سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

آواز خوان طاس


آواز خوان طاس
همایش دوروزه تئاترشناسی «اوژن یونسكو» نمایشنامه نویس پرآوازه فرانسوی چندی پیش در تالار شهید آوینی دانشكده هنرهای زیبای پردیس دانشگاه تهران برگزار شد.
در آغاز این همایش فیلمی از زندگی و آثار این نمایشنامه نویس معاصر با ترجمه و توضیحات پروفسور احمد كامیابی مسك به نمایش درآمد. در این فیلم گوشه هایی از آثار یونسكو مانند درس، شاه می میرد، كرگدن ، صندلی ها، آواز خوان طاس و... به نمایش درآمد و آنگاه با طرح دیدگاه های یونسكو صاحب نظران به نقد و بررسی آثارش پرداختند.
***
«اوژن یونسكو» به عنوان یك نویسنده آوانگارد، سعی دارد تا از میان رویاها، اضطرابها و امیال مبهم خود، تصویر واقعی دنیا را منعكس كند.
احمد كامیابی مسك، با بحث درباره نقد نمایشنامه های اوژن یونسكو گفت: نمایشنامه های اوژن یونسكو با قواعد ارسطویی و عادات رایج در جهان آن روز توافقی نداشت و به همین دلیل او اسم تئاترش را «نا تئاتر» گذاشته است كه خصوصیات تئاتر كلاسیك را ندارد ولی به هیچ وجه تئاتر یونسكویی، پوچ و یا ابزورد نیست ، بلكه او خود ضد جریان پوچی، یأس و ناامیدی است.
وی سپس به تئاتر آوانگارد و شكل گیری آن اشاره كرد و گفت: تئاتر آوانگارد از سال ۱۹۵۰ و با تعدیل فرضیه ها و نوشته های ژاری و... شكل می گیرد و ساختارهای تئاتر كلاسیك را در هم می شكند و افرادی چون بكت، ژنه و یونسكو از پیروان این تئاتر هستند كه در میان آنها بیش از همه یونسكو به آوانگارد بودن خود اعتراف می كند.
وی كه در همایش اوژن یونسكو سخن می گفت، افزود: در این میان عنوانهای متعددی چون تئاتر سوررئالیست، تئاتر ناب، نو، نوتئاتر، فراتئاتر، پوچ و ابزورد هم به یونسكو و نمایشنامه های او نسبت داده شد. كامیابی در ادامه به خصوصیت نویسندگان آوانگارد اشاره كرد و گفت: این نویسندگان غالبا تربیت شده دانشگاه های خارجی بودند و همگی در فرانسه پناهنده شده بودند و به همین دلیل به زبان فرانسه و نه زبان مادری شان می نوشتند و به نوعی تحت تاثیر تفكرات آنتون آرتو و آنودژاری بودند.
وی ادامه داد: نویسندگان آوانگارد درمیان موضوعات و به كارگیری زبان از شهامت زیادی برخوردار بودند و چون تابع فرهنگستان فرانسه نبودند، هیچ كس نمی توانست بر آنها سخت بگیرد، اما این نویسندگان از طرفی اهل تجمل گرایی و زندگی لوكس نبودند و كمتر به مسائل مادی توجه داشتند و بیشتر نسبت به مسائل انسانی و اجتماعی متعهد بودند.
این مدرس تئاتر وجود ساختار منظم و منسجم را از دیگر ویژگی های این نمایشنامه نویسان دانست و گفت: نبوغ این افراد در نگاه تیزشان بود، زیرا كه نوشتن برای آنها تنها راه زندگی كردن بود.
مترجم نمایشنامه «شاه می میرد» در ادامه این نشست درباره ویژگی های تئاتر آوانگارد گفت: در اكثر نمایشنامه های آوانگارد وحدتهای چهارگانه تئاتر كلاسیك به طور كامل رعایت نمی شود و موضوع نمایشنامه ها از درگیری های عاطفی به درگیری های اجتماعی، سیاسی، درونی و شخصی نویسندگان از مسائل هستی بدل می شود.
كامیابی خاطرنشان كرد: گفتگوهای این افراد كوتاه و دور از زبان ادبی است و بر عكس شرح صحنه ها زیاد و كنش بیشتر از گفتار است، زیرا كه این نویسندگان با وجود تسلط كافی بر زبان و ادبیات فرانسه نمی توانستند و نمی خواستند كه به اندازه یك ادیب كلاسیك از زبان فرانسه استفاده كنند.
وی دیگر ویژگی تئاتر آوانگارد را تاكید بر نورپردازی دانست و افزود: با توجه به پیشرفت های فنی نور، نورپردازی یكی از عناصر مهم صحنه شد و نویسندگان آوانگارد برای اجرای دقیق نمایشنامه هایشان در بسیاری از موارد چندین نوع میزانسن را پیشنهاد داده اند، حتی در مورد لباس و نوع بازی نیز نظراتی را مطرح كرده اند، زیرا كه آنها اشراف كامل بر كاربرد دكور، نور و... داشته اند.
وی همچنین درباره مضمون نمایشنامه های یونسكو و هم عصرانش گفت: شخصیتهای نمایشی این افراد، آدمهای مشخصی نیستند و اغلب گذشته ای ندارند بلكه آنها آدمهای ساده و طبیعی هستند كه انتقادهای اجتماعی را مطرح می كنند و المان و نماد در توضیح آنها نقش عمده ای دارد.
كامیابی با تاكید بر این نكته كه بدون شناخت زندگی نویسندگان آوانگارد، تحلیل و درك نمایشنامه های آنها، سخت است، گفت: بسیاری از منتقدان به دلیل عدم شناخت زندگی یونسكو بر كارهای او می تازند و لقب پوچ گرا را به او می دهند، در صورتی كه اثر یونسكو یك جهان زنده است كه سعی در باوراندن واقعیت زندگی به تماشاگران خود دارد.
●تئاتر دلهره و اضطراب
قطب الدین صادقی گفت: «اوژن یونسكو» از مسائلی صحبت می كند كه ما آنها را به بخش تاریك ذهنمان سپرده ایم و خیلی كمتر از آنها صحبت می كنیم، در حالی كه او سعی دارد تا انگاره های ما را مثلاً با مرگ از زاویه جدیدی خلق كند.
در دومین روز از همایش تئاترشناسی اوژن یونسكو این مدرس و كارگردان تئاتر با اشاره به مبحث «استهزاء در آثار یونسكو» گفت: با خاتمه جنگ جهانی دوم، آخرین پایه های خوش بینی بشر برای دست یافتن به سعادت فرو ریخت و انسانی كه از ریشه های متافیزیكی قطع شده بود و كاملاً سرگردان بود، در این میان باقی ماند.
وی ادامه داد: این تعلیق و بی ریشگی و سرشكستگی، باعث ایجاد واكنش های جدی در تئاتر شد و نهایتاً منجر به پیدایش نویسندگانی هم صنف یونسكو شد كه به نوعی به عنوان پدید آورنده تئاتر ابزورد و آوانگارد نامیده می شوند.
صادقی در ادامه این ریشه یابی تاریخی، به یونسكو و تمایل او به نمایشنامه نویسی اشاره كرد و افزود: اوژن یونسكو با وجود تمام بی علاقگی كه به تئاتر داشت، از سن ۳۸ سالگی شروع به نوشتن كرد، هرچند كه او اهل تخیل، رمان، شعر و سینما بود ولی از ابتدا علاقه خاصی به تئاتر نداشت، تا زمانی كه كتاب یادداشتی بر كتاب «دستور زبان» را نوشت و به دنبالش تئاتر را ادامه داد.
وی اضافه كرد: برخلاف بكت كه در سال ۱۹۵۴ با اوج وارد تئاتر شد و همه جهان را معطوف خود كرد، یونسكو با جزر و مد آمد زیرا كه او تناسب و توازن را خیلی كم می شناخت و بیشتر تسلیم رویا بود.
كارگردان «عادل ها» در توضیح این مطلب گفت: صحنه های رویایی نمایشنامه های یونسكو كمتر واقعی و واقعیت هایش، كاملاً رویایی است و نهایتاً نشانه هایی كاملاً شخصی و غیرواقعی در آثار او دیده می شود كه ادامه موجی است كه دنباله دهنده رمانتیسم معناگونه است.
وی ادامه داد: ایهام و نو گفتن، پاره اساسی ابداعات نویسندگان هم سنخ یونسكو است، هرچند كه در مورد یونسكو می توان اشاره به مسائلی داشت كه او به عنوان یك نمایشنامه نویس از آنها صحبت می كند، در حالی كه ما به عنوان بشر امروزی این موضوعات را خیلی كمتر پذیرفته ایم و آنها را در بخش تاریك ذهنمان رها كرده ایم، در حالی كه یونسكو با مرگ و مسخ، این اتفاقات را از زاویه جدیدی خلق می كند.
صادقی همچنین بر موضوع رویا و دلهره در آثار یونسكو اشاره كرد و گفت: یونسكو تربیت مذهبی بسیار سختی را داشته و به همین دلیل هیچ گاه فكر مرگ او را رها نمی كرد و ترس از خدا همراه با اوست. دلشوره و دلهره موجود در آثارش نیز از همین تربیت ناشی می شود.
وی اضافه كرد: در آثار یونسكو یك جریان قوی تر از پرسوناژ ها وجود دارد كه پس زمینه ای است كه نیرومندتر از كاراكترهای اصلی نمایش عمل می كند، به همین دلیل هم تئاتر او تئاتر روابط نیست و تئاتر دلهره است.
صادقی معتقد است: یونسكو از رئالیست می برد و از طریق عنصر رویا و جهانی كه ساخته است، تئاتر روابط را فرو می ریزد، از سوی دیگر دوران كودكی برای او اوج زیبایی بهشت است كه بعدها مقاومت آدمهای نمایش هایش را در برابر شرایط وصل می كند.
وی به شخصیت «برانژه» در نمایشنامه «كرگدن ها» اشاره كرد و گفت: «برانژه» تنها شخصیتی است كه تن به كرگدن شدن نمی دهد، زیرا كه او در برابر این واقعه مقاومت می كند و نمی خواهد با واقعیت روبه رو شود. در واقع او در یك رویا غوطه می خورد كه بخش اصلی شخصیت خود یونسكو است.
این مدرس تئاتر زیباترین عنصر نمایشنامه های یونسكو را پشت دیالوگها و روابط دانست و گفت: همه قهرمانهای نمایشهای یونسكو به صورت مستقیم و غیرمستقیم یك رابطه و یك پشت رابطه و همچنین یك دیالوگ و پشت دیالوگ دارند كه زیبایی اصلی آثار یونسكو را حاصل می كند.
وی ادامه داد: آنچه در سطح نمایشنامه های یونسكو اتفاق می افتد چیز متفاوت و خاصی نیست، بلكه پرسش قهرمانان او از هستی با روح مذهبی كه دارند، اهمیت واقعی پیدا می كند.
وی تصریح كرد: یونسكو نسبت به تمام مردم جهان دغدغه وتعهد فلسفی دارد كه تمام تعهدات سیاسی روز را زیر سوال می برد و به همین دلیل او انتخاب سیاسی نمی كند و به بحث نیندیشیدن انسانها می پردازد و این فاجعه را مورد بررسی قرار می دهد.
كارگردان «سرود مترسك پرتقالی» متذكر شد: در نمایشنامه های یونسكو روابط غلط است، زبان ناكافی است و مكالمات كاملاً در سطح است كه نهایتاً این ارتباط تولید وحشت می كند. در واقع آدمهای نمایشنامه های یونسكو ، همگی در آرزوی ارتباط هستند، اما بلد نیستند كه این ارتباط را برقرار كنند و این رویه به نوعی ریشه در تفكر بورژوایی نیز دارد.
وی ادامه داد: تنهایی، نومیدی، ابتذال، ارتباط ناپذیری و... از جمله ویژگی های اصلی نمایشنامه های یونسكو است و برگرفته از همان فرهنگ بورژوایی است. ریشه آن نیز در جنگ جهانی دوم است كه ضعف درونی قهرمانان را نشان می دهد و شكست نازیسم و فاشیسم از اصلی ترین مصداقهای آن است كه هیچ راهكار اجتماعی را به دنبال خود ندارند.
وی اضافه كرد: آثار یونسكو جهان ضرب المثل است و جملات پیش ساخته، تیك های زبانی، اصطلاحات خاص و... نشانگر این مسئله است.
وی به دیگر ویژگی های آثار این نویسنده اشاره كرد و گفت: در تئاتر یونسكو، قهرمانان و موضوعات مبهم و اسرارآمیز هستند، پس وحدت تماشاگران با قهرمانان خیلی كم است و به دنبال آن ریتم اثر كمدی می شود و پارادوكس این تراژدی كمدی است كه جهان در هم و برهم و مطلقاً آشفته اطراف را نشان می دهد.
صادقی در پایان خاطرنشان كرد: در آثار یونسكو حتی كاراكترهای منفی هم مقال شناخت نیستند، پس هر چیز مضحك به نظر می رسد، پس تماشاگر در برابر دنیایی قرار می گیرد كه ترسها و طغیانهای خود را در آن می بیند و تا آنجا پیش می رود كه روابط علت و معلولی به هم می ریزد و هیچ چیز قابل جدی گرفتن نیست.
حبیب الله شهبازی
منبع : روزنامه همشهری