمیشود مگر با تكنولوژیهای جدید ارتباطی اطلاعاتی. این نوشتهها گریز و پیش درآمدی است بر مبحث اصلی ما كه همان جهان شبكهای و جامعه اطلاعاتی است.
روش كار ما در این مقاله بر این منوال است كه ابتدا اندكی به جهان شبكهای و ویژگیهای آن خواهیم پرداخت سپس به نظریههای جامعه اطلاعاتی نظری میافكنیم و در نهایت به بررسی پیامدهای ظهور جامعه شبكهای خواهیم پرداخت.
● تعاریف جامعه شبکه ای
سئوالی كه اینجا مطرح است این است كه جامعه شبكهای چیست و چه ویژگیهائی دارد؟ علی پایا با تأثیر از نوشتههای اندیشمندان حوزه جهان شبكهای عمده ویژگیهای جامعه شبكهای را در مقدمهای بر كتاب كاستلز – با عنوان جامعه اطلاعاتی چنین بر میشمرد.
▪ اقتصاد اطلاعاتی:
كه در آن بهرهوری و رقابت میان شركتها و بنگاههای تجاری، منطقهها و حوزههای مختلف اقتصادی بیش از هر زمان دیگر به معرفت و دانش و اطلاعات و تكنولوژی لازم برای پردازش این اطلاعات متكی است.
▪ اقتصاد جهانی:
اقتصاد جهانی در مقام یك واقعیت اجتماعی نو در درونیترین هستههای شكل دهنده خود در بر گیرنده فعالیتهای استراتژیك مسلطی است كه قادرند در مقام یك واحد به هم وابسته انواع كار و تكاپوی اقتصادی را در تراز جهانی و مقیاس سیارهای در زمان واقعی به مورد اجرا در آورند. اقتصادهای ملی، منطقهای و محلی در نهایت متكی به دینامیسم این نوع اقتصاد جهانی هستند و از طریق شبكههای اطلاعاتی و بازارها بدان وابستهاند.
▪ فعالیتهای اقتصادی شبكهای:
این فعالیتها نوع تازهای از سازمان و تشكیلات است كه مشخصه فعالیت اقتصادی جهانی به شمار میآید. این شبكه یا متشكل است از بخشهائی از شركتها و موسسات و بنگاههای مختلف و یا از رهگذر تقسیمات درونی در یك بنگاه بزرگ پدید میآید
تحول در نحوه انجام كار و در ساختار اشتغال: روابط كاری كه در گذشته در ساختارهای گسترده صنعتی یا اداری میان كارگر و كارفرما یا رئیس و مرئوس برقرار بود اكنون جای خود را به روابط به مراتب قابل انعطافتر در محدودههای با حجم كوچكتر از حیث شمار افراد تحت اشتغال داده است.
▪ ظهور قطبهای متقابل:
فرایند جهانی شدن و شبكهای شدن فعالیتهای اقتصادی موجب قوت بخشیدن به تلاشهای فردی و تضعیف نهادهای اجتماعی نظیر اتحادیههای كارگری و یا دولت رفاه میشود كه خود به خود تقابل در دسترسی به اطلاعات ایجاد میشود.
▪ فرهنگ واقعیت مجازی:
فرهنگ عصر اطلاعات در چارچوب انتقال نمادها به وسیله واسطههای الكترونیك شكل میگیرد این واسطههای متنوع با مخاطبان گوناگونی سروكار دارند و مجموعههائی عنی از حیث محتوای نمادین و در قالب متون الكترونیك در اختیارشان قرار میدهند به این ترتیب این فضای مجازی، حاوی اطلاعات متكثر و متنوع، به صورت بخشی از واقعیت اجتماعی عصر جدید در میآید و فضای اصلی تعاملها معرفتی را كم و بیش در اختیار میگیرد.
▪ سیاست بر بال رسانه:
در فضای مسلط فرهنگ متكی بر واقعیت مجازی، بازیگران سیاسی به منظور بقاء و حضور در صحنه و تأثیرگذاری بر روند تحولات ناگزیرند از رسانههای حامل نمادهای الكترونیك استفاده كنند. پیامی كه در عرصه سیاست و از طریق رسانههای الكترونیك انتقال پیدا میكند، به اقتضای ماهیت رسانه و انباشت اطلاعات و داده صورتی ساده به خود میگیرد.
▪ زمان بیزمان و فضای جریانها:
در جامعه شبكهای مفاهیم زمان و مكان معانی تازهای پیدا كردهاند… انتقال آنی اطلاعات، دادهها و سرمایهها و امكان ارتباط همزمان میان افراد در نقاط مختلف عملاً فواصل زمانی را از میان برداشته است و نظم طبیعی دوران قدیم با چارچوبهای مكانیكی جهان صنعتی را به كلی دگرگون ساخته است.
در كتاب جامعه اطلاعاتی و بستر با مدنظر قرار گرفتن معیارهائی پنج تعریف از جامعه اطلاعاتی ارائه شده كه ذكر آنها خالی از لطف نیست.
▪ رویکرد فناورانه:
عمومیترین تعریف از جامعه اطلاعاتی بر نوآوری چشمگیر فناوری تأكید میكند و تصور مبنائی این است كه موفقیت در ذخیره پردازش و انتقال اطلاعات، كاربرد فناوریهای اطلاعاتی را به تمامی گوشه و كنار جهان بسط داده است.
▪ رویکرد اقتصادی:
این موضوع با تأسیس شاخهای فرمی در اقتصاد با عنوان اقتصاد اطلاعات پا به عرصه ظهور گذاشت و فردی با عنوان مكلاپ سعی در توصیف صنعت اطلاعات با توصیف آماری نمود و پنج گروه وسیع صنعت اطلاعاتی را بدین ترتیب تشخیص داد: آموزش و پرورش، رسانههای ارتباطی، ماشینهای اطلاعاتی، خدمات اطلاعاتی، دیگر فعالیتهای اطلاعاتی(چون تحقیق و …) كه با ارائه ارزش اقتصادی به هر كدام از آنها میتوان مشاركت آنها را در تولید ناخالص ملی ارزیابی كرد.
▪ رویکرد شغلی:
با تعبیری این چنینی كه زمانی كه كار اطلاعاتی بر دیگر حرفهها تفوق یافت ما با دگرگونی حوزه شغلی روبرو هستیم و این تفوق یعنی برتری عددی مشاغلی چون معلمی، روزنامهنگاری و … بر مشاغلی چون فلزكاری، كار كشاورزی و … زمان ظهور جامعه اطلاعاتی است.
▪ فضا و مكان:
در اینجا تأكید اصلی بر روی شبكههای اطلاعاتی است كه مكانها را به هم وصل میكنند و متعاقباً تأثیرات چشمگیری بر روی برنامهریزیهای زمانی و مكانی دارد.
ـ جامعه اطلاعاتی قابل مقایسه با شبكه برق:
هنگامی كه شبكه برق در سراسر كل یك كشور به جریان میافتد تا پس از عبور از سیستم كنترل وارد خانهها شود به همین منوال میشود نوعی جامعه سیمكشی شده را متصور شد.
▪ رویکرد فرهنگی:
گسترش فناوریهای ویدئوئی، تلویزیونهای كابلی، كانالهای ماهوارهای و … روزبروز در حال تشدید است، در جامعهای انباشته از رسانه زندگی میكنیم كه هر روز محتوی حجم عظیمی از اطلاعات فرهنگی چون سبك زندگی و … را به ما عرضه و تحمیل میكند.
افرادی چون كاستنر سعی كردهاند این ظهور جامعه شبكهای را به صورت تك عاملی نبینند و عواملی چون ظهور فردیت انقلابهای تكنولوژیك، تغییر ساختارهای سیاسی در جهان و اطلاعات گرائی و مسائلی از این دست را كه در زیر سایه ساختاریابی جدید سرمایهداری بوجود آمدهاند از عوامل دخیل در ظهور جامعه شبكهای میداند و با ادبیاتی هراسان در باب هزارهگرائی جدید این چنین سخن میگوید كه:
«فرهنگ و اندیشه زمان ما كه از مقیاس و دامنه تغییرات تاریخی به حیرت دچار شده، غالباً نوعی هزارهگرائی جدید را پذیرا شده است. مبشران تكنولوژی عصری جدید را بشارت میدهند و منطق كامپیوترها و DNA را كه به درستی درك نشده است به گرایشها و سازمانهای اجتماعی تعمیم میبخشند. فرهنگ و نظریه پست مدرن، پایان تاریخ، و تا اندازهای پایان خرد را جشن گرفته است و از توانائی ما برای درك و یافتن معنای هر چیز، و حتی چیزهای بیمعنا ناامید شده است.
اگر بخواهیم با دیدی دیگر به عناصر جامعه در حال تبدیل شدن به جامعه اطلاعاتی را ببینیم به سخنان جانگودارد بر میخوریم كه ۴ عنصر كلیدی را برای یك جامعه در حال گزار به اطلاعاتی شدن بر میشمرد كه بدین منوال است:
۱) اطلاعات در مقام منبع كلیدی و استراتژیك در حال تصاحب موقعیت مركزی است كه سازمان اقتصادی جهانی به آن وابسته است.
۲) فناوریهای كامپیوتری و ارتباطی زیرساختی را ایجاد نمودهاند كه قادر است اطلاعات را پردازش و توزیع كند.
۳) بخش اطلاعاتی قابل داد و ستد به شدت رشد یافته است.
۴) رشد اطلاعاتی شدن اقتصاد، یكپارچگی اقتصادهای ملی و محلی را تسهیل میكند.
حال با این نوشتهها اندكی با جامعه اطلاعاتی و ویژگیهای آن آشنا شدیم، اكنون گاه آن است تا اندكی نیز به نظریههائی بپردازیم كه حول موضوع جامعه اطلاعاتی ارائه شدهاند.
در این رهگذر نظریات دانشمندان شهیری چون دانیلبل، آنتونیگیدنز، هربرت شیلر، یورگن هابرماس، مانوئل كاستلز و همچنین دیگر نظریههای حاضر در این حوزه چون پست فـوردسیم و پست مدرنسیم را به بحث و بررسی خواهیم نشست.
● نظریههای جامعه اطلاعاتی
▪ نظریه دانیل بل – جامعه پساصنعتی(خدمات – دانشمحور)
دانیل بل جامعهشناس آمریكایی از همان آغاز توجه خود به جامعه پساصنعتی، بر نقش محوری اطلاعات/دانش در پیدایش این نظام اجتماعی تاكید داشت.
در كتاب " فرا رسیدن جامعه پساصنعتی " تأثیر ورود ناگهانی ظاهراً غیرمنتظره فناوریهای میكروالكترونیكی و كامپیوتر كه بزودی همه جا را میگیرد و این تحولات به كجا میرود، در كار بود.
دانیل بل چنین بیان میكند كه ما در حال ورود به نظامی نوینایم و این نظام جامعه پسا صنعتی است كه ویژگی متمایز كنندهٔ آن حضور و اهمیت فزآیندهٔ اطلاعات است. این اطلاعات چه از لحاظ كمی و چه از لحاظ كیفی حیاتیاند. در چنین جامعهای نوع متفاوتی از اطلاعات و دانش در جریان است.
بل اعلام میكند در حالی كه در جوامع پسا صنعتی كارگر كشاورزی و در جوامع صنعتی كار در كارخانه اصل است و در جوامع پساصنعتی، كار خدماتی تسلط دارد در جامعه پساصنعتی به دلیل كار بستن قاعده عقلانی كه آن تولید كارآیی بدست میآید. در كنار ویژگی بخش خدماتی به ویژگی دیگری كه آن را دانش نظری مینامد و آنرا اصلی محوری در نظر میگیرد توجه دارد. امروزه نوآوریها بر پایه قواعد ، دانش نظری قرار میگیرد. برتری نظری در تمام حوزهها به جامعه پساصنعتی توانایی برنامهریزی و در نتیجه كنترل آینده را ، در مقیاسی بسیار عظیمتر از جوامع پیشین میبخشد.
دانیل بل مفهوم جامعه اطلاعاتی را به جای جامعه پساصنعتگرایی بكار می برد. اطلاعات و دانش و تمام نظامهای فناورانه كه با انفجار اطلاعات همراهند بدون تردید از نظر كمی گسترش یافتهاند.
▪ نظریه آنتونی گیدنز
گیدنز به صراحت اعلام میكند كه گرچه تصور همگان بر آن هست كه اینك در پایان قرن بیستم، در حال ورود به دوران اطلاعاتایم، اما جوامع مدرن از آغاز پیدایش در، جوامع اطلاعاتی بودهاند.
گیدنز در كتاب دولت ملی و خشونت(۱۹۸۵) بر ۲ خصوصیت مربوط به مدرنیته تاكید میكند.
۱) اهمیت نظارت گسترش یافته در آغاز مدرنیته ؛
۲) اهمیت خشونت، جنگ و دولت ملی در تحولات جهانی معاصر.
گیدنز میگوید: جهانی كه در آن بسر میبریم بیش از هر زمان دیگری، سازمان یافته شده نهادها با شیوههای بیسابقه، زندگی روزمرهٔ ما را برنامهریزی و تنظیم میكنند برای سازماندهی زندگی، باید اطلاعاتی دربارهٔ مردم و فعالیتهایشان به طور نظامیافته گردآوری شود.
بطور صاف و رُك نظارت روزمره لازمه سازماندهی موثر اجتماعی است. تاملات آدرنو دربارهٔ «جامعه تحت كنترل» و شواهد میشلفوكو دربارهٔ زندگی ویژگی «شبكههای زندانی» زندگی معاصر آشكارند و همچنین در تصویر ماكس وبر از «دیوان سالار شدن» جهان مدرن ارائه میشوند.
اطلاعات از آغاز در دولت ملی یعنی منطقهای مرزبندی شده كه نیروی سیاسی بر آن اعمال میشود اهمیت بخصوصی داشته دولتهای ملی به خاطر اینكه لااقل میبایست اعضای خود را بشناسند از همان آغاز استقرار جوامع اطلاعاتیاند. از زمانی كه دولت ملی همچون حاكمیت و سرزمینی معین تعریف شد این امر كه حداقل مسئولیت حكومتهای ملی حفظ یكپارچگی ارضی است، پیگیری میشود. آمادگی برای جنگ پیشنیازی است برای تمامی دولتها – ملتها ، رابطهای مثبت بین نیروی صنعتی ملت و كارآیی نظامی آن بوجود میآید. رشد نظامهای نظارتی از وظیفه دولت ملی در حفظ مرزهایش سرچشمه میگیرد راه دیگری كه از آن طریق دولت ملی نظارت را گسترش داده است مربوط به رابطه دولت ملی با شهروندان خود بویژه اینكه مردم چگونه به حقوق و وظایف شهروندی دست مییابند.
رشد دولت ملی در نیاز آن به دفاع از مرزهای نظامی است و برای رسیدن به هدف نوعی سرشماری هرچند مقدماتی لازم است. گیدنز با استفاده از ایدهی مارشال میگوید، اتباع در ازای جنگیدن برای ملت، حقوق شهروندی متنوعی را بدست میآورند.
گرایش دولتها بسوی نظارت پیشاپیشی دغدغههایی را برای طرفدارای آزادیهای مدنی بوجود میآورد.
یكی ترس از امكان دسترسی به سازمانهای امنیتی به پروندههایی كه به مقاصد دیگری گردآوری شده است. دیگر با كامپیوتری كه اكثر بایگانیهای نظارت دولتی تسهیل میشود.
شالوده مدیریت پدیدهای متعلق به قرن بیستم است. مقولهای از كار اطلاعاتی است . نظری است مبتنی بر آنكه هدف اصلی مدیریت، نظارتی همه جانبه بر حوزهٔ فعالیت شركتی است به خاطر آنكه راهبردهای برنامهریزی و عملیاتی كه بیشترین سود را در سرمایهگذاری تضمین میكنند، بهبود یابند. اما گسترهٔ مدیریت، امروزه الزاماً بسیار وسیعتر از فرآیند كار است.
▪ نظریه هربرت شیلر
الف ) « اقتصاد سیاسی، امپریالیزم اطلاعاتی، سرمایهداری پیشرفته نظم اطلاعاتی نوین جهانی »
هربرت شیلر نظریهپرداز نظریه اقتصادی و مفسر گرایشهای حوزه اطلاعات است. رهیافت اقتصاد سیاسی در مسایل ارتباطی و اطلاعاتی را باز میتاباند.و ۳ منطقه كلیدی را برای كارهای خود دارد.
اول: تاكید بر آن سوی اطلاعات؛ در اخبار روزنامهها و تلویزیون خصوصیت ساختاری پشت پیامهای رسانهای وجود دارد.
دوم: رهیافتهای اقتصاد سیاسی برای تحلیل نظاممند از اطلاعات/ ارتباطات بحث میكند.
سوم : تاكید بر تاریخ بر دورهای كرات روندها و تحولات.
نقطه شروع شیلر در دوران جاری سرمایهداری ، اطلاعات و ارتباطات اهمیتی آشكار در تثبیت و سلامت نظام اقتصادی دارد.
سرمایهداری فنی را بعنوان توصیف دورهای كه در آن فناوریهای نوین ، علم الكترونیك و كامپیوتری شدن و ... اطلاعات و دانش، نقشی به مراتب مهمتر را در فرآیند تولید سازمان جامعه و زندگی روزمره بازی میكند.
ب ) « نظم نوین جهانی اطلاعات »
هربرت شیلر یكی از قاطعترین حامیان نظام نوین جهانی اطلاعات است. او تاكید میكند كه به مبارزه طلبیدن امپریالیسم اطلاعاتی شرط لازم اعلام همدردی با مبارزهٔ ملل فقیر در بهبود وضعشان است.
از دید شیلر امپریالیسم فرهنگی یعنی وسیلهٔ اطلاعاتی؛ پایدار ساختن تسلط غرب را بوجود میآورد.
ج) « سرمایهداری پیشرفته»
مسئله كلیدی سرمایهداری یعنی بازار، اصل موكد آن جستجو برای حداكثر سود است. در قلمرو اطلاعات نیز همان اندازه كل جامعه سرمایهداری مؤثر است. بنابراین به عنوان یك قانون، اطلاعات در جاییكه چشماندازی برای فروش آن به خاطر سود وجود دارد تولید و دسترسپذیر خواهد بود و جایی كه آشكار حداكثر سوددهی را دارد به مقدار بسیار زیاد و با بهترین كیفیت تولید خواهد شد.
نقش محوری بازار در حوزهٔ اطلاعات بدین معنی است كه اطلاعات و فناوری اطلاعاتی برای آنهایی كه قادرند تا پول آنرا بپردازند تولید میشود و برای همانها هم دسترسپذیر است.
اهمیت معیار توانایی در پرداخت پول، و ارتباط نزدیك این معیار با نابرابری طبقاتی شیلر را به تمایز مابین ثروتمند اطلاعاتی و فقیر اطلاعاتی در درون كشورها و بین آنها سوق میدهد.
از نظر شیلر جامعه اطلاعاتی را سرمایهداری پیچیده و پیشرفته شكل داده.
۱) نظارت با تأكید بر ابعاد طبقاتی و سرمایهداری این فرآیند و از آن طریق اعلام این كه اطلاعاتی شدن روابط یعنی كنترل هر چه بیشتر شهروندان.
۲) انقلاب اطلاعات با نفوذ عمیقتر به درون زندگی روزمرهٔ مردم سرمایهداری را به پیش میراند بنابراین خلق و تحكیم سرمایهداری مصرفی را تشویق میكند.
۳) فناوری اطلاعات گرایش به جایگزینی بازار به جای فرد و سازمان اجتماعی را تشدید میكند. وابستگی شدید به ماشین.
۴) فناوری جدید امكان این كه شركتها در موضع برتر برای ارسال پیامهای ترغیب كنندهاند بتوانند نظارت بیشتری را بر طیف وسیعتری از مردم اعمال كنند فراهم میآورد.
▪ نظریه یورگن هابرماس
حوزهٔ عمومی: حوزهٔ عمومی، عرصهای تلقی شده است مستقل از حكومت و نیز برخوردار از خودمختاری نسبت به نیروهای اقتصادی و این كه شهروندان هم میتوانند به آن وارد شوند و هم آنرا مورد بررسی قرار دهند. در اینجا، در این حوزهٔ عمومی افكار عمومی شكل میگیرد.
اطلاعات، هسته مركزی این حوزهٔ عمومی است.
پیشفرض این است كه افراد فعال داخل این حوزه با استدلالی صریح مواضع خود را روشن سازند و دیدگاههای آنان در دسترس عموم نیز قرار داده شود.
هابرماس برای فهم حوزهٔ عمومی به ویژگیهای كلیدی جامعهٔ در حال گسترش سرمایهداری در انگلستان قرن هیجدهم، اشاره میكند. حیات عمومی در تسلط روحانیون و سرمایهداران بود اما رشد ثروت، سرمایهداران پایهٔ این تفوق را سست كرد.
یكی از پیامدهای رشد بازار، حمایت از آزادی بیان و اصلاح نظام پارلمانی بود و از طرفی دیگر مبارزهای طولانی برای تاسیس روزنامههایی مستقل از دولت در جریان بود.
نتیجهٔ چنین تحولاتی، شكلگیری حوزهٔ عمومی بورژوایی تا نیمه قرن ۱۹ بود. با ویژگیهای بحث آزاد، موشكافی نقادانه، گزارش كامل از وقایع… ویژگی پارادوكسیكال حوزهٔ عمومی بورژوایی كه در نهایت به باز فئودالی شدن انجامید.
بازفئودالی شدن: به معنی شیوههایی كه طی آن امور عمومی بیش از آن كه حوزهٔ رقابت و جر و بحث بین سیاستها و نگرشهای متفاوت باشد. تبدیل به موقعیتهایی برای نمایش قدرتهای موجود میشود.
دومین ویژگی باز فئوالی شدن از دگرگونی در نظام ارتباطات همگانی ناشی میشود. رسانههای همگانی به صورت سازمانهای انحصاری سرمایه داری متحول شدند.
تبلیغات به منزلهٔ مدیریت اطلاعاتی نظام یافته و خودآگاه و به عنوان لازمهٔ دموكراسی لیبرال مطرح میشود. مدیریت اطلاعات هم با اشاعهٔ پیامهای ویژه و هم با نظارت بر اطلاعات، یعنی فعالیتی با اعمال سانسور سروكار دارد.
یورگن هابرماس رشد مدیریت اطلاعات را همچون علامت افول حوزهٔ عمومی تلقی میكند.
تبلیغات و دستكاری افكار عمومی به منزلهٔ دشمن مباحثهٔ عقلانی تلقی میشود و به آنها همچون نیروهایی نگریسته میشود كه سد راه تعقل میروند.
▪ نظریه پست فوردیسم
از نظر بعضی افراد، در بحبوحهٔ انتقال از جامعهای صنعتی، پساصنعتی هستیم از نظر تعداد بسیاری این فرآیند نشانگر گذار از جهانی مدرن به پسامدرن است. از نظر اسكات – لش و جان آوری این تحولات حاكی از حركتی از سرمایهدار سازمان یافته به سوی سرمایه داری بینظم است.
از نظر فوكویاما این فقط و فقط گواهی بر پایان تاریخ است یعنی پیروزی اقتصاد بازار بر تجربهٔ شكست خورده نظام اشتراكی.
نظر مكتب تنظیم: گروهی از روشنفكران فرانسوی كه تحتتأثیر اقتصاد ماركسسی بودند این پرسش بنیادی را طرح میكنند؟ سرمایهداری چگونه استمرار خود را تضمین میكند؟ یا چگونه انباشت در سرمایهداری تضمین میشود.
متفكرانی مكتب تنظیم در پی بررسی رژیم انباشتی كه روزگاری سلطه داشته است هستند سعی آنها در شیوهٔ تنظیم كه دلالت بر ضوابط، عمارات و قوانین، شبكههای تنظیم كننده و از این قبیل كه وحدت فرآیند انباشت را تضمین میكند میباشد.
در دورهٔ فوردیستی تولید و مصرف انبوه در مقالی منطقی با هم به سر میبرند نورو پیشتاز فنونی بود كه تولید صنعتی كالاهای بسیار گران قیمت را كه میتوانستند مصرف انبوه را هم تشویق كنند امكانپذیر میساخت.ـ ویژگیهای این دوره:
۱) تولید انبوه كالا
۲) گروه مسلط شغلی كارگران بودند.
۳) مصرف انبوه
۴) دولتهای در جایگاه فعالیت اقتصادی بود.
۵) اهمیت برنامهریزی و رشد دولت رفاه
یكی از عوامل مهمی كه فوردیسم را به سقوط كشاند جهانی شدن است.
ـ جهانی شدن یعنی: علامت افزایش وابستگی متقابل و در هم آمیختن روابط انسانی به موازات یكپارچگی روزافزون حیات اجتماعی – اقتصادی است.
آنچه برای جهانی شدن حیاتی است گسترش شركتهای فراوانی است. مثل آی.بی.ام جنرال موتورز.
نظریه پسافوردیسم منعطف
۱) انعطافپذیری كارگران: كاركرد دورهٔ پسافوردیستی نه به تعاریفی خشك از شغل وفادار است و نه دارای این نگرش است كه او برای تمام زندگی كاری خود قابلیت یك شغل را دارد.
۲) انعطافپذیری در تولید: روشهای فوردیستی را گسترش تولید چند منظورهٔ مقرون به صرفهای كه مدیون شبكههای اطلاعاتی است منسوخ كردهاند.
۳) انعطافپذیری چرخه: فناوریهای الكترونیكی به كارخانهها امكان میدهد تا با كالاهای متنوعتری نسبت به آن چه حاكی بود در دورهٔ متحدالشكل فوردیستی تولید و عرضه شود. كارگران در عصر فناوری اطلاعاتی باید مهارتهای خود را بروز كنند.
فناوریهای اطلاعاتی باعث بازآموزی میشود.
تخصصسازی انعطافپذیری كارگران را به شركت در طراحی كار نیز تشویق میكند یعنی كامپیوتری شدن تولید بازخورد سیبرنتیكی را برای كارگر ایجاد میكند.
▪ نظریه پسامدرنیسم(post – modernism)
پسامدرنیسم هم جنشی روشنفكرانه است هم چیزی است كه هر یك از ما در زندگی روزمره هنگام تماشای تلویزیون، لباس پوشیدن، … با آن مواجهیم. آنچه ابعاد متفاوت را در یك جا جمع میكند طرد شیوههای مدرنیستی دیدن است.
ـ مدرنیته: به طور كلی در تعریف انبوهی از تحولات – در علوم، صنعت و شیوههای تفكری كه معمولاً از آن برآمدن دورهٔ روشنگری یاد میكنیم – مستقر است.
ـ پسامدرنیته: ترك خوردگی همه اینها را اعلام میكند. بعضیها استدلال كه زمانه كه پسامدرنیسم ر ا بیشتر به عنوان فرهنگ میباید در نظر گرفت تا موارد بالا و مسایل آن عمدتاً دربارهٔ هنر، زیباییشناسی، موسیقی، معماری، سینما و مانند اینهاست.
ویژگی اصلی پسامدرنیسم موضعگیری و علیه به اصطلاح سنت روشنگری تفكر است كه در جستجوی تشخیص زیربنایی عقلانی برای تحولات اجتماعی یا رفتار شخصی است.
ـ عناصر كلیدی افكار پسامدرنیستی
۱) ردّ افكار، ارزشها و رفتارهای مدرنیستی
۲) ردّ ادعاهای تشخیص «حقیقت» به خاطر اینكه تنها روایتهایی از حقیقت وجود دارد.
۳) ردّ جستجو برای اصالت چون همه چیز بدلی است.
۴) ردّ جستجو برای تشخیص معنی، دلیل اینكه معانی بیشماری وجود دارد.
۵) گرامیدشت تفاوتها: در تفاسیر، در ارزشها و ملاكها.
۶) تاكید بر خوشی
۷) لذت بردن از امور سطحی از ظواهر، از تنوع، از طنز و هنر
۸) ….
ـ جهان چرخش زبانی گفتمانی(فوكو):
تاكید پسامدرنیسم بر آن است كه ما جهان را فقط از راه زبان میشناسیم. در حالی كه متفكران دوره روشنگری اعتقاد داشتند كه زبان، ابزاری برای توصیف واقعیتی عینی جدا از كلمات زشت، به عبارتی دیگر ما از راه زبان واقعیتی را درك نمیكنیم بلكه زبان همان واقعیتی است كه درك میكنیم. فوكر میگوید: واقعیتی وجود ندارد… هر آنچه هست زبان است و آنچه كه دربارهٔ آن صحبت میكنیم زبان است و ما در درون زبان سخن میگوییم.
▪ نظریه بودریار : «جهان كار ناوالی روایتها، بازنمایی نشانهها…»
بودریار میگوید: فرهنگ معاصر، فرهنگ نشانهها است. امروزه تقریباً هر چیزی صرفاً دلالت است ما در هر كجا توسط نشانهها و شیوههای دلالت احاطه شدهایم. با صدای رادیو بیدار میشویم، روزنامه میخوانیم… غذاهایی میخوریم، كه مملو از دلالتاند. اخباری كه رسانهها میگویند روایتی از وقایع است، روایتی كه از برخوردها و دسترسی روزنامهنگاران شكل میگیرد. اخبار تلویزیون برداشتی از واقعیت است.
لباس پوشیدن، دكورخانه، معماری و … با مدرنیستها تمایل دارند این چیزها را براساس اصالتی زیربنایی یا بالقوه دارند بررسی كنند. بودریار جستجوی مدرنیستی برای اصالت را رد میكند و میگوید همهٔ این نشانهها بیش از آنكه بازنمود باشند، شبیهسازیاند.
نظریه جانی واتیمو : «جهان رسانهای چند گروه - صدایی»
جانی واتیمو (فیلسوف ایتالیایی) ادعا میكند كه رسانه طلایهدار بسیار مهم برآمدن پسامدرنیسم بوده است. رشد انفجارآمیز اطلاعات در اینجا و آنجا و در هر كجا پایههای اعتماد مدرنیستی به حقیقت و واقعیت را سست كرده است.
واتیمو استدلال میكند كه گسترش رسانهها به گروهها و مناطق و ملتهای گوناگون حق سخن گفتن داده است. امروزه هر اقلیتی میكروفتی برای سخن گفتن دارند كه از طریق آن دیدگاههای خود را اشاعه میدهند.
نظریه مارک پوستر : « از عصر فرهنگهای شفاهی نوشتاری با فرهنگهای الكترونیكی »
گسترش فناوریهای اطلاعاتی و در نتیجه گسترش اطلاعات الكترونیكی، پیامدهای عمیقی برای شیوهٔ زندگی ما و در حقیقت برای شیوههایی كه از طریق آنها ما دربارهٔ خودمان میاندیشیم داشته و به دلیل این كه شبكه روابط اجتماعی ما را دگرگون نكرده است.
۱) دوران شفاهی : كنش متقابل چهره به چهره بود شیوهٔ زندگی ثابت و بدون تغییر.
۲) دورانی مبادله كتبی : هنگامی كه نشانهها نقش بازنمودی داشتد و این كه در دوران خود به صورت عقلایی متصور میشد.
۳) دوران ما میانجیگری الكترونیكی ــــ هنگامی كه نشانهها مادهٔ شبیهسازیهای اطلاعاتیاند و ویژگی بازنمودی آن حیاتی است.
▪ نظریه لیوتار : «كالایی شدن اطلاعات ، دانش ، حقیقت و …»
لیوتار(فیلسوف فرانسوی) استدلال میكند كه دانش و اطلاعات در ۲ مسیر متصل به هم عمیقاً دگرگون شدهاند.
۱) دانش و اطلاعات فقط در جایی كه به دلیل كارآیی و كارآمدی موجه باشند تولید میشوند.
۲) دانش و اطلاعات در معرض تهدید كالا شدن است وی ادعا میكند كه اطلاعات پدیدهای بیش از پیش قابل تجارت و تابع مكانیزمهای بازار شد.
اطلاعات و دانش كه بر حسب كارآیی و كارآمد نتوانند مورد تایید قرار گیرند. تنزل خواهند یافت یا حتی كنار زده خواهند شد.
تحول دانش به بیرونی از دانشگاهها یعنی از جایی كه عدهای برگزیدهٔ گوشهنشینی طلب حقیقت را پیشهٔ خود كرده و در پناه آن جای گرفته بودند در حال انتقال است. كاربر و پذیره و كالاسازی منجر به تعریف حقیقت بر اساس سودمندی میشود.
▪ نظریه جیمسون و هاروی : «منطق فرهنگی پسین سرمایهداری و زندگی مصرفی»
جیمسون به پسامدرنیسم تنها به عنوان منطق فرهنگی سرمایهداری مفاخر اشاره دارد. فرهنگ واقعگرایانه مرتبط با سرمایهداری بازار، فرهنگ مدرنیستی منطق با سرمایهداری انحصاری بود و اكنون پسامدرنیسم ، فرهنگی است كه بیشتر خویشاوندی را با سرمایهداری مصرفی دارد.
از نظر دیوید هاردی ویژگیهای پسامدرنیسم حاصل تحولات در انباشت سرمایه داری است. در دورهٔ فوریسم محصولاتی با شیوهٔ استاندارد با تولید نشد در دورهٔ پسافوریستی با ارائه حق انتخاب ، شیوع و تفاوت نسبت به نام اقتصادی قبلی بود.
نظریه مانوئل كاستلز
دلمشغولی اصلی كارستلز دربارهٔ تحولاتی است كه از پایان جنگ دوم جهانی و به خصوص از دهه ۱۹۷۰ به بعد در ایالات متحده و آن سوی آن رخ داده است. نظر اصلی او چنین است كه تركیبی سرمایهداری بازسازی شده و نوآوریهایی در فناوری، عامل اصلی دگرگونی جوامع و در نتیجه شهرها و مناطق پیرامونی آنهاست.
پیشرفتهای فنی در امر تولید میتوانند در واقع تعیین كنندهٔ دگرگونی اجتماعی هستند. از اینرو ماركسسیتها استدلال عمومیتر از آن است كه اصول و رفتارهای سرمایهداری، در دگرگونیها را كه شامل نوآوریهای فنی هم میشود شكل میدهند.
تحول شبكههای فناوری اطلاعاتی در سرتاسر كره زمین اهمیت جریانهای اطلاعات را برای سازماندهی اقتصادی و اجتماعی ارتقا میبخشد.
جریان اطلاعات در حقیقت میتواند به منزلهٔ ویژگی اصلی جامعه اطلاعاتی ظاهر شود. و این اتكا به شبكهها محدودیتهای مكانی در فعالیتهای دنیای معاصر را تقلیل میدهد. شبكهها میباید هستههای مركزی داشته باشند یعنی مكانهایی كه از طریق آنها اطلاعات صرفاً جریان نمییابد بلكه در آنجا دستهبندی میشود، آنالیز میشود و روی آن كار میشود.
پس از بررسی اجمالی نظریههای موجود حول محور شبكهای اكنون به برخی از پیامدهای جهان شبكه از دید مانوئل كاستلز میپردازیم.
● پیامدهای جهان شبكه ای
با توجه به اینکه پیامدهای جهان شبکه ای وسیع و گسترده مورد بحث و بررسی متفکران و محققان در رشته های گوناگون قرار گرفته است به همین دلیل در این مقاله سعی بر آن است تا به پیامدهای جهان شبکه ای بیشتر از دیدگاه مطالعات فرهنگی پرداخته شود و در این راستا دیدگاه کاستلز مورد توجه و راهگشا بوده است .
پیامدهای جهان شبکه ای از دیدگاه کاستلز :
الف ) «هویت و معنا در جهان شبكهای»
«هویت عبارت است از فرآیند معناسازی بر اساس یك ویژگی فرهنگی یا مجموعه بهم پیوستهای از ویژگیهای فرهنگی كه بر منابع معنایی دیگر اولویت داده میشود.» برای هر فرد خاص یا برای هر كنشگر جمعی ممكن است چندین هویت وجود داشته باشد. اما این كثرت برای خود بازنمایی و كنش اجتماعی سرچشمه تنش و تناقض است. دلیل این امر آن است كه باید هویت را از آنچه جامعهشناسان به طور سنتی نقش و مجموعه نقشها نامیدهاند متمایز ساخت.
هویت منبع معنا برای خود كنشگران است و به دست خود آنها از رهگذر فرآیند فردیت بخشیدن، ساخته میشود.
هویتها ممكن است از نهادهای مسلط نیز ناشی شوند اما حتی در این صورت نیز فقط هنگامی مدیریت خواهند بود كه كنشگران اجتماعی آنرا درونی كنند و معنای آنرا در تحویل این درونیسازی بیافرینند.
به نظر كاستلز ساختن اجتماعی هویت در بستر روابط قدرت صورت میپذیرد و بین یه صورت و منشاء بر ساختن هویت تمایز قائل شده است.
۱) هویت مشروعیتبخش: توسط نهادهای غالب جامعه ایجاد میشود و با نظریههای مربوط به ملیگرایی نیز همخوانی دارد.
۲) هویت مقاومت: این هویت بدست كنشگرانی ایجاد میشود كه در اوضاع و احوال یا شرایطی قرار دارند كه از طرف منطق سلطه بیارزش دانسته میشود و یا داغ ننگ بر آن زده میشود.
۳) هویت برنامهدار: هنگامی كه كنشگرات اجتماعی با استفاده از هر گونه مواد و مصالح فرهنگی قابل دسترسی هویت جدیدی میسازند كه موقعیت آنان را در جامعه از نو تعریف میكند.
از نظر كاستلز هر یك از فرآیندهای هویتسازی، به نتیجهٔ متفاوتی در ایجاد جامعه میانجامد.
هویت مشروعیت بخش جامعهٔ مدنی ایجاد میكند. یعنی مجموعهای از سازمانها و نهادها و همچنین مجموعهای از كنشگران اجتماعی سازمان یافته و ساختارمند، این مجموعه هویتی را باز تولید میكند كه منابع سلطهٔ ساختاری را، البته گاهی به شیوهای پرتعارفی، عقلانی میسازد.
در واقع مفهوم جامعه مدنی را گرامشی فرمولبندی كرده و در نزد وی جامعهٔ مدنی از مجموعهای از ابزارها از قبیل كلیساها، اتحادیهها، احزاب، تعاونیها و موسسههای شهری و غیره شكل میگیرد، كه از یك سو پویشهای دولت را استمرار میبخشد اما از سوی دیگر ریشههای عمیقی بین مردم دارند.
نوع دوم هویتسازی، یعنی هویت مقاومت، منجر به ایجاد جماعتها یا به تعبیر «اتزیونی» اجتماعات میشود.
این هویت شكلهایی از مقاومت جمعی را در برابر ظلم و ستم ایجاد میكند كه در غیر اینصورت تحملناپذیر بودند و معمولاً بر مبنای هویتهایی ساخته میشود كه آشكارا بوسیلهٔ تاریخ جغرافیا یا زیستشناسی تعریف شدهاند و تبدیل مرزهای مقاومت را به جنبههای اساسی و ذاتی آسانتر میكنند. مثلاً ملیگرایی مبتنی بر قومیت.
سومین فرآیند ساختن هویت، یعنی هویت برنامهدار، به ایجاد سوژه(فاعل) میانجامد، كه بنا به تعریف «آلن تورن» : «آنچه من سوژه(فاعل) مینامم عبارت است از آرزوی فرد بودن، آرزوی خلق تاریخ مشخص، آرزوی معنادادن به كل تجربههای زندگی فردی و …
مثال: آزاد شدن زنان، مردان و كودكان از رهگذر تحقیق هویت زنان در جامعهٔ ما بعد پدرسالاری به این مساله اشاره دارد.
پویشهای هویت و جامعهٔ شبكهای با توصیف گیدنز از هویت در «مدرنیته اخیر» بهتر میتوان درك كرد.
منظور از «مدرنیته اخیر» دورهای تاریخی است كه به پایان خود نزدیك میشود. گیدنز بیان میدارد كه «هویت شخصی خصلت متمایزی نیست كه فرد صاحب آن باشد، بلكه همان خود است كه شخص بر حسب زندگینامهاش به طور بازتابی میفهمد.» در واقع انسان بودن یعنی اینكه بدانیم چه كاری را و برای چه انجام میدهیم … در بستر نظم اجتماعی مابعد – سنتی، خود به پروژه یا برنامهای بازتابی تبدیل میشود.»
مدرنیته اخیر چگونه بر این برنامه بازتابی تأثیر میگذارد؟ به بیان گیدنز:
یكی از خصیصههای متمایز مدرنیته ارتباط متقابل روزافزونی است كه بین جنبههای بیرونی یا مصداقی و جنبههای درونی(حیثیت التفاتی) وجود دارد: از یك سو تأثیرات جهانی شدن و از سوی دیگر استعدادها و گرایشهای شخصی… هر قدر سنت پایههای خود را از دست میهد، و هر چه زندگی روزانه بیشتر بر حسب تعامل دیاكلتیكی محلی و جهانی باز ساخته میشوند، افراد بیشتر مجبور میشوند از میان مجموعه متنوعی از سبكهای زندگی، سبك خاصی را برگزینند. برنامهریزی زندگی كه به نحو بازتابی سازمان یافته ویژگی اصلی ایجاد ساختار هویت فردی میگردد.
كاستلز اعتقاد دارد كه پیدایش جامعهٔ شبكهای فرآیندهای بر ساختن هویت را در دورهٔ مذكور زیر سئوال میبرد، و بدین ترتیب شكلهای جدیدی از تغییر اجتماعی خلق میكند. زیرا برای بیشتر افراد و گروههای اجتماعی، جامعهٔ شبكهای بر مبنای جدایی سیستماتیك امر جهانی و امر محلی استوار است. و جدا شدن قدرت و تجربه در قالبهای زمانی – مكانی متفاوت نیز مزید بر علت شده است. بنابراین برنامهریزی بازتابی زندگی غیرممكن میشود، مگر برای نخبگانی كه در فضای سازمان جریانهای شبكههای جهانی و در مناطق فرعیتر آنها سكونت دارند.
در این شرایط جدید، جوامع مدنی تحلیل میروند و از هم میگسلند زیرا دیگر پیوستگی و استمراری میان منطق اعمال قدرت در شبكهٔ جهانی و منطق ارتباط و بازنمود در جوامع و فرهنگهای خاص وجود ندارد. بنابراین، جستجوی معنا فقط در بازسازی هویتهای دفاعی در هول اصول اجتماع اشتراكی مقدور میشود.
فرمول اساسی كاستلز این است: سوژهها، اگر و آنگاه برساخته شوند، دیگر بر اساس جوامع مدنی كه در حال فروپاشی هستند بنا نمیشوند. بلكه به مثابه استمرار مقاومت جماعتگرایانه ساخته میشوند. در جامعه شبكهای، هویت برنامهدار اگر هم پدید آید از دل مقاومت جماعتگرایانه رشد میكند.
مثالی كه برای فرضیه خود میزند شكلگیری هویت جماعتگرایانه بنیادگرایی دینی است. بنیادگرایی دینی را مهمترین هویتساز در جامعهٔ شبكهای میداند. و در تعریف بنیادگرایی را اینگونه تعریف میكند:
بنیادگرایی به معنای برساختن هویتی برای یكسانسازی رفتار فردی و نهادهای جامعه یا هنجارهایی است كه برگرفته از احكام خداوند هستند و تفسیر آنها بر عهدهٔ مرجع مقتدری است كه واسطهٔ خدا و بشریت است.
بنیادگرایی دینی در تمامی طول تاریخ بشر وجود داشته است اما در سالهای پایانی این هزاره ما به عنوان منبع هویت، به طور اعجابآوری نیرومند و اثرگذار جلوه میكند.
ب ) «پایان پدرسالاری: در عصر اطلاعات»
پدرسالاری ساختار بنیادی تمامی جوامع معاصر است. وجه مشخصه پدرسالاری عبارت است از: اقتدار نهادی شده مردان بر زنان و كودكان در واحد خانواده.
برای امكانپذیر شدن اعمال این اقتدار، پدرسالاری باید سراسر سازمان جامعه، از تولید و مصرف گرفته تا سیاست و قانون و فرهنگ را در نوردد.
خانوادهٔ پدر سالار، یعنی سنگبنای پدرسالاری، در پایان این هزاره به واسطهٔ فرآیندهای جداییناپذیر و به هم بستهٔ دگرگونی شدن كار و آگاهی زنان به چالش خوانده میشود.
نیروهای محرك این فرآیندها عبارتند از پیدایش اقتصاد اطلاعات جهانی، دگرگونیهای تكنولوژی در تولیدمثل نوع بشر و سیل نیرومند مبارزات زنان و نهضت چندبعدی فهمیدیم.
شركت اخیر زنان در كارهای درآمدزا باعث افزایش قدرت چانهزنی آنان در برابر مرد است و مشروعیت سلطه مرد است را در مقام نانآوران خانواده تضعیف كرده است. از طرفی روشهای پیشگیری از بارداری در وهله اول و تلقیح مصنوعی در آزمایشگاه و چشمانداز آتی دستكاری ژنتیك، كنترلی فرد آینده روی زمانبندی و فعالیت پرورشی كودك، در اختیار زنان جامعه میگذارد.
از ربع آخر قرن حاضر شاهد خیزش انبوه زنان علیه ظلم و ستم در سراسر جهان بودهایم این نهضتها بر نهادهای جامعه، و اساسیتر از آن بر آگاهی زنان عمیقاً تأثیر گذاشته است در كشورهای صنعتی، اكثریت وسیعی از زنان خود را با مردان برابر میدانند و خود را سزاوار حقوق خویش و داشتن كنترل بر جسم و زندگی خویش میانگارند. این آگاهی به سرعت در سراسر جهان گسترش مییابد.
سئوال اساسی این است كه چرا اندیشههای نهضتی در زمان ما شعلهور شدند؟
كاستلز به ۴ عنصر كلیدی اشاره میكند.
۱) دگرگونی در اقتصاد و بازار كار كه پیوند نزدیك با پیدایش فرصتهای تحصیلی برای زنان دارد.
۲) دگرگونی تكنولوژیك در زیستشناختی، داروسازی و پزشكی است كه امكان كنترل بیشتر فرزندزایی و تولید مثل نوع بشر را فراهم ساخته است.
۳) در متن این دگرگونی اقتصادی و تكنولوژیك پدرسالاری بخصوص پس از نهضتهای اجتماعی
۴) چهارمین عنصری كه ابزار مبارزه با پدرسالاری را فراهم میآورد، انتشار سریع اندیشهها در فرهنگ جهانی و به هم پیوسته است كه در آن مردم تجربهها سفر میكنند و در هم میآمیزند و به سرعت چتری از صدای زنان بر فراز اكثر نقاط سیاره ایجاد میكنند.
ـ عامل اصلی گسترش ناگهانی اشتغال زنان كدامند؟
اولین و آشكارترین عامل عبارت است از امكان پرداخت از كمتر به كار معین با گسترش جهانی سطح تحصیلات و تحصیلات دانشگاهی، زنان منبعی از مهارتهای گوناگون هستند كه مستقیماً در دسترس كارفرمایان قرار دارند. اما مهمترین عامل انفجار اشتغال زنان در دهه ۱۹۹۰ میتواند باشد انعطافپذیری زنان در مقام نیروی كار این فرآیند مشاركت زنان در بازار كار و مشاغل درآمدزا نتایج مهمی برای خانوادهدار و اولین پیامد آن این است كه سهم اقتصادی زنان در بودجه خانواده اهمیت حیاتی مییابد. از این رو قدرت چانهزنی زنان در خانوار به طور چشمگیری افزایش پیدا میكند.
ج) «جامعه شبكهای و قدرت دولت»
آیا در جامعه شبكهای دولت واقعاً بیقدرت است؟ آیا در عوض شاهد اوجگیری خشونت و سركوب در سراسر جهان نیستیم؟ آیا حریم خصوصی به واسطه هم جا گیر بودن تكنولوژی اطلاعاتی جدید، با بزرگترین خطراتی كه در تاریخ بشر سابقه نداشته مواجه نیست؟
در طی نیم قرن اخیر شاهد بودیم كه دولتمداری در برخورد با تكنولوژیهای اطلاعاتی جدید، به جای آنكه قادر به كنترل آنها باشد، خود فرد باشید.
تكنولوژیهای اطلاعاتی جدید باعث رها شدن قدرت شبكه سازی و تمركززدایی شدند، كه در عمل به تضعیف منطق تمركز آخرین فرامین یكسویه و نظارت بوروكراتیك از بالا به پایین انجامید.
به هر حال، تكنولوژیهای جدید و نیرومند اطلاعاتی میتوانند برای نظارت، كنترل و سركوب در خدمت دستگاه دولت قرار گیرند در پلیس، اخذ مالیات، سانسور سركوب، مخالفت سیاسی و غیره اما در عین حال میتواند در اختیار شهروند نیز قرار گیرد و كنترل آنها را بر دولت بیشتر كند: از طریق دسترسی مشروع به بانكهای اطلاعاتی عمومی، تعامل و بحث و گفتگو با نمایندگان سیاسی بصورت مستقیم و با كمك اینترنت با مشاهده جلسات تصمیمگیریهای سیاسی به شكل زنده و در جریان عمل و نهایتاً از طریق اظهارنظر مستقیم در خصوص این قبیل جلسات كه به صورت زنده به اطلاع شركتكنندگان در جلسات میرسد.
جوامع سركوبگر به واسطه وجود ابزارهای جدید نظارتی، جبارتر شوند. در حالی كه جوامع دموكراتیك مشاركتی ممكن است به كمك قدرت تكنولوژی قدرت سیاسی را توزیع كنند و جامعهای بازتر و مشاركتیتر بنا كنند.
قاعدتاً اینها تنهاترین اتفاقات چبس از ظهور جامعه شبكهای نبودهاند ولی در این محال تنها به عنوان مشتی از خروارها اتفاق بیان گردیدند.
● پیامدهای جهان شبکه ای از دیدگاه گیدنز :
قوی شدن فردیت در جهان مجازی و ویرانگری هنجارهای جمعی جهان واقعی
گیدنز قوی شدن را یکی از برآیندهای کلی جهانی شدن می داند . رابطه فرد با جمع در جهان واقعی ، در سطح وسیع در " جامعه" و در " میان جمع " اتفاق می افتد و در سطح وسیعی "هنجارهای جمعی " عامل کنترل بسیاری از کنش و واکنشهای فردی است .
در فضای مجازی در بسیاری از موارد "فرد در حریم خصوصی" با جهـــان مجــــازی ارتباط برقرار می کند. این ارتباط بین فرد (کاربر) با فرد دیگر و یا ارتباط فرد با "بی فردی" و ماشینهای هوشمند فراهم شده است ، منتهی همه این ارتباطات در یک "موقعیت خصوصی" و در " تنهایی فرد " با واسطه کامپیوتر صورت می گیرد. و یا بعبارتی فرمانروائی ، فضای مجازی و کاربر نیز این حریم خصوصی را تشویق می کند . فضای سایبر اهداف متنوع را از کنترل سیستمها گرفته تا کنترل بدن و فضا و مکان اطراف ما جستجو می کند . درواقع علم سایبرنتیک به دنبال کنترل همه سیستمهای مربوط به تکنولوژی و زندگی اجتماعی است. فضای سایبر ، با هدف ایجاد یک جهان کامل در ا طراف انسان ، که به نوعی امکان ورود به حریم خصوصی را فراهم کند ، ایجاد شده است . حریمی که فرد از " هنجارهای اجتماعی " رها شود و با احساس "آزادی عمل" بیشتر ، زندگی روزمره خود را دنبال کند . دلیل این امر قابلیت عمل فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی گسترده و متنوعی است که در این فضا وجود دارد و قدرت انتخاب فرد را توسعه می بخشد.
● نتیجه:
جامعه شبكهای پهنهٔ سیطرهای در عرصه اقتصاد پدید آورده كه فقط دوام هر فعالیت اقتصادی در زیر چتر قانون است كه بنگاههای اقتصادی یا باید تركیب یافته و بزرگتر شوند و یا توسط بنگاههای اقتصادی كلانتر بلیعده خواهند شد. از سوئی دیگر تبلیغات به عنوان فرزند تكنولوژیهای ارتباطی دائم در حال تحمیل فرهنگ مصرفی و ایجاد سبكهای جدید زندگی است، رسانهها نیز معنی سنتی فضا را از بین بردهاند و حسی جدید از آن را بدست دادهاند و هم بعدی زمانی و مكانی در قالب تعریف معاصر جای درخوری به خود اختصاص دادهاند.
از سوئی دیگر حوزههای جدید ارتباطی امكان بروز هویتهای جدید و مجازی را به افراد دادهاند كه راحت و آزادانه و فارغ از هر قید و بندی در فضای مجازی ابزار وجود كنند. حوزههای فرهنگی مختلفی چون بازیها، مد، لباس و … دستخوش تغییر شدهاند و حوزه اطلاعات قابل خرید و فروش یا بازاری بوجود آمده است و …
اكنون قطبهای جدید اقتصادی در عرصههای ملی و فراملی شكل گرفتهاند كه دیگر با تعریف سنتی هماهنگ نیستند شمال و جنوب، فقیر و غنی، جهان اول و صنعتی و جهان سوم عقب مانده به فراموشی سپرده خواهند شد زیرا كه قطب جدید برتر به وجود آمده با شاخص قدرت دسترسی به اطلاعات و همچنین ارائه آنها از طریق ابزارهای تكنولوژیك از رقیبی كه این شاخصه را ندارند باز شناخته میشوند.
سعید جمالی
منابع :
۱- گیدنز ، آنتونی ، جهانی شدن ، گفتارهایی درباره یکپارچگی جهانی ، ترجمه علی اصغر سعیدی ، انتشارات علم و ادب ، ۱۳۷۹.
۲- هابرماس ، یورگن ، جهانی شدن و آینده دموکراسی ، ترجمه کمال پولادی ، تهران ، نشر مرکز،۱۳۸۰.
۳- وبستر، فرانك، نظریههای جامعه اطلاعاتی، مهدی داودی، وزارت امور خارجه، ۱۳۸۴
۴- حبیبی، فواد، قدرت و هویت در جامعهٔ شبكهای، فصلنامهٔ فرهنگ دانش، شماره اول، زمستان ۱۳۸۵.
۵- كاستلز، مانوئل، فناوری اطلاعات، جهانی شدن و توده اجتماعی، مهدی عباسی، فصلنامه فرهنگ دانش، شماره اول، زمستان ۱۳۸۵
۶- دوفضایی شدن شهر : شهر مجازی ضرورت بنیادین برای كلان شهرهای ایران، سعید رضا عاملی، فصلنامه مطالعات فرهنگی و هنری و ارتباطات، شماره ۲ و ۳، بهار و تابستان ۱۳۸۴.
۷-كاستلز مانوئل، عصر اطلاعات، ظهور جامعه شبكهای، احمد علیقلیان، افشین خاكباز طرح نو، ۱۳۸۵ ، جلد اول
۸- كاستلز مانوئل، عصر اطلاعات، قدرت هویت، احمد علیقلیان، افشین خاكباز طرح نو، ۱۳۸۵ ، جلد دوم.
۹- كاستلز مانوئل، عصر اطلاعات، پایان هزاره، احمد علیقلیان، افشین خاكباز وارح نو، ۱۳۸۵ ، جلد سوم .
۱۰-دارنلی ، جیمز . فدر ، جان . جهان شبکه ای : درآمدی بر نظریه و عمل درباب جامعه اطلاعاتی ، نسرین امین دهقان و مهدی محامی ، تهران ، چاپار، ۱۳۸۴.
۱۱- چالشهای حقوقی ، اخلاقی ، اجتماعی فضای رایانه ای ، گروه مترجمان ، تهران ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، ۱۳۷۹.
۱۲-عاملی، سعیدرضا . تکنولوژی همزمان ارتباطات و دو فضائی شدن فرهنگ ، فصلنامه جامعه شناسی دیدگاه ، سال اول ، بهار و تابستان ۱۳۸۳.
۱۳- غفاری ، غلامرضا . تکنولوژی و تغییر اجتماعی ، فصلنامه جامعه شناسی دیدگاه ، سال اول ، بهار و تابستان ۱۳۸۳.
۱۴-رجایی ، فرهنگ ، پدیده جهانی شدن : وضعیت بشری و تمدن اطلاعاتی ، تهران ، انتشارات آگاه، ۱۳۸۰.
۱۵-Giddens,A.(۲۰۰۱) , Dimensions of Globalization , in S.Seidman and F.C.Alexander , The New Social Theory Reader , London : Routledge.
۱۶-Habermas , J .(۱۹۷۰) Technology and Science as Ideology , in Toward a Rational Society , J.Shapiro , trans. Boston : Beacon Press.
منابع :
۱- گیدنز ، آنتونی ، جهانی شدن ، گفتارهایی درباره یکپارچگی جهانی ، ترجمه علی اصغر سعیدی ، انتشارات علم و ادب ، ۱۳۷۹.
۲- هابرماس ، یورگن ، جهانی شدن و آینده دموکراسی ، ترجمه کمال پولادی ، تهران ، نشر مرکز،۱۳۸۰.
۳- وبستر، فرانك، نظریههای جامعه اطلاعاتی، مهدی داودی، وزارت امور خارجه، ۱۳۸۴
۴- حبیبی، فواد، قدرت و هویت در جامعهٔ شبكهای، فصلنامهٔ فرهنگ دانش، شماره اول، زمستان ۱۳۸۵.
۵- كاستلز، مانوئل، فناوری اطلاعات، جهانی شدن و توده اجتماعی، مهدی عباسی، فصلنامه فرهنگ دانش، شماره اول، زمستان ۱۳۸۵
۶- دوفضایی شدن شهر : شهر مجازی ضرورت بنیادین برای كلان شهرهای ایران، سعید رضا عاملی، فصلنامه مطالعات فرهنگی و هنری و ارتباطات، شماره ۲ و ۳، بهار و تابستان ۱۳۸۴.
۷-كاستلز مانوئل، عصر اطلاعات، ظهور جامعه شبكهای، احمد علیقلیان، افشین خاكباز طرح نو، ۱۳۸۵ ، جلد اول
۸- كاستلز مانوئل، عصر اطلاعات، قدرت هویت، احمد علیقلیان، افشین خاكباز طرح نو، ۱۳۸۵ ، جلد دوم.
۹- كاستلز مانوئل، عصر اطلاعات، پایان هزاره، احمد علیقلیان، افشین خاكباز وارح نو، ۱۳۸۵ ، جلد سوم .
۱۰-دارنلی ، جیمز . فدر ، جان . جهان شبکه ای : درآمدی بر نظریه و عمل درباب جامعه اطلاعاتی ، نسرین امین دهقان و مهدی محامی ، تهران ، چاپار، ۱۳۸۴.
۱۱- چالشهای حقوقی ، اخلاقی ، اجتماعی فضای رایانه ای ، گروه مترجمان ، تهران ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، ۱۳۷۹.
۱۲-عاملی، سعیدرضا . تکنولوژی همزمان ارتباطات و دو فضائی شدن فرهنگ ، فصلنامه جامعه شناسی دیدگاه ، سال اول ، بهار و تابستان ۱۳۸۳.
۱۳- غفاری ، غلامرضا . تکنولوژی و تغییر اجتماعی ، فصلنامه جامعه شناسی دیدگاه ، سال اول ، بهار و تابستان ۱۳۸۳.
۱۴-رجایی ، فرهنگ ، پدیده جهانی شدن : وضعیت بشری و تمدن اطلاعاتی ، تهران ، انتشارات آگاه، ۱۳۸۰.
۱۵-Giddens,A.(۲۰۰۱) , Dimensions of Globalization , in S.Seidman and F.C.Alexander , The New Social Theory Reader , London : Routledge.
۱۶-Habermas , J .(۱۹۷۰) Technology and Science as Ideology , in Toward a Rational Society , J.Shapiro , trans. Boston : Beacon Press.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست