پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
مجله ویستا
مدرنیته ایرانی و حزب ایرانی
ساختارهای نو سیاست در جهان جدید با مختصات متفاوت از دوران ما قبل انقلاب صنعتی مانند دیگر مظاهر مدرنیته با تاخیر قابل توجهی وارد ایران شد.
به همان سان كه مشروطه ایرانی با نمونه اصلی اروپایی آن چنان تفاوتهای گستردهای داشت ناشی از تفاوتهای اقلیمیو فرهنگی و سرگذشت تاریخی ساخت اجتماعی در ایران كه به سختی میتوان اشتراكات آن دو را غالب دانست، ساختار قدرت سیاسی نیز با الگوهای متعارف غربی آن فاصله فراوان داشت. احصاء همه تفاوتها و ریشههای آنها مجال فراوان میطلبد با این حال نگاهی گذرا به اهم تفاوتهایی كه بین احزاب ایرانی با الگوهای اصلی از منظر انتقادی عنوان شده است آموزنده خواهد بود.
انتقاد گروههای اپوزیسیون از ساختارهای حزبی در ایران بر این اساس كه احزاب ایران برخلاف احزاب متعارف در جهان دولت ساختهاند به جای آنكه دولتساز باشند به وفور شنیده شده است. طرفه اینكه با جابجایی موقعیت اپوزیسیون با حاكمیت همین انتقاد در ادبیات اپوزیسیون جدید دیده میشود. حقیقتی كه در این انتقاد پنهان است گستردگی نفوذ و نقش دولت در ایران است كه یك تنه بر تمام نهادهای اجتماعی با همه تنوع و انتشارشان چیرگی دارد. این آرایش نامتوازن قوا میان نهادهای ملی است كه در خردهگیری رقبای سیاسی جلوهگر میشود بدون اینكه هیچكدام مایل باشند پرده از رخش بردارند.
تمایزنیافتگی اجتماعی و فقدان طبقات به معنای دقیق جامعه شناختی آن ریشه دیگر اعوجاج اندامهای حزبی در كشور است. در این شرایط كه تفاوت منافع ملموس طبقات آشكار نیست، جای آن را در توجیه تكثر حزبی یا ایدئولوژیهای احساسگرای وارداتی متكی به منافع باندی ویا باورهای سنتی عواطفگرا باید پر كنند.
در پایان دوران ایدئولوژی كه سنتگرایان را نیز تحت تاثیر قرار داده، معیار این تمایز بسیار دستنیافتنیتر شده است. در نتیجه، آنچه هویت احزاب متفاوت را تعیین میكند بیش از خاستگاههای متفاوت اجتماعی، عناصر دیگری است چون عمق پیوند و قرب و بعد هركدام به منابع قدرت فرهنگی و اقتصادی و دستهبندیهای عمدتا تصادفی مبتنی بر مناسبات پاتریمونیال كه شرایط بحرانی ناشی از خلا قدرت پس از فروپاشی رژیم گذشته ایجاب كرده است.
شتاب تحولات فرهنگی در لایههای اجتماعی كه از مختصات دورانگذار در عصر انقلاب ارتباطات است بسیار بیشتر از آن است كه ساماندهی نظری نظریهپردازان احزاب بتواند تفسیرهای ماندگار از پدیدههای برجسته اجتماعی و سیاسی به دست دهد چه رسد به مهار و هدایت این تحولات! در نتیجه نقش مهندسی اجتماعی احزاب به سازماندهی همراهی و مهار سلیقههای نو فرو كاسته شده است. در این خصیصه البته احزاب تنها نیستند. دیگر مولفههای قدرت سیاسی نیز از این انحطاط موقعیت و نقش رنج میبرند.
در تمام این انتقادات قدری از حقیقت وجود دارد اما استنتاج عجولانه پارهای نخبگان و بخشهای اجتماعی مبنی بر اینكه حزب در ایران موسسه تصنعی، معوج، بیآتیه و لغوی است به نظر غیرمنطقی میرسد. دشواری و پیچیدگی فعالیت حزبی و فرآیندهای اختصاصی آن در جامعه ایران نتیجه منطقی توصیفهای گذشته است كه اتفاقا شاهدی بر جایگاه طبیعی آن در ساختار مدرن جامعه نیز هست.
ویژگیهای منحصر به فرد ساخت اجتماعی در ایران، مدرنیته ایرانی را نیز با تمام ابعاد آن اختصاصی میكند ولی این واقعیت نافی كاركرد نهادهای بر آمده از مدرنیته نیست هر چند بسیار متفاوت با نمونههای اصلی باشد. انتظار نامعقول گنجاندن صورتهای مدرن با همان محتوای آن در ساختهای متفاوت است چنانكه انتظار برای متحول شدن جامعه تا حدی كه مدرنیته تمام عیار را تحمل كند در افتادن در تله پارادوكس مرغ و تخممرغ است.
حسین واله
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست