چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
من سالار عقیلی هستم و ایشان آقای شجریان
تفكر اصلی من كار استاد بنان، محجوبی و سبك آواز و اصالتی است كه ما در موسیقی ایران سراغ داریم، مثل كارهای گلها. عشق من آنهاست. مثل «من از روز ازل» مثل «كاروان» بنان، عشق من اینجور كارهاست. وقتی به من پیشنهادی میدهند برای اجرا، من مثل یك بازیگر هستم. باید بتوانم اجرا كنم. نباید كلیشه بشوم. مثل اینكه اكبر عبدی بگوید كه من باید فقط فیلمهایی را بازی كنم كه مردم بخندند.
او «مادر» را بازی كرد كه اصلا خنده كه نداشت هیچ، مردم گریه هم میكنند. این توانایی یك بازیگر را میرساند كه میتواند كلیشه نشود. هر كاری كه بهزعم من قشنگ جلوه بكند، میخوانم. كار آقای طهماسبی به من پیشنهاد شد و من خواندم با وجود آنكه عشق من آهنگهای سبك بنان است. وقتی كارهای ایشان را شنیدم خوشم آمد و دیدم به عنوان یك كار نو، قشنگ است و هر كس دیگری هم كاری را بیاورد كه قشنگ باشد، میخوانم.
▪ برای خواننده شدن و خواننده بودن، لازم است آدم خصلت درونی خاصی داشته باشد؟
كل آواز از صدای طبیعت و صدای پرندگان وارد كار انسان شده. در واقع بهنوعی تقلید انسانها بوده از بلبلها و قناریها و كل پرندگان و بعد وارد موسیقی شده به صورت آواز. آن خصلتها كه شما میفرمایید هم بله. كسی كه میخواهد آواز جدی موسیقی ایرانی را دنبال كند باید حتما یك خصلتهای درونی داشته باشد كه بقیه ندارند. اگر بخواهد آوازش به دل بنشیند وگرنه همه میتوانند بروند آواز یاد بگیرند و بخوانند. من در همین آموزشگاه خودم شاید ۴۰ نفر شاگرد دارم كه در طول هفته میآیند و میروند.
از بین اینها شاید دو، سه نفرشان بتوانند بعدا این كار را به صورت حرفهای دنبال كنند. بقیهشان یا به صورت تفننی میآیند یا میآیند برای آشنایی با ردیفها، یكی میآید میخواهد خواننده بشود و یكی هم شاید میخواهد خواننده پاپ بشود. كسی كه موسیقی سنتی بلد باشد میتواند موسیقی پاپ بخواند ولی كسی كه پاپ میخواند نمیتواند موسیقی اصیل را اجرا كند. گذشته از آواز و در كنار آواز یكسری خصلتهایی هست كه درونی است. بیشتر تامل و تفكر در زمینه موسیقی است و باید یك مقداری فضای فكری آدمها یكطوری باشد كه بتوانند موسیقی اصیل كار كنند.
▪ فضای فكری شما چطور بود وقتی رفتید سراغ موسیقی؟
من شاید از هشت سالگی میخواندم، ولی نه آواز، ترانه، تصنیف، چیزهایی كه مرسوم بود و خوانندهها میخواندند. برای خودم میخواندم. فكر هم نمیكردم كه روزی قرار است این كار را به صورت جدی دنبال كنم. از هفت سالگی پیانو میزدم به تشویق مادرم و برادرم كه پیانو و ارگ میزد.
ارگ كه میگویم، منظورم این ارگهایی نیست كه امروزه هست و یك دكمه را میزنند و كارها را خودش انجام میدهد، به این صورت نیست. آن زمان ارگهای دوطبقهای بود در منزل ما كه آقای انوشیروان روحانی این ارگهای مبله را وارد ایران كرده بودند. برادرم علاقه پیدا كرده بود به آن و پدرم برایش خریده بود. در واقع یك پیانوی دوطبقه بود چون هیچ كاری نمیكرد و نه ریتمی داشت به آن صورت و نه صدای عجیب و غریبی درمیآورد.
برادرم عاشق موسیقی بود و هنوز هم هست و اصلا موسیقی سنتی را دوست ندارد. میخواهم بگویم من از هفت سالگی، یعنی تقریبا ۲۳ سال پیش آنی شروع كردم به ارگ زدن و پیانو زدن. آن ارگ را میزدم یعنی یك پیانوی دوطبقه میزدم. دارم توضیح میدهم كه كسانی كه روزنامه شما را میخوانند به ذهنشان ارگهای امروزی نیاید.
به هر حال پیانو میزدم و بعد كه بزرگتر شدم و خانواده این علاقه را در من دیدند من را به هنرستان موسیقی فرستاد. البته قبل از آن با سازهای مختلف جسته و گریخته آشنا شده بودم. در سال ۷۲ مادرم مرا به هنرستان موسیقی سوره فرستادند و در آنجا با اساتید مختلف موسیقی ایرانی مثل استاد امیر بیداریان، آقای رضا مهدوی، آقای جهانگیر مهرپروران و استاد درویشرضا منظمی و همچنین با سازهای مختلف دیگر مثل سهتار، سنتور، كمانچه، دف و تنبك آشنا شدم. اینها را نمیشناختم چون در خانه ما بیشتر صدای موسیقی پاپ میآمد چون برادرم خیلی علاقهمند بود. ورود من به هنرستان موسیقی خیلی كمك كرد به عوض شدن تفكرم نسبت به موسیقی.
▪ یعنی نگاهتان به موسیقی عوض شد و به پیانو و ترانه تغییر جهت داد؟
بله، دقیقا. آمدم سمت آواز. سال ۷۲ وارد هنرستان شدم و تقریبا حدود سه ماه بعد از ورودم به هنرستان رفتم در كلاس آواز استاد صدیق تعریف ثبتنام كردم. در مدت شش سال یعنی تا حدود سال ۷۸ خدمت ایشان تلمذ كردم و واقعا درسها و نكات زیادی را از ایشان یاد گرفتم و میتوانم به جرات بگویم هر چه دارم از استاد تعریف دارم. ایشان تنها استاد من در زمینه آواز است.
البته اساتید دیگری هم در كنار ایشان بودند كه به گردن من حق دارند. مثل استاد قنبری و خیلیهای دیگر. مثل جهانگیر مهرپروران كه در هنرستان به ما آموزش میدادند ولی به هر حال من هر چه دارم از استاد تعریف دارم. از سال ۷۲ نگاهم به موسیقی عوض شد. باید همیشه یك نفر باشد كه به جوان شناخت بدهد. تا وقتی كه نشناسی هیچوقت به دنبالش نمیروی. اگر میخواهی غذایی را بخوری، میگویند بیا یك كم بخور، اگر خوشت نیامد نخور. شما نمیتوانی نخورده بگویی كه بدم میآید. باید حتما آن را انتخاب كنی، اگر خوردی و بدت آمد، میگذاری كنار و اگر خوشت آمد مشتریاش میشوی.
▪ سال ۷۲، ۲۰ سالتان بود؟
نه، من متولد ۵۶ هستم. ۵۶ تا ۷۲ میشود ۱۶ سال. ۱۶ ساله بودم كه رفتم هنرستان و كلاس استاد صدیق تعریف. داشتم این را میگفتم كه اینكه جوانها كمتر میروند به سمت موسیقی سنتی به خاطر عدم شناختشان است. در مورد ساز و آواز شناخت ندارند.
هیچ رسانهای هم نیست كه تاثیر تلویزیون را داشته باشد و به آنها نشان بدهد. تلویزیون كه ساز را نشان نمیدهد، جوان از كجا بداند كه ساز خوب است یا بد. او میرود دنبال چیزهایی كه میبیند و بنابراین میرود سراغ سازهایی كه میبیند. وقتی همه آزاد باشند و تلویزیون سازها را نشان بدهد آن وقت میتواند انتخاب كند كه برود سراغ موسیقی سنتی یا كلاسیك یا پاپ. هر چیز باید سر جای خودش باشد، مثل سابق كه گلهای رنگارنگ بود، قوامی بود، شهیدی بود و همه بودند. هركس هر چه میخواست انتخاب میكرد.
میگویید هر چیز سر جای خودش. پس به طبقهبندی در موسیقی قائل هستید. همان موقع موسیقی كوچه و بازار هم بود، موسیقی كلاسیك جدیتر، سنتی، پاپ و همه چیز و هركس مطابق با سلیقه رفتاری و اجتماعی خودش نوع خاصی از موسیقی را انتخاب میكرد...
بله، دقیقا. ولی ما الان تكلیفمان با خودمان مشخص نیست.
فكر میكنم یكی از علتهایی كه برای این مساله وجود دارد، این است كه همه صداها شبیه به هم شدهاند حتی سنتیها.
... من قبول نمیكنم. برای اینكه كاری كه من دارم میكنم فكر نمیكنم هیچ شباهتی با هیچ موسیقی دیگری داشته باشد.
لابد میدانید كه خیلیها میگویند خیلی از خوانندههای جوان ما میخواهند شبیه به آقای شجریان بخوانند از جمله خود شما. البته اینكه آقای شجریان خواننده كاملی است...
▪ ... من یك چیزی به شما بگویم. اگر یك ماشینی تولید بشود كه امكانات بنز را داشته باشد، شما آن را پس میزنید؟ خوب است یا بد است؟ مثل پیكان تولید شود بهتر است یا مثل بنز؟
نه. من پس نمیزنم ولی بگذارید طور دیگری بگویم. وقتی كه شجریان میخواند، محمودی خوانساری هم میخواند، گلپا هم میخواند، شهیدی هم میخواند و خیلیهای دیگر و هركس كه میخواند شبیه به خودش بود. آن موقع هم بنز بود، بیامو بود و ماركهای دیگر. همه دنبال این نبودند كه بنز شوند. اما الان همه میخواهند بنز باشند.
برای اینكه آن موقع آنها همه خوب بودند. تمام آنها كه شما مثال میزنید و قوامی، ادیب خوانساری و بنان. هركدام قطبی بودند. هركدام وزنهای در موسیقی بودند و آقای شجریان هم در كنار آنها بود. ولی الان یك وزنه داریم در آواز، وزنهای كه بتوان به عنوان یك خواننده كامل در نظر داشت. هستند كسان دیگر كه خیلی كار كردند و استادند اما مسلما آدم دوست دارد برود سراغ كسی كه بهتر است. من اگر بتوانم مثل آقای شجریان بخوانم افتخار میكنم.
▪ شبیه به آقای شجریان شدن كه خوب نیست...
چرا نیست. یك نقاش میرود در طبیعت، مینشیند و عین آن طبیعت را دوباره میكشد. البته این نظر آنهاست كه میگویند من شبیه استاد شجریان میخوانم ولی نظر من این نیست و مردم هم این را نمیگویند. شاید كسانی باشند كه گوششان درست نمیشنود و این را میگویند. این نظر شخصی شماست. دلیلی ندارد كه شما از یك غذا خوشتان بیاید و من هم خوشم بیاید.
بله. مطمئنا این نظر شخصی من است و البته نظر خیلیهای دیگر كه همایون شجریان، شما، حمیدرضا نوربخش، شاهمحمدی و چند نفر دیگر میخواهند و سعی میكنند شبیه آقای شجریان بخوانند...
شما میتوانید نوارهای من را گوش كنید و ببینید كه شبیه به خودم هستم.
▪ شما كه حتی حالتهایتان هم شبیه شده است.
حالتها شاید.
▪ حتی حالت نشستن و ادا كردن كلمات و تكان دادن دست.
هیچ شباهتی بین صدای من و استاد شجریان وجود ندارد. شاید در حالتها باشد و آن هم فقط حالت خواندن است.
تن صدا درست، چون صدایتان در فراز خیلی دور میشود از حالت صدای استاد شجریان.
تونالیته و حجم آن كاملا فرق میكند.
این به آن علت است كه به هر حال دو نفر آدم با همدیگر فرق میكنند. با این حال اینكه با فرق بین تونالیته و حجم و متفاوت بودن حال و هوای صدا و آهنگها، باز این به ذهن میآید كه شما میخواهید شبیه به آقای شجریان باشید قضیه را خیلی پیچیدهتر میكند...
یك چیز دیگر هم ممكن است. من ۲۰ سال است كه میخوانم و ۱۲ سال است كه به صورت جدی میخوانم. شاید در شروع كارم این حالت بوده و مردم هنوز آن را به خاطر دارند ولی الان فكر میكنم صدایم شخصیت مجزایی پیدا كرده است كه صدای سالار عقیلی است و نظر خیلیهای دیگر هم هست.
هفت، هشت سال پیش را قبول دارم كه سعی میكردم مثل استاد شجریان بخوانم و امیدوارم كه موفق بوده باشم چون اگر بتوانم این كار را بكنم باعث افتخار است ولی نمیشود و این كار دستیافتنی نیست و هركس هم كه بتواند این كار را بكند لابد یك استعداد خارقالعاده دارد. به نظر من هیچكس نتوانسته است این كار را بكند.▪ از وقتی كه همایون شجریان شروع كرد به خواندن شما تصمیم گرفتید كه دیگر مثل آقای شجریان نخوانید؟
نه. من اصلا سعی نمیكردم مثل آقای شجریان بخوانم. شاید اوایل كارم آن هم به صورت ناخودآگاه این كار را كرده باشم. همیشه دوست داشتم خودم باشم.
▪ نمیشود دیگر روی این قضیه تاكید كرد چون به هر حال شما فقط ۳۰ سال دارید و طبیعی است كه در یك دوره از كارتان این تقلید را داشته باشید...
بله، دقیقا. ممكن است مال آن دوره باشد كه من یك مقداری تحتتاثیر استاد شجریان بودم ولی الان و امروز اینطور نیست. من در همین اردیبهشتماه سه شب كنسرت داشتم و شما میتوانید از آنهایی كه آمدند سوال كنید. نوارها هم هست. میتوانید ببینید و بشنوید و مقایسه كنید. ببینید الان شباهتی هست یا نه. میدانم كه نیست.
▪ شما هیچوقت شاگرد آقای شجریان بودید؟
مستقیم نه. ولی شاگرد نواری استاد شجریان بودم. من افتخار میكنم شاگرد ایشان باشم ولی ایشان فرصت این را كه به من درس بدهند نداشتند برای همین من هیچوقت نتوانستم خدمت ایشان برسم. افتخار من است كه همین الان استاد من را بپذیرند و اگر این اتفاق بیفتد من با سر میروم. تا حالا نشده. البته از راهنماییهایشان استفاده كردم. نوارها هم كه هست بنابراین من شاگرد نواری ایشان هستم و از روی نوارهای ایشان سعی كردم كه حالتها و تكنیكهای ایشان را در كار خودم بگنجانم.
▪ نوارهای طاهرزاده و ظلی را چطور؟
سبك طاهرزاده را دوست دارم ولی كار نكردم. ظلی را هم كار نكردم. من سبك بنان را دوست دارم و روی این سبك كار كردم.
باشد. میرویم سراغ اركستر ملی كه شما اخیرا در آن به عنوان خواننده اجرا داشتهاید. فكر میكنم صرفا خواننده سنتی بودن برای اجرا در اركستر ملی كافی نیست. درست است؟
بله، دقیقا.
▪ فكر میكنم نوع اجراهای اركستر ملی و تفكر حاكم بر آن طوری است كه به نظر میرسد امتداد موسیقی دهه ۳۰ و ۴۰ موسیقی ایران است و در آن خوانندگانی كه صدای خاص، شفاف و بهاصطلاح بزمیتری داشته باشند موفقتر هستند. خودتان فكر میكنید چه اندازه در این كار موفق بودهاید؟
خودتان میگویید اركستر ملی. اركستر ملی یعنی برای یك ملت. نه فقط موسیقیای كه برای كسانی باشد كه موسیقی صرفا سنتی دوست دارند. باید طوری باشد كه همه اقشار مردم از آن لذت ببرند نه اینكه فقط بنده و شما از آن لذت ببریم كه در كار حرفهای موسیقی هستیم.
▪ فكر میكنید تا به حال این اتفاق افتاده؟
فكر میكنم بله. در كنسرت اخیر دیدهام كه همه اقشار مردم آمدهاند و لذت بردهاند. میتوانید بروید از كسانی كه در این سه شب آمدهاند بپرسید.
▪ با توجه به اینكه در اینجا رهبری كار با آقای فخرالدینی بود آیا در اینجا در نحوه خواندنتان تغییر لازم را ایجاد میكنید تا مناسب حال و هوای این اركستر باشد؟
همه ما تلاشمان این است كه از كلیشه شدن پرهیز كنیم. من دوست ندارم بگویید سالار عقیلی فقط بلد است با اركستر ملی كار كند. شما یك بازیگر مثل اكبر عبدی را در نظر بگیرید. اكبر عبدی هنرپیشه را بازی كرده. اكبر عبدی اخراجیها را بازی كرده، اكبر عبدی مادر را بازی كرده، پرویز پرستویی لیلی با من است را بازی میكند، چون من رشتهام تئاتر است این مثالها را میزنم. یك جا میآید در مارمولك معمم میشود دلیل نمیشود كه به او بگویید تو باید فقط یك شكل خاص باشی.
▪ درست است. ولی متفاوت است. مثلا شما برای خواندن در اركستر ملی چه چیز را تغییر دادید و چهكار كردید؟
من چیزی را تغییر ندادم. چند تا از آهنگها را خود من آوردم به اركستر، یعنی در واقع شروع كار من با اركستر ملی اینطور بود كه من سه، چهار تا آهنگ داشتم كه به استاد فخرالدینی پیشنهاد دادم و ایشان هم پذیرفتند و بچهها برای اركستر تنظیم كردند و اجرا شد. تفكر و علاقه خود من این آهنگهای قدیمی است.
▪ این آهنگها كار چه كسانی بود؟
یكی كار عبدالحسین برازنده بود به نام «جفای گلچین»، یكی دیگر «صبحگاهان» بود كار آقای ركنالدین خانمختاری، یك كار هم بود كه كار خانم «فخری ملكپور» بود كه به یاد استاد احمد عبادی بود به نام «چرا خاموشی؟» كه در دستگاه همایون اجرا شد و دو، سه تا كار دیگر. یكی، دو كار را هم بچهها برایم ساختند از شاگردان استاد فخرالدینی و از بچههای بااستعداد اركستر ملی ایران. من اینطوری وارد اركستر شدم. تفكر من آن كارهای قدیمی است ولی میگویم هنرمند نباید كلیشه شود. هنرمند باید هرچه را كارگردان هنری كار از او خواست اجرا كند به شرطی كه از آن مرزها خارج نشود. تفكر من اینطور كارهاست.
▪ كار با آقای ارشد طهماسبی كه كار اولتان بود. درست است؟
بله. اولین كاستم بود. دومین كاستم هم با آقای ارشد طهماسبی بود به نام «سایههای سبز» و سومین كار من هم با گروه دستان است كه كاری است از آقای سعید فرجپوری. به من پیشنهاد دادند و من هم اجرا كردم. كارهای بسیار زیبایی است و من لذت بردم و خواندم.
▪ ولی خواندن در اركستر ملی برایتان یك فرصت بود و به این فكر نكردید كه از آهنگها خوشتان بیاید یا نه. درست است؟
عرض كردم كه بسیاری از آهنگها را خودم دادم به استاد فخرالدینی. شروع كار من در اركستر ملی هم در واقع از اینجا شروع شد كه من آمدم و با استاد فخرالدینی صحبت كردم و گفتم كه چند آهنگ قدیمی دارم و ایشان هم خیلی استقبال كردند و این كار انجام شد.
▪ یكسری كارهای قدیمی را هم در رادیو اجرا كردید كه آنها هم فكر میكنم بهعنوان بهترین كارهای پارسال صداوسیما انتخاب شد، درست است؟
بله. كار برگزیده سال ۸۵ انتخاب و برنده لوح شد.
▪ به عنوان بهترین آهنگساز یا خواننده؟
به عنوان كار جمعی. آن مجموعه قرار است توسط سروش منتشر شود و من دقیقا در جریان نیستم. شش تصنیف است كه بسیار زیباست. كار استاد طالع همدانی است. عشق من آن آثار است. تنظیم آن، كار آقای مهران مهرنیاست كه خیلی خوب است.
البته با توجه به نگاه آقای مهرنیا، مثل قدیم، آنسامبلی است كه همه با هم مینشستند و اجرا میكردند و همه یك ملودی را اجرا میكردند. قدیم اینطور بود و آقای مهرنیا هم میخواستند كه این كار به همان صورت و شكل قدیمی آن اجرا شود و یك صدا شنیده شود به خاطر آنكه سنتها و ارزشهای آن كار بیشتر حفظ شود. ایشان آن كارها را بهسختی جمعآوری كرده و بازسازی كرد و زحمت خیلی زیادی برای آن كشید.
▪ كار بعدیتان چیست؟
احتمالا نوار اركستر ملی ایران باشد یا كاری به نام «سعدینامه» با آقای ارشد طهماسبی یا گروه دستان.
یك چیز بگویم. به نظرم مقایسه بازیگر و خواننده درست نیست. چون یك خواننده همه جا خودش است و زیاد ربطی به كاری كه میكند ندارد.
چون رشته من تئاتر هست، خواستم یك مقایسه بكنم.
▪ نمیخواهید بازیگری كنید؟
نه. فقط به خاطر علمش بازیگری خواندم.
آرش نصیری
منبع : روزنامه هممیهن
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست