سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا
میلههای زندان کجاست
قرار داشتن در موقعیت پرویز شهبازی کارگردان فیلم عیار ۱۴ کار راحتی نیست. کارگردانی که میتوانست این فیلم یا فیلم دیگرش را یک یا دو سال بعد از نفس عمیق بسازد و حالا بار سنگین توقعات تماشاگرانش را که اغلب طرفدارانش نیز هستند بر دوش نداشته باشد. اما شهبازی ۷ سال است فیلم نساخته و این، هم خود کارگردان را دچار وسواسهای متعدد میکند و هم تماشاگر را مبتلا به توقعات بیدلیل. با وجود یک فاصلهٔ هفت ساله حتی شهبازی هم با خونسردی و تسلطی که در کارش دارد دچار این حساسیت خواهد بود که فیلمش به اندازهٔ این همه سال انتظار راضیکننده باشد. مخصوصا که کار قبلی او نفس عمیق یکی از بهترین فیلمهای سینمای ایران بود و حالا جای این نگرانی هست که هرکس بخواهد راجع به عیار ۱۴ حرف بزند آن را با نفس عمیق مقایسه کند. کاش او زودتر از اینها فیلمش را ساخته بود و کارش فارغ از این مسائل دیده میشد.
شهبازی در عیار۱۴ نشان میدهد آدمها در یک موقعیت جدید چگونه لایههای درونی روحیه خود را رو میکنند. فیلم عیار ۱۴ بدون هیچ ابزار ترسناکی دربارهٔ ترس است و اینکه یک آدم میتواند در اثر ترس و در یک فضای ناامن چه رفتارهایی از خودش بروز دهد. فیلم از آنجایی مایه اجتماعی پیدا میکند که اشاره میکند به اینکه حامی انسان در یک جامعهٔ شهری چیست؟ وقتی آدمی که گرمای ثروت و سعادت شغلی موقعیت اجتماعی او را دربرگرفته و سرمای بیرون بر او کارساز نیست دچار احساس ناامنی از فردی دیگر میشود، چه باید بکند. در چنین موقعیتی فرید فیلم عیار ۱۴ به پاسگاه مراجعه میکند اما به او گفته میشود تا زمانی که جرمی رخ نداده نمیشود کاری کرد. قانونی که او را به خاطر لو دادن یک دزد، به عنوان کاسب شریف معرفی کرده بود حالا دستش در حمایت از او در برابر دزدی که حالا آزاد شده بسته است. کسانی که در مسجد او را به خاطر کمک نقدی تشویق میکنند حاضر نیستند مدتی آنجا بماند تا احساس امنیت کند، و بهانهها. بهانهها در قصههای شهبازی همیشه غیرجدی و واهی هستند. قرار است ترسی که فرید از دزد دارد پوچ باشد و به جایی ختم شود که کلا ترس فرید را بیدلیل و پوچ نشان دهد چون مسئله فیلمساز برخورد فرید با دزد نیست بلکه رفتاری است که فرید در طول مدت ترس و احساس ناامنیاش از خود نشان میدهد؛ او شهر را ترک میکند و با ساکی که از طلاهای مغازهپر کرده در هوای برفی به جاده میزند، مغازه اش را در دم و مفت به دوستی که از تهران آمده میفروشد، رفیقش را قال میگذارد....
عیار ۱۴ سوالاتی در رابطه با مفهوم عمل درست و نادرست در ذهن ایجاد میکند؛ با وجود احوالی که امروز فرید دارد آیا واقعا لو دادن دزد به پلیس کار درستی بوده یا غلط؟ شک کردن در درستی و نادرستی کاری که در گذشته کردهای و تأثیرش را بر زندگی امروز دوست نداری، و دیگر اینکه فرید و منصور امروز و در این لحظه چه آدمهایی هستند. منصور حالا یک آدم بیآزار است که در زندان درس خوانده و رفتارش خوب بوده طوری که عفو خورده و زودتر از موعد آزاد شده اما فرید آدمی است که به پلیس میگوید چرا منصور را بیشتر در زندان نگه نداشتند. رفتارهای او در مقایسه با رفتار آرام منصور حالا سوال دیگری در ذهن ایجاد میکند که واقعا آدم خوب و بد چگونه مشخص میشود و الان آدم خوب کدام است و آدم بد کدام. آیا واقعا منصور در زندان با وجود مشکلات خانوادگی و غیرهاش بهتر زندگی کرده یا فرید با ثروت و خانواده و عشق در بیرون از زندان. و اینکه پس زندان اساسا چیست و میلههایش کجاست.
و در نهایت انسان است که ترس برای او در حکم مرگ عمل میکند و فرد خود را با دست خود به کشتن میدهد. فرید تمام مدت به فکر رفتن از شهر است و در حالی که فکر میکند دارد از مرگ فرار میکند نمیداند که اتفاقا دارد به سمت آن میرود.
حضور این ایدههای جذاب در فیلم آنقدر مشعوف کننده است که دوست ندارم فکر کنم فضاسازی فیلم از یک جاهایی از دست رفته، و دوست ندارم فکر کنم از جایی که فرید دنبال مینا میرود حس عدم امنیت و ترسی که بر فرید غالب بود دیگر به ما منتقل نمیشود. چیدن تمام منطقها برای همراه شدن مینا و فرید و موضوع بنزین و... برای رسیدن به پایانبندی است اما فضا را از روند حسی و رازآلودی ابتدایی دور میکند و با اینکه خیلی از مقایسه خودداری کردم اما میخواهم بگویم یکی از اثرات خوب نفس عمیق به خاطر رازآلودی آن بود و اینکه به راحتی میپذیرفتیم آن آدمها دوست دارند آن کارها را انجام دهند. گمان میکنم قرار داشتن مضمون فیلم در مرز بایدها و نبایدهای سانسور، در کمبودهای آن بیتأثیر نیست و میتواند دلیل خوب ورز نیامدن ایدهٔ خوب فضای ناامن و جابهجایی مفهوم آزادی و زندان به مفهومی ذهنیتر باشد. شاید هم یک تدوین دوباره و حذف بعضی چیزها...
به هر روی، تماشای فیلمی از پرویز شهبازی لذتبخش است، چراکه او یکی از معدود فیلمسازان و نویسندگانی است که میتواند در کارهایش مضامین فلسفی و اجتماعی داشته باشد بدون آنکه آنها را به عنوان یک مسئله تئوریک عنوان کند. از این روست که در فیلمهایش، از جزئیات زندگی روزمره آدمها به مفاهیم جدی میرسد.
نسیم نجفی
منبع : روزنامه فرهنگ آشتی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست