یکشنبه, ۲۳ دی, ۱۴۰۳ / 12 January, 2025
مجله ویستا
۲۷ اردیبهشت ـ ۱۷ می ـ اظهارات شکنجه شده عراقی
صدام صالح، عراقی ۲۹ ساله كه جهانیان عكس او را با كلاه بوقی و دست روی سر ایستاده روی یك جعبه فلزی (در زندان ابوغریب) مشاهده كرده بودند و بعدا از زندان «ابو غریب» آزاد شده است ۱۶ مه ۲۰۰۴ در یک مصاحبه مطبوعاتی گفته بود:
چند ماه پیش با مبلغی پول نقد برای خرید مبل جهت عروسی ام از خانه خارج شده بودم. مانند بسیاری از همسایگان به اتومبیلی كه از چند روز پیش در نزدیكی خانه متوقف و صاحبش مشخص نبود ظنین شدم و به خواست همسایگان به ایستگاه پلیس رفتم تا جریان را خبر دهم كه در آنجا مرا بازرسی بدنی كردند و با دیدن آن همه پول نقد به من ظنین شدند و به آمریكاییان تحویل دادند و به زندان ابوغریب منتقل شدم. در آنجا سئوالات این بود كه بگویم عضو القاعده هستم و پولها را از آنان گرفته ام. من با زندان ابوغریب آشنا بودم.
در زمان صدام حسین، چون از رفتن به سربازی طفره رفته بودم مرا به آنجا فرستاده بودند. در آن زمان «كتك» و «تشر» زدن تنها شكنجه هایی بودند كه من به چشم خود دیدم، ولی شكنجه آمریكاییان از برهنه كردن، به بدن ادرار كردن، سگهارا به جان زندانی انداختن، گرسنگی دادن، ارعاب، بیدار نگهداشتن، عكس گرفتن با بدن كاملا برهنه و ... تا نگهداشتن به حالت ایستاده و دستها بالای سر برای مدتی طولانی و تهدید این كه اگر دستت پایین افتد تیر می زنیم و یا این كه سیمهایی كه به دستت بسته ایم به برق متصل می شوند و تو را می كشند و ... بود.
وی افزود: در دوران تازه، پس انجام این گونه شکنجه و بعد از آن كه شكنجه شده بی طاقت می شد و به التماس كردن می افتاد بازجویی از او را آغاز می كردند. همین شكنجه ها كه هفته ها طول كشید مرا از عمر خود بیزار كرد به گونه ای حاضر شدم بگویم از عوامل القاعده هستم. منتظر مجازات بودم ولی نمی دانم كه چطور شد ناگهان آزادم كردند. پس از آزاد شدن متوجه شدم که انتشار عکس با آن وضعیت و اعتراض افکار عمومی سبب شد که آزادم کنند.
چند ماه پیش با مبلغی پول نقد برای خرید مبل جهت عروسی ام از خانه خارج شده بودم. مانند بسیاری از همسایگان به اتومبیلی كه از چند روز پیش در نزدیكی خانه متوقف و صاحبش مشخص نبود ظنین شدم و به خواست همسایگان به ایستگاه پلیس رفتم تا جریان را خبر دهم كه در آنجا مرا بازرسی بدنی كردند و با دیدن آن همه پول نقد به من ظنین شدند و به آمریكاییان تحویل دادند و به زندان ابوغریب منتقل شدم. در آنجا سئوالات این بود كه بگویم عضو القاعده هستم و پولها را از آنان گرفته ام. من با زندان ابوغریب آشنا بودم.
در زمان صدام حسین، چون از رفتن به سربازی طفره رفته بودم مرا به آنجا فرستاده بودند. در آن زمان «كتك» و «تشر» زدن تنها شكنجه هایی بودند كه من به چشم خود دیدم، ولی شكنجه آمریكاییان از برهنه كردن، به بدن ادرار كردن، سگهارا به جان زندانی انداختن، گرسنگی دادن، ارعاب، بیدار نگهداشتن، عكس گرفتن با بدن كاملا برهنه و ... تا نگهداشتن به حالت ایستاده و دستها بالای سر برای مدتی طولانی و تهدید این كه اگر دستت پایین افتد تیر می زنیم و یا این كه سیمهایی كه به دستت بسته ایم به برق متصل می شوند و تو را می كشند و ... بود.
وی افزود: در دوران تازه، پس انجام این گونه شکنجه و بعد از آن كه شكنجه شده بی طاقت می شد و به التماس كردن می افتاد بازجویی از او را آغاز می كردند. همین شكنجه ها كه هفته ها طول كشید مرا از عمر خود بیزار كرد به گونه ای حاضر شدم بگویم از عوامل القاعده هستم. منتظر مجازات بودم ولی نمی دانم كه چطور شد ناگهان آزادم كردند. پس از آزاد شدن متوجه شدم که انتشار عکس با آن وضعیت و اعتراض افکار عمومی سبب شد که آزادم کنند.
منبع : تاریخ ایران و جهان در این روز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست