جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

توافقنامه امریکا- عراق و نقش ایران


توافقنامه امریکا- عراق و نقش ایران
امریکا در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه به دنبال منافع خودش است. از ابتدا برنامه دولت بوش این بوده که با حمله به عراق، آن را به عنوان مرکز جدید توسعه و تثبیت نفوذش در منطقه در نظر بگیرد و در واقع با این هدف وارد عراق شد. با نگاهی به آغاز بحران مشاهده می شود برنامه دولت بوش این بوده که عراق را مدلی برای کل منطقه دربیاورد. بنابراین صحبت از دموکراسی سازی منطقه کرد که شکست خورد و الان که پنج سال از حمله امریکا به عراق می گذرد، ولی توقعات فعلی امریکا از توقعات اولیه اش در آغاز بحران و به منظور تبدیل کردن عراق به مدل دموکراسی سازی و... خیلی پایین تر آمده و حالا مجبور است نیروهایش را از عراق خارج کند. به دو دلیل امریکا مجبور است این کار را انجام دهد. نخست اینکه افکار عمومی منطقه ضدامریکاست. دوم اینکه افکار عمومی درون امریکا ضدجنگ است. حالا امریکا به عراق رفته، هزینه های زیادی را صرف جنگ در عراق کرده اما به اهداف خاصی که داشته، نرسیده است. بنابراین الان بهترین راهکار برای امریکا، امضای یک توافقنامه سیاسی- امنیتی است که بعد از خروج نیروهای نظامی اش از عراق که اجتناب ناپذیر است، بتواند منافع خودش را در عراق حفظ کند که این مساله باز هم به همان هدف اولیه دولت بوش یعنی حفظ منافع امریکا در منطقه برمی گردد.اکنون حفظ منافع امریکا این است که جنگی را در عراق شروع کرده و باید آن را به جایی برساند تا منافعش حفظ شود.
یعنی چه؟ یعنی منافع امریکا در عراق حفظ ثبات، جلوگیری از هرج و مرج، جلوگیری از جنگ مذهبی، جلوگیری از گسترش تروریسم و به طور کلی جلوگیری از هرج و مرج و بی ثباتی منطقه یی است. بنابراین حفظ منافع ملی امریکا به این شکل یک هدف اصلی است.پس هدف دوم از توافق امنیتی، جلوگیری از رشد و نفوذ قدرت ایران است. به نظر امریکا و متحدان محافظه کار منطقه یی اش مثل حکومت های عربی و رژیم اسرائیل، تحولات عراق باعث شده توازن قدرت به نفع ایران به هم بخورد و این از نظر آنان به ضرر ساختار امنیت منطقه است.توافق امنیتی عراق- امریکا برای دومین بار است مطرح می شود و قبل از آن نیز یک بار مطرح شده و به هم خورده بود. اکنون از دیدگاه دولت بوش بهترین راه جلوگیری از گسترش و نفوذ قدرت ایران، انعقاد یک توافقنامه امنیتی با حکومت عراق است که از این طریق به هر حال می توانند مواظب باشند ساختار قدرت سیاسی و امنیتی عراق را کنترل کنند. البته باید به این نکته نیز اشاره کنم که براساس وقایع اتفاق افتاده در تاریخ سیاسی- امنیتی امریکا، هرگاه امریکا پا به کشوری می گذارد، همواره سعی می کند زیرساخت ها را عوض کند که در افغانستان و سایر کشورها این اتفاق روی داده است. در واقع امریکا هرجا که برود، آنجا را به راحتی و آسانی ترک نمی کند اما روی زیرساخت های آموزشی، فرهنگی، نظامی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی سرمایه گذاری می کند و از نخبگانی که ضدمنافع امریکا نباشند، طرفداری می کند.بنابراین هدف دوم جلوگیری از گسترش روزافزون نفوذ سیاسی- امنیتی ایران در ساختار قدرت و سیاست عراق است.
پس در جمع بندی می توان گفت یکی از اهداف امریکا، حفظ منافع امریکاست که وارد جنگ شده اما موفق نشد و حالا می خواهد از آن خارج شود و براساس آن اهدافی که جنگ را شروع کرد، یعنی مبارزه با تروریسم و... می خواهد از طریق این توافقنامه امنیتی با عراق به آنها دست یابد. که البته این توافقنامه نیز در عراق طرفدارانی دارد. در واقع بیشتر گروه های سیاسی که در عراق هستند و اساساً از حضور امریکا در عراق نفع می برند، از طرفداران این توافقنامه امنیتی- سیاسی هستند زیرا آنان بر این اعتقاد هستند که وقتی نیروهای امریکایی از عراق خارج شوند، خلئی به وجود می آید که این خلاء قدرت برای منافع عراق مفید نیست. الان که یک ارتش ملی عراقی وجود ندارد، عراقی ها باید نگران باشند تحت تجاوز یک دشمن خارجی قرار نگیرند که البته این استدلال نیروهای داخلی عراق است که از این طریق باید خلاء قدرت پر شود ولی به نظر من اصرار بیشتر این نیروها برای حفظ منافع خودشان در درون ساختار قدرت عراق است.اما در خصوص تاثیر این معاهده امنیتی امریکا- عراق بر کشورهای مجاور و همسایه عراق می توان گفت حضور پررنگ امریکا در منطقه به نفع هیچ کدام از حکومت های محافظه کار فعلی در منطقه نیست چه برسد به تاسیس پایگاه های نظامی. به عنوان مثال، کشورهای حوزه خلیج فارس معضلات زیادی با حضور نیروهای نظامی امریکایی در خاک خودشان دارند که قطر و کویت از جمله این کشورها هستند. دلیل این معضلات نیز به این مساله برمی گردد که حضور نیروهای امریکایی، مشروعیت حکومت های محافظه کار را زیر سوال می برد.
چرا؟ به این دلیل که توده مردم، حکومت های محافظه کار منطقه را مسبب حضور امریکا در این منطقه می دانند یعنی حکومت های محافظه کار منطقه با جنگ عراق به امریکایی ها پایگاه دادند تا آنان به منطقه بیایند و به همین دلیل خشونت و افزایش تروریسم در منطقه نیز گسترش یافت.حتی باراک اوباما کاندیدای منتخب حزب دموکرات امریکا برای انتخابات آینده ریاست جمهوری اخیراً در صحبت های خود گفت امریکا وارد منطقه شد و این امر خود به خود به دخالت در امور ملت های منطقه انجامید که به امریکا مربوط نمی شود پس این مساله جایگاه جهانی امریکا را به خطر می اندازد. به نظر من هیچ کدام از کشورهای همسایه عراق به خصوص کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نباید موافق یک قرارداد امنیتی گسترده و پررنگ بین عراق و امریکا باشند. به این دلیل که نتیجه آن می شود تاسیس پایگاه های نظامی در منطقه که در نهایت مشروعیت حکومت ها در منطقه را زیر سوال می برد زیرا این کار نشان می دهد آنان به چتر امنیتی امریکا بیشتر وابسته می شوند و وقتی بیشتر وابسته شوند مجبورند امتیازهای بیشتری هم به امریکا بدهند، از قبیل خرید تسلیحات مفصل و کلان، ورود سیستم های اقتصادی کالایی و مصرفی و غیره و همچنین سازش بر سر بالا رفتن قیمت نفت.پس با دادن امتیازهای بیشتر، مشروعیت آنان در میان سایر ملل منطقه نیز کم می شود و به همین دلیل است که حکومت هایی مثل اردن و عربستان در آغاز جنگ عراق، با حضور امریکا در عراق همکاری کردند ولی موافقت نکردند. اما امروز کاملاً مخالف حضور متداوم امریکا در عراق هستند و می گویند امریکایی ها باید از عراق خارج شوند.
دکتر کیهان برزگر
استادیار روابط بین الملل دانشگاه آزاد اسلامی
واحد علوم و تحقیقات
منبع : روزنامه اعتماد