دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا
موسیقی و نمایش های محلی ایران
رقص و موسیقی و آوای خوش از روزگاران كهن از پدیدههای انسانی و هنرهای ملی مردم ایران بوده است. یكی از ویژگی های برجسته و ارزشمند موسیقی ایرانی، بداهه نوازی است. بداهه نوازی در موسیقی ایرانی غالباً با ساز تنها، مانند تار، سه تار، ویلن، كمانچه، نی و سنتور اجرا میشود، اما به سبب بار عاطفی موسیقی ایرانی، نوازنده هنرمند و چیرهدست، میتواند دست به خلاقیتهای آنی و بداههنوازی بزند. موسیقی ایرانی چندین مقام مخصوص دارد و هردستگاه، مانند یك سمفونی از قطعات گوناگونی تشكیل شده است. پس از پیش درآمد، كه آهنگی است ضربی (هارمونیك)، آواز كه آهنگ (ملودیك) بسیار غمانگیزی است، آغاز میشود. آن گاه تصنیف و رنگ آغاز میشود كه معمولاً قطعات نشاطآور و طربناك است. ایرانیان به ساز (تار) و كمانچه و نی دلبستگی خاص دارند و دوتار، قوشمه، قیچك، رموز، دایره، نیانبان، دهل، طبل، سنج، چگور، آكوردئون از مهم ترین آلات موسیقی سنتی محلی ایرانی است.
● موسیقی تفریح ها و بازی های سنتی
به طور كلی در بررسی روند تاریخی موسیقی ایران، میتوان دو دوره كلی را مورد ملاحظه قرار داد: قبل و بعد از اسلام.
دوره قبل از اسلام خود به چند دوره تاریخی قابل تقسیم است كه از نظر ماهیت هنری موسیقی گاه یكسان و گاه متفاوتند. اجمالیترین تقسیمبندی آن است كه تاریخ رسمی موسیقی ایران را از دوره مادها در نظر بگیریم كه خود دوره های زیر را در برمیگیرد:
۱) پیش از مادها
۲) مادها
۳) پارسی ها
۴) پارت ها و اشكانیان
۵) ساسانیان
▪ دوره پیش از مادها
از این دوره، كه به تقریب روزگار پیش از سده هشتم قبل از میلاد را شامل میشود، وجود آثار بسیاری هم چون حجاری ها و مجسمهها، دلالت بر رواج موسیقی در این دوره دارد. از جمله این اسناد میتوان از مهر چغامیش متعلق به ۲۵۰۰ قبل از میلاد نام برد كه تصویر یك چنگ نواز، نوازنده طبل، یك نوازنده بوق یا سازی بادی و نیز یك خوانند در آن دیده میشود. بدیهی است كه وجود سه نوع ساز مانند چنگ، بوق و طبل، دلالت بر شناخت این سازها و شیوه اجرای آن میكند و هم چنین نشان میدهد كه دریافتی از عناصر اساسی چون گردش نغمات (و یا به تعبیر غربی : ملودی) و وزن وجود داشته و نیز استفاده از سازی چون چنگ – كه باید آن را كوك كرد تا نغماتی گوناگون ایجاد كند – خود دلیلی بر پیشرفت و شناخت وسیع مردم آن روزگار موسیقی است. اگر بپذیریم كه چنین شناختی، آسان به دست نیامده است، باید این مطلب را نیز بپذیریم كه پیشینهای كهنتر از ۳۵۰۰ ق.م در پس این آثار و این دوره نهفته است.
ادامه بررسی تاریخی این دوره، ناگزیر ما را وادار به تأمل در تمدنها و فرهنگهای مجاور یعنی تمدنهای بینالنهرین چون بابل، آشور و ایلام در شوش میكند. حفاریهای انجام شده در این مناطق، منجر به استخراج تعداد بی شماری از تندیسهای كوچك و بزرگ و حجاریهای مختلف از نوازندگان چنگ، به ویژه تنبور شده كه قدمت بیش تر آن ها به بیش از ۱۵۰۰ ق.م بازمیگردد. از آن جا كه اجرای تنبور از تكنیك بالایی برخوردار است و نیز ساخت آن به شناخت عمیقتری از موسیقی نیاز دارد، میتوان تا حدی به غنای موسیقی در این دوره پی برد.
▪ دوره مادها
مادها مردمانی آریایینژاد بودند كه در ابتدای قرن هفتم یا آخر قرن هشتم ق.م دولت ماد را تأسیس كردند. آنچه از این دوره در دست است، به اندازهای نیست كه بتوان تاریخ موسیقی این روزگار را به خوبی نشان داد. اما از شواهد دیگر تا حدی میتوان به آن چه در این دوره رواج داشته، پی برد. یكی از مهم ترین وقایعی كه تایخ نگاران، با احتمال بسیار بدین دوره مربوط میدانند، ظهور زرتشت پیامبر است. با آن كه زمان زرتشت به درستی روشن نیست و به اختلاف از حدود ۶۰۰ ق.م تا سدههای ۷ و ۶ ق.م حدس زده شده است، ولی میتوان زندگی او را در دوران مادها حدس زد. میدانیم كه مهم ترین دستورهای دینی زرتشت گات هاست و اكنون تنها بخشی از اوستاست كه باید به آواز خواند؛ چندان كه گفتهاند، به آواز نخواندن گات ها یا ممانعت از خواندن آن، گناهی بزرگ است. هم چنین بعدها تفسیر و ترجمه پهلوی اوستا را نیز با آهنگ و آواز خوش میخواندهاند. در روزگار ما نیز، هم چنان اوستا را به گونهای آهنین و نیایشوار میخوانند و این سنت نزد پارسیان یعنی مهاجران ایرانی مقیم هند و نیز زرتشتیان مقیم ایران هم چنان پابرجاست.
بدینسان میتوان دریافت كه موسیقی مبتنی بر گاتهای زرتشت، یا به تعبیر دیگر، موسیقی «گاهانی» در دوره مادها رواج داشته و تا به امروز به حیات خود ادامه داده است. بر این اساس، گذشته از دیگر كاربردهای موسیقی در دورههای بعد، میتوان حدس زد كه سرچشمه اصلی موسیقی مردم ایران زمین در ادوار بعدی موسیقی گاهانی و در حقیقت مذهبی و نیایشی آنان بوده است.
▪ دوره هخامنشیان
این دوره از ۵۵۰ تا ۳۲۰ ق.م را شامل میشود و چنان كه درباره دوره پیش، گفته شد، در دوره هخامنشیان نیز موسیقی مذهبی مردم تداوم یافت و از سویی دیگر، موسیقی رزم و موسیقی بزم هم چنان رواج داشته است. هرودوت مورخ یونانی میگوید كه در زمان كوروش، سپاهیان با صدای شیپور، حاضر باش و رهسپار میدان نبرد میشدند. گزنفون مورخ دیگر یونان باستان نیز میگوید كه كوروش هنگام حمله به آشور، خواندن سرودی را آغاز كرد و سپاهیان نیز به پیروی از او سرود میخواندند. از آثار این دوره، میتوان به كرنایی فلزی و طویل اشاره كرد كه اكنون در موزه تخت جمشید فارس نگه داری میشود.
▪ دوره پارتیان یا اشكانیان
اسناد و آثار موجود، رواج موسیقی را در دوره اشكانیان تأیید میكند؛ یكی از آثار به دست آمده این دوره در حفاری های باستانشناسی، ساتگین یا پیاله شاخی مزینی است كه در بسا (منطقهای كه بخشی از آن به نام درگز، بجنورد و قوچان همچنان باقی مانده است) به دست آمده است. این اثر ظاهراً به سده دوم میلادی تعلق دارد و در آن دو ساز «دو نای» و «چنگ» دیده میشود. گروه دیگر از اسناد موجود، اطلاعاتی است كه در سایه پژوهشهای زبانشناسی و تحقیق در متون به جای مانده از قبل از اسلام به دست آمده است. براساس چنین تحقیقاتی، نوعی شعر كه از آن به عنوان «فهلویات» یاد میشود، ادامه گونهای شعر در دوره قبل از اسلام است و در اصل به آن «پَهِله» یا «پَلهَو» و یا «پَرتَو» میگفتهاند و به معنی پارت بوده و بیشك به دوره پارتیان یا همان اشكانیان باز میگردد.
اشعار مذكور با آواز نیز خوانده میشده و چنان كه از شواهد برمیآید، بعدها به اجرای آهنگین آن ها «ترانه» میگفتهاند. این عنوان را پس از اسلام نیز در رسالات موسیقی در زمره تصانیف مییابیم.
از شواهد دیگر موسیقی در این دوره، واژه «گوسانن پارتی موجود در منظومه ویس و رامین است كه اصل این منظومه نیز ریشه پارتی داشته است و محققان با به دست آوردن دیگر متون این دوره، تا حدود زیادی به نقش و شیوه كار گوسان پارتی كه نقشی شبیه «خنیاگران» در دورههای بعد، و «بخشی»های خراسان زمان ما را داشتهاند، پی بردهاند.
▪ دوره ساسانیان
بیش تر پژوهش گران تاریخ موسیقی ایران، درباره موسیقی این دوره، تنها به ذكر موسیقی دربار ساسانی و از آن میان هم تنها به ذكر باربد و نكیسا بسنده كردهاند. البته این موضوع خود دارای اهمیت است، اما باید دانست كه موسیقی پایتخت ساسانی، تنها موسیقی رایج این عهد نبوده و نمیتوانسته باشد. زیرا وسعت و گستردگی سرزمین ایران، خود موجب آن بوده است كه مردم دیگر مناطق، از موسیقی دیگری بهرهمند بوده باشند. یكی از شواهد این مدعا، متن پهلوی بجای مانده از این دوره است كه «خسرو كوادان» نام دارد و حاوی مناظرهای است میان خسرو و جوان تربیت یافته آن دوره به نام «ریزك» یا «ریدك» كه در طی آن، به نام آهنگهای رایج اشاره میكند و از آن میان، این نام ها كه هر كدام یادآور منطقه خاصی است، جالب توجه است. اسپهاك نهاوندانیك، نیشابورك.
این نامها بیان گر این موضوعاند كه بجز موسیقی پایتخت و دربار، در سراسر ایران، موسیقی نواحی مختلف نیز رایج بوده است. بدین سان میتوان نتیجه گرفت كه موسیقی باربد و نكیسا، دو هنرمند دربار خسرو پرویز، از حیث گستره رواج، به موسیقی مردمی كه جریانی عمیقی و حقیقی داشته، نمیرسیده است. با توجه به آن چه كه به اختصار گفته شد، لازم است كه از خصوصیات موسیقی رایج در دربار نیز سخنی به میان آید. شكل مدون این موسیقی را به باربد، موسیقی دان چیره دست روزگار خسرو پرویز، انتساب میدهند. چنین به نظر میرسد كه وی ۲۶۰ دستان ساخته، چنان كه هر روز دستانی مینواخت، و قول او برای استادان فن قانون مطلق به شمار میرفت و دیگر همه خوشهچین خرمن ذوق او بودهاند. در واقع موسیقی منسوب به باربد، مركب از هفت خسروانی و سی لحن و ۳۶۰ دستان بوده كه با ایام هفته و سی روز ماه و سیصد و شصت روز سال ساسانیان تناسب داشته است.
در میان سال های ۶۳۹ تا ۶۴۳ میلادی، ایرانیان اسلام آوردند و مرزها و دروازهها را به روی مسلمانان گشودند؛ از این پس، براساس این تفكر نو، علم، هنر و اندیشه ایرانیان جهشی دوباره یافت و در سایه آن، هنر, فرهنگ و تمدنی حاصل آمد كه عظمت آن چشم هر بیننده و خواننده را خیره میكند.
موسیقی ایران زمین از این قاعده بركنار نبود و به رغم آنچه تاكنون بارها شنیده و خواندهایم موسیقی – چون سایر هنرها – در پیآمد این تفكر نو تحریم نشد، بلكه تنها آن بخش از موسیقی كه همیشه مورد تحریم بوده و هست، از سوی فقهاء و حكماء نهی شد. در پیآمد این اندیشه دینی نوین، هنر موسیقی در بخش عمل ریاضی مورد بررسی و تحقیق قرار گرفت و بخش نظری و عملی آن گسترش یافت و سازها نیز تكامل یافتند. در همین دوره است كه موسیقی دانان بزرگی چون «منصور زلزل رازی» فواصل مطبوع جدیدی تدوین كردند كه به سرعت در تمام گستره سرزمینهای اسلامی رواج پیدا كرد. از این پس موسیقی بر نظام مقامی استوار شدكه متشكل از ۱۳۲ دور ملایم «خَفی التنافُر» بود كه در آن میان، ۱۲ دور مشهور و خود شامل شش آوازه و ۲۴ شعبه بوده است. این تدوین موسیقیایی بیشك نیازمند حركتی دو بُعدی یعنی عملی و نظری بود.
موسیقی دانان بزرگی چون «منصور زَلزلِ رازی»، «ابراهیم موصلی» و نیز فرزندش «اسحاق موصلی» (قرن سوم هجری-قمری) كه از قدرت نوازندگی بالایی برخوردار بودند در این دوره ظهور كردند.
تألیف آثار علمی درباره موسیقی چون كتاب الموسیقی الكبیر اثر ابونصر فارابی، بخش موسیقی الشفا از ابنسینا، الكافی فی الموسیقی از ابن زیله اصفهانی، الأدوار و رساله شرفیه از صفیالدین اُرموی، درهالتاریخ از قطبالدین شیرازی، جامعالالحان و مقاصد الألحان از عبدالقادر ابن غیبی مراغی در تمام قرون اسلامی رواج داشت.
طبیعی است كه این آثار با ارزش در زمینه موسیقی، طیف بسیار گستردهای از كتب و رسالات را از قرن سوم ه.ق. تا امروز در برمیگیرد و این خود دلیل بسیار روشنی بر تداوم اصول موسیقی ایران زمین است. البته نام بردن از همه آن ها خود به تنهایی نیازمند مقاله جامعی در باب رسالات كهن موسیقی ایران است.
كتاب الأدوار اثر صفیالدین ارموی، موسیقی دان بزرگ كه در آن نظام پردهبندی بسیار دقیق هفده فاصله دراكتاو، ارائه شده، تاكنون مورد استفاده موسیقیدانان در دنیای مسلمان قرار داشته است. باید یادآور شد كه هنوز بقایای موسیقی آن دوره ( موسیقی مقامی) را میتوان در موسیقی نواحی مختلف ایران به خوبی مشاهده كرد. كه دست پرتوان و سینه امانت دار «بخشی»ها و «شایر»ها و «عاشق»های این سرزمین، حافظ و ناقل آن بوده است.
تاریخ دقیق تغییر نظام ادواری (= موسیقی مقامی) به نظام ردیفی (= موسیقی دستگاهی) به درستی روشن نیست، زیرا سبب و روند این تغییر هنوز در پرده ابهام است. اما آن چه كه در آن نمیتوان تردید كرد، ارتباط عمیق موسیقی دستگاهی با موسیقی مقام است و بر این اساس، شاید بتوان گفت كه موسیقی دستگاهی تدوین جدیدی از موسیقی مقامی است و در این تدوین، همه محورهای فرهنگی از قبیل صوت، فواصل، وزن، گردش نغمات و تزیین به خوبی محفوظ ماندهاند. تاریخ دقیق این تغییر به درستی روشن نیست، اما براساس پارهای پژوهشها میتوان این اتفاق را در فاصله سده دوازدهم تا چهاردهم هجری قمری دانست، یعنی تاریخ تألیف بُحورالألحان اثر فرصت شیرازی، نخستین كتابی كه از موسیقی دستگاهی سخن به میان آورد.● موسیقی دستگاهی ردیف
بنابر آن چه گفته شد، موسیقی دستگاهی ردیف، چكیده تاریخ پرثمر موسیقی ایران زمین است و عصاره تلاش و كوشش حكما و بزرگانی كه بهترین راوی ذوق و هنر و اندیشه ایرانی در قالب موسیقی بودهاند.
موسیقی در دوره قاجار به مرحله منسجمی رسید، چنان كه بیشتر موسیقی دانان ایران، با وجود خاستگاه اقلیمی متفاوت، بر آن تسلط پیدا كرده و آن را رواج میدادند. شاهد این مدعا، رونق این موسیقی در شهرها و مناطق تهران، شیراز، تبریز، اصفهان و قزوین و نیز كردستان است كه هر كدام استادان بزرگی چون محمد صادقخان نوازنده سنتور (شیراز)، ابوالحسن خاناقبال آذر (تبریز)، سیدرحیم اصفهانی (اصفهان)، علیاصغر كردستانی، جناب دماوندی و نیز جناب قزوینی را در خود پرورش دادهاند. در این دوره هر یك از استادان در زمینه تخصصی خود، به حفظ و اشاعه این هنر شریف همت گماشتند.
البته انتقال و آموزش موسیقی در ایران از آغاز چون دیگر فرهنگهای كهن، شفاهی و سینه به سینه صورت میگرفته و میگیرد و اگرچه امروز شماری از هنرمندان از خط نوشتار موسیقی اروپا بهره میجویند، اما هم چنان روش اساسی آموزش این موسیقی روش سینه به سینه است.
این استادان با عمیقترین عشق به هنر و فرهنگ حقیقی وطن خود، در روزگاری كه بقایای قومی – فرهنگی این سرزمین پایمال میشد، دلسوزانه با اندك شاگردان خصوصی، روشنایی را پاسداری كردند. بزرگانی چون: حبیب سماعی، نورعلی برومند، ابوالحسن صبا، عبداله دوامی، علیاكبر شهنازی و دیگر استادانی كه هر یك گوشهای از این بار گران را به دوش كشیدند و یاد و نامشان جاوید خواهد ماند. با این همه، ذوق و سلیقه عده دیگری از موسیقی دانان ایرانی به راه دیگری سوق یافت كه نتیجه آن نمود شیوهای نسبتاً نیمه ایرانی و نیمه اروپایی بود. تأسیس مدرسه عالی موسیقی و سپس هنرستان عالی موسیقی و ایجاد اركستر به شیوه غربی، بر تغییر و تحول در شیوههای نوازندگی موسیقی دستگاهی بیتأثیر نبود. از این رهگذر، ما اكنون به طور كلی با چهار نوع موسیقی در كشورمان روبرو هستیم:
۱) موسیقی نواحی مختلف (= موسیقی مقامی)
۲) موسیقی دستگاهی ردیف
۳) موسیقی تركیبی (بهرهگیری از موسیقی ایرانی اعم از موسیقی نواحی مختلف و موسیقی دستگاهی با استفاده از شیوههای غربی)
۴) موسیقی كلاسیك اروپا (از كلاسیك تا مدرن تحت عنوان موسیقی بینالمللی).
انقلاب اسلامی و موسیقی
با وقوع انقلاب اسلامی، احساس همگانی در توجه به ریشههای فرهنگی جهان تازهای گرفت، هم چنین برای مدتی هر چند كوتاه، انواع موسیقی كه در مراكز غیرفرهنگی رواج یافته بود، خاموش شد و توجه جوانان و نسل پس از انقلاب به هنر موسیقی اصیل ایران، به جهشی دوباره دست یافت. در سایه این نگرش دوباره، موسیقی اصیل ایران (= ردیف دستگاهی) بیش از پیش جوانان علاقهمند را به خود جلب كرد، اما انواع موسیقی هم چنان رواج دارد. به هر حال و در همه زمان ها، آن چه تعیینكننده سرنوشت هنر موسیقی ایران زمین است، كیفیت و ماهیت هنر موسیقی است.
● موسیقی دستگاهی ردیف
موسیقی ردیف دارای قطعات متعددی است، كه ترتیب و روند آنها در یك دستگاه یا آواز نقش ویژهای ایفا میكند. این قطعات انواع متعددی را شامل هستند و به نامهای: پیش درآمد، چهارمضراب، گوشه، ضربی، تصنیف و رنگ خوانده میشوند. در واقع در یك دستگاه یا آواز، تعدادی گوشه با حالتهای گوناگون با ترتیب و ربطی منطقی به دنبال یكدیگر واقع میشوند و همین ترتیب و تسلسل گوشههاست كه مفهوم «ردیف» را در موسیقی سنتی ایران روشن میكند.
از سویی، موسیقی ردیف دستگاهی، مجموعهای از آهنگها، نقش مایهها و یا انگارههای اصیل موسیقی ایرانی، از دوران كهن تا امروز است و آنچه در این راه ذوق و ابتكار را در آن نشان میدهد، اعجاز و اختصار در آوردن همین آهنگهاست كه به عنوان «گوشه» از آن نام برده میشود. التبه گاهی برخی از گوشهها نیز خود به تنهایی مجموعه كوچكی از این گنجینه عظیم موسیقی ایرانی هستند.
بنابراین نقش مهم موسیقی ردیف نه تنها در حفظ انگارههای اصیل آن است. بلكه نقش مهم دیگری را نیز ایفا مینماید و آن انتقال در امر آموزش است، زیرا كه حافظه در دریافت آهنگهای خلاصه شده و موجز بسیار موفقتر است تا قطعات مفصل و گسترش یافته. به ویژه كه هدف از حفظ آن ها برای هنر بدیههسرایی است. زیرا اجرای موسیق ردیف بر پایه تك نوازی و بدیههسرایی البته با آزادی خیال و آفرینندگی در لحظههای آنی و براساس انگارههای فراگرفته شده است. از این روست كه هر استاد موسیقی، از تسلسل گوشه ها، با سلیقه، تفكر و احساس خود ردیفی سنجیده به وجود میآورد و هر نوازنده خلاق به هنگام اجرای آن ردیفی نو میآفریند.
● سازهای موسیقی دستگاهی
هم چنان كه از مقامهای بی شمار تنها شماری اندك شایسته انتخاب برای موسیقی دستگاهی شدند و هفت دستگاه مشهور را به وجود آوردند، از میان سازها نیز برخی را نماد آهنگین آن ها ساختند كه سه تار، تار، سنتور، كمانچه، نی، ضرب و هفت دستگاه از آن جمله اند.
دستگاه های مشهور در ایران عبارتند از: دستگاه شور، دستگاه سهگاه، دستگاه چهارگاه، دستگاه ماهور، دستگاه همایون، دستگاه راست پنجگاه و دستگاه نوا.
پنج آواز ابوعطا، آواز دشتی، آواز افشاری، آواز بیات زند (ترك) و آواز بیات اصفهان مشتق شده از دستگاه های نام برده شده در بالا هستند.
● رقصهای رایج محلی
رقصهای رزمی و بزمی در دوره هخامنشیان برگزار میشده و ایرانیان همواره رقص را به خوبی سواری میآموختند، زیرا آن را چون ورزش، مولد نیروی جسمی میدانستند. در میان قومیت ها و اقوام گوناگون ومتعددی كه در كشور ایران وجود دارند انواع رقص ها و موسیقی های محلی رواج دارد كه در زیر به كلیت آن ها اشاره می شود و در استان های مربوطه به طور مفصل به آن ها پرداخته می شود.
رقصهای محلی میان ایلات و طوایف خراسان كه مهم ترین آن ها عبارتند از:
۱) رقص قوچانی،
۲) رقص تربت جامی،
۳) رقص اسفراینی،
۴) رقص دستهجمعی زنان در یك دایره،
۵) رقص دستهجمعی مردان،
۶) رقص چوبی رزمی مردان.
رقص چوبی یا چوببازی در روستاهای بختاری كه با شمشیربازی شباهت بسیار دارد از جمله رقص های مخلی بختیاری هاست. رقصهای محلی ایلام شامل «الپرگه»، «شانه شكی»، «سیل سما»ست.
رقص ایل قشقایی، كه رقص با چوب یا چوببازی مخصوص مردان ان معروف است و در هنگام جشنهای عروسی و اعیاد اجرا میشود. رقص مخصوص ایلات و طوایف كرد كه پر جنبشترین، گویاترین و باصفاترین یادگارهای دیرین این دیار است دارای معانی و مضامین خاصی است. رقص بلوچی جنبه ملی و مذهبی دارد و در مواقع معالجه بیماران و در جشنهای عروسی و عیدها اجرا می شود.
رقص ترك ها همانند موسیقی ان ها نشاط انگیز است و از شهرت خاصی برخوردار است و رقاصان آن بایستی دارای مهارت های ویژه ای باشند. رقص سماع نیز در ایران رقص ویژه صوفیان و درویش ها است. (برگزیده از كتاب سیمای فرهنگی ایران, به قلم نویسندگان)
● تفریح ها و بازی های سنتی
گونههای تفریح و سرگرمی در گروه های سنی (مرد و زن) و در جوامع سنتی (روستاها – ایلات)، با آن چه در شهرها به صورت جزیی از فرهنگ شهر درآمده، مانند شركت در مجامع هنری، باشگاه ها، تماشاخانهها و تئاترها و سینماها و غیره متفاوت است. از عمده سرگرمی ها و تفریحات جوامع سنتی ایران، داستانسرایی و شاه نامهخوانی و نمایش بوده است.
داستانسرایی و شاه نامهخوانی: از گونههای تفریح و سرگرمی و گذران اوقات فراغت در جامعه عشایری به ویژه «عشایر كرد» و «لر» برپایی مجالسی است كه در آن ها به خواندن شاه نامه فردوسی و داستان های حماسی و عشقی (نظم و نثر) میپردازند و ساعاتی را در آرامش لذت بخشی به سر میبرند. اصولاً ایلیاتی ها به آثار حماسی به ویژه شاه نامه، سخت دل بستگی دارند و برپایی چنین مجالسی، پیوندی ناگسستنی با زندگی اجتماعی، فرهنگی و روحیه سلحشوری آنان دارد، از این رو، هر كس كه اندك سوادی یا حافظهای و صدایی گیرا دارد؛ بسیاری از داستان های رزمی شاه نامه و هفت لشكر را از بردارد و با حال و هوای خاص مجلسداری میكند.
نمایشهای محلی و عامیانه، مانند نمایش های روحوضی، تعزیه، نمایش های حماسی و رزمی و رسم نمایشی چون میرنوروزی و كوسه نوروزی – رسم نمایشی میرمیران یا میرنوروزی و كوسهنوروزی از مراسم نمایشی و سنتی كهن ایرانی – تنها برای سرگرمی و گذران اوقات فراغت یا یادآوری وقایع و حوادث گذشته نیست، بلكه در ماهیت آن ها رموز و اشاراتی نهفته است كه بیان گر زبان حال بسیاری از امور اجتماعی، سیاسی، دینی و فرهنگی یا اعمال برجسـته زندگی مادی و معنوی و سنن اجتماعی و فرهنگی است. اصولاً نمایش، مواد خام خود را از فرهنگ عوام میگیرد و هر یك از حركات و گفتار نمایش گران منعكسكننده رفتارهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه است.
بازی ها: بازی را در جوامع سنتی نوعی كارآموزی تلقی میكنند؛ برای مثال سواركاری، تیراندازی، چوب بازی، كشتیگیری و این قبیل سرگرمی ها نه تنها برای گذران اوقات فراغت، كه با هدف آمادهسازی فرد برای زندگی اجتماعی و مقابله با خطرها و هجومهای احتمالی، اهمیت دارند. بازی ها انواع و اقسام متفاوتی دارند و در هر جای ایران بازی خاصی رایج است كه با توجه به سن و جنس تفاوت میكند.
در مجموعه بازی ها را میتوان به سه دسته تقسیم كرد:
۱) بازی های بزرگ سالان،
۲) بازی های نوجوانان،
۳) بازی های كودكان.
از رایج ترین بازی های بزرگ سالان میتوان از به جنگ هم انداختن جانوران یاد كرد. چنان كه در نواحی شمالی جنگ خروس، فراوان دیده میشود. دیگر بازی ها عبارتند از:اسبسواری، تیراندازی، نیزهبازی، شمشیربازی، زین بازی كه بیش تر بازی های رایج در میان عشایرند و علاوه بر گذران اوقات فراغت هدف دیگر آن آمادهسازی رزمی و كاری است. در میان نوجوانان و كودكان نیز بازی های دستهجمعی بیش تر رایج است كه این جا به رایجترین بازی های محلی در ایران اشاره میشود:
اتل متل توتوله در همه جای ایران, بازی قایم موشك و بازی گرگم به هوا و الك دولك، دراستان تهران, بازی اوچ یا سدیق «سه بالش» وبازی وروره (فرفره)، دراستان گیلان, بازی قلان، در استان كرمانشاه, بازی استا سه پایه و بازی عمو زنجیرباف، در استان خراسان, بازی در نه آپاش، در استان چهار محال و بختیاری, بازی اوستا خرت نلنگه، در استان اصفهان, بازی بالیق منده، در استان آذربایجان غربی, بازی اش تی تی، در استان خوزستان, بازی پنجه كا، در استان مازندران, بازی آی قواقوش، دراستان آذربایجان شرقی, بازی گل گل، در استان سیستان و بلوچستان, بازی خربران، در استان ایلام, بازی زنجیر پاره كن و بازی هفت سنگ بازی، دراستان فارس, بازی شیر در رو روباه را بخور در قوچان.
منبع : مرکز گردشگری علمی فرهنگی دانشجویان ایران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست