یکشنبه, ۱۷ تیر, ۱۴۰۳ / 7 July, 2024
مجله ویستا
این خاک سجدهگاه آسمانیهاست
![این خاک سجدهگاه آسمانیهاست](/mag/i/1/v0m60.jpg)
دل را به گوشه چفیه گره بزنیم و در کنج حرمخانه این خاکها با دل آواره خلوت کنیم...
اینجا کنعان دلدادگی است...
اینجا سرزمین مردانی است که تا آخر کوچههای عرفان را با محبت زهرا رفتهاند.
مردانی که عاشق شدند و بهای عشق از جان پرداختند
که عشق آتشی است که جانهای بیشمار را سوخته است.
و تو شنیدهای حکایت شمع و پروانه را، پروانگانی بال و پر سوخته
که در ره عشق باید از هر چه تعلق، دست شست؛ حتی این تن خاکی...
حجاب تن را دیواری دیدند میان خود و معشوق...
حجاب چهره جان میشود غبار تنم * خوشا دمیکه از این چهره پرده برفکنم
این سرزمین بوی پیراهن یوسفهای شهید را برای روز مبادا
در چشمان غم گرفتهاش به امانت نگه داشته است.
خاک را که نگاه میکنی همه تسبیح است؛ دانه دانه مثل اشک...
راه رفتن روی این خاکها حس عجیبی دارد، مزه مرگ میدهد حین زندگی!
از گوشه گوشه این سرزمین، صدای «السلام علیک یا اباعبدالله» میآید.
طلائیه،... عطش نوشان بزم ظهر عاشورا و بچههای انتقام سیلی زهرا
ظهر و شیمیایی و بوی دود و چه باور کنی یا نکنی؛
ماسکها به تعداد بچهها نبود و سرفهها که تمامیندارند...
فکه... همانجایی که اذن دخولش تشنگی است.
تا چشمها گواهی میدهد رمل است و غربت و مظلومیت.
جایی که خیلی راحت میشود دست خدا را دید، آن را گرفت و بالا رفت.
جایی که روی تمام سنگهایش نوشتهاند:
یادمان نرود قمقمهها همیشه بوی مشک عباس میدهند.
چقدر در فکه نسیم حسین میوزد!
چقدر آوینی میبارد! سیدی که همین جا پرنده شد.
« چگونه در بند خاک بماند آنکه پرواز آموخته است و راه کربلا میشناسد »
شلمچه رنگ غریبی دارد
نمیدانم چه رازی است... اصلاً تا نام شلمچه را مینویسی دستی میآید
و کلمهها را میبرد سمت بی قراریها...
چقدر مظلومیت اینجا پیدا میشود؛
در شلمچه مظلومیت آفتابی ترین مفهومیاست که هیچ وقت پشت ابر نمیماند.
و غروبش هنوز در غوغای غریبی، غم و بغض پرواز می دهد
هر چقدر که بیشتر فکر کنی بیشتر به این معنا میرسی که در شلمچه همیشه حق با سکوت است...
اینجا سکوت که کنی تازه گوشهایت میشنوند.
خاکهای تفتیده شلمچه، تنها اکسیری است که جانهای مرده را از نو احیا میکند
به این خاک که میرسی، چونان موسی باید دل به آتش زد
و پاها را به مهمانی خارهای بیابان برد که این خاک، سجدهگاه آسمانیهاست.
و اروند...آب و آتش....
هر کسی میخواهد به امام زمانش برسد، باید خودش را به آب و آتش بزند
و آن شب، هم آب بود هم آتش.
یا صاحب الزمان
شاید ما را باوری نیست تا دریابیم شهادت، انگاره وصال توست.
شهدا نیز با تو غایبند، ای کاش ما نیز با تو غایب بودیم
ای کاش ما هم چونان خورشیدهای درخشان به عید خون کشیده شویم
تا تو را دریابیم
«این بقیه الله»...« یا لیتنا کنت معکم »...
منبع : خبرگزاری ایسنا
مسعود پزشکیان انتخابات ریاست جمهوری انتخابات پزشکیان انتخابات ریاست جمهوری 1403 ایران انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم سعید جلیلی انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ انتخابات 1403 رئیس جمهور ستاد انتخابات کشور
قتل هواشناسی سلامت تهران شهرداری تهران سرقت پلیس راهور آلودگی هوا سازمان هواشناسی پلیس آموزش و پرورش محیط زیست
دولت چهاردهم قیمت دلار قیمت خودرو خودرو قیمت طلا واردات خودرو بورس بانک مرکزی حقوق بازنشستگان دلار دولت سیزدهم بازار خودرو
عاشورا سینمای ایران سریال ماه محرم رامبد جوان هنرمندان تلویزیون الناز شاکردوست سینما
حافظه
رژیم صهیونیستی غزه اتحادیه اروپا روسیه آمریکا جنگ غزه انگلیس جو بایدن فلسطین دونالد ترامپ حماس ولادیمیر پوتین
یورو 2024 فوتبال پرسپولیس استقلال باشگاه پرسپولیس خوان کارلوس گاریدو تیم ملی آلمان تیم ملی اسپانیا علیرضا بیرانوند لیگ برتر ترکیه کریستیانو رونالدو
هوش مصنوعی سامسونگ هواپیما ناسا ایلان ماسک آیفون
وزارت بهداشت سردرد طول عمر