چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
بررسی تطبیقی ارکان جرم اختلاس
در تحقیق حاضر به بررسی اركان جرم اختلاس در قانون ایران و برخی كشورهای دیگر در سه مبحث پرداخته شده است; مبحث اول درباره ركن قانونی جرم اختلاس میباشد و مبحث دوم و سوم اختصاص به ركن مادی و معنوی این جرم دارد. اختلاس اموال عمومی، همزاد با تشكیل حكومت مطرح بوده و قدمتی به اندازه خود دولتها دارد. اختلاس از جمله تعدیات كارمندان و كاركنان دولت و مؤسسات و شركتهای دولتی و یا وابسته به دولت و یا سایر ماموران به خدمات عمومی است كه به اموال متعلق به دولتیا اشخاص دیگر، صورت میگیرد و همواره به عنوان تهدیدی جدی علیه دولت و ملت قلمداد میگردد. در تحقیق حاضر به بررسی اركان جرم اختلاس در قانون ایران و برخی كشورهای دیگر در سه مبحث پرداخته شده است; مبحث اول درباره ركن قانونی جرم اختلاس میباشد و مبحث دوم و سوم اختصاص به ركن مادی و معنوی این جرم دارد. از نكات قابل توجه در این مقاله علاوه بر اثبات این مطلب كه معیار تحقق جرم اختلاس تصاحب و برخورد مالكانه كردن با مال میباشد، میتوان دایره این جرم را به اموال بانكهای خصوصی، شركتهای سهامی غیر دولتی، احزاب، سندیكاها و نیز به اموال غیر منقول، تعمیم داد.
واژگان كلیدی: اختلاس
امروزه برای اداره جامعه و سامان بخشیدن به روابط اجتماعی و بهرهمندی مردم از مواهب و نعمات موجود در طبیعت، بخش عظیمی از سرمایهها و اموال موجود در یك كشور در اختیار كاركنان دولت قرار میگیرد; این دسته از اموال و سرمایهها را خطرات زیادی مورد تهدید قرار میدهد و همواره احتمال میرود كه اموال دولتیا اموال اشخاص كه به حسب وظیفه به كارمند ولتسپرده شده است، به نوعی مورد استفاده غیر قانونی واقع شود و برخلاف هدف مورد نظر، از آن بهرهبرداری شخصی شود و یا این كه آن را به نفع خود یا دیگری تصاحب نماید. به منظور جلوگیری از سوء استفادههای كارمندان دولت از سرمایه و اموال موجود در اختیار آنها و تضمین هر چه بیشتر منافع دولت و ملت، قانونگذار در صدد حمایت كیفری از این دسته از اموال و سرمایهها بر آمده است و كسانی را كه متولی امور اجتماعی بوده و امكانات و داراییهای عمومی در اختیار آنهاست از دخل و تصرف برخلاف موازین قانونی و استفاده شخصی یا تصاحب آنها به نفع خود یا دیگری ممنوع كرده است. این حمایت كیفری تحت عناوین مختلفی در قانون آمده است كه از جمله مهمترین آنها «جرم اختلاس» میباشد. اختلاس عبارتست از: «تصاحب همراه با سوء نیت اموال دولتیا اشخاص توسط مستخدم دولت كه به حكم وظیفه در اختیار وی قرار داشته استبه نفع خود یا دیگری». به هر حال یكی از بارزترین مشكلات و معضلات جهان بالاخص كشورهای جهان سوم و كشورهای در حال توسعه، تخلفات و جرایم كاركنان دولت و سوء استفادههای مالی آنها از اموال سپرده شده به آنها میباشد.علی رغم تشدید مجازات مرتكبین جرم اختلاس، ارتكاب این جرم در سطح وسیعی همچنان ادامه دارد. اختلاسها بخصوص توسط كارمندان بلند پایه، اهمیت قضیه را دوچندان میكند. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران كه همانند قوانین اساسی سایر كشورها، در آن نمادیترین و مهمترین مطالب بیان گردیده، در اصل ۴۹ دولت را موظف كرده است تا ثروتهای ناشی از اختلاس را گرفته و حسب مورد به بیت المال یا صاحب حق برگرداند. با این مقدمه به بررسی اركان جرم اختلاس پرداخته میشود.
مبحث اول: ركن قانونی
عنصر قانونی جرم اختلاس و شروع به آن در حقوق ایران در حال حاضر ماده ۵ و ۶ قانون تشدید مجازات مرتكبین ارتشاء و اختلاس و كلاهبرداری میباشد. علیرغم تصویب قانون جدید تعزیرات در سال ۱۳۷۵ با عنایتبه جامعیت قانون تشدید درباره اختلاس، ماده ۵ این قانون همچنان به عنوان عنصر قانونی جرم اختلاس به قوت خود باقی است; بنابراین توهم برخی از نویسندگان (۳) مبنی بر لغو ماده ۵ توسط ماده ۵۹۸ ق.م.ا، كاملا بی اساس است. اداره حقوقی قوه قضاییه در نظریه شماره (۶۱۶۶/۷ - سال ۱۳۷۶) اشعار میدارد: «آنچه در ماده ۵ قانون تشدید مجازات مرتكبین ارتشاء و اختلاس و كلاهبرداری آمده و عنوان اختلاس دارد با موضوع ماده ۵۹۸ قانون تعزیرات كه مربوط به تصرف غیر قانونی است، جرایم جداگانه هستند و ماده ۵۹۸ اخیرالذكر به قوت خود باقی است.» یكی از حقوقدانان در این باره میگوید: «با عنایتبه این كه این قانون (قانون تشدید مجازات مرتكبین ارتشاء و اختلاس و كلاهبرداری مصوب ۱۳۶۴ و در تاریخ ۱۵/۹/۱۳۶۷ به تایید مجمع تشخیص مصلحت نظام رسید.) از هر لحاظ جامع و مانع بود. به همین جهت در سال ۱۳۷۵ كه قانون تعزیرات اصلاح شد، بحثی تحت عنوان اختلاس در این قانون جدید پیش بینی نگردید و در حال حاضر ركن قانونی جرم اختلاس اموال دولتی مقررات ماده ۵ قانون تشدید مجازات مرتكبین ارتشاء و اختلاس و كلاهبرداری میباشد.» (۴) جرم اختلاس اموال دولتی قبلا در ماده ۱۵۲ قانون مجازات عمومی سابق پیشبینی شده بود: «هر یك از اشخاص مذكور در ماده ۲ قانون تشكیل دیوان كیفر، وجوه نقدی یا مطالبات یا حوالجات یا سهام و سایر اسناد و اوراق بهادار یا سایر اموال متعلق به هر یك از سازمانها و مؤسسات مندرج در آن ماده یا اشخاص را كه بر حسب وظیفه به او سپرده شده استبه نفع خود یا دیگری برداشت و تصاحب كرده و یا عمدا تلف نماید، مختلس محسوب و... مجازات خواهد شد». اشخاص مذكور در ماده ۲ لایحه مربوط به تشكیل دیوان كیفر كاركنان دولت و طرز تعقیب ماموران دولتی در محل خدمت مصوب ۱۹ اردیبهشت ماه ۱۳۳۴ عبارت بودند از: «معاونان و وزیران كل وزارتخانهها و معاونان نخستوزیر و مدیران كل نخست وزیری و سازمانها و مؤسسات دولتی و وابسته به دولت و سفراء و رؤسای دانشكدهها و دانشگاهها و مؤسسات عالی علمی دیگر كه از طرف دولتیا با كمك مستمر دولت اداره میشوند و استانداران و فرمانداران و رؤسای ادارات استانها و شهرستانها و شهرداران مراكز شهرستانها و رؤسا و مدیران و اعضای هیات مدیره و هیات عامل شركتها و مؤسسات و سازمانهای دولتی و وابسته به دولت و رؤسا و مدیران سازمانها و مؤسسات مملكتی و رؤسا و مدیران سازمانها و مؤسسات مامور به خدمات عمومی و كفیل یا قائم مقام هر یك از مقامات مذكور و رؤسا و مستشاران و دادستان دیوان محاسبات و دارندگان پایههای قضایی كه به سبب شغل و وظیفه مرتكب جرم شوند.» قانونگذار جمهوری اسلامی ایران ابتدا جرم اختلاس را در ماده ۷۵ قانون تعزیرات سابق (۵) مقرر و عنوان ماموران دولتی را نه تنها احصاء بلكه در تبصره یك آن كارمندان و كاركنان قوای مقننه و قضاییه را نیز مشمول جرم اختلاس مندرج در این ماده قرار داد. اما از آن جا كه سیاست كیفری قانونگذار ایجاب مینمود تا درصدد جلوگیری و مبارزه با مرتكبین ارتشاء و اختلاس و كلاهبرداری بر آید، در سال ۱۳۶۴ قانون خاصی تحت عنوان « قانون تشدید مجازات مرتكبین ارتشاء و اختلاس و كلاهبرداری » توسط مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ ۱۵/۹/۱۳۶۷ به تائید مجمع تشخیص مصلحت نظام رسید. با عنایتبه این كه این قانون نسبتبه سایر قوانین نسبتا مناسب بود، به همین جهت در سال ۱۳۷۵ كه قانون تعزیرات اصلاح شد، بحثی تحت عنوان اختلاس در قانون جدید پیش بینی نگردید و در حال حاضر ركن قانونی جرم اختلاس مقررات ماده ۵ قانون تشدید مجازات مرتكبین ارتشاء، اختلاس و كلاهبرداری خواهد بود كه مقرر میدارد: «هر یك از كارمندان و كاركنان ادارات و سازمانها یا شوراها و یا شهرداریها و مؤسسات و شركتهای دولتی و یا وابسته به دولت و یا نهادهای انقلابی و دیوان محاسبات و مؤسساتی كه به كمك مستمر دولت اداره میشوند و یا دارندگان پایه قضایی و بطور كلی قوای سه گانه و همچنین نیروهای مسلح و ماموران به خدمات عمومی اعم از رسمی یا غیر رسمی وجوه یا مطالبات یا حوالهها یا سهام و اسناد و اوراق بهادار و یا سایر اموال متعلق به هر یك از سازمانها و مؤسسات فوق الذكر و یا اشخاص را كه بر حسب وظیفه به آنها سپرده شده استبه نفع خود یا دیگری برداشت و تصاحب نماید مختلس محسوب و... مجازات خواهد شد.» عنصر قانونی جرم اختلاس در قانون مجازات سوریه در ماده ۳۴۹ مقرر شده است كه همانند عنصر قانونی این جرم در قانون مجازات لبنان میباشد. قانونگذار مصری نیز به تبعیت از ماده ۱۶۹ قانون مجازات فرانسه درباره جرم اختلاس، عین همان ماده را در ماده ۹۷ خود پیشبینی كرده است. (۶) و قانونگذار عراق نیز در مواد ۳۱۶ تا ۳۲۰ قانون مجازات به جرم اختلاس و جرایم مشابه پرداخته است. (۷)
مبحث دوم: ركن مادی
با عنایتبه عنصر قانونی جرم اختلاس، و تعریفی كه از آن به عمل آمد، اركان تشكیل دهنده آن، ركن مادی و معنوی میباشد، كه در این مبحثبه ركن مادی پرداخته میشود. مرتكب میبایست نسبتبه مال و یا اشیاء دیگری كه به حسب وظیفه به او سپرده شده خیانت كند لذا صرف قصد موجب تعقیب كیفری نیست و عمل ارتكابی است كه عنوان جرم دارد. با مقایسه ماده ۵ قانون تشدید مجازات مرتكبین ارتشاء و اختلاس و كلاهبرداری با ماده ۶۷۴ قانون مجازات اسلامی ملاحظه میشود كه مقنن در جرم اختلاس دو خصوصیت «مامور دولت» و « بر حسب وظیفه » را به جرم خیانت در امانتبه مفهوم اخص اضافه نموده است. (۸) به عبارت دیگر یكی از فروض جرم خیانت در مانتبه معنای اخص، جرم اختلاس میباشد كه اختلاف آن با خیانت در امانت آن است كه مرتكب آن مامور دولتبوده و نسبتبه اموال متعلق به دولتیا اموالی كه از طرف اشخاص نزد دولتبه امانت گذاشته شده و به حسب شغل یا ماموریت نزد وی میباشد مرتكب خیانت میشود. (۹) برای تحقق ركن مادی جرم اختلاس عناصری لازم است كه بیان میگردد.
گفتار اول: سمت مرتكب
مرتكب جرم اختلاس میبایست از كارمندان و كاركنان دولت و یا ماموران به خدمت عمومی باشند. مستخدم رسمی كسی است كه به موجب حكم رسمی در یكی از پستهای سازمانی وزارتخانهها یا مؤسسات دولتی مشمول قانون استخدام كشوری شده باشد.كارمندان و یا كاركنان به ترتیب مقرر در قانون عبارتند از:
- كارمندان و كاركنان ادارات دولتی یا وابسته به دولت
- كارمندان و كاركنان سازمانها یا شوراها یا شهرداریها
- كارمندان و كاركنان مؤسسات دولتی یا وابسته به دولت
- كارمندان و كاركنان شركتهای دولتی یا وابسته به دولت
- كارمندان و كاركنان نهادهای انقلابی نظیر كاركنان نهاد ریاست جمهوری
- كارمندان و كاركنان دیوان محاسبات عمومی
- كارمندان و كاركنان مؤسساتی كه با كمك مستمر دولت اداره میشوند نظیر كارمندان و كاركنان سازمان بازنشستگی كشوری
- دارندگان پایه قضایی
- كارمندان و كاركنان قوای سه گانه مقننه، مجریه و قضاییه
در سمت مرتكب توجه به دو نكته ذیل حائز اهمیت میباشد.
نكته اول: چنانكه میدانیم كاركنان قوه قضاییه یا از اجزایی هستند كه به عنوان قضات مشغول انجام وظیفه هستند و یا از اجزای اداری محاكم میباشند. كاركنان قوه مقننه نیز دارای دو ماهیت كاملا متفاوت میباشند، زیرا كاركنان این قوه نیز متشكل از نمایندگان ملت (اجزاء فنی) و اجزاء اداری نظیر كاركنان ثابت مجلس شورای اسلامی میباشند، بدیهی است اگر وجوه عمومی در اختیار هر یك از كاركنان فوق قرار گیرد و موظف به نگهداری آن باشند، ولی به نفع خود یا دیگری تصاحب كنند، میتوان آنها را به عنوان «مختلس» تحت تعقیب و مجازات قرار داد.
نكته دوم: مقنن اعمال كارمند و ماموران نیروهای مسلح را در صورتی كه وجوه یا مطالبات یا حوالهها یا سهام و اسناد یا... را به نفع خود یا دیگری برداشت و تصاحب نماید، مشمول ماده ۵ قانون تشدید مجازات جرایم ارتشاء و اختلاس و كلاهبرداری نموده، در حالی كه همین مقررات در قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران مصوب ۱۸/۵/۱۳۷۱ پیش بینی شده است. به موجب مقررات ماده ۹۴ قانون فوق الاشعار: «هر نظامی وجوه یا مطالبات یا حوالهها یا اسناد و اشیاء و لوازمی را كه بر حسب وظیفه به او سپرده شده استبه نفع خود یا دیگری برداشت و تصاحب نماید مختلس محسوب و حسب مورد به مجازات زیر محكوم میشود:
۱ - هرگاه میزان اختلاس از حیث وجه یا بها تا پانصد هزار ریال باشد به یك تا سه سال حبس و تنزیل یك درجه یا یك رتبه.
۲ - در صورتی كه از این مبلغ بیشتر باشد به حبس از سه تا پانزده سال و اخراج از نیروهای مسلح محكوم میگردد.
تبصره یك - در هر مورد علاوه بر رد وجه یا مال مورد اختلاس به جزای نقدی دو برابر آن محكوم میگردد. » بنابراین با توجه به این كه دادگاههای نظامی به جرایم مربوط به وظایف خاص نظامی و انتظامی كلیه پرسنل ارتش، سپاه پاسداران، وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح و سازمانهای وابسته به آن و اعضای بسیجسپاه و غیره رسیدگی مینمایند، لذا ذكر عبارت «همچنین نیروهای مسلح» مندرج در ماده ۵ قانون تشدید مجازات ارتشاء و اختلاس و كلاهبرداری مصوب ۱۳۶۷ مجمع تشخیص مصلحت نظام، سالبه به انتفاء موضوع است و عملا قابلیت اجرا ندارد. (۱۰) به هر صورت مرتكب جرم اختلاس باید از كارمندان و كاركنان مذكور در ماده ۵ قانون تشدید باشد. بنابراین كارمندان شركتهای خصوصی كه در اموال شركت مرتكب خیانت میشوند یا اشخاص عادی كه به دلایلی اموال دولتی در اختیارشان قرار میگیرد و آنها را تصاحب میكنند از شمول این ماده خارج میباشند. در تحقق اختلاس، خائن به سبب انجام وظیفه و سمتی كه دارد مالی را كه بر حسب وظیفه و بر اساس شرح وظایف و روش جاری معمول در ادارات و مؤسسات مامور به خدمات عمومی به او سپرده و تحویل شده است تصاحب مینماید. لذا سپرده شدن مال و وجود وظیفه و سمت قبلی مرتكب از اجزاء اصلی عنصر مادی جرم اختلاس محسوب میشود و مناط اعتبار اختلاس و فارق آن از ربودن و خیانت در امانت همانا وظیفه و سمت مرتكب جرم است. باید توجه داشت كه ادارات دولتی و كاركنان آن كه مظهر قدرت حاكمه دولت هستند در مقابل مؤسسات مامور به خدمات عمومی و اعضای آن از نظر تشكیلات و سازمان و بودجه و نحوه استخدام یكسان نیستند. كارمندان دولت افرادی هستند كه طبق قانون استخدام كشوری با داشتن شرایط خاص به استخدام دولت در میآیند و از بودجه عمومی كشور استفاده میكنند و دارای سمت و عناوین رسمی سازمانی هستند در حالی كه مؤسسات عمومی كه ماموریت انجام كارهای عام المنفعه عمومی را به عهده دارند مانند شهرداریها و سایر نهادها از نظر استخدامی و بودجه و تشكیلات به نحو خاصی اداره میشوند، اما اقدام آنها در انجام وظایف محوله نسبتبه اموال سپرده شده به علت اعتماد عمومی به آنها در صورت تحقق خیانت، اختلاس شناخته میشود. قانونگذار مصر و عراق و فرانسه و سوریه و لبنان و... نیز، سمت مرتكب یا صفت جانی از جهت كارمند دولتبودن را یكی از اركان اصلی جرم اختلاس میدانند. یكی از حقوقدانان مصر درباره اركان جرم اختلاس میگوید: «جرم اختلاس بر پنج ركن استوار است: ۱ - صفت مرتكب ۲ - عمل اختلاس ۳ - نوع اشیاء اختلاس شده ۴ - تسلیم این اشیاء به جانی به سبب وظیفه ۵ - قصد بزهكاری. (۱۱) بنابراین در حقوق مصر نیز، لازم است مختلس، كارمند عمومی دولتیا كسی كه در حكم كارمند عمومی استباشد. و این افراد شامل كارمندان دولت مركزی و محلی و همچنین رؤسا و اعضای مجالس و افراد نیروهای مسلح و هر كسی كه یك كار معین حكومتی به او سپرده شده است، میباشند و همچنین افرادی كه در خدمات عمومی مشغول به كار میباشند و... . (۱۲)
گفتار دوم: اختلاس از شركتهای سهامی غیر دولتی
با عنایتبه روند خصوصی سازی در كشورهای جهان، و كاهش تصدیات دولتی، این سؤال مطرح میشود كه آیا اختلاس از ركتخصوصی متصور است؟ به عبارت دیگر، امروزه در بسیاری از كشورها بانكها، مؤسسات، شركتهای تعاونی خصوصی، احزاب، سندیكاها و صدها مورد دیگر، اموال مردم را در اختیار دارند، حال سؤالی كه مطرح است این است كه اگر یكی از كارمندان احزاب سیاسی یا شركتهای خصوصی و غیره، اموالی را كه به حسب وظیفه به او سپرده شده است تصاحب نماید آیا میتوان با توسعه دایره جرم اختلاس، از اموال چنین شركتهایی نیز حمایت كیفری نمود. در حقیقتسؤال فوق به این نكته بر میگردد كه در تحقق جرم اختلاس كارمند دولتبودن شرط استیا این كه معیار تحقق این جرم در اختیار داشتن اموال دیگران بر حسب وظیفه و تصاحب آنها به نفع خود یا دیگری میباشد؟ قانونگذار ما در ماده ۵ قانون تشدید مجازات مرتكبین اختلاس، كارمند دولتبودن را یكی از عناصر تحقق جرم اختلاس میداند. و اداره حقوقی قوه قضاییه نیز در دو نظریه مشورتی بر این باور میباشد كه: اولا، اصل بر این است كه تصرف و تصاحب در اموال متعلق به دولت از مصادیق جرم اختلاس است و استثنائا دخل و تصرف در اموالی كه بر حسب وظیفه به كارمندان دولتسپرده شده در حكم اختلاس است. (۱۳) ثانیا، بزهی كه در شركت دولتی اختلاس نام دارد در شركتخصوصی ممكن است از مصادیق خیانت در امانتیا كلاهبرداری یا سرقتباشد. (۱۴) بیشتر قوانین كشورهای عربی، تصاحب اموال شركتهای سهامی را اختلاس نمینامند. اما قانونگذار مصری در ماده ۱۱۳ مكرر از قانون مجازات ظاهرا با اقتباس از قانون فرانسه تصاحب اموال شركتهای سهامی را به عنوان جرم اختلاس پیشبینی نموده است. این ماده اشعار میدارد: «هر یك از رؤسا یا اعضای هیات مدیره یكی از شركتهای (سهامی) یا مدیر یا كارمند آن شركتها، اموال یا اوراق یا غیر آنها كه به حسب وظیفه در اختیارش بوده است اختلاس نماید یا بدون دلیل در آنها تصرف نماید (تصرف غیر مجاز نموده) یا حیازت و استیلاء بر آنها را برای دیگری تسهیل نماید، به هر طریقی كه باشد به مدتی كه از ۵ سال تجاوز نمیكند به زندان محكوم میشود. و مجازات حبس در صورتی كه استیلاء بر مال به نیت تصاحب صورت نپذیرد، از دو سال تجاوز نمیكند و... » (۱۵) یكی از حقوقدانان مصر درباره این ماده میگوید: «این ماده شامل جرم دانستن همان اعمالی است كه بر اساس ماده ۱۱۲ و ۱۱۳ قانون مجازات مصر كه یكی شامل اختلاس و دیگری شامل تصرف غیر قانونی است، میباشد. و لكن اختلاف اساسی بین ماده ۱۱۳ مكرر و ماده ۱۱۲ و ۱۱۳ قانون مجازات درباره سمت مرتكب میباشد، زیرا بر اساس ماده ۱۱۳ مكرر، مرتكب نه كارمند عمومی است و نه در حكم كارمند است، بلكه این شخص رئیس، عضو، مدیر عامل و یا كارمند یكی از شركتهای سهامی است. » (۱۶) علت جرم دانستن چنین عملی به عنوان جرم اختلاس، اهمیت فعالیت اقتصادی برای چنین شركتهایی میباشد. (۱۷) نجیب حسنی از حقوقدانان مصر در توضیح اركان جرم ماده ۱۱۳ مكرر قانون مجازات مصر میگوید: «تحقق این جرم نیاز به وجود چهار ركن دارد: سمت مرتكب، موضوع جرم، ركن مادی و ركن معنوی ».
- سمت مرتكب
«مرتكب لازم است رئیس یا عضو هیات مدیره شركتسهامی یا مدیر یا كارمند شركتباشد. و از همین جا از دایره ماده ۱۱۳ مكرر، فردی كه در شركتها و جمعیتها و اتحادیههای اقتصادی كه ماده ۱۱۹ قانون مجازات آنها را پیشبینی كرده استخدمت میكند خارج میباشد. زیرا بر اساس ماده ۱۱۹ مكرر قانون مجازات مصر، چنین فردی به عنوان كارمند و مامور عمومی محسوب میشود. و همچنین از دایره این ماده، افرادی كه در شركتهایی كار میكنند كه شركتها و اتحادیههای پیشبینی شده در ماده ۱۱۹ در آن سهامی ندارند، خارج میشوند، البته تا زمانی كه به عنوان شركتسهامی نباشند مثل شركت تضامنی و شركتبا مسؤولیت محدود و... » (۱۸) تعبیر قانونگذار مصری از مرتكب به «رئیس یا عضو هیات مدیره یا مدیر و یا كارمند یكی از شركتهای سهامی » تعبیری است كه شامل هر كس كه به حساب یكی از این شركتها كار میكند، میشود. و از نظر كیفیت ارتباط هیچ فرقی بین نوع ارتباط شخص با شركت وجود ندارد. و لازم نیست كه ارتباط كارمند با شركت دائمی باشد بلكه در مواردی شخصی مكلف به خدمت موقتی یا خدمت مهمی میشود كه طبیعت آن موقتی است. این است كه در زمان ارتكاب عمل اختلاس، مرتكب نباید از خدمتشركت منفك شده باشد. (۱۹) نكتهای كه نباید از آن غافل شد این است كه شاید كسی بگوید چون ممكن است در این شركتها دولت نیز سهمی داشته باشد، بنابراین كارمندی كه مرتكب اختلاس میشود مشمول همان احكام مربوط به اختلاس از اموال عمومی میشود. در پاسخ به این مطلب باید گفت كه مقنن مصری در ماده ۱۱۹ مكرر جهاتی را به عنوان اموال عمومی در نظر گرفته كه یكی از آنها موردی است كه دولت در آن شركتها، سهمی دارد. كه اگر كارمند مرتكب عمل اختلاس از یكی از این جهات شود، به عنوان كارمند مامور به خدمات عمومی محسوب و طبق مواد ۱۱۲ و ۱۱۳ قانون مجازات با آنها برخورد میشود. (۲۰) بنابراین تمایز این ماده با مواد ۱۱۲ و ۱۱۳ و ۱۱۹ مكرر در این است كه در ماده ۱۱۳ مكرر، مرتكب دارای سمت دولتی نمیباشد، بلكه كارمند شركتسهامی بوده و ارتباطی با دولت ندارد.
۲ - موضوع جرم: لازم است موضوع جرم «مال » باشد.هرگاه فعل منتسب به متهم عنوان اختلاس را داشته باشد، واجب است كه این مال در حیازت متهم به سبب یكی از مقتضیات عمل وی باشد، چه این مال، مال شركتباشد یا مال شركت نباشد. (۲۱)
۳ - ركن مادی: ركن مادی این جرم از یكی از سه صورت ذیل تشكیل میشود:
اختلاس، استفاده غیر مجاز، تسهیل استفاده برای دیگری. (۲۲)
۴ - ركن معنوی: برای تحقق این جرم لازم است، قصد مجرمانه وجود داشته باشد. و این قصد در همه حالات، آگاهی مرتكب به وجود اركان جرم از جمله علم وی به ارتباط وی با شركت و این كه مال ملك دیگری است را طلب میكند. (۲۳) قانونگذار مصری دو نوع مجازات را برای این جرم در نظر گرفته است اگر اختلاس از درجه جنایی باشد، به حبس كمتر از ۵ سال و همچنین انفصال از خدمت و جزای نقدی و استرداد اموال محكوم میشود. اما اگر از درجه جنحه باشد به حبس كمتر از دو سال و جزای نقدی محكوم میشود ولی محكوم به انفصال و جزای نقدی نمیشود و... » (۲۴)
نتیجهگیری:
چنانكه ملاحظه شد، قانونگذار مصری، تصاحب اموال شركتهای سهامی توسط رئیس یا یكی از اعضای هیات مدیره یا كارمند چنین شركتهایی را مشمول جرم اختلاس دانسته و در حقیقتبا توسعه مفهوم جرم اختلاس و شمول آن بر شركتهای سهامی یك نوع حمایت كیفری از فعالیت اقتصادی این شركتها نموده است. نگارنده با الهام از این مطلب به این نكته راهنمایی شد كه با عنایتبه توسعه خصوصی سازی در اكثر كشورهای جهان و كاهش تصدیات دولتی شاید بتوان با توسعه دایره جرم اختلاس، یك نوع حمایت كیفری از اموال شركتهای خصوصی كه در چارچوب اعمال حاكمیت دولت، دستبه فعالیت اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی میزنند و یا حتی با تسری آن به اموال احزاب سیاسی و سندیكاها كه به نوعی اموال مردم را در اختیار دارند، یك نوع اعتماد عمومی نسبتبه فعالیت اقتصادی شركتهای سهامی و فعالیتسیاسی، اجتماعی و فرهنگی احزاب و سندیكاها و غیره را به وجود آورد. به نظر میآید فلسفه آوردن اختلاس اموال اشخاص حقیقی سپرده شده به كارمند دولت، تحت عنوان جرم اختلاس، در چنین مواردی نیز وجود دارد.
گفتار سوم: تصاحب
مرتكب باید با انجام فعل مثبتخود اموال یا اشیاء یا كالای متعلق به دولتیا اشخاص را كه بر حسب وظیفه به او سپرده شده است عالما و عامدا تصاحب كند و تصاحب در این معنا اعم از فروش یا مصرف یا از بین بردن اموال و اشیاء مورد نظر است. مانند انبارداری كه مقداری از قند و شكر یا گندم یا سایر مایحتاج عمومی را كه به او سپرده شده است متقلبانه از انبار خارج كند و به صورت آزاد به فروش میرساند و یا صندوقداری كه وجوه صندوق را برداشته و به مصرف شخصی میرساند. هرگاه مرتكب اموال مذكور در ماده ۵ را به نفع خود یا دیگری تصاحب نماید یعنی آنها را از آن خود انگاشته و وارد مایملك خود یا دیگری نماید، جرم اختلاس تحقق مییابد،بنابراین صرف استفاده غیر مجاز از این اموال بدون قصد تملك آنها به نفع خود یا دیگری را نمیتوان مشمول ماده ۵ فوق الذكر دانست، در صورت اخیر، یعنی استفاده غیر مجاز از وجوه یا اموال دولتی (مثلا استفاده شخصی و غیر مجاز از اتومبیلهای دولتی) بدون قصد تملك آن مرتكب به موجب ماده ۵۹۸ تعزیرات به دلیل تصرف غیر قانونی تحت تعقیب قرار خواهد گرفت.
مقایسه برداشت و تصاحب
چنان كه ملاحظه شد قانون تشدید مجازات مرتكبین ارتشاء، اختلاس و كلاهبرداری، واژه «برداشت» و «تصاحب» را با حرف واو در كنار یكدیگر قرار داده است، در حالی كه در ماده ۷۵ قانون تعزیرات این دو واژه با حرف «یا» در كنار هم قرار گرفته بودند، (۲۵) حال سؤال این است كه آیا بین این دو واژه تفاوتی وجود دارد یا این كه هر دو یك معنا را میرساند؟ در صورت دوم فلسفه این كه قانونگذار در قانون تشدید این دو واژه را با حرف «واو» آورده چه چیزی میتواند باشد؟ واژه «برداشت» مصدر مرخم و مخفف برداشتن است. برخی از لغویین آن را به آنچه دكاندار یا یكی از دو شریك از نقود حاضر بهر خود برگیرد، معنا میكنند، برداشت كردن را به از دخل یا صندوق مشترك یا انحصاری مبلغی به نام خود تصرف كردن، معنا میكنند. (۲۶)
همین لغوی در مورد واژه «تصاحب» میگوید:
«تصاحب یعنی مالكیت و صاحب شدگی - صاحب و مالك شمردن و شدن،» (۲۷) در ادامه میگوید: « این لفظ كه به شكل عربی است در عربی استعمال نشده و جعل فارسی زبان از لفظ صاحب است. لفظ صاحب در لغتبه معنی مصاحبت و دوستی است ولی معمولا آن را از كلمه صاحب به معنی مالك میگیرند و به جای تملك استعمال میكنند.» (۲۸) وی در مورد عبارت «تصاحب كردن» میگوید: «مصدر مركب به معنای مالك شدن، در تصرف خود در آوردن میباشد.» (۲۹) به هر جهت اگر معنای «برداشت» اعم از برداشتبه معنای تصرف غیر قانونی (استفاده غیر مجاز) و تصاحب باشد با عنایتبه مشترك لفظی بودن بهتر است در جرم اختلاس و تصرف غیر قانونی نیاید تا اشتباهی رخ ندهد. و اگر واژه «برداشت» تنها به معنای اخذ غیر مجاز است و شامل تصاحب نمیباشد در این صورت نیز، آوردن این واژه در تعریف اختلاس، ضرورت چندانی ندارد. اما اگر این واژه به معنای «تصاحب» است و دو لفظ مترادف میباشند و هر دو به معنای برخورد مالكانه كردن با مال باشد و از آن خود انگاشتن مال باشد، باز هم آوردن این واژه تطویل بلا طائل میباشد.در هر صورت به نظر میآید، فلسفه این كه قانونگذار، حرف «یا» را كه در عنصر قانونی جرم اختلاس (ماده ۷۵ تعزیرات سابق) به حرف «واو» تبدیل نموده، معانی متعددی بوده است كه در واژه «برداشت» نهفته بود. زیرا برخی از قضات، برداشت را به معانی تصرف غیر قانونی گرفته، و چون این واژه با تصرف غیر مالكانه نیز سازگاری داشت، مجازات مختلس را بر كارمندی كه مرتكب تصرف غیر قانونی شده بود بار میكردند. و دقیقا عنایتبه این نكته بود كه موجب حذف حرف «یا» شد. و حرف «واو» جانشین آن گردید تا راه بر چنین برداشت اشتباهی بسته شود.
نتیجهگیری:
به نظر میآید آوردن واژه «برداشت» در تعریف جرم اختلاس موردی ندارد، زیرا یكی از شرایط تحقق جرم اختلاس، سپرده شدن مال به اختیار مستخدم دولت میباشد، و وقتی چنین شد دیگر برداشت معنایی ندارد، بلكه معیار همان تصاحب و تغییر جهت دادن مال میباشد. زیرا وقتی مال در اختیار كسی میباشد دیگر برداشت مجدد معنا ندارد و همین كه مالی كه به طور امانی و به عنوان كارمند دولتبودن در اختیارش قرار دارد را به ملك شخصی خود یا دیگری وارد كند، اختلاس صورت گرفته است. در حقیقت چون جرم اختلاس برگرفته شده از حقوق فرانسه میباشد، در حقوق فرانسه واژه (۳۰) (detournement ou soustration) به كار رفته است، مقنن ایرانی و مصری نیز همین واژه را در عنصر قانونی جرم اختلاس آوردهاند، در حالی كه خود شارحین حقوق جزای فرانسه آمدن این واژه، (sousteraction) در ماده جرم اختلاس را به باد انتقاد گرفتهاند، زیرا این لفظ به حسب اصطلاح قانونی به اخذ شیء از حیازت شخص دیگری، معنا میدهد، در حالی كه فرض ما در بحث اختلاس این است كه شیء مورد اختلاس، در حیازت متهم میباشد، بنابراین ممكن نیست كه تصرف وی در این شیء ربودن، (sousteraction) حساب شود (شمرده شود) بلكه لازم است تنها به واژه، (detournement) اكتفاء شود. زیرا این واژه به تمام معنا، از مراد و مقصود ما حكایت میكند چه آن كه این واژه به این معناست كه شخصی كه مال دیگری در حیازت وی میباشد، این مال را به ملك اختصاصی خود، اضافه نماید. (۳۱) بنابراین ركن مادی جرم اختلاس این است كه مختلس مالی را كه به سبب وظیفه به او سپرده شده است تصاحب و در آن تصرف مالكانه بنماید. در حقیقت جوهره اختلاس به تغییر نیت متهم بر میگردد كه حیازت ناقصهای كه به اعتبار كارمند دولتبودن، به وی داده شده استبه حیازت كامل تغییر دهد. یعنی نیتخود را متوجه تملك مالی كند كه در اختیارش میباشد و به عنوان یك مالك با او برخورد كند، منتهی باید همراه با این نیتیك سلسله عملیات و افعال مادی كه جرم در آن تحقق مییابد، انجام دهد و باید این عمل به گونهای باشد كه قاطعانه دلالتبر نیت متهم نسبتبه تصاحب مال سپرده شده به او، بنماید. بنابراین هرگاه مختلس عملی را انجام دهد كه به صورت قاطع كشف از توجه نیت كارمند به تملك مالی كه در اختیارش به حكم وظیفه است، بكند، برای تحقق جرم اختلاس كفایت میكند. بنابراین در معرض فروش قرار دادن مال یا رهن یا هبه یا قرض و انفاق و مصرف آن در یك امر عمومی با این بهانه كه متهم بر ذمه دولت، طلبی دارد و بین مورد اختلاس و حقش تقاص حاصل شده یا این كه یك ضمانت مالی را در نظر گرفته كه در صورت نقص، به آن رجوع شود و صدها مورد دیگر نمیتواند، راهی برای فرار از جرم اختلاس باشد. چنانكه هرگاه حسابدار در محاسبات خود عاجز شود یا این كه حسابهای وی تراز نباشد و یا تاخیر در رد مال در زمان مقرر یا محال بودن برگشت مال، نمیتواند حاكی از تحقق جرم اختلاس باشد زیرا ممكن است این اعمال به خاطر خستگی و اشتباه حسابها و اهمال ناشی از عمل دیگری; مثل سرقت، یا قوه قاهره یا آتش سوزی و غیره باشد. (۳۲)
گفتار چهارم: موضوع و متعلق جرم اختلاس
یكی دیگر از عناصر ركن مادی جرم اختلاس، مال موضوع اختلاس میباشد كه شامل وجوه یا مطالبات یا حوالهها یا سهام و اسناد و اوراق بهادار یا سایر اموال متعلق به هر یك از سازمانها و مؤسسات و یا اشخاص را كه بر حسب وظیفه به كارمند دولتسپرده شده است، میباشد. به بیانی دیگر میتوان گفت كه متعلق جرم اختلاس، حقی است كه از سوی مرتكب مورد تعدی و تجاوز قرار میگیرد، برای مثال در جرایم علیه اموال، متعلق جرم «حق مالكیت» و در جرایم علیه تمامیت جسمانی، متعلق جرم «حق حیات و سلامتی» است. موضوع جرم، آن چیزی است كه جرم بر آن واقع گردیده و رفتار انجام یافته از سوی مرتكب، موجب ورود زیان و یا نقصان به صورت كلی یا جزئی در آن میشود. بنابراین، متعلق جرم اختلاس، بنابر آن كه آن را در زمره جرایم علیه اموال بدانیم، «حق مالكیت» محسوب میشود كه حسب مورد ممكن استبه دولتیا اشخاص تعلق داشته باشد و مختلس با ارتكاب جرم، به این حق، تعدی و تجاوز میكند و حرمت مالكیت غیر را كه به موجب قانون محترم و معتبر شناخته شده زیر پا میگذارد. چنانكه گفته شد موضوع این جرم، بر اساس تعریفی كه به عمل آمده «مال» است كه در متن ماده ۵ ق.ت.م.م.ا.وا.وك. از آن به «وجوه یا مطالبات یا حوالهها یا سهام یا اسناد و اوراق بهادار و یا سایر اموال» تعبیر شده است.
لفظ مال دارای چنان مفهومی است كه همه موارد مذكور را شامل میشود.
از نظر حقوقی، به چیزی مال میگویند كه دارای دو شرط اساسی باشد.
۱ - مفید باشد و نیازی را برآورد خواه آن نیاز مادی باشد یا معنوی.
۲ - قابل اختصاص یافتن به شخص یا ملت معین باشد. (۳۳)بطور مسلم این شیء دارای ارزش اقتصادی و قابل داد و ستد خواهد بود. بر اساس نص صریح ماده ۹۷ قانون مجازات مصر كه اختلاس اموال حكومتیا اشخاص و یا اوراق كه به جای اموال نقدی مینشیند، مجازات دارد، بنابراین واجب است كه شیء اختلاس شده از اشیایی باشد كه دارای قیمت و ارزش مالی باشد و این مطلب از نوع وظایفی كه به عهده كسی كه ممكن است از او اختلاس صورت پذیرد، گذاشته شده، فهمیده میشود و به علاوه از نص صریح ماده ۹۷ كه جانی را ملزم به رد مال اختلاس شده و دفع غرامتی مساوی با قیمت مال اختلاس شده میكند، بدست میآید كه مال اختلاس شده باید دارای ارزش مالی باشد. (۳۴) یكی دیگر از حقوقدانان مصری میگوید: «موضوع اختلاس مالی است كه در حیازت ناقص كارمند دولتبه حكم وظیفهاش میباشد و مقصود از مال هر چیزی است كه صلاحیت داشته باشد تا محلی برای حقی از حقوق قرار گیرد (در این باره به ماده ۸۱ قانون مدنی رجوع كن) بنابراین وقتی موضوع جرم اختلاس مال باشد دیگر ممكن نیست انسان به عنوان موضوع جرم اختلاس مطرح گردد. اما سؤالی كه در این جا مطرح میشود این است كه هرگاه بعد از فوت انسان وی را برای كارهای كفن و دفن به عهده یك كارمند سپردهاند، و او نیز مثلا جسد انسان را به یكی از دانشجویان دانشگاه پزشكی بفروشد آیا در این حالت اختلاس صورت گرفته است؟! (۳۵) به هر حال به نظر این نویسنده قیمت مال اختلاس شده اهمیتی ندارد. و فرقی بین اموالی كه دارای قیمت مادی بالایی میباشند و اموالی كه دارای قیمت مادی پائین میباشند، وجود ندارد. بلكه اصلا لازم نیست تا برای مال یك قیمت مادی باشد، همین كه مال قیمت ادبی یا معنوی صرف هم داشته باشد، برای مال بودن و موضوع جرم اختلاس بودن، كفایت میكند. زیرا عبارت ماده ۱۱۲ قانون مجازات با الفاظ عامی ریخته شده است كه در مدلول آن هر آنچه كه تقویمش به مال ممكن است و هر آنچه كه برای آن قیمت ادبی یا اعتباری وجود دارد، داخل میشود. (۳۶) نویسنده در ادامه میگوید: برای تحقق جرم اختلاس مشروع بودن حیازت مال موضوع اختلاس لازم نیست، بنابراین این جرم تحقق مییابد ولو حیازت مال نسبتبه شخص عادی، غیر مشروع باشد. مثلا كارمندی كه مواد افیونی یا اسلحهای كه اجازهای در حیازت آن نیست ولی به مقتضای وظیفهاش، موظف به نگهداری یا تسلیم یا ضبط آنها در مدت معینی میباشد، آنها را اختلاس كند، مرتكب جرم اختلاس شده است. در تحقق این جرم اهمیتی برای مالك مال نیست و مالك میتواند دولتیا یكی از اشخاص دیگر باشد مهم آن است كه این اموال به مقتضای وظیفه به مامور دولت تسلیم شده باشد و هرگاه كارمند دولت مال یكی از افراد را تصاحب كرد، شناخت مالك مال برای تحقق جرم اختلاس، ضرورتی ندارد. چه آن كه علت جرم دانستن این عمل، حمایت از مالكیت فرد بر اموالش نمیباشد بلكه هدف اصلی این است كه این عمل (اختلاس) اطمینان افراد نسبتبه دولت را از بین میبرد. (۳۷) قانونگذار فرانسه نیز در ماده ۱۶۹ قانون مجازات خود بین اموال عمومی و خصوصی فرقی نگذاشته و تصریح دارد كه جرم اختلاس ممكن استبر هر یك از این اموال واقع شود. (۳۸) مشابه همین موارد در قانون مجازات عراق (مواد ۳۱۵ و ۳۱۶) و قانون مجازات لبنان (ماده ۳۵۹) و قانون مجازات سوریه (ماده ۳۴۹) و قانون مجازات سوریه (ماده ۳۴۹) و قانون جنایی مغرب (ماده ۲۴۱) وجود دارد.
شمول جرم اختلاس بر اموال غیر منقول
در این كه آیا اموال غیر منقول تحت دایره جرم اختلاس قرار میگیرند یا خیر؟ دو نظریه متفاوت در میان حقوقدانان ایران و حقوقدانان برخی كشورهای دیگر وجود دارد.یعنی همچنان كه در میان حقوقدانان ایران دو نظر درباره شمول یا عدم شمول جرم اختلاس بر اموال غیر منقول وجود دارد، همین دو نظر در میان حقوقدانان عرب نیز وجود دارد كه آن را مورد بررسی قرار میدهیم.
۱ - نظریه اول: عدهای بر این عقیدهاند كه اختلاس چنانكه بر مال منقول واقع میشود، همچنین بر مال غیر منقول نیز واقع میشود.
یكی از حقوقدانان ایران در این باره میگوید:
« نكته دیگری كه حائز اهمیت است این است كه آیا خیانت كارمندان و كاركنان و ماموران دولت نسبتبه دولت فقط در مورد اموال منقول تحقق پیدا میكند یا این جرم شامل اموال غیر منقول هم میشود. مقنن در جرم خیانت در امانتبه معنی اخص در ماده ۶۷۴ ق.م.ا. اشاره به اموال منقول یا غیر منقول یا نوشتههایی از قبیل سفته و چك و قبض و نظایر آن نموده در حالی كه در ماده ۵ قانون تشدید مجازات مرتكبین ارتشاء و اختلاس و كلاهبرداری علاوه بر وجوه و مطالبات... اشاره به « سایر اموال متعلق به دولت » كرده است. بنابراین با استنباط از این عبارت میتوان نتیجه گرفت كه جرم اختلاس هم شامل اموال منقول و هم اموال غیر منقول میشود و اگر یكی از كاركنان مندرج در این ماده وجوه عمومی یا اموال منقول و غیر منقول را به نفع خود یا دیگری برداشت و تصاحب نماید مشمول این جرم قرار خواهد گرفت. » (۳۹)
۲ - نظریه دوم: در مقابل نظریه فوق، برخی از حقوقدانان دیگر بر این باورند كه هر چند واژه « سایر اموال » به طور مطلق ذكر شده ولی به نظر آنها موضوع جرم اختلاس فقط اموال منقول میباشد. یكی از نویسندگان در این باره میگوید: « بدین ترتیب معلوم میشود كه مواد بر شمرده شده فوق (وجوه، مطالبات، حواله، سهام، و اوراق بهادار) هر كدام مصداقی از مال منقول است و به لحاظ اهمیتی كه قانونگذار برای آنها قائل بوده، به آنها اشاره كرده و با توجه به آوردن قید « و سایر اموال » كاملا مشخص میشود كه موضوع جرم اختلاس هر نوع « مال منقول » است. ممكن است گفته شود قانونگذار « سایر اموال » را به طور مطلق ذكر كرده و بنابراین شامل اموال منقول و غیر منقول میشود، ولی به نظر میرسد كه در این مورد باید به قدر متیقن اكتفاء و از توسعه دامنه مقرره جزایی جلوگیری كرد و موضوع جرم اختلاس را فقط اموال منقول دانست. » (۴۰) بالاخره به نظر این عده، بزه اختلاس هم مانند سرقت در مورد مال غیر منقول مصداق ندارد. زیرا غیر منقول را نمیتوان ربود و با توجه به معنای لغوی اختلاس (ربودن) و مفهوم اصطلاحی آن در فقه (ربودن مال از غیر حرز) و این كه در قانون ما اختلاس نوعی خاص از خیانت در امانت است و مال موضوع بزه خیانت در امانت منقول میباشد و همچنین اموال غیر منقول را نمیتوان « برداشت » كرد، میگویند جرم اختلاس تنها شامل اموال منقول میشود. (۴۱) اداره حقوقی وزارت دادگستری در نظریه شماره ۴۲۱۸/۷ - ۲۴/۷/۷۳ اشعار میدارد: « اختلاس شامل اموال غیر منقول نمیشود و منصرف به اموال منقول است. » (۴۲) چنان كه گفته شد همین دو نظریه در میان حقوقدانان سایر كشورها نیز وجود دارد كه به دو مورد از آنها اشاره میشود:
۱ - برخی از حقوقدانان عرب میگویند: جرم اختلاس چنانكه بر مال منقول واقع میشود بر غیر منقول نیز واقع میشود. زیرا علاوه بر این كه وقوع استیلاء بر مال غیر منقول متصور است، در برخی از صورتهای جرم اختلاس شمول و عمومیتی است كه میتوان گفت این جرم بر ضد اموال غیر منقول نیز سریان دارد. (۴۳)
۲ - در مقابل نظریه فوق، برخی دیگر بر این باورند كه لازم است مال موضوع اختلاس منقول باشد، و در صورت غیر منقول بودن جرم اختلاس تحقق نمییابد. یكی از این نویسندگان عرب درباره مال موضوع اختلاس میگوید: « مال هر چیزی است كه صلاحیت دارد تا محلی برای حقی از حقوق باشد. و قانونگذار در ماده ۱۱۲ مجازات در موضوع جرم اختلاس شرط كرده است كه « اموال یا اوراق یا غیر آنها » باشد و در مال موضوع اختلاس شرط كرده است كه باید منقول باشد. هر چند قانونگذار تصریح به این شرط نكرده است، زیرا این كه در موضوع جرم اختلاس، اموال منقول شرط باشد، با حكمت جرم دانستن اختلاس اموالی كه كارمند به سبب وظیفه آنها را حیازت میكند سازگاری دارد و آن محافظتبر اموالی است كه در اختیارش میباشد و این حكمت تنها نسبتبه اموال منقول محقق میشود، اما در مورد اموال غیر منقول، همین ثبات آنها، یك نوع حمایت كافی میباشد. » (۴۴)نتیجهگیری:
در بحث فوق دو نظریه متفاوت در مورد شمول و یا عدم شمول جرم اختلاس نسبتبه اموال غیر منقول همراه با ادله آنها بیان گردید. به نظر میآید با عنایتبه تعریفی كه از جرم اختلاس ارائه گردید و همچنین توجه به معنای تصاحب و واژه « سایر اموال » در ماده قانونی جرم اختلاس در حقوق ایران و واژه « غیرها » در مواد قانونی جرم اختلاس در قوانین برخی كشورهای عربی، جرم اختلاس شامل اموال منقول و غیر منقول بشود. و در حقیقت علتبرداشت افرادی كه جرم اختلاس را در اموال غیر منقول جاری نمیدانند، معنا كردن واژه « برداشت » در قانون ایران، به معنای لغوی یا فقهی میباشد. در حالی كه روشن است كه مراد از اختلاس در مواد قانونی معنای لغوی یا فقهی نمیباشد و چنین دلیل آوردن خلط بحث میباشد.بنابراین جرم اختلاس شامل كلیه اموال غیر منقول و منقول كه در مواد ۱۲ تا ۲۲ قانون مدنی پیشبینی شده است میگردد. به علاوه، اگر جرم اختلاس را یكی از صورتهای جرم خیانت در امانتبدانیم وقتی خود این جرم (خیانت در امانت) شامل اموال غیر منقول میشود جرم اختلاس هم میتواند شامل چنین اموالی بشود. قانونگذار در ماده ۶۷۴ اشعار میدارد:« هرگاه اموال منقول یا غیر منقول یا نوشتههایی از قبیل سفته و چك و قبض و نظایر آن به عنوان اجاره یا امانتیا رهن یا برای وكالتیا هر كار با اجرت یا بی اجرت به كسی داده شده و بنابراین بوده است كه اشیاء مذكور مسترد شود یا به مصرف معینی برسد و شخصی كه آن اشیاء نزد او بوده آنها را به ضرر مالكین یا متصرفین آنها استعمال یا تصاحب یا تلف یا مفقود نماید به حبس از شش ماه تا سه سال محكوم خواهد شد ».چنانكه ملاحظه میشود، قانونگذار، جرم خیانت در امانتبه معنای عام را در اموال غیر منقول نیز جاری میداند. از اینها گذشته وقتی قانونگذار در باب اختلاس واژه « سایر اموال » را به صورت مطلق و بدون وصف آن به منقول یا غیر منقول، آورده استبه همان اطلاق به نحو اطلاقی كه در تعریف مال در قانون مدنی آمده است اخذ میشود. و چنانكه گفته شد قانون مدنی در ماده ۱۱ اموال را بر دو قسم منقول و غیر منقول تقسیم میكند. اگر كسی بگوید كه تفسیر نصوص جزایی به نفع متهم اقتضاء میكند كه «سایر اموال» را تنها به اموال منقول حمل كنیم; در پاسخ گفته میشود كه این تفسیر زمانی اجازه داده شده است كه در مساله ابهام و اجمالی باشد و رفع ابهام و اجمال از متون قانونی غیرممكن باشد; اما به نظر میآید اولا در مساله ابهام و اجمالی وجود ندارد. ثانیا در موردی كه امكان مراجعه به قانونگذار جهت رفع ابهام و اجمال وجود داشته باشد و یا این كه از طریق قواعد عقلی و اصول استنباط بتوان رفع ابهام نمود به صرف عدم صراحت قانون نمیتوان به اصل تفسیر به نفع متهم متوسل شد. برخی از حقوقدانان كشورهای عربی نیز بعد از بیان دو نظریه فوق در میان حقوقدانان عرب، شمول اختلاس به اموال غیر منقول را علاوه بر اموال منقول، ترجیح میدهند. (۴۵) به نظر میآید ماده ۴ قانون تشدید (۴۶) كه به صورت صریح از اموال منقول و غیر منقول درباره جرایم رشوه، اختلاس و كلاهبرداری نام برده است، میتواند خود مؤید بسیار خوبی بر این نتیجهگیری باشد كه مراد قانونگذار از « سایر اموال » اموال غیر منقول را نیز شامل میشود.
گفتار پنجم: سپرده شدن اموال یا اشیاء
یكی دیگر از شرایط تحقق عنصر مادی در جرم اختلاس سپرده شدن اموال یا اشیاء به كارمند دولت است. امانت دار بودن و موظف بودن در این جرم وضعیتی است كه از طبیعت جرم اختلاس، جدا شدنی نیست. لذا اگر كارمندی اموال یا وجوه سپرده به دست كارمند دیگر را بردارد و در آن تصرف مالكانه نماید، عمل وی اختلاس نبوده بلكه سرقت تلقی خواهد شد یا مثلا در موردی كه یك كارمند مال یا اوراق بهادار سپرده شده به خودش را به كارمند دیگری تا چند ساعتیا چند روزی بدهد تا از آن نگهداری كند، ولی كارمند دوم، آن را به نفع خود تصاحب میكند، عمل وی خیانت در امانت محسوب میشود. چه این كه در دو مثال فوق عمل ارتكابی ناشی از وظیفه رسمی دولتی نمیباشد. به موجب رای شعبه دوم دیوان عالی كشور به شماره ۴۹ - ۲۵/۱/۱۳۲۴: « ... اگر كسی به سمت تحصیلداری تعیین شود و قبل از تحویل گرفتن تصرفات غیر قانونی در اموال دولتی بكند، عمل او مشمول ماده ۱۵۲ نیست و ممكن استبا جرم سرقت تطبیق كند ». (۴۷) به هر حال اگر كارمندی اموال یا وجوه سپرده به دست كارمند دیگر را ربوده و تصرف نماید، عمل وی اختلاس نبوده، بلكه سرقتیا ممكن است عنوان كیفری دیگری داشته باشد و هم چنین اگر عمل ارتكابی ناشی از وظیفه رسمی دولتی نباشد مثل این كه وجوه یا اموال به عنوان موقتی از طرف كارمند موظف به دیگری سپرده شده و او آنها را به نفع خود برداشت و تصرف نماید این عمل عنوان اختلاس نداشته بلكه تحت عنوان « خیانت در امانت » به مفهوم اخص قابل تعقیب خواهد بود. (۴۸) همچنین است اگر افرادی بدون دریافتحقوق و مزایا و بدون وجود رابطه استخدامی در سازمان یا یك شركت دولتی اشتغال داشته و مرتكب برداشت و یا تصاحب مالی شوند، چون این افراد از جمله كاركنان رسمی و موظف دولت نیستند، طبعا مشمول مقررات ماده مربوط به اختلاس كاركنان دولت نبوده و با توجه به نوع جرمی كه مرتكب شدهاند، حسب مورد به اتهام خیانت در امانت و یا كلاهبرداری و امثال آن تحت تعقیب قرار خواهند گرفت. ولی اگر این افراد بدون داشتن رابطه استخدامی مامور خدمات عمومی باشند، و مرتكب جرم اختلاس شوند، در حكم ماموران دولتی بوده و همانند آنان قابل تعقیب خواهند بود. (۴۹) بنابراین سپردن مالی به مرتكب حسب وظیفه یا حسب اقتضاء عمل بایستی صورت گرفته باشد و تشخیص وظیفه كه عنصر مهم بزه اختلاس است همان سر حد تشخیص جرم خیانت در امانتبا اختلاس است. بدین ترتیب اگر سر دفتر اسناد رسمی كه حسب دستور اداره ثبت اسناد و املاك متصدی فروش تمبر اسناد بوده وجوهی را به نفع خود یا دیگری برداشت و تصاحب نماید، عمل مشمول جرم اختلاس خواهد بود، ولی اگر ثمن معامله را كه متعاملین برای انجام معامله نزد او سپردهاند، تصاحب كند عمل او خیانت در امانت است زیرا كه دفتر به هیچ وجه وظیفه قبول ثمن معامله را ندارد و چنین وظیفهای به او محول نشده است. (۵۰) چنانكه بیان گردید یكی از شرایط تحقق ركن مادی در جرم اختلاس در حقوق ایران، سپرده شدن اموال به كارمند دولتبه حسب وظیفه بود. حقوقدانان كشورهای عربی نیز در شرح جرم اختلاس به این نكته تصریح نمودهاند كه به برخی از آنها اشاره میشود: یكی از حقوقدانان مصر میگوید: « ماده ۹۷ قانون برای مجازات مختلس شرط میكند كه شیء اختلاس شده باید به سبب وظیفه به كارمند، تسلیم شده باشد ولی قانونگذار فرانسوی در ماده اختلاس شرط میكند كه شیء مورد اختلاس باید به سبب وظیفه در اختیار مختلس باشد; و قانون فرانسه تسلیم را ذكر نكرده بلكه به وجود شیء در اختیار مختلس اكتفاء نموده است. (۵۱)یكی دیگر از حقوقدانان در این زمینه میگوید: « در جرم اختلاس لازم است كه مال در حیازت جانی به سبب وظیفهاش یافتشود،... بنابراین جرم اختلاس اموال عمومی زمانی كه از متهم ویژگی كارمند عمومی بودن، منتفی شود تحقق نمییابد، بلكه جرم وی خیانت در امانتیا سرقت و... حسب نوع فعلی كه مرتكب شده، میتواند باشد. (۵۲) پس اگر كارمند مالی كه به حساب دولتحیازت میكند به پسرش تسلیم نماید و فرزندش خیانتبكند، فرزند وی مرتكب جرم خیانت در امانتشده است و اگر همسر كارمند بر مال سپرده شده بر كارمند، دستیازد و آن را بردارد، مرتكب جرم سرقتشده است. » (۵۳) به هر حال هرگاه متهم كارمند عمومی باشد ولی مال را به سبب وظیفه حیازت نكرده است، و در كار كارمندانی كه حیازت بر این مال اختصاص به آنها دارد، دخالت میكرده، و در عملی كه خارج از محدوده وظیفهاش بوده استبه تقاضای كارمندان دیگر، وارد شده است و مال را حیازت كرده است، در این صورت نمیتوان به چنین شخصی گفت كه حیازت اموال برای دولت، وظیفه اختصاص وی بوده است. بنابراین اگر چنین كارمندی بر مال دولت، حیازت كند، مشمول جرم اختلاس نمیشود. (۵۴)
نتیجهگیری:
از آنچه در این بحث گذشتبه این نتیجه میرسیم كه لازم است
اولا: مال به كارمند سپرده شده باشد; حال فرق نمیكند كه بودن مال در اختیار وی از جهتسپردن مال به وی باشد یا مقتضای وظیفهاش، بودن اموال در اختیارش میباشد یا این كه خودش آن را اخذ كرده باشد. ثانیا: همه این اعمال باید به حسب وظیفه باشد. یعنی حیازت و اختیار اموال اختلاس شده بر عهده كارمند مختلس بوده است. و معیار در اختیار وی بودن، زمان اختلاس است. به عبارت دیگر، وقتی جرم اختلاس تحقق مییابد كه مال دولتیا اشخاص دیگر به حسب وظیفه در اختیار وی باشد. بنابراین اگر كارمند دولتباشد اما قبل از حیازت بر مال یا بعد از سلب حیازت از مال، اموال را تصاحب كند، مختلس شمرده نمیشود. (۵۵) بنابراین آنچه كه در قانون فرانسه به صورت مطلق آمده و تسلیم مال به كارمند را ذكر نكرده است، به نظر میآید از سایر قوانین جامعتر باشد و بهتر استسایر قوانین از جمله قانون ما نیز این گونه اصلاح شود كه كارمند مالی كه در اختیارش به سبب وظیفه بوده است را تصاحب نماید... نه مال سپرده شده به وی.مبحثسوم: ركن معنوی
اختلاس از جرایم عمدی است و برای تحقق عمد، لازم است كه تصاحب یا از بین بردن مال متعلق به دولتیا اشخاص كه در ید امانی مرتكب بوده است، معلول سوء نیت و قصد آگاهانه كارمند باشد و به علاوه باید متضمن انتفاع شخص مختلس یا شخص دیگری هم باشد، به عبارت دیگر تحقق عنصر روانی جرم موكول به وجود عمد عام مرتكب در تصاحب مال و وجود سوء نیتخاص در اضرار دولتیا افراد دیگر است.اما هر گاه بر اثر بی احتیاطی یا اشتباه در محاسبه از ناحیه صندوقداران مبلغی از وجوهی كه بر حسب وظیفه به آنها سپرده شده كسری حاصل گردد، این اندازه اقدام مرتكب، به علت فقدان قصد مجرمانه اختلاس محسوب نمیشود، هر چند ممكن است موجب مسؤولیت مدنی صندوقدار گردد. به علاوه برای جبران این قبیل اشتباهها معمولا مبلغ جزیی به عنوان كسر صندوق به آنان پرداخت میشود. در مورد سایر كالاهای تبخیر شدنی و غیره نیز كسری متعارفی برای انبارداران در نظر گرفته میشود. (۵۶) برای تحقق جرم اختلاس لازم است وقوع جرم و سوء نیت و یا اتلاف عمدی احراز شده باشد. این جرم نیز همانند سایر جرایم دارای دو سوء نیت عام و خاص است: سوء نیت عام در جرم اختلاس همان قصد برداشت و تصاحب اموال و اشیاء به نفع خود یا دیگری است و سوء نیتخاص تحصیل منفعتبرای مرتكب و اضرار به دولت میباشد. در واقع باید بین عمل مرتكب و حصول نتیجه كه همان تحصیل مال یا نفعی است رابطه علیت موجود باشد. (۵۷)داره حقوقی قوه قضائیه با تاكید بر لزوم احراز سوء نیت میگوید: « ماموران و مستخدمین دولتی كه اموال، وجوه و یا سایر اشیاء دولتی متعلق به بیتالمال كه به حسب وظیفه به ایشان سپرده شده است هرگاه اموال مذكور را به نفع خود یا دیگری برداشتیا تصاحب نمایند مشمول مقررات تشدید مجازات ارتشاء و اختلاس و كلاهبرداری خواهند بود. در صورت عدم احراز سوء نیت و وقوع جرم یا اتلاف غیر عمدی با توجه به مسؤولیت ناشی از امانت و مقررات قانون مسؤولیت مدنی و سایر قوانین موضوعه با آنان رفتار خواهد شد. (۵۸) یكی از شعب دیوان عالی كشور در یكی از آراء خود میگوید: « تنها وجود كسر در وجوه ابواب جمعی كه ممكن است این كسر جهات دیگری غیر از اختلاس داشته باشد و همچنین عجز جمعدار از اثبات دعوی فقدان هیچ یك ملازمه با اختلاس ندارد; بلكه اصولا دادگاه باید اقدام متهم را به اختلاس احراز نماید. » بنابراین اشخاصی كه وجوه نقدی یا مطالبات یا حواله یا سهام و اسناد و اوراق بهادار نزد آنها است، صرف امتناع از رد آنها و لو بعد از مطالبه یا عجز از دادن حساب باشد، دلیل قاطع بر قصد اختلاس نیست چه بسا ممكن است مامور دولتی بواسطه اشتباهات یا روشن كردن موارد خرج یا علل دیگری كه هیچ یك ملازمه با تصاحب ندارد، تاخیر در دادن حساب بنماید و این امر را نمیتوان دلیل بر اختلاس دانست. یكی از مواردی كه ممكن است در انبار جمعداری كسری بوجود آید و آن كسری معلول اختلاس نباشد كسری معروف به « كسر تبخیر » است; نظیر این كسری در صندوق نقدی منظور میشود كه از حدود مبلغ جزیی تجاوز نمیكند یا این كسری معلول اشتباه در شمارش پول، بی احتیاطی، بی مبالاتی، محاسبه، توزین و نظایر آن باشد و چنانكه گفته شد، به همین دلایل است كه معمولا به صندوقداران وجوهی از این بابتبه عنوان فوقالعاده مخصوص منظور و پرداخت میشود. در مقابل این كسریهای جاری و جزیی قابل اغماض، افزایشهایی هم در انبار موجود است كه معروف به « سرك انبار » است مانند این كه در گونیهای شكر و گندم و غلات و غیره بطور كلی ممكن است اختلافی میان توزین اولیه و توزین بعدی به نفع انبار بوجود آید كه البته انباردار حق برداشت و تصرف این سرك را ندارد. و در عمل آنچه از انباردار میخواهند این است كه جنس موجود در انبار با آنچه در دفاتر او وارد و تحویل گرفته است، مطابقت داشته باشد. » (۵۹)
بررسی مقایسهای:
چنانكه گذشت از نظر حقوقدانان كشور ما، برای تحقق ركن معنوی، وجود دو عنصر، سوء نیت عام و سوء نیتخاص ضرورت دارد; همین وضعیت در میان حقوقدانان سایر كشورها نیز وجود دارد. یكی از حقوقدانان مصر در این باره میگوید: « اختلاس اموال عمومی در همه حالاتش یك جرم عمدی است; علاوه بر آن باید قصد خاص نیز باشد. بنابراین اگر كارمند دولت در محافظت از مالی كه به سبب وظیفه به او سپرده شده است، كوتاهی كند و در نتیجه مال از بین برود یا این كه به سرقتبرده شود، جرم اختلاس به چنین كارمندی صدق نمیكند. » (۶۰)
همین حقوقدان درباره عنصر قصد عام میگوید: « قصد عام، آگاهی متهم به این كه مال در حیازت ناقصه وی میباشد و این حیازت به سبب وظیفهاش میباشد و این مال در ملكیت وی نمیباشد و بداند كه قانون چنین رفتاری را مجاز نمیداند و ارادهاش را متوجه انجام دادن اختلاس بنماید، در این صورتها قصد عام، تحقق مییابد. اما اگر متهم نداند كه مالی كه در حیازت وی میباشد، ناقصه میباشد (یعنی اختیار تصاحب و برخورد مالكانه را با آن ندارد) مثل این كه معتقد باشد مالی كه به او سپرده شده استبه سببی میباشد كه به وظیفهاش ربطی ندارد; مثل این كه گمان كند صاحب مال، آن را در شكل ودیعه به او داده استیا این كه اموال عمومی را برای مصرف عمومی انفاق كند به این اعتقاد كه قانون به او چنین امر میكند یا این كه قانون برای چنین كاری دست وی را باز گذاشته است، در همه این حالات، قصد عام محقق نمیشود و... » (۶۱) یكی دیگر از حقوقدانان مصری درباره قصد خاص میگوید: « علم و اراده برای صدق جرم اختلاس كفایت نمیكند; بلكه لازم است قصد خاصی همراه با نیت تملك مال اختلاس شده باشد، یعنی متهم حق دولتبر مال را انكار كند و با این مال، جمیع تصرفات مالكانه را انجام دهد. بنابراین جرم اختلاس توسط كارمندی كه تنها مال متعلق به دولت را استعمال میكند، ولی نیت تملك آن را نمیكند، ارتكاب نمییابد. مثال این مطلب موردی است كه شخصی اتومبیل دولتی را اجاره كند و مخارج لازم آن را، خود به عهده بگیرد. (اما استفاده از اتومبیل دولتی برای استفاده شخصی بدون تحمل مخارج آن، از بابت روغن استهلاك شده و غیره، اختلاس میباشد. » (۶۲) این نویسنده در ادامه میافزاید: « در حقیقت قصد خاص در فعل و ركن مادی اختلاس داخل است، زیرا انجام جرم اختلاس، مادیات صرف نیست، بلكه انجام آن مركب از فعل مادی و نیتخاص كه در ضایع كردن مال بر مالكش و اضافه نمودن آن به ملك جانی، ظاهر میشود. بنابراین هرگاه اختلاس (تصرف كارمندی در مال) به اعتبار مالكیت وی بر آن باشد، این مطلب ضرورتا به انعقاد نیت كارمند بر تملك و تصاحب این مال و تغییر حیازت ناقصه آن به حیازت كامله، را میرساند. هرگاه قصد جنایی محقق شد، دیگر به انگیزههای مرتكب در ارتكاب جرم اختلاس، توجهی نمیشود، فرقی نمیكند این انگیزه شرافتمندانه باشد مثل بر آوردن نیاز یك فقیر یا پست و رذیلانه باشد مثل تمایل به انتقام از دولت و غیره. قصد جنایی توسط كارمند به خاطر اطاعت دستور رئیس یا تصریح رئیس به تصرف در مال به وجهی كه آئیننامه چنین تصرفی را جایز نمیداند از بین نمیرود. و كارمند حق ندارد دستور صادره از سوی رئیس مبنی بر ارتكاب فعلی كه میداند قانون چنین عملی را مجازات میداند، را اطاعت و پیروی كند. مگر این كه قانونی اجازه چنین دستوری را به تصرف در مال سپرده شده به كارمند را به رئیس داده باشد یا این كه كارمند با دلایل معقولی، معتقد باشد كه اطاعت رئیس بر او واجب و لازم است. به هر حال اثبات قصد جنایی تابع قواعد عمومی اثبات میباشد. و گاهی امارات و قراینی پیدا میشود كه دلالتبر تحقق قصد جنایی دارد مثل فرار متهم بعد از عملیات اختلاس یا مخفی نمودن آن یا تزویر در دفاتر و اوراق برای مخفی كردن اثر اختلاس ». (۶۳) حقوقدانان سایر كشورهای عربی از جمله عراق و لبنان نیز مطالبی مشابه آنچه در قصد عام و خاص، گذشت، بیان نمودهاند كه از ذكر آنها خودداری میشود و به همین مقدار اكتفا میشود. (۶۴)نتیجهگیری كلی:
- آوردن واژه «برداشت» در تعریف و اركان جرم اختلاس، وجاهت ندارد، چه این كه وقتی یكی از عناصر تحقق جرم اختلاس وجود مال در اختیار كارمند دولت میباشد، دیگر برداشت مجدد معنایی ندارد، بلكه معیار تحقق جرم اختلاس، تغییر نیت و برخورد مالكانه كردن با مال میباشد.
- از جهت موضوع و تعلق جرم اختلاس به این نتیجه رسیدیم كه این جرم علاوه، بر اموال منقول، در مورد اموال غیر منقول نیز سریان دارد; لذا شایسته است قانونگذار ترتیبی اتخاذ نماید تا روند واحدی در محاكم جاری گردد و از برداشتهای متفاوت از واژه «سایر اموال» در ماده ۵ قانون تشدید مجازات مرتكبین ارتشاء و اختلاس و كلاهبرداری جلوگیری شود.
- عوامل و انگیزههایی كه باعثشده است تا تصاحب اموال اشخاص كه به كارمند دولتسپرده شده است، تحت عنوان جرم اختلاس قرار گیرد، همان انگیزهها میتواند درباره تعمیم جرم اختلاس به تصاحب اموال شركتهای سهامی غیر دولتی، تعاونیهای خصوصی و غیره نیز وجود داشته باشد. به عنوان مثال اگر دولت اجازه تاسیس بانكهای خصوصی به اشخاص حقیقی یا حقوق را بدهد، و این اشخاص در چارچوب قانون اقدام به راه اندازی چنین بانكهایی نمایند و مردم نیز بر اساس اعتماد عمومی نسبتبه نظارت دولتبر فعالیت افراد فوق، اموال خود را در اختیار آنها قرار دهند، به نظر میآید (با عنایتبه تعزیری بودن جرم اختلاس) قانونگذار بتواند برای حمایت كیفری از چنین اموالی و نیز تضمین فعالیتهای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی، تصاحب چنین اموالی را نیز تحت عنوان جرم اختلاس قرار دهد.
پینوشتها:
۱) این مقاله خلاصهای از بخشی از رساله كارشناسی ارشد نویسنده است كه با راهنمایی آیهٔ الله سید حسن مرعشی در دانشگاه مفید تدوین و دفاع شده است.
۲) دانشآموخته كارشناسی ارشد رشته حقوق جزا و جرمشناسی دانشگاه مفید.
۳) محمودی، عباسعلی، روزنامه سلام، شماره ۲۲۰۳ مورخ ۱۴ دی ماه ۱۳۷۷.
۴) شامبیاتی، هوشنگ، جرایم علیه اموال و مالكیت، انتشارات ویستار، چاپ دوم، ۱۳۷۵، ص ۱۳۲.
۵) ماده ۷۵ ق.ت. سابق: «هر یك از كارمندان و كاركنان ادارات و سازمانها و مؤسسات و شركتهای دولتی و یا وابسته به دولت و یا ماموران به خدمات عمومی اعم از رسمی و غیر رسمی و دیوان محاسبات عمومی و مؤسساتی كه به كمك مستمر دولت اداره میشوند، و دارندگان پایههای قضایی، وجوه نقدی یا مطالبات یا حوالجات یا سهام و سایر اسناد و اوراق بهادار یا سایر اموال متعلق به هر یك از سازمانها و مؤسسات فوق الذكر یا اشخاصی كه بر حسب وظیفه به آنها سپرده شده استبه نفع خود یا دیگری رداشتیا تصاحب كرده به عنوان مختلس علاوه بر مجازات مقرر اداری و رد وجه یا مال مورد اختلاس به حبس از شش ماه تا نجسال محكوم میشود.
تبصره: كارمندان و كاركنان قوای مقننه و قضائیه نیز مشمول این ماده خواهند بود.»
۶) ر.ك: بك، احمد امین: شرح قانون العقوبات الاهلی، الدار العربیهٔ للموضوعات، ج ۱، ص ۶۷.
۷) ر.ك: الجورانی، عبدالرحمن: جریمهٔ الاختلاس الاموال العامهٔ فی التشریع و القضاء العراقی، مطبعهٔ لجاحظ، بغداد، ۱۹۹۰، ص ۲۹.
۸) شامبیاتی، هوشنگ: پیشین، ص ۱۳۳.
۹) میرمحمد صادقی، حسین، جرایم علیه اموال و مالكیت، نشر میزان، چاپ دوم، ۱۳۷۶، ص ۱۶۰.
۱۰) شامبیاتی، هوشنگ، پیشین، صص ۱۳۳،۱۳۴،۱۳۵.
۱۱) بك، احمد امین، پیشین، ص ۸۰.
۱۲) رمسیس بهنام، الجرایم المضرهٔ بالمصلحهٔ العمومیهٔ، منشاهٔ المعارف بالاسكندریهٔ، ص ۶۸.
۱۳) شهری، غلامرضا و ستوده جهرمی، سروش، نظرهای اداره حقوقی قوه قضاییه در زمینه مسائل كیفری از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۷۱، ناشر: روزنامه رسمی كشور، چاپ دوم، ۱۳۷۷، ص ۴۶۴ (شماره و تاریخ نظریه ۳۷/۷ - ۲۷/۳/۱۳۷۰).
۱۴) همان، ص ۴۶۵، (شماره وتاریخ نظریه ۳۷/۷ - ۲۷/۳/۱۳۷۰).
۱۵) المادهٔ ۱۱۳ مكرر، قانون العقوبات. نقل از الدكتور محمود نجیب حسنی، شرح قانون العقوبات القسم الخاص، ۱۹۹۲، دار النهضهٔ العربیهٔ، ص ۱۱۷.
۱۶) الدكتور محمود نجیب حسنی، همان، ص ۱۱۹.
۱۷) همان، ص ۱۱۸; برای توضیح بیشتر در مورد اركان این جرم و همچنین مجازات آن ر.ك، رمسیس، بهنام، پیشین، ص ۹۰.
۱۸) همان، ص ۱۱۸.
۱۹) همان، ص ۱۱۹.
۲۰) ر.ك، رمسیس بهنام، پیشین، صص ۶۹ و ۷۰.
۲۱) الدكتور نجیب حسینی، پیشین، ص ۱۱۹.
۲۲) همان.
۲۳) همان.
۲۴) همان، ص ۱۲۰.
۲۵) ماده ۷۵ قانون تعزیرات اشعار میدارد: «... یا سایر اموال متعلق به هر یك از سازمانها و مؤسسات فوق الذكر یا اشخاصی كه بر حسب وظیفه به آنها سپرده شده استبه نفع خود یا دیگری برداشتیا تصاحب كرده به عنوان مختلس ... محكوم میشود».
۲۶) دهخدا، علی اكبر، مؤسسه لغت نامه دهخدا، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ دوم از دوره جدید، ۱۳۷۷، ج ۳، صص ۴۵۴۶ و ۴۵۴۷.
۲۷) همان، ج ۵، ص ۶۷۶۵.
۲۸) همان، ج ۵، ص ۶۷۶۵.
۲۹) همان، ج ۵، ص ۶۷۶۵. همچنین ر.ك: معین، احمد، فرهنگ فارسی، امیركبیر، چاپ نهم، ۱۳۷۵، ص۱۰۸۹. »یا تغییر جهت و مسیر دادن detournement ] »(ر.ك: پارسایار، محمدرضا، فرهنگ معاصر فرانسه فارسی - فرهنگ معاصر - تهران ۱۳۷۴ - صص ۱۱۷ و ۴۲۵).
۳۱) بك، احمد امین، پیشین، ص ۸۳. نیز ر.ك: جندی عبدالملك، الموسوعهٔ الجنائیه، دار احیاء التراث العربی، ج ۱، ص ۴۳۴، رقم ۳۳.
۳۲) الدكتور علی عبدالقادر القهوجی و الدكتور محمد زكی ابوعامر، القانون الجنایی، القسم الخاص، الدار الجامعیهٔ، ۱۹۸۸، پیشین، صص ۸۸ و ۸۹ و ۹۰.
۳۳) ر.ك: السنهوری، عبدالرزاق، الوسیط فی شرح القانون المدنی، ۱۹۶۷، ج ۸، ص ۹.
۳۴) جندی عبد الملك: الموسوعهٔ الجنائیه، الطبعهٔ الثانیه، دار العلم للجمیع - بیروت - ج ۱، ص ۴۳۴.
۳۵) الشاذلی، فتوح عبدالله، الجرائم المضرهٔ بالمصلحهٔ العامهٔ فی القانون المصری، الطبعهٔ الاولی، ۱۹۹۱ الكتب الجامع الحدیث، صص ۳۶۳ و ۳۶۴ و ۳۶۵ - برای توضیح بیشتر ر.ك. به الدكتور محمود نجیب حسنی، شرح قانون العقوبات، القسمالخاص، ۱۹۸۸، ص ۱۵; احمد ابور الروس، قانون الجرائم التزییف و التزویر و الرشوهٔ و اختلاس المال العام من الوجههٔ القانونیهٔ و الفنیهٔ، ۱۹۹۷، المكتب الجامعی الحدیث - للاذاربطهٔ - الاسكندریهٔ، ص ۸۴۵.
۳۶) الشاذلی، فتوح عبدالله، همان.
۳۷) همان.
۳۸)
۳۹) شامبیاتی، هوشنگ، پیشین، ص ۱۳۶.
۴۰) منصور آبادی، عباس، پیشین، ص ۲۰.
۴۱) برای توضیح بیشتر ر.ك. به خویباری، عباس، پایاننامه، بررسی بزه خیانت در امانت، اختلاس، تصرف غیر قانونی و بیان تفاوتهای جرایم مذكور در حقوق ایران، دانشكده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، ص ۵۸. و یزدانی نجف آبادی، فائزه، مطالعه تطبیقی تعدیات ماموران دولت نسبتبه دولت در حقوق ایران و فرانسه (پایاننامه تحصیلی برای اخذ درجه فوق لیسانس) دانشگاه تهران، دانشكده حقوق و علوم سیاسی، استاد راهنما، پیمانی، ضیاء الدین و آزمایش، علی، سال ۱۳۵۴ - ۱۳۵۳، ص ۵۵.
۴۲) كشاورز، بهمن، مجموعه محشای قانون تعزیرات ۱۳۷۵، گنج دانش، چاپ اول، ۱۳۷۵، ص ۱۵۱.
۴۳) الجورانی، عبدالرحمن، پیشین، ص ۱۷۵.
۴۴) الشاذلی، فتوح عبدالله، پیشین، ص ۳۳۳.
۴۵) برای توضیح بیشتر ر.ك الجورانی، عبدالرحمن، پیشین، صص ۱۷۵، ۱۷۶ و ۱۷۷ و ۱۷۸ - الدكتور احمد فتحی سرور، الجرائم المضرهٔ بالمصلحهٔ العامهٔ،۱۹۶۳، رقم۱۱۱، ص۱۶۶ -مصطفی رضوان، جرائم الاموال العامهٔ، فقهاء و قضاء،۱۹۷۰، ص ۵۹ - الدكتور محمود نجیب حسنی، شرح قانون العقوبات، القسم الخاص، ۱۹۷۲، رقم ۱۳۴، ص۱۳۱.
۴۶) ماده ۴ قانون تشدید مجازات مرتكبین ارتشاء و اختلاس و كلاهبرداری میگوید: « كسانی كه با تشكیل یا رهبری شبكه چند نفری به امر ارتشاء و اختلاس و كلاهبرداری مبادرت ورزند علاوه بر ضبط كلیه اموال منقول و غیر منقولی كه از طریق رشوه كسب كردهاند به نفع دولت و استرداد اموال مذكور در مورد اختلاس و كلاهبرداری و رد آن حسب مورد به دولتیا افراد، به جزای نقدی... محكوم میشوند... ».
۴۷) خویباری، عباس، پیشین، ص ۶۴.
۴۸) ذوالمجد طباطبایی، احمد، عناصر متشكله بزه اختلاس و منظور از كلمه وظیفه، مجله كانون وكلاء، شماره ۷۴، (اسفند ۱۳۳۹)، ص ۴۲، (نقل از شامبیاتی، هوشنگ، پیشین، ص ۱۳۶).
۴۹) شهری، غلامرضا و ستوده جهرمی، سروش، نظریات اداره حقوقی قوه قضائیه در زمینه مسائل كیفری،نظریه شماره ۹۰۷/۷ مورخ ۲۴/۲/۱۳۶۲، ج ۱، ص ۵۱۱.
۵۰) شامبیاتی، هوشنگ، پیشین، صص ۱۳۸ و ۱۳۷.
۵۱) بك، احمد امین، پیشین، ص ۸۵.
۵۳) Garcon, art. ۱۶۹ a ۱۷۲, no. ۱۸; Garracd, IV, no. ۱۴۹۳, ۳۲۵
۵۴) حسنی، محمود نجیب: پیشین، صص ۹۶ و ۹۷.
۵۵) نجیب حسنی، محمود: همان، ص ۹۷.
۵۶) ولیدی، محمد صالح، حقوق جزای اختصاصی، انتشارات امیركبیر، چاپ سوم ۱۳۷۳ ه. ش، ص ۳۱۵.
۵۷) شامبیاتی، هوشنگ: پیشین، ص ۱۳۸.
۵۸) نظریه ۱۴۵۹/۷ - ۱۳/۶/۷۰ (نقل از كشاورز، بهمن: پیشین، ص ۱۵۳).
۵۹) پاد، ابراهیم، جزوه پلی كپی دوره فوق لیسانس دانشكده حقوق و علوم سیاسی تهران، سال ۱۳۵۳، صص ۱۱۳ و ۱۱۲ (نقل از یزدانی نجف آبادی: پایاننامه فوق لیسانس به عنوان مطالعه تطبیقی تعدیات ماموران دولت نسبتبه دولت در حقوق ایران و فرانسه سال ۱۳۵۴ - ۱۳۵۳ - دانشكده حقوق و علوم سیاسی تهران، برای توضیح بیشتر ر.ك. به دوستطلب، غلامرضا، پایان نامه ارتشاء و اختلاس و تصرف غیر قانونی، دانشگاه شهید بهشتی، سال ۱۳۷۰ ه.ش، ص ۱۴۹.
۶۰) حسنی، محمود نجیب: پیشین، ص ۱۰۳ - برای توضیح بیشتر ر.ك. به دكتور فتوح عبدالله الشاذلی، الجرائم المضرهٔ بالمصلحهٔ العامهٔ فی القانون المصری، الطبعهٔ الاولی، الكتب الجامعی الحدیث ۱۹۹۱، ص ۳۷۴ و الدكتور محمود محمود مصطفی، پیشین، رقم ۴۱، ص ۶۳.
۶۱) حسنی، محمود نجیب، پیشین، ص ۱۰۳ - ر.ك: دكتور فتوح عبدالله الشاذلی: همان، ص ۳۷۵.
۶۲) الشاذلی، فتوح عبدالله، پیشین، ص ۳۷۶ - ر.ك: به الدكتور محمود نجیب حسنی، همان، ص ۱۰۴.
۶۳) الشاذلی، فتوح عبدالله، پیشین، ص ۳۷۸ - برای توضیح بیشتر ر.ك. به احمد امین بك، شرح قانون العقوبات الاهلی، الدار العربیهٔ للموسوعات، ج ۱،ص ۸۸ و ۸۷ و رمسیس، بهنام، الجرائم المضرهٔ بالمصلحهٔ العمومیهٔ، الناشر: منشاهٔ المعارف بالاسكندریهٔ، ج ۱، ص ۸۶ و ۸۵ و ۸۴.
۶۴) برای حقوق لبنان ر.ك: الدكتور محمد زكی ابو عامر و الدكتور علی عبدالقادر القهوجی، قانون العقوبات القسم الخاص، الدار الجامعیهٔ، ص ۹۱; برای حقوق عراق ر.ك: الجورانی عبدالرحمن، پیشین، ص ۱۸۶ تا ۲۰۱منبع:فصلنامه نامه مفید، شماره ۲۴
نویسنده:احمد رمضانی
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست