دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا
حقوق بشر
● مبادی و مبانی حقوق انسان
مهمترین عامل در روشنگری مباحث علوم انسانیتعریف واژهها و اصطلاحات است تا جهت ترادف و اشتراك در لفظ یا معانی اشتباه برداشت و یا حتیتزویر علمی صورت نپذیرد و از هر گونه ابهامگوییو مجمل نویسی پرهیز شود. این مهم در كنار تبیینو شناخت مبانی، مطالب یك نویسنده یا گویندهمسائل اجتماعی را شفاف میسازد. كسانی كه ازمبانی خود سخن نمیگویند و یا واژهها واصطلاحات را در عقیده خود تعریف نمیكنندهمواره در صدد حفظ موقعیت خود با نوشتهها وحرفهای چند پهلو هستند تا با هر طرف استدلالمطالب به طرف دیگری روی آورند. واژههایآزادی، حقوق بشر، دموكراسی و عقلجمعی و...از این دست هستند كه گوینده یا نویسنده ممكناست درهر فضایی مناسب با حفظ موقعیت خودمعنی كند و سخن بگوید و جمعهای مختلف را درگمانهای باطل به خود مشغول كند و بعد از گذشتزمان زیاد و حرف و هزینههای بسیار تازه معلوممیشود مدعی، خود چیزی نمیدانسته بلكه بامبانی متزلزل و متلون و تعاریف متباین و متناقضفقط میخواسته خودش را مطرح كند و گرنه او رابه هیچ كلاس درسی یا محفل علمی نمیخواندندلذا جهت پرهیز از هر گونه تشویش در مبانی وتحریف و ایهام در مفاهیم، به فصل اول حقوق بشریعنی شناخت مبادی و مبانی میپردازیم.
مبادی از ریشه «بدا» و جمع «مبدا» به معنای آغازاست. بدیهی است نكته آغازین یك واژه، معنایروشن و مقصود نویسنده یا گوینده است تامخاطب، بدون هیچگونه ابهامی مقصود متكلم رابفهمد .
مبانی از ریشه «بنی» جمع «مبنی» بهمعنای بنیان است كه بنا بر آن ساخته میشود.مفاهیم علمی به ویژه دانش حقوق كاخ معرفتیاست كه بر یك سری بنیانها (مبانی) تاسیسمیشود.
بدیهی است اگر مبانی متفاوت شد بناها نیز متغیرخواهد باشد و بحثهایی كه مربوط به مبانی استنباید در بناها طرح شود زیرا هیچ نتیجهاینخواهد داشت و هر طرف با مبنای خودشمباحث و مطالب خود را درست میداند، اما اگرمبانی به نقد كشیده شود گفتگو و بحث به یكمرحله قبل برمیگردد و طرفین بحث باید فصلمشتركی را جهت گفتگو ارائه كنند تا بر اساس آنبه استدلال و احتجاج بپردازند; بنابراین نقدمبانی در فهم معارف حقوقی نظامهای مختلف،بسیار حائز اهمیت است. بحثهای مربوط به مبانیغیر از بحثهای مربوط به تاسیسهای حقوقی یكنظام است واین اشتباه است كه اختلاف در مبانیرا بخواهیم با بحث در تاسیسهای حقوقی حلكنیم در نتیجه شناخت مبانی حقوق بشر درفهم واستنباط قوانین حقوق بشر تعیین كننده است وسمت و سوی قوانین و قلمرو آنها را مشخصمیسازد.
● تعریف انسان
حقوق بشر از دو كلمه حقوق و بشر شكل یافتهاست. درباره حقوق به عنوان یك گرایش علومانسانی سخن خواهیم گفت و رابطه آن را با علمفقه مورد بررسی قرار خواهیم داد. علم حقوق بههر معنایی مرتبط با انسان است پس لازم استقبل از تعریف دانش حقوق حتی به لحاظ حقوقبشر، انسان را تعریف كنیم و برداشت خودمان را ازانسان به عنوان وجودی كه دانش حقوق رفتار وگفتار وی را در زندگی شخصی و اجتماعی درحوزه داخلی و بینالمللی تنظیم مینماید ارائه دهیم تا هیچگونه ابهامی در معنای بشر یا انسانوجود نداشته باشد. انسان موجودی است كهدارای ابعاد سه گانه وجودی است منظور از ابعاد،ساختار هستی انسان است كه تنها به جنبه مادیوجود انسان بسنده نمیشود. بلكه از طریق برهان«ان» كه ما را از معلول به علت و از اثر به موثر و ازمختصات یك شی به خود آن چیز میرساند پی بهابعاد وجودی انسان میبریم. ما فیزیك و جسمانسان را میبینیم و لمس میكنیم و این علومحسی ما را به بودن جسم انسان یقین میسازدعلاوه بر جسم به خواهشها و میلها و كششهای انسانپی میبریم مثل اینكه انسان به سوی جنس مخالف كشش دارد یا به سوی زیبایی، قدرت، برتری میلدارد و این خواهشها و میلها تنها در انسان زندهیافت میشود و انسان مرده تنها فیزیك بیجاناست كه میماند پس علاوه بر جسم، بعد دیگری بهنام نفس است كه كانون این خواهشها و گرایشهااست و این نفس در جسمی است كه ما او را انسانزنده مینامیم گرچه ممكن است دیوانه یا مجنونباشد، اما این گرایشها كم و بیش در او وجود داردپس دو بعد وجودی انسان جسم از طریق حس ونفس از طریق آثار ثابت میشود و نیاز به استدلالدیگری ندارد، اما علاوه بر دو بعد فیزیكی ونفسانی انسان، بعد سومی از آثار و عملكرد انساندر طول تاریخ فهمیده میشود كه عقل نامیدهمیشود زیرا شدنهای جوامع انسانی در طولتاریخ كه زندگی او را با پیشرفت و تكاملی رو بهپیش میبرد به صورت یك نمودار رو به بالا را نشانمیدهد و دلالت بر وجود قوه درك و استنتاجانسان دارد كه بر خلاف حیوان تنها یك خط سیرافقی ندارد بلكه با زندگی تكاملی تاریخ رامیسازد و به پیش میرود و این بعد سوم وجودیانسان، عقل اوست كه قوه اندیشیدن انسان راتامین میكند. عقل و نفس وجودی مجرد از مادهدارند یعنی مختصات مادی ندارند دیده نمی شوند از عناصر موا تشكیل نمی شوند ولی وجوددارند چون دارای اثرهای جداگانه و متمایز ازیكدیگر هستند. پس انسان عبارتست از وجودی كهدارای درك و گرایشهای نفسانی و فیزیكجسمانی است و همواره بین درك عقل و هواینفس تعارض در به استخدام گرفتن جسم استگاهی عقل و گاهی نفس غالب و این همانآمیختگی خلقت انسان از خیر و شر فكر و شهود است.
منبع : مجله خانواده سبز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست