چهارشنبه, ۲۲ اسفند, ۱۴۰۳ / 12 March, 2025
مجله ویستا
پزشکی در ایران باستان
وقتی صحبت از دانشهایی چون پزشكی، فلسفه و ریاضیات در زمان باستان میشود میبینیم كه كشورهایی چون یونان خود را سردمدار علوم در جهان میدانند، در حالیكه با نگاهی گذرا بر سیر علم و دانش در ایران و یونان و مقایسه این دو كشور بر طبق مدارك مستند در مییابیم كه یونانیان در حقیقت وامدار ایرانیان بودهاند. مردم ایران در هیچ دورهای از تاریخ از كسب علم و دانش غافل نبوده و همواره دانشمندان بزرگی را در رشتههای مختلف علمی به جهانیان معرفی كردهاند. ما بر آن نیستیم كه همه علوم را به ایرانیان نسبت دهیم، ولی به سادگی نمیتوان این حقیقت را فراموش كرد كه ملتی كه هم اكنون خود را بنیان گذار طب، حكمت و فلسفه در دنیا میداند، در دورهای از تاریخ، اقدام به گرته برداری بیرحمانه از دانش و حكمت ایرانی كرده است. براساس سنگنبشتهای كه بدست آمده، سابقه پزشكی در ایران به ۶۰۰۰ تا ۸۰۰۰ سال پیش میرسد. بنابراین به جرأت میتوان گفت آنچه كه طب یونانی نامیده میشود، ایرانیان به یونانیان آموختند. چرا كه در سال ۷۰۰ پیش از میلاد هیچ اثری از علم و فرهنگ در یونان مشهود نبود با این حال ۹۰۰ سال بعد یعنی سال ۲۰۰ پس از میلاد، یونانیان چنان در علم پیشرفت كردند كه بقراط توانست رسالههایی در دانش پزشكی برشته تحریر درآورد. بقراط كه او را پدر علم پزشكی مینامند در روزگار اردشیر یكم میزیسته است كه در آن زمان دانش پزشكی در ایران، مصر و تا حدودی بابل شكوفا شده بود.جالب است كه اروپاییان خود را واضع همه دانشها میدانند و همه پدران را از میان یونانیان كشف كردهاند! برای نمونه هرودت را "پدر تاریخ" میدانند اما در حقیقت تاریخ نویسی نوین را ایرانیان ابداع كردند كه نشانهء روشن آن سنگ نبشتهی بیستون است. افلاطون كه خود از فلسفه و حكمت ایرانیان برداشت كرده است، در مورد آموزش پسران شاهان هخامنشی مینویسد: "پسران شاه را از چهارده سالگی به آموزگاران میسپارند. مغان نیز جزء آموزگاران هستند، چرا كه داناترینشان دانش مغان را میآموزد". به نوشتهء سیسرون "هیچ كس نتواند شاه پارس شود مگر آن كه دانش مغان را فرا گرفته باشد". دانش مغان عبارت بود ازفلسفه، استدلال، منطق و پزشكی. چنانچه بخشهای زیادی در اوستا به دانش پزشكی پرداخته است. در كتاب تاریخ پیامبران وشاهان آمده: اسكندر بزرگان سرزمین ایران را بكشت، شهرها و قلعهها را ویران نمود وسرزمین آنها را به روش ملوك الطوایفی تقسیم كرد و دانشهای نجوم، پزشكی، فلسفه و كشاورزی را پس از آنكه به زبانهای سریانی و سپس یونانی بر گردانید، به مغرب برد."
تاریخ پزشكی در ایران باستان:كلمه پزشك از واژهی «بیشه زه» به معنای «آسیب زدا» گرفته شده است. این واژه در زبان پهلوی به «بیشه زك» و بعدها به پزشك تبدیل شد. در اردیبهشت یشت[۱]پزشكان به ۵ دسته تقسیم میشدند.
۱- داتو بیشه زه یا دادپزشك: پزشكانی بودند كه در زمان شیوع بیماریهای واگیردار، مردم را با اصول بهداشت آشنا میكردند.
جالب است كه آن زمان، بین سطوح بهداشت و درمان به مرحله پیشگیری بیش از درمان اهمیت میدادند، چنانچه میبینیم قبل از تمام پزشكان به داتو بیشه زه اشاره شده است.
۲- كرتو بیشه زه یا جراح: پزشكانی بودند كه مسئول بستن استخوانهای شكسته، اصلاح جابجایی استخوان، دوختن و قطع كردن عضو آسیب دیده بودند.به گواهی شاهنامه، قدیمیترین عمل جراحی در تاریخ، عمل سزارین بوده است كه توسط آن رستم از رودابه زاده میشود.[۲]
بیــاور یكی خنجـــر آبگــــون یكـــی مـرد بینا دل و پر فســون
نخستین به می ماه را مست كــن ز دل بیـــم و اندیشه را پست كن
تو بنگر كه بینا دل افسون كند ز صنـدوق تا شیــر بیرون كند
بكـافد تهیــگاه سـرو سهــــی نباشـد مــر او را ز درد آگهــی
و زو بچه شیـــر بیــرون كشـد همـــه پهلـوی ماه در خون كشد
و زان پس بدوز آن كجا كرد چاك ز دل بیرونكـن ترس و تیمـار باك
گیاهی كه گویم تو با شیر و مشك بكوب و بكن هرسه در سایه خشك
بســای و بیـالای بر آن خستگیش ببیـنـی هم اندر زمان رستـگیش
بر آن مال از آن پس یكی پر من خجسته بود ســایهی فـر مـن
در این نه بیت تمام روشهای سزارین از بدنیا آمدن فرزند تا دوختن برش جراحی و مداوای آن شرح داده شده است. این روش از ایران به یونان برده شد و بعداً ژولیوس سزار، سردار بزرگ رومی به همین روش به دنیا آمد. از آنجائیكه سزار با وجود تعلقش به خانوادهی اشراف، در سیاست جانب مردم را میگرفت و در جنگ داخلی كه میان اشراف و عوام در روم جریان داشت، به طرفداری از توده مردم برخاست، در بین مردم محبوبیت خاصی پیدا كرد و روش زایمان وی به نام سزارین معروف گردید. در صورتیكه سزاوار بود این روش رستمین نام بگیرد.كما اینكه در خیلی از روستاهای ایران به این عمل رستمزایی میگویند.چندی پیش جمجمه دختر سیزده سالهای در شهر سوخته كشف گردید كه سابقه جراحی جمجمه در ایران را به پنج هزار سال پیش برگرداند. پیش از كشف این جمجمه، طولانیترین جراحیها بر روی جمجمه در ایران باستان، جراحیهایی بود كه با اهداف جادویی و آئینی هم بر روی مردگان و هم زندگان صورت میگرفته است.كشف این جراحی كه برای درمان بیماری هیدروسفال انجام شده بود، سابقه اینگونه جراحیهای درمانی را چند هزار سال عقبتر برد.
۳- اشو بیشه زه یا اشو[۳] پزشك: به پزشكانی گفته میشد كه بوسیله اشوئی (راستی و پاكی) آسیب زدائی میكردند.
در شاهنامه فردوسی از نوش دارو، زخمبندی و بخیه زدن زخمهای عمیق خنجر، تیر و شمشیر سخن زیاد به میان آمده است.
«سینای حكیمپور» پسر «اهوم ستوت» پزشكی بود كه در دورهی خود از نظر حكمت و دانش بینظیر بود و شاگردان زیادی را آموزش داد. هم او بود كه در شاهنامه با نام سیمرغ مظهر عقل، دانایی، توانایی شهرت یافت. كسی كه رودابه را به هنگام زائیدن رستم از درد رهاند، زال پهلوان نامدار شاهنامه را پروراند و همواره یاریگر او در لحظات سخت زندگی بود. رهنمونهای او هم پزشكی بود و هم ایزدی و هر گره كوری را میگشود. انتخاب نام سیمرغ برای سینای حكیم پور به دلیل شباهت نقش پزشك در میان انسانها با سیمرغ در میان پرندگان بوده است. سیمرغ در ادبیات فارسی دارای شهرت میباشد و مدتها نه تنها در نزد ایرانیان باستان دارای تقدس و ارزش خاصی بوده، بلكه در فرهنگ و رسوم ایرانیان پس از اسلام نیز جایگاه ویژهای داشته است. در منطق الطیر عطار، سیمرغ راهبر، رهبر و جلوهگاه وحدت مرغان دیگر است. عطار در سیمرغ به عنوان پزشك بزرگی یاد كرده كه شاگردان زیادی داشته و به آنها فلسفه و پزشكی میآموخت، سپس شاگردان او در سراسر جهان پراكنده شدند و به آموزش پزشكی و درمان پرداختند. شهاب الدین سهروردی در رساله «سفیر سیمرغ» میگوید: «سفیر او خفتگان را بیدار كند، سایه او درمانگر دردها و رنجهاست». كلمه سینا از واژه «سئنه» گرفته شده كه همان سیمرغ است.
۴- اورو بیشه زه یا اورو پزشك: به آن دسته از پزشكانی اطلاق میشد كه از خواص گیاهان آگاه بودند و به روش گیاه درمانی طبابت میكردند- نخستین پزشكی كه توسط گیاه بیماران را درمان كرد، پور آبتین بود. در بندهش آمده است «هر بیماری را یك گیاه درمان بخش است و هر داروئی را آفریدگان برای از بین بردن درد میخورند. یزدان پاك ده هزار گیاه درمان بخش به سود بشر آفرید و به آن خاصیت شفا دهندگی داد». اهورا مزدا فریدون را از خواص نباتات و گیاهان درمان بخش آگاه كرد و او نیز اسرار گیاهان را به بقیه آموخت.
آریاییها گیاه «هوم» را به عنوان مفیدترین و مهمترین گیاه گیتی میشناختند.«هوم» نام پزشكی بزرگ و كاشف گیاه «هوم» بوده كه به نام خودش معروف شده است. این گیاه دارای ساقهی كوتاه و پر گره بوده كه شیره سفیدی داشته و در كوههای ایران و افغانستان میروئیده است. ساقه آن را موبد به هنگام تلاوت آیات اوستا میكوبیده، شیره آن را با آب زر مخلوط میكرده و همه به عنوان اكسیر جاودانگی از آن مینوشیدهاند.این گیاه به واسطه خواص بیشمارش مقدس شمرده شده است و جمشید، فریدون و ترت كه هر سه پدران پزشكی ایران به شمار میآیند، از آن برای تسكین و درمان دردها استفاده میكردند.
هشتاد نوع داروی گیاهی و عصارههای میوهای در دانشگاه گندی شاپور به كار میرفت. ایران از مهمترین كشورهای گیاه پزشكی به شمار میآمده و در كتابهای عربی و یونانی نام ایرانی گیاهان باید نوشته میشد.
۵- مانتره بیشه زه یا مانتره پزشك: این نوع درمان (كه اتفاقاً این روزها بسیار به آن توجه شده است) بوسیله مغان فرزانهٔ مادستان انجام میشد. مغی كه مانتره درمان میكرد، چنانكه در یسنای ۹ و۴۴ و ۳۱ آمده است "اهوبیش" نام دارد كه به معنای "درمانگر زندگی" است. (اهو: زندگی، بیش: پزشك) همین واژه بعدها به "پزشك زندگی" برگردانده شد. "مانتره درمانی" از ویژگی پزشكی مغان بود.
در ایران باستان به حجامت اهمیت زیادی داه میشد. میتوان گفت علم طب سوزنی منشعب شده از حجامت است. اصول طب سوزنی و حجامت از آنجا گرفته شد كه در عصر قبل از تاریخ، متفكران متوجه شدند كه وقتی سربازان در میدان جنگ مورد اصابت چاقو، نیزه و شمشیر قرار میگیرند و زخمی بر میدارند، بسیاری از بیماریهایشان بهبود مییابد. این كشف بزرگ به آنها آموخت كه با فرو بردن سوزن و تیغ زدن میتوان برخی از امراض را شفا بخشید و به همین علت دو هزار و ششصد سال قبل از میلاد مسیح سوزنهای فلزی و شاخهای حجامت در ایران و چین وارد اصول مداوا گردیدند. پزشكان سنتی ایران نقاط متعددی از بدن را برای حجامت پیدا كرده و هر ناحیه را برای معالجه یك بیماری مخصوص، حجامت میكردند. چینیها نیز در بدن انسان ششصد نقطهی اسرار آمیز شناسایی كردند كه با تحریك آن نقاط به مداوای دردهای متفاوت میپرداختند.در زمان باستان بزرگترین دانشگاه جهان كه بتوان حتی آن را با معیارهای امروزی تطبیق داد، به نام گندی شاپور در اهواز بنا گردید. این دانشگاه در زمان شاپور اول ساخته شد و تا سه قرن پس از اسلام هم به حیات خود ادامه داد. گفته میشود كه بر سر این دانشگاه نوشته شده بود "فضیلت و دانش برتر از زور بازو و نیروی شمشیر است". در مورد بزرگی و گنجایش آن چیزی نمیدانیم ، فقط میدانیم كه تمام علوم آن زمان در این دانشگاه تدریس میشده، اما بیشتر شهرت این دانشگاه در جهان، به خاطر سطح علم پزشكی در آن است و بیمارستانهایی وابسته به این دانشگاه اداره میشد.دانشكدهای برای نجوم و رصدخانه هم در كنار آنها بوده است، زیرا علم ستارهشناسی برای درمان استفاده میشد. مكتب پزشكی دانشگاه گندی شاپور دنبال رو مكتب پزشكی یسنایی- مغانی مادستان ایران زمین بود و بوسیلهی مغان فرزانه اداره میشد.این دانشگاه در دورهی انوشیروان به معروفترین دانشگاه جهان تبدیل شد.
قوانین پزشكی در ایران باستان
در ایران تشكیلات منطقی وجود داشت و پزشكان از قوانین و دستورهای واحدی پیروی میكردند. وزیر بهداشت و درمان «دروستبد» نام داشت. به كسانی كه آمار پزشكی میگرفتند یا در تاریخچه بیماریها تحقیق و تفحص میكردند «آتروان» میگفتند. پزشكان باید هنگام كار با پارچهای تمیز جلوی دهان و بینی خود را میبستند كه به آن «پنام» میگفتند. رعایت بهداشت آب، خاك، هواو محصولات كشاورزی و از بین بردن تمام آلودگیهایی كه میتوانستند سبب بیماری شوند، بر عهده حكمرانان بود.یك پزشك باید نیك آموخته و در فن خود مهارت كامل داشته باشد، از ویژگی داروها كاملاً آگاه بوده و پیوسته در پی كامل كردن دانش خود باشد. به شكایت بیمار گوش كند و در شناسایی و افتراق دردها استاد باشد. همچنین پزشك باید شیرین زبان، نجیب، صبور، قانع، فروتن و قابل اعتماد باشد.محل زندگی، وضع لباس و خوراك پزشكان باید خوب، كافی و تمیز باشد. هر یك دارای یك اسب تندرو باشند تا در هنگام خطر به كمك بیمار بشتابند. پزشك باید به مقدار زیاد دارو و وسایل همراه خود داشته باشد. مزد پزشك بستگی به طبقه اجتماعی بیمار داشت و مردم حق درمان را بنا به میزان توانایی خود میپرداختند. حق درمان پادشاه و خانواده سلطنتی یك درشكه چهار اسبه، روسای لشكری، استاندار و فرمانداران درشكه یك اسبه، بازرگانان یك شتر، كشاورزان یك گوسفند و یا معادل آن سكههای رایج و مردم تنگ دست، رایگان درمان میشدند. یك پزشك هرگز نباید برای مزد بیشتر دوره درمان را افزایش دهد.قوانین پزشكی ایران باستان را الگود (تارخ پزشكی ایران) با فرمان پرآوازه «حمورابی» بابلی سنجیده است. دلیل این امر تعیین حق درمان، دادن جواز كار به پزشكان و مجازات پزشكانی بود كه مرتكب خطا میشدند.تاریخ پزشكان ایرانی بر استواری پایههای فرهنگی و علمی این مرز و بوم حكایت دارد. در موزه ملی، تاریخ علوم پزشكی ایران گوشهای از افتخارات نام آوران این علم را در بخشهای مختلف از جمله انسان شناسی، مردم شناسی، اسناد خطی و نسخ پزشكان، كحالی (چشم پزشكی)، داروخانه نظامی، پزشكی و دامپزشكی میتوان دید.
۱- مقالاتی است كه نویسندگان اوستائی در دوره های مختلف در وصف عوامل طبیعت مانند خورشید، ماه، آتش، آب و عوامل ماوراء الطبیعت و سایر علوم نگاشتهاند.
۲- به مناسبت روز بزرگداشت فردوسی (۲۵ اردیبهشت)
۱- اشو: مرد پاك طینت، مقدس و روشن ضمیر- بهشتی مقابل دوزخی
مژگان آقاجانیان
تاریخ پزشكی در ایران باستان:كلمه پزشك از واژهی «بیشه زه» به معنای «آسیب زدا» گرفته شده است. این واژه در زبان پهلوی به «بیشه زك» و بعدها به پزشك تبدیل شد. در اردیبهشت یشت[۱]پزشكان به ۵ دسته تقسیم میشدند.
۱- داتو بیشه زه یا دادپزشك: پزشكانی بودند كه در زمان شیوع بیماریهای واگیردار، مردم را با اصول بهداشت آشنا میكردند.
جالب است كه آن زمان، بین سطوح بهداشت و درمان به مرحله پیشگیری بیش از درمان اهمیت میدادند، چنانچه میبینیم قبل از تمام پزشكان به داتو بیشه زه اشاره شده است.
۲- كرتو بیشه زه یا جراح: پزشكانی بودند كه مسئول بستن استخوانهای شكسته، اصلاح جابجایی استخوان، دوختن و قطع كردن عضو آسیب دیده بودند.به گواهی شاهنامه، قدیمیترین عمل جراحی در تاریخ، عمل سزارین بوده است كه توسط آن رستم از رودابه زاده میشود.[۲]
بیــاور یكی خنجـــر آبگــــون یكـــی مـرد بینا دل و پر فســون
نخستین به می ماه را مست كــن ز دل بیـــم و اندیشه را پست كن
تو بنگر كه بینا دل افسون كند ز صنـدوق تا شیــر بیرون كند
بكـافد تهیــگاه سـرو سهــــی نباشـد مــر او را ز درد آگهــی
و زو بچه شیـــر بیــرون كشـد همـــه پهلـوی ماه در خون كشد
و زان پس بدوز آن كجا كرد چاك ز دل بیرونكـن ترس و تیمـار باك
گیاهی كه گویم تو با شیر و مشك بكوب و بكن هرسه در سایه خشك
بســای و بیـالای بر آن خستگیش ببیـنـی هم اندر زمان رستـگیش
بر آن مال از آن پس یكی پر من خجسته بود ســایهی فـر مـن
در این نه بیت تمام روشهای سزارین از بدنیا آمدن فرزند تا دوختن برش جراحی و مداوای آن شرح داده شده است. این روش از ایران به یونان برده شد و بعداً ژولیوس سزار، سردار بزرگ رومی به همین روش به دنیا آمد. از آنجائیكه سزار با وجود تعلقش به خانوادهی اشراف، در سیاست جانب مردم را میگرفت و در جنگ داخلی كه میان اشراف و عوام در روم جریان داشت، به طرفداری از توده مردم برخاست، در بین مردم محبوبیت خاصی پیدا كرد و روش زایمان وی به نام سزارین معروف گردید. در صورتیكه سزاوار بود این روش رستمین نام بگیرد.كما اینكه در خیلی از روستاهای ایران به این عمل رستمزایی میگویند.چندی پیش جمجمه دختر سیزده سالهای در شهر سوخته كشف گردید كه سابقه جراحی جمجمه در ایران را به پنج هزار سال پیش برگرداند. پیش از كشف این جمجمه، طولانیترین جراحیها بر روی جمجمه در ایران باستان، جراحیهایی بود كه با اهداف جادویی و آئینی هم بر روی مردگان و هم زندگان صورت میگرفته است.كشف این جراحی كه برای درمان بیماری هیدروسفال انجام شده بود، سابقه اینگونه جراحیهای درمانی را چند هزار سال عقبتر برد.
۳- اشو بیشه زه یا اشو[۳] پزشك: به پزشكانی گفته میشد كه بوسیله اشوئی (راستی و پاكی) آسیب زدائی میكردند.
در شاهنامه فردوسی از نوش دارو، زخمبندی و بخیه زدن زخمهای عمیق خنجر، تیر و شمشیر سخن زیاد به میان آمده است.
«سینای حكیمپور» پسر «اهوم ستوت» پزشكی بود كه در دورهی خود از نظر حكمت و دانش بینظیر بود و شاگردان زیادی را آموزش داد. هم او بود كه در شاهنامه با نام سیمرغ مظهر عقل، دانایی، توانایی شهرت یافت. كسی كه رودابه را به هنگام زائیدن رستم از درد رهاند، زال پهلوان نامدار شاهنامه را پروراند و همواره یاریگر او در لحظات سخت زندگی بود. رهنمونهای او هم پزشكی بود و هم ایزدی و هر گره كوری را میگشود. انتخاب نام سیمرغ برای سینای حكیم پور به دلیل شباهت نقش پزشك در میان انسانها با سیمرغ در میان پرندگان بوده است. سیمرغ در ادبیات فارسی دارای شهرت میباشد و مدتها نه تنها در نزد ایرانیان باستان دارای تقدس و ارزش خاصی بوده، بلكه در فرهنگ و رسوم ایرانیان پس از اسلام نیز جایگاه ویژهای داشته است. در منطق الطیر عطار، سیمرغ راهبر، رهبر و جلوهگاه وحدت مرغان دیگر است. عطار در سیمرغ به عنوان پزشك بزرگی یاد كرده كه شاگردان زیادی داشته و به آنها فلسفه و پزشكی میآموخت، سپس شاگردان او در سراسر جهان پراكنده شدند و به آموزش پزشكی و درمان پرداختند. شهاب الدین سهروردی در رساله «سفیر سیمرغ» میگوید: «سفیر او خفتگان را بیدار كند، سایه او درمانگر دردها و رنجهاست». كلمه سینا از واژه «سئنه» گرفته شده كه همان سیمرغ است.
۴- اورو بیشه زه یا اورو پزشك: به آن دسته از پزشكانی اطلاق میشد كه از خواص گیاهان آگاه بودند و به روش گیاه درمانی طبابت میكردند- نخستین پزشكی كه توسط گیاه بیماران را درمان كرد، پور آبتین بود. در بندهش آمده است «هر بیماری را یك گیاه درمان بخش است و هر داروئی را آفریدگان برای از بین بردن درد میخورند. یزدان پاك ده هزار گیاه درمان بخش به سود بشر آفرید و به آن خاصیت شفا دهندگی داد». اهورا مزدا فریدون را از خواص نباتات و گیاهان درمان بخش آگاه كرد و او نیز اسرار گیاهان را به بقیه آموخت.
آریاییها گیاه «هوم» را به عنوان مفیدترین و مهمترین گیاه گیتی میشناختند.«هوم» نام پزشكی بزرگ و كاشف گیاه «هوم» بوده كه به نام خودش معروف شده است. این گیاه دارای ساقهی كوتاه و پر گره بوده كه شیره سفیدی داشته و در كوههای ایران و افغانستان میروئیده است. ساقه آن را موبد به هنگام تلاوت آیات اوستا میكوبیده، شیره آن را با آب زر مخلوط میكرده و همه به عنوان اكسیر جاودانگی از آن مینوشیدهاند.این گیاه به واسطه خواص بیشمارش مقدس شمرده شده است و جمشید، فریدون و ترت كه هر سه پدران پزشكی ایران به شمار میآیند، از آن برای تسكین و درمان دردها استفاده میكردند.
هشتاد نوع داروی گیاهی و عصارههای میوهای در دانشگاه گندی شاپور به كار میرفت. ایران از مهمترین كشورهای گیاه پزشكی به شمار میآمده و در كتابهای عربی و یونانی نام ایرانی گیاهان باید نوشته میشد.
۵- مانتره بیشه زه یا مانتره پزشك: این نوع درمان (كه اتفاقاً این روزها بسیار به آن توجه شده است) بوسیله مغان فرزانهٔ مادستان انجام میشد. مغی كه مانتره درمان میكرد، چنانكه در یسنای ۹ و۴۴ و ۳۱ آمده است "اهوبیش" نام دارد كه به معنای "درمانگر زندگی" است. (اهو: زندگی، بیش: پزشك) همین واژه بعدها به "پزشك زندگی" برگردانده شد. "مانتره درمانی" از ویژگی پزشكی مغان بود.
در ایران باستان به حجامت اهمیت زیادی داه میشد. میتوان گفت علم طب سوزنی منشعب شده از حجامت است. اصول طب سوزنی و حجامت از آنجا گرفته شد كه در عصر قبل از تاریخ، متفكران متوجه شدند كه وقتی سربازان در میدان جنگ مورد اصابت چاقو، نیزه و شمشیر قرار میگیرند و زخمی بر میدارند، بسیاری از بیماریهایشان بهبود مییابد. این كشف بزرگ به آنها آموخت كه با فرو بردن سوزن و تیغ زدن میتوان برخی از امراض را شفا بخشید و به همین علت دو هزار و ششصد سال قبل از میلاد مسیح سوزنهای فلزی و شاخهای حجامت در ایران و چین وارد اصول مداوا گردیدند. پزشكان سنتی ایران نقاط متعددی از بدن را برای حجامت پیدا كرده و هر ناحیه را برای معالجه یك بیماری مخصوص، حجامت میكردند. چینیها نیز در بدن انسان ششصد نقطهی اسرار آمیز شناسایی كردند كه با تحریك آن نقاط به مداوای دردهای متفاوت میپرداختند.در زمان باستان بزرگترین دانشگاه جهان كه بتوان حتی آن را با معیارهای امروزی تطبیق داد، به نام گندی شاپور در اهواز بنا گردید. این دانشگاه در زمان شاپور اول ساخته شد و تا سه قرن پس از اسلام هم به حیات خود ادامه داد. گفته میشود كه بر سر این دانشگاه نوشته شده بود "فضیلت و دانش برتر از زور بازو و نیروی شمشیر است". در مورد بزرگی و گنجایش آن چیزی نمیدانیم ، فقط میدانیم كه تمام علوم آن زمان در این دانشگاه تدریس میشده، اما بیشتر شهرت این دانشگاه در جهان، به خاطر سطح علم پزشكی در آن است و بیمارستانهایی وابسته به این دانشگاه اداره میشد.دانشكدهای برای نجوم و رصدخانه هم در كنار آنها بوده است، زیرا علم ستارهشناسی برای درمان استفاده میشد. مكتب پزشكی دانشگاه گندی شاپور دنبال رو مكتب پزشكی یسنایی- مغانی مادستان ایران زمین بود و بوسیلهی مغان فرزانه اداره میشد.این دانشگاه در دورهی انوشیروان به معروفترین دانشگاه جهان تبدیل شد.
قوانین پزشكی در ایران باستان
در ایران تشكیلات منطقی وجود داشت و پزشكان از قوانین و دستورهای واحدی پیروی میكردند. وزیر بهداشت و درمان «دروستبد» نام داشت. به كسانی كه آمار پزشكی میگرفتند یا در تاریخچه بیماریها تحقیق و تفحص میكردند «آتروان» میگفتند. پزشكان باید هنگام كار با پارچهای تمیز جلوی دهان و بینی خود را میبستند كه به آن «پنام» میگفتند. رعایت بهداشت آب، خاك، هواو محصولات كشاورزی و از بین بردن تمام آلودگیهایی كه میتوانستند سبب بیماری شوند، بر عهده حكمرانان بود.یك پزشك باید نیك آموخته و در فن خود مهارت كامل داشته باشد، از ویژگی داروها كاملاً آگاه بوده و پیوسته در پی كامل كردن دانش خود باشد. به شكایت بیمار گوش كند و در شناسایی و افتراق دردها استاد باشد. همچنین پزشك باید شیرین زبان، نجیب، صبور، قانع، فروتن و قابل اعتماد باشد.محل زندگی، وضع لباس و خوراك پزشكان باید خوب، كافی و تمیز باشد. هر یك دارای یك اسب تندرو باشند تا در هنگام خطر به كمك بیمار بشتابند. پزشك باید به مقدار زیاد دارو و وسایل همراه خود داشته باشد. مزد پزشك بستگی به طبقه اجتماعی بیمار داشت و مردم حق درمان را بنا به میزان توانایی خود میپرداختند. حق درمان پادشاه و خانواده سلطنتی یك درشكه چهار اسبه، روسای لشكری، استاندار و فرمانداران درشكه یك اسبه، بازرگانان یك شتر، كشاورزان یك گوسفند و یا معادل آن سكههای رایج و مردم تنگ دست، رایگان درمان میشدند. یك پزشك هرگز نباید برای مزد بیشتر دوره درمان را افزایش دهد.قوانین پزشكی ایران باستان را الگود (تارخ پزشكی ایران) با فرمان پرآوازه «حمورابی» بابلی سنجیده است. دلیل این امر تعیین حق درمان، دادن جواز كار به پزشكان و مجازات پزشكانی بود كه مرتكب خطا میشدند.تاریخ پزشكان ایرانی بر استواری پایههای فرهنگی و علمی این مرز و بوم حكایت دارد. در موزه ملی، تاریخ علوم پزشكی ایران گوشهای از افتخارات نام آوران این علم را در بخشهای مختلف از جمله انسان شناسی، مردم شناسی، اسناد خطی و نسخ پزشكان، كحالی (چشم پزشكی)، داروخانه نظامی، پزشكی و دامپزشكی میتوان دید.
۱- مقالاتی است كه نویسندگان اوستائی در دوره های مختلف در وصف عوامل طبیعت مانند خورشید، ماه، آتش، آب و عوامل ماوراء الطبیعت و سایر علوم نگاشتهاند.
۲- به مناسبت روز بزرگداشت فردوسی (۲۵ اردیبهشت)
۱- اشو: مرد پاك طینت، مقدس و روشن ضمیر- بهشتی مقابل دوزخی
مژگان آقاجانیان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست