جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


من بی دفاعم!


من بی دفاعم!
خیلی خوشحالم از اینکه به عنوان یک روزنامه نگار می توانم این جمله را بنویسم که «مهران مدیری تمام نشده است». «مدیری»
تمام نشده و هنوز دارد به خوبی و بلکه بهتر از گذشته کار می کند، درست در شرایطی که بسیاری دیگر از هم دوره های او و حتی رقبایش به اندازه او به کارشان اهمیت نمی دهند.
به نظر من، مهمترین راز موفقیت مهران مدیری، وسواس زیاد، ذهن خلاق و ارزش فراوانی است که برای شخصیت خود و مخاطبش قایل است. همین موضوع باعث می شود که او مثل بسیاری دیگر از سازندگان برنامه های تلویزیونی، بخصوص سریالهای طنز، دست به سری دوزی و سری سازی و به اصطلاح از سر وا کردن کار، نزند.
مدیری هم البته مثل همه هنرمندان، در طول دوره فعالیتش، فراز و فرودهای زیادی داشته، اما برای خودش یک «حداقل استاندارد» را در نظر گرفته و هیچ گاه از این «حداقل» پایین تر نیامده و سقوط نکرده است.
طنزهای تلویزیونی او همواره بیشترین تعداد مخاطبان را داشته و ویژگی بارز آن این بوده که هم مخاطب عام و هم مخاطب خاص را راضی کرده است.
این کارگردان و نویسنده باسابقه طنزهای تلویزیونی به خوبی این واقعیت را درک کرده که تا زمانی که «متن» خوب در اختیار نباشد، امکان ساختن یک کار قوی به هیچ وجه وجود ندارد. بنابراین، چه زمانی که خودش متن هایش را نوشته و چه زمانی که این کار را به دیگران واگذار کرده، وسواس فراوان او باعث تولید بهترین مواد اولیه برای یک طنز تلویزیونی شده است.
اصولاً در همه کارهای سینمایی و تلویزیونی و حتی در تئاتر، زمانی که یک کارگردان به سراغ یک فیلمنامه یا نمایشنامه می رود؛ یا کارگردان زیر سایه متن گم می شود، یا متن در کار خوب کارگردان حل می شود و یا اینکه تعادلی بین این دو به وجود می آید. مهران مدیری کارگردانی است که حتی وقتی بهترین نوشته ها را در اختیار دارد، باز هم توانایی فراوانش در کارگردانی، باعث می شود به قول معروف کار را از خود کند و حتی دخل و تصرفهایی که در متن به هنگام اجرا انجام می دهد باعث می شود که در مجموع، شما شاهد اثری با امضای «مهران مدیری» باشید که ویژگیهای منحصر به فردی نسبت به سایر طنزهای تلویزیونی دارد.
«مرد هزار چهره»، آخرین طنز تلویزیونی مهران مدیری هم کاری برآمده از همه این ویژگیها بود. اگر بازی خوب بازیگران، موسیقی متن هماهنگ، طراحی صحنه، دکور و لباس خوب و دست آخر بازی خوب خود مدیری را هم به ویژگیهای قبلی اضافه کنیم، طبیعی است که با یک طنز تلویزیونی شسته و رفته و مقبول مواجه می شویم.
مدیری و نویسندگانش به هیچ وجه در «مرد هزار چهره» به دنبال ارائه یک طنز تخت و یک سویه که فقط به دنبال خنداندن مخاطب باشد، نیستند. در حقیقت «مرد هزار چهره» علاوه بر لایه رویین خود، دارای لایه های دوم و سوم معنایی هم هست که مخاطبان مختلف و متفاوت تلویزیون به فراخور میزان اطلاعات خود از آن بهره مند می شوند.
مدیری و نویسندگانش با ظرافت تمام، تلاش می کنند در کارشان نقبی به مسایل و مشکلات فرهنگی جامعه بزنند و با نقد ناهنجاریهای اجتماعی، فرهنگی و حتی اداری، سویه تازه ای از این مشکلات را مطرح و در مقابل چشم مخاطبان پرتعداد رسانه ملی قرار دهند.
«مرد هزار چهره» اثری است که بین واقعیت و فانتزی معلق است و همین ویژگی دست سازنده اثر را برای گسترش داستان و ورود به بسیاری عرصه های ممنوع، باز می گذارد. به نظر من، همین که مدیری توانسته است با ظرافت تمام، سر به سر نیروی انتظامی بگذارد، امکانات لازم را از این نهاد بگیرد و به شکل زیبایی به نقد عملکرد آن هم بپردازد، خود شاهکاری است که از هر کسی برنمی آید.
شوخی کردن و سر به سر گذاشتن با شعرا و هنرمندان که صدایشان خیلی به جایی نمی رسد اگرچه با لطافت کار مدیری دیدنی بود، اما مطمئناً یکی از مهمترین و درخشانترین بخشهای کار او در «مرد هزار چهره» به فصل مربوط به «سرهنگ غفاری» و کلانتری و محله او برمی گردد که تقریباً به این شکل در تلویزیون تا به حال سابقه نداشته است.
مدیری بدون اینکه نگاه توهین آمیزی نسبت به نیروی انتظامی، پزشکان، شعرا و... داشته باشد، با بزرگ کردن پاره ای از ناهنجاریهای موجود در عملکرد آنها و نگاه طنزآمیز به آن، تلاش می کند اولین قدم را برای برطرف کردن این ناهنجاریها بردارد و این کاری ارزشمند است.
نقد ناهنجاریهای موجود در نظام اداری و بروکراسی حاکم که البته از سالیان گذشته هم در کارهای مدیری دیده می شد در «مرد هزار چهره» هم جایگاه خاصی دارد. اوج فانتزی در «مرد هزار چهره» هم مربوط به فصل تشکیلات مافیایی «قزاقه مندیان» بود که با اجرای بسیار خوب، دکور و صحنه زیبا و زحمت زیاد برای فراهم کردن امکانات لازم به یکی از بخشهای جذاب این مجموعه تلویزیونی تبدیل شده بود.
فلاش فورواردها و نماهای مربوط به برگزاری دادگاه در خلال قسمتهای مختلف مجموعه که از اولین قسمت شروع شد هم، ابتکاری بود که در آخرین ساخته مهران مدیری به خوبی جای گرفته بود.
«مرد هزار چهره» اگر چه در سکوت خبری و بدون هیاهو - نسبت به کارهای قبلی مدیری- ساخته شد و اگرچه شروعی طوفانی نداشت و حتی در قسمتهای اول خود دچار کندی در ریتم و روایت داستان بود، اما بزودی توانست حرکت منطقی داستان را به دست آورد و با پایانی زیبا و جذاب، در شمار کارهای خوب مدیری در پرونده اش ثبت شود.
دیالوگهای پایانی دادگاه و صحبتهای «مسعود شصت چی» به خصوص آنجا که در جواب قاضی که پرسید: «آخرین دفاعیات خود را بیان کنید» و «مسعود شصت چی» یا در حقیقت خود مهران مدیری گفت: «من چه دفاعی دارم؟ من بی دفاعم!» و در پایان اشک ریختن «مسعود شصت چی» یا همان «خود» مهران مدیری واقعاً زیبا، اثرگذار و به یادماندنی بود. و سکانس پایانی که بعد از شش ماه حبس، دوباره «مسعود شصت چی» را با «مهران» که حتماً همان «مهران مدیری» بود اشتباه گرفتند، پایان بسیار خوبی برای این مجموعه بود که در خاطر خواهد ماند.
مهران مدیری، این روزها و سالها به چهره شاخصی در میان سازندگان مجموعه های تلویزیونی تبدیل شده که به خوبی می تواند الگویی برای سایر سازندگان آثار تلویزیونی، بخصوص در حیطه طنز باشد.
مهمترین درسی که می توان از کار او گرفت، دقت، وسواس و ارزش قایل شدن برای وقت و شخصیت مخاطب است.
سیدمصطفی حسینی راد
منبع : روزنامه قدس