چهارشنبه, ۲۷ تیر, ۱۴۰۳ / 17 July, 2024
مجله ویستا


صنایع دستی، بخشی از هویت ملی ایرانیان


صنایع دستی، بخشی از هویت ملی ایرانیان
تمدن چند هزار ساله ایران، میراث ماندگار بسیاری برای ما، مردم امروز این کشور کهن به یادگار گذاشته که مجموعه این میراث، هویت تاریخی و ملی ما را تشکیل می دهد.
این میراث ماندگار و هویت بخش، مظاهر و جلوه های متنوع و متعددی دارد که هر یک از آنها به نحوی، گذشته درخشان و تمدن باستانی این مرز بوم را بازگو می کند، هم چنان که آثار معماری، کتیبه ها و مجسمه ها بخشی از این میراث است. فرهنگ فولکلور و سنت های ملی نیز جزیی از آن است. جشن ها و آئین ها، باورها، نوع پوشش، زبان ها و گویش ها و لهجه ها و همین طور صنایع دستی، هر یک ریشه در تمدن باستانی این کشور دارد و در طول تاریخ ساخته شده، پرورش یافته، صیقل خورده و به کمال و تعالی رسیده و همه تجربیات تاریخی پدران ما را با خویش به روزگار ما آورده است.
صنایع دستی- همان طور که ذکر شد- به عنوان بخشی از این میراث، باید برای ما همان قدر اهمیت داشته باشد که آثار باستانی، چنان که اگر برای تخت جمشید، پاسارگاد یا مجموعه آثار میدان امام اصفهان باید حساسیت به خرج داد، باید گلیم بافی، سفالگری یا خاتم سازی را هم ارج نهاد و نگذاشت که در سایه غفلت فراموش شوند; چرا که اگر آثار باستانی کشور در خود، هزاران نشانه و گفته و ناگفته از روزگاران دور و فرهنگ و هنر کهن ایران زمین دارد که امروز از آنها فاصله ای کم یا زیاد گرفته ایم، در عوض صنایع دستی سنتی میراثی است که فاصله دیروز و امروز تمدن، فرهنگ و هنر ایران را از میان برمی دارد، گویی تمدن کهن به صورت ممتد و لا ینقطع همراه با این صنایع از روزها و سال ها و قرن ها گذر کرده و به روزگار ما رسیده است. این چنین است که باید هرکس به فراخور توانایی خویش به پاسبانی و پاسداری از این بخش از میراث ماندگار ایران زمین همت گمارد و این نوشته نیز چنین رسالتی را در فراخور قدر و قدرت خویش دارد.
۱) صنایع دستی، مجموعه ای از هنر- صنعت است که به طور عمده با استفاده از مواد اولیه بومی و به کمک دست و ابراز سنتی ساخته می شود و در هر واحد آن، ذوق هنری و خلا قیت فکری صنعتگر سازنده به نحوی تجلی پیدا کرده و در واقع روح هنر و تمدن را با خویش همراه کرده است.
صنایع دستی هر منطقه نشانگر سلایق، روحیات، ذوق، سابقه تاریخی، نوع نگاه به زندگی و خصوصیات جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی آن منطقه در طول تاریخ است. قالی، گلیم و دیگر بافته های سنتی ایرانی، قلمزنی و میناگری و شیشه گری و سفال و ... همه و همه روحیه شرقی ایرانیان را بازگو می کند. عاشق پیشگی و طبیعت گرایی و شادی، روحیه لطیف و موزون پراحساس ، فراز و فرودهای گاه و بیگاه اجتماعی، اعتقاد قلبی و ریشه دار مذهبی، پاکی و صفا و صمیمت درونی، انسان گرایی و میهمان نوازی و ... همه و همه ازنقش ها و شمایل صنایع سنتی و دستی ایران پیداست.
اگرچه مردم ایران در طی قرون متمادی، با حفظ زبان و سنت های باستانی و داستان های کهن - همه آنچه شاهنامه بزرگ فردوسی ستون خیمه اش بوده- نگذاشتند فرهنگ ها و قبایل بیگانه ، هویت کهن آنها را از بین ببرند اما بی انصافی است اگر نگوییم در طول همه این قرن ها، ساخته ها و بافته های دست ایرانیان که در هر گوشه خانه هایشان هم بود، سهمی در زنده ماندن این هویت و فرهنگ دارد و بیراه نیست اگر بگوییم که به مقابله با فرهنگ بیگانه هم برخاست و تمدن ایرانی را بر آنان تحمیل کرد.
با این همه، امروز این صنایع درحال فراموشی است و خانه های ایرانیان اندک اندک دارد از این مظاهر تمدن و فرهنگ کهن خالی می شود و جای خویش را به تحفه های غربی می دهد که کمتر تناسبی با روح و تمدن شرقی ایرانیان دارد. در خانه نوعروسان امروز، بوفه ای است که با بلورجات اروپای شرقی و چینی آلا ت آسیای دور و مجسمه های بی روح غربی پر می شود. بر این ها اضافه کنید گلدان های سرامیک با گل های مصنوعی ، مبلها و میزها و صندلی های ساخته شده از روی نمونه های اروپایی، کف های پارکت یا سرامیک یا سنگ خانه ها و ... راکه خانه ما ایرانی ها را نمونه شبیه به اصلی کرده از یک خانه غربی. دیگر نه از قالیچه ها وگلیم های رنگارنگ خبری است، نه از شیشه گری و میناکاری، نه از سوزن دوزی و سکمه دوزی، نه از قاب های خاتم و منبت کاری و ...!
آیا ما داریم تمدنی را که قرن ها زنده مانده و بالیده و جنگیده و نمرده تا به ما رسیده از دست می دهیم و مظاهر میراث گرانبهای آن را فراموش می کنیم و دور می ریزیم؟
۲) بدون شک نحوه زندگی مردم کشور در نیم قرن اخیر چنان تغییر ریشه ای نسبت به گذشته داشته که هیچ کس نباید انتظار داشته باشد که شکل و شیوه دکوراسیون و چیدمان وسایل منزل شهروندان امروز مانند ایرانیان قدیم باشد اما این واقعیت می تواند با توجه مردم به صنایع دستی جمع شود و این دو مغایرتی با هم ندارد.
صنایع دستی کشور ما چنان متنوع و با ارزش است که منطبق با هر روحیه و سلیقه و دکوراسیونی می توان وسایل تزئینی مختلفی یافت که شان، زیبایی و هماهنگی مناسبی با مجموعه داشته باشد. شاهد بر این واقعیت، استقبال توریست ها و غربیانی است که فرصت و امکان آشنایی و دیدار صنایع دستی ایران را پیدا می کنند!
ما حکم آنهایی را داریم که در کنار دریا هستند و قدر آب را نمی دانند; یا حتی بدتر، آنچه داریم را نمی بینیم و آن را از بیگانگان طلب می کنیم. متاسفانه باید گفت که در بسیاری از خانه هایمان، صنایع دستی وجود دارد اما نه صنایع دستی اصیل ایرانی، بلکه صنایع دستی بدل و قلابی چینی، ژاپنی یا حتی آفریقایی! این میان البته همه تقصیر با مردم نیست. عدم تبلیغ و عرضه مناسب صنایع دستی اصلی ترین مشکل در این زمینه است، مثلا آیا شما جایی را می شناسید که آثار هنرمندانه و پرارزش سوزن دوزی کشور را عرضه کند؟
۳) ما در برابر آیندگان وظایفی داریم. نسل های آینده این مرز و بوم فقط از نفت سهم ندارند. آنها باید همچون ما، وزن و ارزش میراث باستانی این مرز پرگهر را درک کنند تا با سرافرازی در دنیای فردا زندگی کنند و این حیاتی تر و مهم تر از داشتن نفت برای آنهاست.
بی اعتنایی ما به صنایع دستی در نهایت منجر به مرگ این صنایع خواهد شد و هر صنعتی از این دست که بمیرد، قسمتی از تاریخ و تمدن ایران را با خویش به خاک می برد.
هویت تاریخی و ملی ما مهمترین بخش هویت ماست و این واقعیت در دنیای امروز - که عرصه جنگ تمدن ها است - روز به روز ارزش بیشتری پیدا خواهد کرد; این نکته را فراموش نکنیم.
نویسنده : محمد حسین روانبخش
منبع : روزنامه مردم سالاری