دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا
خشم از دید کتب اخلاق
فرهنگ علوم عقلی در تعریف غضب یا خشم مینویسد: «این اصطلاح اخلاقی و فلسفی است و یکی از کیفیات نفسانی است که سبب حرکت روح میشود به خارج بدن، تا منافرات طبع را دفع کند و یا در جهت انتقام باشد.»
عدهای گفتهاند، غضب عبارت از شوق به دفع ضررها و یا آنچه که با طبع مخالف است، میباشد. یا قوتی است که باعث دفع زیانها میشود. منشأ غضب صیانت ذات و حفظ بقای نوع است.
خواجه نصیرالدین طوسی مینویسد: «نفس حرکتی دارد که مبدأ آن شهوت و انتقام است و اگر این حرکت به اجبار و عنف باشد، آتش خشم برافروخته شده و خون انسان در غلیان میآید». چنان که در تعاریف فوق میبینیم، در منابع و کتب قدیمی که براساس شناخت از کلیات وجود انسان است، معمولاً مباحث اخلاقی متکی بر فعالیت نفس یا روح است. اما در دوران جدید که بشر توجه به روح را کم کرد، زیرا دریافت که با دستگاههای موجود با آزمایشهای علمی قادر به شناخت روح و تجزیه و تحلیل آن نمیباشد. لذا کوشید اصل وجود روح را نادیده گرفته، به آثار روح توجه نماید. اما پس از مدتی این موضوع را هم رد کرد و سرانجام به مباحث موجود روانشناسی، زیستشناسی و پزشکی امروز رسید. این علوم میکوشد از طریق آزمایشات گوناگون تجربی و زیستشناختی بر حیوانات، به شناسایی رفتار انسان در حالات گوناگون بپردازد. مثلاً دریابد که حیوان مورد آزمایش هنگام خشم و عصبانیت در بدن، اندامها، مغز و غدد داخلی چه وضعی دارد. و به کمک این اطلاعات رفتار انسان را هم قیاس کرده و تجزیه و تحلیل نموده، اطلاعات حاصل را به شکل نظریه و مدل ارائه دهد. اما چنان که در جاهای دیگر این کتاب گفتهایم، نظریات مطرح شده در این باره ناقص است. زیرا بشر دستگاههای مناسب و کافی برای اندازهگیری وضع مغز انسان و غدد و هورمونهای آن در حال حیات و به صورت زنده را ندارد. به علاوه دو رکن اساسی از سه رکن انسان را نادیده میگیرد. انسان مرکب از جسم، نفس و روح است. هر یک از این ارکان فعالیت خاصی دارد، در عین آن که در یک ارتباط بسیار پیچیده و تنگاتنگ با یکدیگر هستند. اما در همین حال هر یک وظیفه و نقش خود را ایفاء میکنند. علوم بشر در دورههای قدیم و باستان مبتنی بر درک کلیات بود. کلیات هم به بخشی از سؤالات پاسخ میداد. اینک این علم متکی بر جزئیات است. هرچند پاسخ برخی نیازها و سؤالات را میدهد. اما در عین حال باز ناقص است. برای کامل کردن علم باید هر دو جنبه را در نظر گرفت. ما در آینده در باب نفس و روح و نقش آن در بدن توضیح خواهیم داد.
غزالی در کتاب احیاء علوم دین در باب خشم آورده است که: «خشم از جمله غرایزی است که در باب کنترل و محدود کردن آن سفارش زیادی شده است. خشم میتواند از مواضع هلاکت انسان باشد. خداوند خشم را از آتش آفریده و به صورت غریزه در انسان قرار داد و آن را با طینت وجودش عجین ساخت و هرگاه هدف و مقصدی را مدنظر قرار داد و در آن موفق نبود، آتش خشم او برافروخته میشود، خشم، به قسمتهای بالای بدن میرود چنان که شعله آتش بالا میرود و همچنان که آب جوش داخل دیگ بالا میرود. و از این رو اثر حرارت خشم بر صورت میریزد و صورت و چشم سرخ میشود … برای انتقام گرفتن خون دل به جوش میآید و چون نیروی خشم به جنبش میآید (به معنی آن است که) امری آزاردهنده را رؤیت کرده است. پس متوجه دفع آن میشود. پس از وقوع امر آزاردهنده است که به انتقام روی میآورد. خوراک و شهوت نیروی خشم، در انتقام گرفتن است. و جز به این کار آرام نمیشود. افراد در هنگام خشم یکسان نبوده و به طور کلی به سه دسته تقسیم میشوند، افرادی به افراط روی آورده، گروهی تفریط کرده و برخی هم متعادل میباشند».
وقوع خشم در رفتار انسانها اثر نهاده و باعث میشود که ابتدا از طریق نشان دادن حالت چشم و صورت و حرکات دست و بدن، سرخی چشم و پوست صورت یا نگاه خشمگین، ناراحتی خود را نشان دهند، در مرحله بعد خشم در کلام و زبان فرد مؤثر افتاده او را وادار به گفتن سخنان تند یا رکیک و ناسزا و فحش به صورت فریاد و صدای بلند و نعره نماید. علاوه بر این که ممکن است که جملات و کلمات او فاقد نظم عادی بوده و به صورت پراکنده و مغشوش بیان شود. در واقع باید این مرحله را مرحله پرخاش و پرخاشگری دانست.
خشم بر اندامهای بدن هم اثر مینهد، فرد خشمگین پس از مرحله فوق ممکن است اقدام به تهاجم و حمله نماید. و در صورت داشتن قدرت بدنی، یا ابزار و سلاح طرف مقابل را مورد ضرب و شتم قرار داده، او را مجروح کرده و حتی به قتل رسانده یا آن که اقدام به تخریب و انهدام وسایل و اموال او نماید.
گاه دیده میشود که فرد مورد خشم از صحنه خارج شده و فرار کند، به طوری فرد خشمگین نتواند به او دست یابد. در این حالت فرد خشمگین ممکن است، اموال و امکانات، یا حتی افراد منسوب به فرد متواری را مورد تهاجم و تخریب و ضرب قرار دهد. و در صورتی که این امکان نباشد، فرد خشمگین، اقدام به خودزنی کرده، با زدن ضربه به بدن خود یا کوبیدن آن به در و دیوار و اطراف، خشم خود را تخلیه نماید. گاه شدت خشم در فرد چنان است، که او را از پای انداخته، حالت غش به او دست دهد.
گاهی هم ممکن است خشم به صورت نفرت، یا سرزنش کردن طرف مقابل، عیبجویی و مسخره کردن، شماتت، یا خوشحالی از ناراحتی و غم طرف مقابل یا ناراحتی از شادمانی او بروز کند، یا ممکن است به شکل پردهدری، افشاء اسرار، غیبت و سایر روشهای غیراخلاقی بر علیه طرف مقابل ظاهر شود.
امام محمد غزالی در کتاب ارزشمند کیمیای سعادت درباره خشم نوشته است :
بیخ خشم هرگز از باطن انسان کنده نمیشود. بدان که خشم اندر آدمی آفریدهاند تا سلاح وی باشد، تا آنچه وی را زیان دارد، از وی بازدارد. چنان که شهوت را آفریدهاند تا آلت وی باشد، تا هرچه مرد را سودمند است به خویشتن کشد. آدمی را از این هر دو چاره نیست و لیکن چون به افراط بود زیانکار باشد، و مثل آتشی بود که بر دل زند و دود بر دماغ رود و جایگاه عقل و اندیشه را تاریک کند تا فردا وجه صواب نبیند: چون دودی که اندر غاری افتد و تاریک شود، که در آن هیچ جا را نمیتوان دید. این سخت مذموم بود و از این رو گفتهاند که خشم غول دل است. و باشد که این خشم ضعیف بود (در مقابل افراط) و این نیز مذموم بود که حمیّت بر حرم (خانواده) و حمیت بر دین یا کفار از خشم برخیزد، و خدای سبحانه و تعالی رسول (ص) را گفت: جاهِدِ الکفارَ واغلظ علیهم (در مقابل کفار تلاش کن و به آنها درشتی و سختی نشان بده) و این همه نتیجة خشم بود، پس باید که قوت خشم نه به افراط بود، نه ضعیف، بلکه معتدل بود و به اشارت عقل و دین بود.
گروهی پنداشتند که مقصود از ریاضت، اصل خشم بیرون بردن است، و این خطاست که خشم سلاح است و از وی چاره نیست، باطل شدن (و از بین بردن) اصل خشم تا زمانی که انسان زنده است، ممکن نیست. چنان که باطل شدن اصل شهوت ممکن نیست، لیکن روا باشد که در بعضی کارها و بعضی اوقات پوشیده شود، چنان که پندارند اصلاً خشمی نیست، تفصیل این گفته آن است که خشم از چیزی برخیزد که بدان حاجت باشد تا کسی قصد آن کند تا ببرد. مثلاً اگر کسی سگی دارد که به آن نیاز ندارد، اگر کسی او را زده یا بکشد، روا باشد که خشمگین نشود. اما غذا و مسکن و جامه و تندرستی و امثال آن (برای آدمی) که نیاز به آنها همیشه وجود دارد، پس اگر کسی او را زخمی کند، به طوری که سلامت او را از بین ببرد، یا زمانی که او خوابیده، لباس و غذای او را ببرند، پس از بیدار شدن لابد خشمگین میشود، البته اگر فردی نیاز زیادی به آنها داشته باشد، و آنها را ببرند، او بیشتر خشمگین خواهد شد. هرچه فردی فقیرتر و درماندهتر بوده و اموال او را ببرند او بیشتر عصبانی و خشمگین میشود.
هرچه نیاز و احتیاج در فردی بیشتر باشد، در مقابل از دست دادن اموال زودتر و بیشتر خشمگین میشود، مگر آن که فردی در اثر ریاضت و خودسازی به جایی برسد که نیاز او به قدر ضرورت باشد. از این رو در مقابل جاه و مال و امکانات و امور دنیوی احساس بینیازی کند. از این رو این فرد خشم را که وابسته و مربوط به نیازمندیهای روزمره است را حذف میکند.
یا اگر کسی به برخی عادات و کارهای ناشایست معتاد شده و مثلاً قماربازی یا کبوتربازی میکند، یا مشروب زیادی مصرف میکند، اجازه ادامه این کارها را ندهند، او خشمگین میشود، مگر آن که او را وادار کنند که این عادات را رها کند و فراموش نماید
مطالب انتخاب شده از کتاب “ خشونت اجتماعی در ایران ” نوشته آقای علی باقری است
منبع : سایت پیشگو
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست