دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا
مسکن و انبوهسازان
بر اساس آمارهای اداره ثبت احوال، سالانه ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار ازدواج در كشور به ثبت میرسد، از سوی دیگر به استناد آمارهای وزارت مسكن و شهرسازی با كمبود حدود یك میلیون و دویست هزار واحد مسكونی در كنار ۳۰ درصد استهلاك ساختمان روبهرو هستیم، بنابراین ملاحظه خواهید كرد كه سالانه معادل تقریب ۵/۲ میلیون واحد مسكونی مورد نیاز كشور است كه به رغم این میزان نیاز، هنوز تمهیدات جامع آن نامشخص است.
از آنجایی كه در قانون متولی بخش مسكن ترسیم نشده است، دولت سعی میكند با ابعاد مختلفی به این مقوله وارد شود، در حالی كه بر اساس سند چشم انداز ۲۰ ساله كشور و همچنین برنامه توسعه سوم و به ویژه چهارم دولت بخش خصوصی متولی مسكن است.
در برنامه چهارم توسعه و به استناد ماده ۳۰، واگذاری زمین حذف و محور توجه مقوله اجارهداری و به تعبیری مشاركت دولتی با بخش خصوصی (انبوهسازان) بوده، این در حالی است كه رویكرد برنامه دولت نهم، استناد به مبحث اجارهداری و اخیرا طرح موضوع تغییر كاربری و ایجاد فضای مسكونی در شهرهای زیر ۱۵۰ هزار نفر است.از سوی دیگر افزایش بهای زمین و مسكن ناشی از عملكرد دولت، نه تنها در بخش مسكن، بلكه در كلیه صنایع مختلف است. اصولا مسكن مقولهای فرابخشی بوده و در نتیجه در صورت داشتن سیستم اطلاعات جامع از مسكن به تناسب شهرهای عمده و غیره و تحلیل استراتژیك مسكن، نسبت به تدوین قوانین متناقض و بلوغ نیافته اقدام نخواهد كرد و یك نسخه یكسان برای مسكن تدوین نكرده است.بر این اساس نوسان اقتصادی سایر بخشهای اقتصادی كه نقدینگی را به سمت مسكن روانه كرده است، بودجه اجرایی سال جاری دولت كه اهم آن بر اعطای تسهیلات فراوان و یارانه تسهیلات كه منتج نقدینگی فراوان و ایجاد تقاضای كاذب شده است و مدیریت دولت به جهت جلوگیری از افزایش نرخ كالاهای منقول، بودن بودجه به روانی نقدینگی نزد مردم به سمت بخش غیرمنقول (مسكن) كه به تعبیر اقتصاددانان، بیماری هلندی نامیده میشود از جمله عوامل تاثیرگذار بر بازار مسكن بوده است.
در عین حال باید به عوامل زیر هم در مورد بحران مسكن اشاره كرد؛
▪ عدم تعریف و تبیین تقاضای بالقوه و بالفعل مسكن، به گونهای كه واژه مسكن تحت عنوان سر پناه به كالای سرمایهگذاری تبدیل شده است.
▪ تناقض دستورالعملهای نهایی مختلف مترتب بر ساخت و ساز.
▪ نگاه كوتاهمدت دولت به بخش مسكن، زیرا كه اصولا حل مقوله مسكن نیازمند یك Vission یكصد ساله دارد.
▪ عدم بلوغ قوانین و مصوبات هیات مدیره كه متناسب با ظرف زمان و مكان و بدون توجه به تاثیر و تاثر آینده و عوامل محیطی ناشی از سایر صنایع ترسیم میشد.
▪ كاهش نرخ بهره بانكی به گونهای كه سپردههای مردم جبرا از شبكه بانكی خارج و ایجاد تقاضای بالقوه مسكن می كند و از سوی دیگر رانت ناشی از دریافتكنندگان تسهیلات دولتی كه عموما به لحاظ سبقت از تورم به تقاضای بالقوه مسكن گرایش می یابد.
▪ حذف جایگاه حاكمیتی و نظارت توسط دولت و ورود به صنعت ساخت و ساز.
▪ دخالت دولت در تعیین بهای كالاها و مصالح ساختمانی.
▪ عدم تسهیلات ۳۰ ساله و همچنین پلكانی نكردن تسهیلات مذكور.
▪ افزایش تقسیمات كشوری به گونهای كه یكی از عوامل اصلی افزایش بهای زمین شده است.
▪ ناهماهنگی بین سازمانهای مترتب بر ساخت و ساز.
بر این اساس است كه تصور میشود رویكرد دولت نهم در قالب واگذاری زمین به انبوهسازان به صورت اجارهداری است كه بر اساس دستورالعمل مذكور برای احداث پروژه دو سال به انبوهساز اجازه داده میشود و بعد از احداث پروژه انبوهساز به مدت ۵ سال متوالی واگذاری واحدهای احداثی صرفا به صورت اجاره به متقاضیان است، ضمن آن كه به انبوهساز تسهیلات معادل مصوبات شبكه بانكی برای مشاركت مدنی قابل تبدیل به فروش اقساطی ۱۵ ساله اعطا كند. طبق قانون اجارهداری بعد از ۵ سال اجارهداری و به عبارتی پایان سال هفتم انبوه ساز مختار است مجددا اجاره دهد و یا به فروش برساند و در آن صورت بهای زمین را به دولت پرداخت كند. وجوهی كه مردم در قانون اجارهداری پرداخت میكنند، صرفا تسهیلات مصوبی است كه در حال حاضر ۵/۱۳میلیون تومان بوده كه اقساط مذكور بعد از تحویل واحد كه در سال سوم است، پرداخت خواهند شد. همچنین، اگر انبوهساز بتواند ظرف دو سال پروژه را احداث كند، از ۴ درصد یارانه تسهیلات استفاده خواهد كرد. از این رو طبق قانون مذكور اگر زمین در بافت فرسوده قرار داشته باشد، درصد دیگری یارانه به تسهیلات اضافه خواهد شد، لذا باید اذعان كرد كه به دلیل انبوهساز نبودن تعاونیهای مسكن ورود آنان به اینگونه پروژهها امكانپذیر نیست و به دلیل عدم تقاضای انبوهسازان در ورود به بحث اجارهداری دولت تغییر مشی داده و زمینهای مورد نظر اجارهداری را به تعاونیها واگذار خواهد كرد. با وجود تهدیدها و مشكلات موجود بر سر راه اجرای دستورالعمل اجارهداری زمینهایی كه بر اثر قانون اجارهداری در اختیار انبوهسازان و یا تعاونیهای مسكن قرار میگیرد، اصولا در حاشیه شهرها قرار دارد، زیرا كه سالهای سال سازمان زمین شهری زمینهای مرغوب را به افراد موردنظر واگذار كرد، بنابراین به لحاظ پایین و اندك بودن بهای زمین در ساخت و ساز تمایلی به شراكت نداشته، از سوی دیگر واگذاری اجارهداری به صورت ۵ ساله است، در حالیكه تسهیلات ۱۵ ساله است و این موضوع با توجه به ضوابط بانكی در ادبیات برداشت اصل و سود تسهیلات یك نوع خط قانونی است. در این قانون مالك انبوهساز است و برابر قوانین تسهیلات ۱۵ ساله به نام انبوهساز تقسیط میشود و اگر مستاجر قسط خود را پرداخت نكند، انبوهساز متولی پرداخت اقساط میشود، ضمن آن كه پرداخت جرایم دیركرد اقساط نیز به عهده انبوهسازان است، به همین دلیل در نهایت چیزی جز ضرر و زیان عاید آنان نمیشود. به ویژه در دستورالعمل جدید مبنی بر واگذاری زمین به تعاونیها اعضای تعاونی باید اقساط را به انبوهساز داده و انبوهساز متولی جمعآوری اقساط و واریز به حساب بانكی باشد كه این موضوع با Mission انبوه سازهها مغایر است. مباحث مالك و مستاجر، هزینههای نگهداری آپارتمان، مدیریت مجتمعها، مطالبات لاوصول مستاجران همه و همه بر انگیزه عدم ورود انبوهسازان به مقوله اجاره داری افزوده است. با استناد به ماده ۳۰ برنامه توسعه چهارم دولت مكلف بود، طرح جامع شهری را تا پایان سال ۱۳۸۴ تنظیم و ارائه كند، لیكن شاهد آن هستیم كه مقررات مذكور در بودجه سال ۱۳۸۶ دولت تهدیدات بخش مسكن دیده خواهد شد و صرفا در سه سال یاد شده برنامه دولت به اجارهداری با تهدیدات ایمنسازی ساختمانها با رویكرد اختلافات شدید و طولانی وزارت مسكن و شهرسازی با وزارت آموزش و پرورش در باب موضوع كوچك نظارت ایمنسازی آن هم بدون هیچگونه رشدی و بیمه ساختمانها كه با رویكرد گسترش خصوصی شدن بیمهها گامهای اولیه را طی مینماید.
از سوی دیگر تغییر ساختار سازمانی سازمان ملی زمین و مسكن و سازمانهای مسكن و شهرسازی كه منتج به سردرگمی مدیران شده است، در كنار تدوین مقررات پی در پی بدون تحلیل همانند اتصال زمینهای كشاورزی متصل یا منفصل یا به صورت مجموعهای به محدوده شهری و واگذاری به صورت ۹۹ ساله كه چه هزینه زیادی ناشی از مهاجرتها، توسعه شهری تا سیاست شهری، نگهداری مقررات شهرداریها و غیره آن هم در شهرهای زیر ۱۵۰ هزار نفر كه اصولا تقاضای مسكن بسیار كم است و عرصههای واگذاری بهای زیادی در قیمت تمام شده ندارد، به افزایش بهای مذكور دامن زده و تبعا نمیتوان انتظار داشت كه این مباحث در ظرف زمان كوتاه درمان شود.
با وجود زمزمههای اصلاح برنامه چهارم توسعه، تنها راهكار جلوگیری از افزایش قیمت زمین و مسكن اكتفا به برنامه چشمانداز بیست ساله كشور است. به طوری كه در برنامهای درازمدت، دولت از جایگاه حاكمیتی و اجرایی خارج و به عنوان تبیین كننده و نظارتكننده قوانین حضور یابد كه در این راستا نگاه بدبینانه نسبت به بخش خصوصی باید از بین برود.
در حال حاضر با توجه به كمیت زمانی وام ۱۰ میلیون تومانی تعداد بسیار اندكی از متقاضیان موفق به دریافت این وامها شدهاند.
باید قانون و دستورالعمل مشخصی برای معاملات املاك و بنگاهها مصوب و لازم الاجرا شود، به گونهای كه روابط مالك و مستاجر موجب ورود دولت به این بخش نیز نشود.
دكتر بابك حاجیان
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست