پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا
روایت ایرانی از سنت و تجدد
بیش از یك قرن است كه هویت ملی ما ایرانیها و بلكه بیشتر ملل عالم در تلاطم و تنش میان سنت و تجدد فروافتاده و همچنان غوطهور مانده است تا بالاخره كدامیك از این دو دست او را بگیرد و نجات دهد! اندیشمندان و نویسندگان معاصر به درد دلها، هشدارها و روشنگریهای بسیاری براساس برداشت خود از سنت و تجدد دست زدهاند و معركهای بزرگ در تاریخ معاصر ما بهوجود آمده است كه میتوان آن را معركه فرهنگها و هویتها نامید. اما هرچه گفتهاند و هرچه كردهاند، چندان هم بیهوده و بیراه نبوده است و بالاخره رسیدن به یك ایده جامع و مانع را در حال یا آینده میسور خواهد كرد؛ ایدهای كه بتواند یك تعریف روشن و دقیق و منطقی از ایران، اسلام، غرب، سنت، تجدد و هویت ارائه دهد و تعامل یا تقابل آنها را بهدرستی بازشناسی و معرفی نماید. اكنون وقت لازم فرا رسیده است كه سهم هركدام از مولفههای هویت ملی را معین كنیم و جامهای نسبتا مناسب و شكیل بر قامت ایرانی بپوشانیم؛ جامهای كه نه گریبان سنت آن دریده باشد و نه آستین تجدد آن كوتاه باشد. در مقاله زیر ــ كه برگرفتهای از كتاب فرهنگ رجایی باعنوان «مشكل هویت ایرانیان امروز: ایفای نقش در عصر یك تمدن و چند فرهنگ» میباشد ــ برخی از مباحث روز مربوط به هویت ملی ایرانیان تشریح و تبیین شده است.
ایرانیان دارای میراث بسیار غنی و علاقمند به ایفای نقش فعال در جهان امروز هستند. اما یك ایرانی ابتدا باید این میراث را بشناسد و بداند كه كیست و نسبت او با خود، جامعه، فرهنگ و تاریخش چیست؟ این آگاهی را میتوان بهعنوان هویت معرفی كرد كه باید پویا و در حال تحول باشد. یك ایرانی باید به خود احترام بگذارد؛ یعنی نه مغرور باشد و نه خود را دست كم بگیرد؛ بهعبارتی، یك ایرانی باید برای خود ارزش قائل شود و بكوشد در هر جایگاهی كه قرار دارد، فعال باشد، به سوی آینده حركت كند، ابتكار و نوآوری داشته باشد، میراث گذشته خود را فراموش نكند و از آن برای ساختن آینده كمك بگیرد. یك ایرانی باید تولیدكننده باشد، نه مصرفكننده؛ او باید تولیدكننده ثروت، قدرت، فكر، فرهنگ، علم و هنر یا بهعبارتی تولیدكننده تمدن و نیز یك بازیگر فعال در مناسبات جهانی باشد.
● طرح مساله
فرهنگ جوامع از دو بخش تشكیل شده است: یكی بخش بنیادی و اساسی كه قابل تغییر نیست و دیگری بخش زمانی و مكانی كه در طول زمان در حال تحول و تغییر است و این تغییر و تحولات حول بخش بنیادی و اساسی صورت میگیرد. پس برای آنكه بدانیم فرهنگ ایرانی چیست، باید به مطالعه فرهنگ گذشتهمان بپردازیم و به درك مفاهیم ایران، اسلام، سنت و تجدد دست پیدا كنیم. قبل از مطالعه این چهار مقوله، ابتدا لازم است به این موضوع كه هستیم و وجود داریم اطمینان پیدا كنیم تا از اعتمادبهنفس برخوردار شویم و برای خود هدف و جهت قائل شده، سعی كنیم آن را تشخیص دهیم و معلوم كنیم. ما با این خودشناسی میتوانیم هویت واقعی خود را پیدا كرده و یك دولت تمدنساز و فعال تشكیل دهیم. در صورت عدم حصول این شناخت، ما به سمت نابودی، سقوط و ركود پیش خواهیم رفت.
جهان امروز، میدان بروز هویتهای متفاوت است، قاعده بازی بر حقوق بشر و آزادی فكر تمركز یافته و حركت به سوی «جهانیشدن» است. البته در این مورد، چند نكته را باید در نظر گرفت كه اولا جهانیشدن به معنی ازبینرفتن هویتها و همسانی واحدهای سیاسی نیست؛ ثانیا جهانیشدن یك نظم اجتماعی كلان است؛ ثالثا یكپارچهشدن جهان با مفهوم همبستگی یكی نیست؛ چراكه در همبستگی، دولتهای مستقل بازیگران عرصهاند اما در یكپارچهشدن، نقش دولتها تعدیل مییابد.
● مولفههای هویت ملی
ایرانیان در دو سده گذشته به جای تولید آراء كه سبب افزایش فكر و فرهنگ میگردد و مكمل و مقوم خودشناسی است، به تولید جهانبینی مشغول بودهاند كه در پی نابودی و سقوط جوامع است. در اینجا به نظر برخی دانشمندان ایرانی دراینباره میپردازیم:
به نظر ذبیحالله صفا، استاد دانشگاه و مولف تاریخ كه در زمینه تاریخ و فرهنگ ایران آثار فراوانی دارد، هویت ایرانی به دو چیز بستگی دارد: زبان فارسی و نهاد شاهنشاهی. در نقد این نظر میتوان گفت آنچه هویت ایرانی را میسازد، صرفا زبان فارسی نیست؛ چراكه در بسیاری از دورههای تاریخ، ایرانیان به زبانهای دیگر نیز صحبت میكردهاند، اما این زبانها هرگز سبب تغییر در فرهنگ ایرانی نشدند. درباره ساختار سیاسی شاهنشاهی نیز باید گفت این ساختار بهطوردائم در ایران حاكم نبوده، بلكه موقتی و ابزاری بوده است. درواقع نقش هر دو موردی كه ذبیحالله صفا بیان كرده، ابزاری است.
شهید مطهری، استاد دانشگاه و روشنفكر دینی، هویت را در برخورداری از یك احساس ملی میداند. او میگوید هویت در گرو دو مساله است: ایرانیبودن و علاقه و سرسپردگی ایرانیان به اسلام. به نظر ایشان، قبل از ورود اسلام به ایران، ایرانیان در پی اجرای عدالت و برابری بودند لذا با ورود اسلام به ایران، آنان گمشده وجود خود را یافتند، بنابراین باید گفت اسلام باعث تقویت ایرانیان گردید. ایرانیان بهتدریج شیعه شدند، نه بهدلیلآنكه در آیین گذشتگان اندیشه شاه آرمانی بود، بلكه بهخاطرآنكه ایرانیها عدالتخواهی را در پیروی راه ائمه اطهار میدیدند.
شاهرخ مسكوب، شاهنامهپژوه و استاد دانشگاه، معتقد است هویت ایرانی به دو عامل بستگی دارد: زبان و تاریخ. ایشان زبان را بنیان هویت و تاریخ را مواد خام هویت میداند. مسكوب نیز تاحدی مانند ذبیحالله صفا میاندیشد و تنها تفاوت او با صفا، در این است كه مسكوب تاریخ را جانشین ساختار شاهی نموده و درنتیجه ایرادی را كه بر صفا وارد است، بر مسكوب نیز میتوان وارد دانست؛ چراكه زبان و تاریخ، در كل، مقولاتی اعتباری و موقتی هستند.
عبدالكریم سروش، پژوهشگر و استاد دانشگاه، معتقد است هویت امروز ایرانیان را سه فرهنگ ایران (ملیت)، اسلام (دین) و غرب تشكیل میدهند. به نظر ایشان، ایرانیان در جنگ تحمیلی به هر طریق كه قادر بودند از كشورشان دفاع كردند و این نشانه نقش موثر ایران در هویت ایرانیان است؛ اما از دو عنصر غرب و اسلام، غرب منادی لیبرالیسم و آزادی است و اسلام، بهعنوان وحی و پیام الهی، مقولهای ثابت و غیرقابلتغییر میباشد. البته سروش، به مولفههای غرب و اسلام بهطوركامل و مشخص نپرداخته و بحث هویت را نیز ناتمام گذاشته است.
در كل میتوان گفت زبان فارسی، تاریخ، ایران، مفهوم ایران، اسلام و غرب، مقولاتی هستند كه در مساله هویت ایرانی حائز تاثیر هستند و ما باید درخصوص این مقولهها دقت و تفكر كنیم و با توجه به نقش آنها در هویت ایرانی، آنها را طبقهبندی كرده و ارزش هركدام را در ایجاد هویت ایرانی مشخص نماییم.
رودخانه در بستر زمان و مكان جاری و در حال تداوم است و در شرایط جغرافیای مختلف، دچار تغییر و تحول میشود. هویت را نیز میتوان به رودخانهای تشبیه كرد كه در طول تاریخ و بر اثر حوادثی كه در مسیر آن اتفاق میافتد، دچار تغییر و تحول میگردد، اما خصلت اصلی آن، یعنی تداوم و تحول، همیشه وجود دارد و هویت بدون تحول دچار درجازدگی میشود؛ ازطرفدیگر، امكان ابتكار از آن گرفته میشود. اگر امكان تداوم وجود نداشته باشد، امكان شناخت یكدیگر، ارتباط با همنوع، احساس جمعی و ارتباط با گذشته نیز وجود نخواهد داشت. با بررسی زمان گذشته و اتفاقی كه در آن افتاده، میتوان فهمید هویت ایرانی از چه مسیرهایی عبور كرده و در آن، چه تغییر و تحولاتی به وجود آمده است.
در یك نگاه كلی باید گفت برای شاكله هویت ایرانی بخشهای مختلفی برشمرده شدهاند كه مهمترین آنها را میتوان ایران، اسلام، سنت و تجدد دانست، كه در ادامه به ترتیب سهم هركدام را بررسی خواهیم كرد.● ایران
▪ ایران را میتوان در سه بخش تحلیل كرد:
چیستی ایران: ایران برای ایرانیان به معنی عظمت، قدرت، افتخار و بزرگی است. ایران ازیكسو یك مقوله انتزاعی، نظری و فكری است و ازسویدیگر یك واحد و تجمع بشری است كه بنا به شرایط زمانی در یك قلمروی جغرافیایی خاص زندگی میكنند. مطابق واژه ایران، ایرانیان به اروان یا نجیبزادگان منسوب شدهاند. بزرگترین فضیلت در میان ایرانیان، در آن زمان راستگویی و درستكاری بود؛ چنانكه اهورامزدا نماد راستی و اهریمن نماد دروغگویی به شمار میرفت و زردشتیان آن را در سه قالب پندار نیك، گفتار نیك و كردار نیك، بیان میكردند. در میان ایرانیان، راستگویی، نشانه سلامت و نجات بود و دروغگویی را بزرگترین گناه میدانستند.
ساختار سیاسی: ساختار سیاسی در ایران قدیم بیشتر شاهنشاهی بود. شاه در آن زمان، به معنی بهترین، مورد استفاده قرار میگرفت؛ بهعبارتی، كسی شاه میشد كه از نظر فضایل، علم و ادب، بهترین زمان خود بود. درواقع ایرانیان آن زمان، در پی بهترین بودند و بههمینخاطر هم ساختار شاهنشاهی را برگزیدند.
اولین نظام شاهی در ایران، در زمان سران قبایل آریایی كه دیائوكو به عنوان پاتخشاه یا به زبان فارسی دری شاه گفته میشد، آغاز گردید. میتوان گفت نهاد شاهی به معنای عرضه بهترین رفتار در آن زمان به شمار میرفت و شأن و مقام شاه در حكمیت او بود نه در حاكمیت وی.
پس از دیائوكو كسانی كه به مقام پاتخشاهی (پادشاهی) میرسیدند، بهعلت رفتار و كردار شایسته وی، سعی میكردند رفتار او را سرمشق خود قرار دهند و بههمینخاطر تربیت و آداب خاص شاهی به وجود آمد. مطابق تاریخ، شاه در ایران باستان، نقش پدر، رهبر، الگو و نیز پاسدار حد و حدود قوم (جامعه) را برعهده داشت و حاكمیت و حكومت برعهده او نبود.
ساختار فرهنگی: در قدیم شكلدهندگان فرهنگ و ادب، موبدان، كاتوزیان و مغان بودند ولی امروزه این وظیفه برعهده دانشگاه و رسانهها گذاشته شده است. ظهور آیین زردشت در ایران، به زمان تشكیل مادها در آغاز سده هشتم قبل از میلاد و شاید به قبلتر از آن بازمیگردد. در آن زمان، كسانی كه در راس حكومت قرار میگرفتند، معمولا به علت برتری در علم و فرهنگ به این مقام میرسیدند. در آیین زردشت، انسان دارای آزادی و فردیت عارفانه بود.
از دیگر ادیانی كه قبل از اسلام در ایران بودند، میتوان از آیین بودایی، مسیحیت و یهودی نام برد. آنچه در آن زمان برای ایرانیان مهم تلقی میشد، پاكدینی افراد بود. برای آنها فرقه و مذهب مهم نبود، بلكه هركسی در دینی كه داشت، باید مطابق آیین خود درستكاری پیشه میكرد. متاسفانه این پاكدینی در ایران بر جای نماند؛ چنانكه در اواخر دوره ساسانی دین از سوی پادشاهان به ابزار قدرت تبدیل گردید.
● دین
قسمت مهم دیگر هویت ایرانیان، دین است. مطابق آنچه از تاریخ برمیآید، آریاییها زمانیكه به ایران قدم گذاشتند، با دیگر اقوام آن زمان، فرق داشتند. ایرانیان خدای واحد را پرستش میكردند؛ خدا را مانند انسان نمیدیدند؛ از پرستش بت و معبد و... بیزاری میجستند. حتی اقوام اطراف ایران نتوانستند بر افكار دینی ایرانی غلبه كنند، و ازآنجاكه ایرانیان، یكتاپرست بودند و خدای واحد غیرانسانی و غیرمادی را قبول داشتند، زمانیكه اسلام به سرزمین ایران آمد، اكثر مردم ایران مسلمان شدند. دركل میتوان گفت با آمدن اسلام به ایران، تحولاتی اتفاق افتاد كه عبارتند از:
طرد آیین باستان: از مهمترین دلایلی كه میتوان برای پشتكردن به آیین باستان ذكر كرد، این بود كه در ایران قدیم، ساختار پیچیده شاهی بر اصول فردیت عارفانه و بهترینبودن استوار بود، ولی در زمان ساسانیان، این ساختار به یك نظام جزمی و مبتنی بر قدرت ارثی تبدیل شد، شاهبودن، به معنای حاكم (حكومتكننده) تبدیل گردید و از شاه به عنوان خدای زمینی یاد میشد. درواقع شاه دیگر نگهبان نظم اهورایی نبود، بلكه او خود مالك و صاحب همهچیز شده بود.
دلیل دیگر این مساله آن بود كه ایرانیان برای اولینبار مشاهده كردند دین در خدمت ساسانیان قرار گرفته و اربابان دین بیشازحد قدرت یافتهاند، تساهل و تعامل و بازبودن فرهنگی درهم شكسته و آیین همهباهمبودن به آیین همهبامنبودن مبدل شده است و این اندیشه هر روز بیشازپیش بر مردم تحمیل میگردید.
چیستی اسلام: اسلام، دینی است كه همیشه بر وحدانیت خدا و بر فردیت عارفانه و تساهل جمعی تاكید دارد. بههمیندلیل، ایرانیان كه در آن زمان اعتقاداتشان را نسبت به دین زردشتی از دست داده بودند، به سوی اسلام جذب شدند و جنبههای كمرنگشده دین خود را در آن یافتند. درواقع آنان دوباره دین خود را در قالبی كاملتر پیدا كردند. از دیگر جنبههای اسلام كه سبب شد مردم ایران به آن روی آورند، توجه اسلام به برابربودن و یكسانبودن انسانها و نیز ارزیابی انسانها براساس تقوا و درستكاری بود. علاوهبراین، اسلام اعلام میكرد كه هركس به اندازه تقوایش در نزد خدا محبوب خواهد بود و مقامی كه هر انسان در فردای واپسین خواهد گرفت، به میزان تقوای او است.
تعامل ایرانیان با اسلام: پس از ورود اسلام به نواحی اطراف شبهجزیره عربستان برخی از این مناطق ــ مثل مصر ــ آیین خود را كنار گذاشتند و در حاكمیت عرب حل شدند، اما برخی مثل ایران، فرهنگ خود را حفظ كردند. خصیصه بارز این مرحله، تولید فرهنگی جدید بود. این مرحله از زمان ورود اسلام به ایران تا تاسیس سلسله صفوی ادامه داشت. مرحله دوم، زمانی است كه مغولان به ایران حمله كردند و به سلطه اعراب در ایران پایان دادند و تمدن منطقهای جدیدی را براساس جهانبینی اسلامی پدید آوردند. در این مرحله ایرانیان در علم، فرهنگ، اندیشه، حاكمیت و سیاست، چارچوب استواری به وجود آوردند و در قالب آن، جامعهای مستقل ایجاد نمودند و در اندیشه سیاسی، شرط خلافت را كه قریشی و عرببودن بود، برداشتند. مرحله سوم كه میتوان آن را دوره بحران، دوره بازیابی و یا دوره بازگشت به خویش، نامگذاری كرد و مربوط به دوران اخیر است، روند غلبه تجددگرایی است. این دوره، شباهت بسیار زیادی به دوران ساسانی دارد و میتوان این دو دوره را با یكدیگر قابل قیاس دانست. در این دوره، مذهب در ایران نوع خاصی از دین است كه طی آن، ایرانیان طرحهایی را ارائه میدهند و یكی از این طرحها، اندیشه ولایت فقیه است. طرح اندیشه ولایت و یا نگهبانی فقیه، تاحدودی یادآور اندیشه شاهی به معنی بهترین فرد از نظر فضایل در ایران باستان است نه یادآور حاكمیت و حكومت كه در دوره پادشاهان اشكانی و ساسانی به بعد تجلی یافت.
● سنت
منظور از سنت، الگوهای گفتاری، كرداری و رفتاری است كه در زندگی روزمره افراد جاری هستند و بر همه ابعاد زندگی آنها، تاثیر میگذارند. برای سنت، میتوان تعریفی همپای فرهنگ ارائه كرد؛ زیرا سنت خود جزئی از فرهنگ است و بهطورتاریخی انتقال مییابد. سنت نیز مانند فرهنگ بر الگوهایی دلالت دارد كه به ارث رسیدهاند. سنتها نیز دچار تغییر و تحول میشوند، اما بسیاری از آنها ازبینرفتنی نیستند و در شكلدهی به هویت افراد نقش دارند.
چیستی و میراث سنت: سنت، یك میراث ابدی است كه هم به صورت عمودی یا زمانی (گذشته، حال، آینده) و هم به صورت افقی یا مكانی (صرفنظر از مسافت میان آنها) در میان یك حوزه تمدنی، جاری است و تمام ابعاد زندگی یك حوزه تمدنی را دربرمیگیرد. معمولا در هر حوزه تمدنی، یك اَبُرسنت یا یك بنیاد حضور دارد كه شامل سنتهای محلی هم میشود و امور معنیدار را از امور بیمعنی، امور عقلانی را از امور غیرعقلانی و امور درست را از امور نادرست متمایز مینماید. سنت به انسان میآموزد چگونه فكر كند، عمل كند و متمدنبودن را از طریق آن بفهمد. اما گروههای علاقمند به سلطه، به همه چیز با نگرش ابزاری نگاه میكنند و وقتی به حفظ سنت میپردازند كه سنت ابزار قدرت را در اختیارشان قرار دهد؛ پس باید مرتب سنت را مورد ارزیابی قرار داد تا ارزش آن حفظ گردد. حوزه تمدن ایرانی در دو میراث بر جای مانده است:
الفــ اعتدال و میانهروی: در ایران قدیم واژه پیان را به معنی حد واسط میان افراط و تفریط، اندازه و ملاك اندازهگیری بهكار میبردند. اعتدال و میانهروی ایرانیان قدیم با توجه به دو مولفه قابل استخراج است: ۱ــ خوراك ۲ــ نحوه لباسپوشیدن، بهویژه لباسپوشیدن زنان ایرانی در آن زمان. خوراك ایرانیان بهگونهای است كه همیشه در آن اعتدال برقرار است؛ یعنی بین مواد خامی كه در غذا استفاده میشود، (سبزی، غلات و گوشت) رابطه تعادلی برقرار است و از نظر لباس، بهخصوص زنان، طوری لباس میپوشیدند كه بدن و اندام آنها مشخص نباشد. این سبك لباسپوشیدن، قبل از ورود اسلام به ایران نیز رعایت میشد.
بــ جوانمردی و فتوت: جوانمردی و فتوت را نمیتوان مخصوص یك قوم یا جامعه خاص دانست. بلكه در همه جوامع این دو فضیلت وجود دارد، ولی در اقوام و جوامع مختلف، بسته به فرهنگ آنها، این مساله با تفاوتهایی همراه است؛ بدینمعناكه هر حوزه تمدنی برداشت خاصی از چنین فضایلی دارد. احمد مغربی، فتوت را اینگونه تعریف میكند: «فتوت، نیكویی خلق است با كسی كه بدو بغض داری و بخشیدن مال است به كسی كه در نظر تو ناخوشایند است و رفتار نیكو است با كسی كه دل تو از او میرمد»؛ لذا از نظر وی، حسن خلق با دوستان و همراهان چندان هنر نیست. پس میتوان گفت: آنچه سبب تمایز سنت ایرانیان با باقی سنتهای دنیا شده است، «جوانمردی» و «میانهروی» ایرانیان میباشد.● تجدد
تجدد از خارج (غرب) وارد ایران شد و ایرانیان در شكلدادن به آن نقشی نداشتهاند و تجدد را نتوانستهاند تحلیل كنند بلكه فقط در مقابل آن، بهعنوان یك مصرفكننده ماندند و این مصرفكنندگی سبب ایجاد تحولات و تغییرات زیادی در معماری، شكل زندگی شهری و حتی زندگی روستایی گردید. تجدد نتوانست تطابق فكری، نمادی و سازمانی را دچار تغییر و تحول كند، ولی درعینحال، ایرانیان در قبال تجدد با یك چالش تازه روبرو شدند كه برای حل آن، با مشكلات متعددی مواجه گردیدند. ازآنجاكه تجدد، آفرینش تازهای است، ایرانیان نتوانستند اعتمادبهنفس و خودباوری خود را در مقابل آن حفظ كنند، دومین چالش كه ایرانیان با آن روبرو شدند، این بود كه نتوانستند بر بیگانگی و ناآشنایی خود نسبت به ابزارهای دستیابی به این اسوه جدید غلبه كنند و در نهایت، به مقابله و تقلیل احساس پرداختند؛ درحالیكه باید برای حل این چالشها، تجدد را شناخت تا بتوان آن را در فرهنگ خودی بومی كرد.
چیستی و تحول تجدد: تجدد یك پدیده مدرن است. كلمه مدرن، به معنای روزآمدبودن، بههنگامبودن و بازمانهمراهشدن است. تجدد با كوشش برای رهایی از سلطه استثمار، اربابان كلیسا، قدرت شاهان و ثروت فئودالها آغاز شد، اما بر اثر گذشت زمان، سرشت جهانخواری پیدا كرد. ازاینرو میتوان دو نوع تجدد را از یكدیگر متمایز كرد: تجدد نخستین كه اراده، ابتكار و عقلانیت در حوزههای سیاست، اقتصاد و فرهنگ میدانداری میكنند؛ و تجددگرایی كه در آن تغلب (غلبه) میداندار است.
میراث تجدد: از میراث تجدد میتوان به فردیت مسئول و آزادی معتدل، اشاره كرد. فردیت مسئول، خود به دو معنا است: یك معنای آن، این است كه انسان مختار است و هیچ منبعی ورای خود او، صاحب وی نیست؛ لذا كرامت و احترام آدمی قائم به ذات خود وی است، نه وابسته به مائده الهی؛ بعد دیگر معنایی فردیت مسئول، رعایت مسئولانه حد و حدودی است كه انسان با اراده و توافق خویش به آن گردن مینهد. اما آزادی دراختیارگرفتن امكانات و ابزارهایی را هدف میگیرد كه راه رسیدن به هدف مدنظر فرد رهاشده را هموار میكنند. درخصوص آزادی، باید توجه داشت فقط بازبودن مسیر هدف كافی نیست، بلكه مهم این است كه امكانات و ابزارهای لازم برای رسیدن به هدف نیز در دسترس باشند. اما گاه علیرغم وجود ابزارها و امكانات مورد نیاز، انسانها تمایل ندارند از آزادی استفاده كنند؛ چون سرانجام كار خود را نمیدانند. پس باید علاوه بر همواركردن راه آزادی، طرز استفاده و سرانجام آن را نیز تاحدی معلوم كرد.
تجدد در ایران: ایرانیان از اواسط سده هفدهم با تجدد آشنا شدند، اما از اوایل سده نوزدهم میلادی بود كه با آن درگیر شده و از آن تاثیر گرفتند. بااینهمه ایرانیان در انطباق زندگی خویش با تجدد، موفق نبودهاند و لذا در دو سده اخیر، دچار معركه جهانبینی شدهاند. اوایل سده نوزدهم كه ایران با روسیه وارد جنگ شد، را میتوان زمان ورود تجدد به ایران دانست. از این دوره اغلب با عنوان موج اول تجدد یاد میكنند. ایران در این مرحله به هنگام مواجهه با تجدد نه خود را باخت و نه دچار عصبانیت و افراطیگری شد، بلكه توانست بهخوبی عمق آن را بشناسد و آن را برای خود تحلیل كند. این وضع تا اواخر سده نوزدهم ادامه داشت، و آن را دوران شكلگیری روایت ایرانی از تجدد میدانند.
در این زمان میرزاصالح با یك ماشین چاپ به ایران بازگشت و اولین روزنامه ایرانی به نام كاغذ اخبار را به چاپ رساند. در این مرحله شخصیتهای بزرگی چون میرزاتقی امیركبیر، میرزاحسینخان سپهسالار و میرزاصالح زندگی میكردند. امیركبیر و سپهسالار بهعنوان دو سیاستمدار ایرانی كوشیدند ایران را به سمت قانونمندی و زمامداری بر پایه قاعده، پیش ببرند و تاحدی هم در دگرگونكردن نظام سیاسی نقش داشتند.
از دیگر اتفاقات این مرحله، انقلاب مشروطه بود كه ایرانیان در این مرحله حل مشكلات را در قانون میدیدند، و بالاخره هم مشروطه و مشروطهخواهی در ایران به راه افتاد. این مرحله تا سركوب انقلاب مشروطه ادامه داشت.
مرحله دوم یا موج دوم تجدد از سركوبی انقلاب مشروطه آغاز گردید. در این مرحله، تجدد به تجددگرایی تبدیل گردید، استعمار بر منطقه تحمیل شد و موج حیرت در مقابل قدرت غرب، بهوجود آمد. این وضعیت سبب شد ایرانیان نه در چارچوب سنت خود بمانند و نه تماما متجدد شوند. این وضع تا سال ۱۹۶۰ ادامه داشت.
موج سوم تجدد در ایران به انقلاب ۱۳۵۷ انجامید. این موج با اندیشه رهاییطلبی از استعمار آغاز گردید و تاكنون ادامه دارد.
از عواملی كه در پیشرفت ایران به سوی تجدد نقش داشتند، میتوان به جنگ جهانی اول و فروپاشی ساختار نظام كنسرت اروپا، ترس از گسترش دولت تازهنفس شوروی در منطقه و كشف نفت در ایران اشاره كرد. ازاینمیان، عامل سوم تمام جنبههای زندگی ایرانیان را تحت شعاع قرار داد. این عامل سبب هرجومرج و بحران در ایران گردید و سبب شد عدهای به كمك عوامل خارجی به درآمد و جریان پیچیده تجدد و صرفا نوكردن، روی آورند. در نتیجه جریانات و بحرانهایی كه بعد از آن پیش آمد، سبب شد دولت، راه قدرت، سلطه و تجددزدگی، و مردم و جامعه راه تجدد و آزادیخواهی را در پیش گیرند. از آن پس حكومت پهلوی برای حفظ قدرت همه چیز را به ابزار تبدیل نمود و به نمونه دقیق و كامل ایرانیگرایی، اسلامگرایی، سنتگرایی و تجددگرایی مبدل شد. دولت این چهار مقوله را ابزار اعمال خودكامگی دولت قرار داد.
از اتفاقات مهم این دوره، انتخابات مجلس در سال ۱۳۵۴ بود. در این دوره، دولت از ساواك خواسته بود برای تشویق مشاركت عمومی در امور انتخابات دخالت نكند. اما این كوشش دیرهنگام بود؛ چراكه رابطه میان دولت و جامعه، دیگر كاملا به بنبست رسیده بود. درواقع از این پس بود كه مرحله سوم آغاز گردید و اگر درست هدایت شود، ایران به یك بازیگر مهم جهانی تبدیل خواهد شد.
● نتیجه
درواقع میتوان گفت هویت ایرانی از چند چیز تشكیل شده است: ۱ــ از تلاقی ایران (بهعنوان وجه مشخصه ارزشهای قابل احیا، فردیت عارفانه و تساهل و بازبودن) و ایرانیت ۲ــ از دین و اسلامیت كه ارزشهای متعدد آن یكی خداپرستی و وحدانیت و دیگری عدالت و برابری در قبال قانون است ۳ــ از سنت و عرف. چنانچه گفته شد، آنچه سنت ایرانی را از دیگر سنتها متمایز میكرد، اعتدال، میانهروی، فتوت و جوانمردی بود ۴ــ تجدد. این مولفه، ایرانیان را بهشدت تحت تاثیر قرار داد، اما ایرانیان در شكل اولیه آن نقش نداشتند و نتوانستند در مقابل آن واكنش معتدل نشان دهند.
در پایان باید گفت: شاید در ظاهر، این چهار مقوله متضاد و مخالف هم باشند، اما درواقع آنها مكمل یكدیگرند و برای هركدام باید ارزش خاصی قائل شد و از ابزاریكردن این ارزشها جلوگیری كرد؛ زیرا ابزاریكردن آنها بیشترین صدمه را به هویت ایرانی وارد میكند. برای احیای این ارزشها، مهمترین عامل درونیكردن آنها و پرهیز از تقلید ارزشی از دیگران میباشد.
پینوشت
[i]ــ مقاله حاضر خلاصهای از كتاب مشكله هویت ایرانیان امروز: ایفای نقش در عصر یك تمدن و چند فرهنگ، نوشته: فرهنگ رجایی (تهران، نشر نی، ۱۳۸۲) میباشد كه مهمترین مطالب آن در این مقاله ارائه گردید.
مرتضی شیرودی
منبع : ماهنامه زمانه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست