یکشنبه, ۲۲ مهر, ۱۴۰۳ / 13 October, 2024
مجله ویستا


قلب قدرتمند


قلب قدرتمند
زمان: ۱:۴۸ دقیقه/درام، جنگی و اقتباسی
در روز بیست و سوم ژانویه سال ۲۰۰۲، دنیای ماریان پیرل برای همیشه تغییر می‌کند همراه او دنیل که رئیس دفتر آسیای جنوبی در روزنامه وال استریت بوده، در جستجوی داستان ریچارد رید است. این داستان آنها را به کراچی می‌کشاند، جائی‌که یک دلال به آنها قول داده است تا یک منبع غیر قابل بیان را در اختیار آنها قرار دهد. وقتی دنی برای یک جلسه از خانه بیرون می‌رود به ماریان می‌گوید که ممکن است شب برای شام دیر برگردد، اما او هیچ‌گاه باز نمی‌گردد.
روح نافرمان دنی و اعتقاد مصمم او به روزنامه‌نگاری باعث می‌شود تا ماریان درباره ناپدید شدن وی خبری نوشته و برای یافتن او و قاتلش در یک گزارش تلاش‌های بسیاری می‌شود ”قلبی قدرتمند، زندگی شجاعانه و مرگ همسرم دنی پیرل“ وقتی این اتفاق ناگوار رخ می‌دهد شش ماهه باردار است و پسری در شکم دارد که دنی آرزو داشت نامش را آدام بگذارد او کتابی نوشت تا در آن آدام را به پدری که هرگز نخواهد دید، معرفی کند. این حس شجاعت ماریان از دین، نژاد و ملیت فراتر رفته و او تصمیم گرفت تا از تلخی و نفرتی که دنیای پس از هفت سپتامبر را در خود فرو برده است، پیشی گرفته و نقش ناب‌ترین احساس لذت در زندگی مشترک خود و دنی را بیان کند.
● داستان
فیلم ”قلب قدرتمند“ برمبنای یک تراژدی است که همه ما از نتیجه مخوف و تکان‌دهنده آن آگاهیم. دستیگری و سپس قتل گزارشگر روزنامه وال استریت به نام دنیل پیرل (دان فاترمن) که همیشه فیلم‌هایش در اینترنت مخاطبان بسیاری دارد. در روز بیست و سوم ژانویه دنی تصور می‌کرد که به‌دنبال مصاحبه‌ای درباره ریچارد رید بوده و ماریان (آنجلینا جولی) همسر باردارش که خود نیز روزنامه‌نگار است هم بر این گمان بود که قرار است پس از این مصاحبه با هم شام بخورند. اما هر دوی آنها اشتباه می‌کردند. یک راننده تاکسی و سپس مصاحبه شونده او را فریب داده و به‌دست ربایندگان و در نهایت قاتلانش می‌سپارند و او زندگی خود را از دست می‌دهد.
ماریان هر رابطی را تعقیب کرده و همه راه‌ها را می‌آموزد و مهم‌تر از همه اینکه هم‌چنان خوش‌بین بود، اما همان‌گونه که بیننده می‌داند تلاش‌های او بیهوده است، البته نکته مهم این است که روح او هرگز شکست نمی‌خورد. در حقیقت ماریان با تنها یادگار همسر کشته‌شده‌اش زندگی را سر می‌کند.
● بازیگری
آنجلینا جولی، قلب صریح و خالی از ابهام فیلم ”قلب قدرتمند“ چه روی پرده و چه پشت آن است. شهرت او روی پرده برای چنین فیلم کم‌اهمیتی بسیار بزرگ است، اما در عوض، این فیلم ویژه که با داستان قابل تصور و جذابش به‌خود می‌بالد، می‌توانست بدون اجراء جولی از جذابیت بسیار کمی برخوردار باشد. خاطرات ارزشمند ماریان پیرل در خارج از سینما نیز ممکن است برای چراغ سبز نشان دادن به نسخه‌ای بدون حمایت جولی کافی نباشد. بسیار آسان است که فراموش کنیم جولی یک بازیگر جلوتر از هدف پاپاراتوهاست، اما این فیلم حافظه ما را دوباره مرتب می‌کند. تقریباً حضور سایر بازیگران در فیلم نادیده گرفته شده است. فاترمن که فیلم‌نامه ”کاپوت“ را نوشته، به‌طرز وحشتانکی همتای خوبی برای پیرل با توجه به نام کوچکش است، اما در طول فیلم به‌ندرت دیده می‌شود. بازیگر کارکشته نقش پاتون یک همتای فیزیکی کامل است، چرا که به‌نظر می‌رسد اجراء او در مقایسه با کار دیگران در شرایط روحی متفاوتی قرار دارد.
● قلب قدرتمند
کارگردان: مایکل وینتر باتم
نویسنده: جان اولوف
(برمبنای کتاب ”قلب قدرتمند“: زندگی شجاعانه و مرگ همسرم)
آیا ارائه فیلمی در زمینه زندگی کوتاه و محسورکننده و همچنین مرگ وحشتناک دانیل پرل خیلی زود است؟ این پرسش خوبی است که در میان صداهائی پیچیده که چند سال پیش نگران بودند و می‌گفتند که ساختن فیلمی در زمینه حوادث یازدهم سپتامبر زود است. آقای پرل، مثل کسانی‌که آن روز مردند، قربانی تنفر گروهی از تمدن غربی شده و قتل او و قربانیان دیگر، فیلمی را القاء می‌کرد که برای سرگرمی ساخته شده بود. فیلمی‌که بسیاری از افراد آن را به‌عنوان شاهدی عوامانه از همان تمایل تمدن به تحمیل دلار بر همه چیز، از جمله تراژدی می‌دانستند.
● تشریح صحنه:
فیلم یک ”قلب قدرتمند“ یک ماشین هالیوودی دقیق است. این فیلم برمبنای سرگذشت ماریانه پرل به پشتوانه یک استودیو ساخته شده و دو تن از بزرگ‌ترین ستارگان جهان در آن حضور دارند. براد پیت که به‌عنوان یکی از تهیه‌کنندگان فیلم کار می‌کند و همکارش! و هم‌چنین ستاره فیلم، آنجلینا جولی. مطمئن باشید که برای گروهی از افراد، این نام‌های جسور، دلیل کافی برای جلب توجه هستند، اما ممکن است شما این نکته را از دست بدهید که فیلم ”قلب قدرتمند“ فیلم خاصی است. فیلمی تکان‌دهنده، صیقلی و شگفت‌انگیز، یک کار سیاسی و شاید یک هنر اقتصادی!
در اینجا، جولی طعمه‌ای درخشان است، هدفی آسان و رقت‌انگیز. این خیلی بد است، چون او هنرپیشه خوبی است و آنچه که فیلم ”قلب قدرتمند“ نشان می‌دهد، تأکید نقش سیاست و ایدئولوژی در فقر و تروریسم است، به‌شکلی که برخی افراد از بدبختی انسان‌ها به نام خداوند و نیکوکاری بهره‌برداری می‌کنند. تأکید فیلم بر آن است که سیاست با تار و پود زندگی در هم‌آمیخته شده است. برخلاف فیلم‌های United ۹۳ و ”مرکز تجارت جهان“ که در آنها تروریسم تنها کار جنایت‌کارانه‌ای است (بدون زمینه، تاریخچه و هدف)، فیلم ”قلب قدرتمند“ این ایده را بررسی می‌کند که قتل دانیل پرل، تئاتری سیاسی بود که به‌شکل یک مصیبت و فاجعه شخصی درآمد.
سیاست‌های شخصی، نیروی هدایت‌کننده و پیش‌برنده‌ای در زندگی مشترک دانیل و ماریانه پرل بود. آنها جوان، زیبا و عاشق یکدیگر بودند که در انتظار نخستین کودکشان (پسری به نام آدام) هواپیمای آنها در روز دوازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ در کراچی، شهر بندری پاکستان به زمین نشست. شغل آنها خبرنگاری بود. ماریانه، بیشتر برای رادیو و تلویزیون عمومی به زبان فرانسه کار می‌کرد. دانیل هم برای وال استریت ژورنال فایل تهیه می‌کرد. آقای پرل ۳۸ ساله (دان فوترمن) که بیشتر در فلاش‌بک دیده می‌شود، سال گذشته رئیس بخش روزنامه‌نگاری آسیای جنوبی شده است. او تمایل دارد که در عمق مسائل باشد. از طرفی بزرگ‌ترین ماجراجوئی برای او عاشق شدن است.
فیلم‌نامه، داستانی است که خانم پرل و نوشته سارا کریچتون است. این کتاب یک‌سال پس از قتل شوهر او به چاپ رسید. پس از آنکه بدنش به ده قسمت بریده شد، دفن شد و دوباره نبش قبر گردید. خاطره و یادبود او نمایش حساس محرمانه دو فرد جالب توجه است.
این نوشته توسط جان ارلوف برای تولید انتخاب شد. فیلم، این خاطره را به‌شکل جزئیات وفادارانه‌ای دنبال می‌کند. یک روز پیش از ترک کراچی، دنی به مصاحبه با یک کشیش متعصب و افراطی می‌رود. او با یک نقشه پیچیده که توسط ”احمد عمر“، شیخ انگلیسی‌تبار که سال‌ها برای گروگان گرفتن خارجی‌ها جهت آزادی جدائی‌طلبان زندانی شده کشمیری در زندان هندوستان به‌سر می‌برد، طراحی شده است، دزدیده می‌شود. ماریانه که شش ماهه حامله بود، منتظر همسرش است. او طی مدت کوتاهی عضو نیروهای گیج‌کننده ضد تروریسم و اطلاعات آمریکائی که برای کنسول‌گری آمریکا کار می‌کند و یک پاکستانی که خانم پرل به نام کاپیتان می‌خواند (یک هنرپیشه بزرگ هندی به نام عرفان‌خان)، رئیس آن واحد ضد تروریسم، نیز در میان افراد مهم به‌چشم می‌خورند. آنها همراه با خانم پرل و یک گزارش‌گر دیگر به نام اسرا. کیو. نومانی (آرچی پنجابی) در خانه‌ای که خانواده پرل با خانم پنجابی زندگی می‌کردند، یک اتاق جنگ به راه می‌اندازند و با دنبال کردن مدارک و جستجوی فایل‌های دنی، منتظر چیزهای بیشتری هستند.
فیلم با ساختار پلیسی خود دارای متابولیسم یک فیلم مهیج است که شامل، قلب تپنده یک عاشق و مغز افراد باهوش می‌شود. آقای وینتر باتم، نمایشی از کارکردن در اطراف یک گوریل هشتصد پوندی پر جلوه را در وسط فیلم قرار دارد، ارائه می‌دهد و به‌ویژه با بهره‌گیری استراتژیک از کلوز‌آپ‌ها در این کار موفق عمل می‌کند، اما هنگامی‌که او آنچه که در پس موهای فر شده خانم جولی وجود دارد را به شما نشان می‌دهد، هرگز فراموش نمی‌کنید که شاهد چه کسی هستید. شاید عده بسیار کمی باشند که دانیل پرل یا دست‌کم اعدام او را به یاد داشته باشند، اما همه آنجلینا جولی را می‌شناسند. شاید به‌همین دلیل است که ستاره‌ها اختراع شده‌اند! او مثل هنرپیشگان بزرگ فیلم‌های دیگر نمی‌تواند مدت زیادی در نقش خود ناپدید شود و به سرعت به سطح ناخودآگاه ما می‌آید. نگاه خیره و جسورانه او غوغا و همهمه‌ای را که در پس آرامش غیرعادی ماریانه وجود دارد، آشکار می‌کند.
”قلب قدرتمند“ فیلمی پیچیده است و جریان پنهان خشم موجود در آن، آن را به منبعش وفادار می‌سازد. اینجا، دنیائی پر از مبارزه، بی‌نظمی و بیگانگی است که ماریانه و دانیل پرل، یک بودائی فرانسوی و یک آمریکائی یهودی، ناخواسته و با شجاعت به آن پا می‌گذارند. آنها این ایده را مطرح می‌سازند که حتی یک روزنامه‌نگار هم می‌تواند به ایجاد جهان بهتری کمک کند.
● ”قلب قدرتمند“، قدرتمندتر از نورافکن
بزرگ‌تر از یک تراژدی، آنجلینا جولی فیلم دنی پیرل را ربود
بارها پیش آمده که یک بازیگر ورزیده در نقش ناپدید می‌شود و یک ستاره سینما آن را از آن خود می‌کند. به‌عنوان حضور نقش حاکم، این ستاره تأثیر بیگانگی ”برشت“ را شخصیت‌پردازی می‌کند و موضوع ظاهری آن هر چه باشد، فیلم به یک وسیله تبدیل می‌شود. آنجلینا جولی در فیلم ”قلب قدرتمند“ بزرگ‌ترین تأثیر بیگانگی است، هر چند که او تنها مورد موجود نیست. با توجه به نظریه‌ها و پیوست‌های سال گذشته درباره فیلم ۱۱/۹ و نتیجه تقسیم‌بندی Winterbottom&#۰۳۹;s Road، فیلم ”قلب قدرتمند“ برمبنای یکی از حوادث آزاردهنده پس از ماجرای ۱۱/۹ یعنی موضوع گزارشگر وال‌استریت به‌نام دنیل پیرل است که توسط افراطی‌های جهادی در کراچی ربوده شده و پس از گذشت پنج هفته با خشونت تمام در برابر دوربین تنها به این خاطر که یک یهودی بود، اعدام شد.
با توجه به روش کار مقطع و جداسازی شده که به‌واسطه آن هر صحنه همانند یک خبرنامه به‌نظر می‌رسد، ویژگی‌های اصلی ”قلب قدرتمند“؛ حساسیت، لوکیشن‌های مستندگونه در کراچی پرجمعیت و احساس نزدیکی به حالت جنون است. آدم‌ربائی فوری و صحنه‌ای پیرل هم فیلم را به یک آشوب کنترل‌شده سوق می‌دهد. این خیانت، مونتاژهای پیچیده‌ای از فلاش‌بک‌ها و برش‌های حرکت‌دار را شروع می‌کند که با احساس سرگیجه‌آوری همراه است. یک جستجوی گسترده با نیم‌جین آژانس که به شدت مشغول ارسال ایمیل و تماس‌های موبایل هستند. پیرل پس از دستگیری، تنها در چند فلاش‌بک دیده می‌شود و برخلاف چند حقه سینمائی موجود، این فیلم از نشان دادن او در اسارت سر باز می‌زند. پلیس خشن پاکستانی (عرفان‌خان) که مسئول این پرونده شده مردی است که در صورت نیاز زندانیان را شکنجه کرده و به‌عنوان یک قهرمان کوچک کار می‌کند. البته قلب داستان درباره ماریان (جولی) همسر پیرل است که هفت‌ماهه باردار بوده و تلاش می‌کند تا رنج‌های این جهنم را تحمل کند. فیلم، زندگی شخصی ماریان را به‌گونه‌ای شکل داده که روند فیلم‌نامه درباره سیاست‌های روشن او صدق می‌کند.
با وجود جشنواره اسکار، جولی بیشتر به دنیای رویاها تعلق دارد تا هالیوود. هنگامی‌که این فیلم برای نخستین‌بار در کن اکران شد، جولی به‌عنوان زنی که بیشتری عکس از او گرفته شده، معرفی شد. گوگل در حدود ۳۵۸۰۰۰ عکس از او در اختیار دارد. در طول یک دهه گذشته شخصیت او از یک دختر معمولی به ژورنالی‌ترین زن معاصر تبدیل شده که وضعیت کاملاً متناقضی است. نقاشی رنگ روغن ”درود بر تو“ اثر کیت کرتز، مریم باکره را نشان می‌دهد که آنجلینای زیبا و سه کودک فرشته‌سان معلق روی ابرها بر بالای خط تحویل والمرت قرار دارد و این‌گونه تداعی می‌کند که جولی بانوی انسان‌دوست نارسیسم دنیاست! و اعمال نیک، شخصیت ملکوتی او را در درخشش کورکننده‌ای فرو برده است!!
فیلم ”قلب قدرتمند“ که به تهیه‌کنندگی جولی و همسرش پیت ساخته شده نیز معادل سینمائی ”درود بر تو“ است. جولی نقش ماریان را به‌عنوان یک نماد بازی می‌کند. موهای بور او مشکی شده و به‌صورت حلقه‌هائی جمع شده‌اند. جولی به‌عنوان ماریان، افراط یک تفکر نیست و شاید همان‌قدر که چشمگیر و شگفت‌انگیز نشان داده شده خود نیز بازیگر بزرگی است. همان‌گونه که برای گفتگو بر سر زندگی واقعی با همسرش به تلویزیون رفت.
در این فیلم نقش او به‌عنوان یک ستاره تصور می‌شود. او با عزمی آهنین و ذهن خلاق هنوز در تنهائی تراژدی خود توسط جمع مخوفی احاطه شده است. وقتی بدترین اتفاق‌های غیرقابل جلوگیری روی می‌دهد هیچ‌کس نمی‌تواند به او نزدیک شده و تسکینش دهد. فیلم در واقع کار تک‌نفره‌ای است که سطحی‌ترین موضوع درباره آن سادگی کاری است که این اتفاق وحشتناک را به یک تمرکز تبدیل می‌کند. او به‌عنوان یک بازیگر محدود، اما مسلط با زیرکی تمام لحظات احساسی بزرگ را برای صحنه بزرگ فیلم نگه می‌دارد.
منبع : نشریه تخصصی هنر و رایانه