شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
مجله ویستا

شرق شناسی اسرائیلی


شرق شناسی اسرائیلی
گستره شرق و مفهوم آن در شرق شناسی «اسرائیلی» اسلام با تمام ابعاد و زوایای آن است. در این نوع از شرق شناسی رایج در «اسرائیل» یهودیان متعددی در مراكز علمی، تحقیقاتی، تاریخ، تمدن، فلسفه و فقه اسلامی و بسیاری از دستاوردهای علمی و فرهنگی، اسلام را مورد مداقه و توجه قرار می‌دهند و متاسفانه به اندازه همین توجه از سوی «اسرائیل» و صهیونیسم از اسلام و علوم مرتبط با آن و بسیاری از كشورهای اسلامی، به ویژه ایران، این فعالیت‌ها را رصد نمی‌كنند و از عواقب زیان بار آن نیز مطلع نیستند.
مؤسسات علمی و تحقیقاتی موجود در «اسرائیل» با ارائه دستاوردهای خود، مهم‌ترین عامل در تدوین استراتژی ضد اسلامی صهیونیسم می‌باشند. در واقع باور این نكته بسیار سهل است كه «اسرائیل» عامل بسیاری از تفرقه‌ افكنی‌های مذهبی و فرقه‌ای در كشورهای اسلامی است؛ چرا كه اساساً شناخت فرق و مذهب اسلامی كه مهم‌ترین سرفصل‌های تئوری مراكز علمی موجود در «اسرائیل» و مؤسسات مربوطه است. فصلنامه ۱۵ خرداد بر آن است تا در شماره‌های آینده پیرامون اسلام شناسی با نگاه صهیونیستی و آسیب‌های وارد بر جهان اسلام از این زاویه مطالبی را ارائه كند و بدون شك از تمامی نظرات و مقالات در این خصوص نیز استقبال می‌كند.
نویسنده در تعریف اصطلاح «شرق شناسی اسرائیلی» و تحقیق و پژوهش در این باره با مشكلات چندی مواجه می‌شود، چون اختلاف نظرهای علمی بسیاری پیرامون این اصطلاح وجود دارد و تا كنون میان محققان و پژوهشگران اتفاق نظری حاصل نشده است. غیر از آن اصطلاح «شرق شناسی» با نیمه دیگر خویش یعنی «اسرائیلی» در چندین اصطلاح و مفهوم تداخل دارد كه سبب می‌شود مشكلات علمی دیگری به این مبحث افزوده شود.
اشكالات مربوط به تعریف و پژوهش پیرامون اصطلاح «شرق شناسی اسرائیلی» را می‌توان در موارد ذیل خلاصه كرد:
۱) اختلاف در تعریف اصطلاح «شرق شناسی»
پژوهشگرانی كه در زمینه شرق شناسی فعالیت می‌كنند، هنوز پیرامون تعریف جامع، معین و نهایی از اصطلاح «شرق شناسی» به توافق نرسیده‌اند. از یك سو توافق نشده است كه شرق شناسی با توجه به ماهیت و بافتش، علم، پدیده، یا جنبش نامیده شود و از سوی دیگر هر محقق یا پژوهشگر آن را بر حسب برداشت یا زاویه دید، تحقیقات و پژوهش‌هایش معرفی كرده است. مثلا كسانی كه از بعد تاریخی به این اصطلاح پرداخته‌اند، برای آن نیز تعریفی مطابق علم تاریخ وضع كرده‌اند، یا كسانی كه از بعد سیاسی آن را بررسی نموده‌اند، برای آن تعریفی سیاسی ارائه داده‌اند … و به همین ترتیب الی آخر.
شاید یكی از دلایل این تعدد تعاریف به فراگیری و كلیت اصطلاح «استشراق» باز می‌گردد كه شامل علوم مختلف انسانی می‌شود (تاریخ، جغرافیا، سیاست، اقتصاد، جامعه شناسی و …) به همین دلیل ملاحظه می‌شود كه تعریفات ارائه شده متعدد، متفاوت و تداخل یافته در یكدیگرند. به عنوان مثال برخی استشراق را چنین تعریف كرده‌اند:
خط مشی و شیوه غرب برای حاكمیت بر شرق و شكل دهی و سازماندهی فكری و سیاسی این منطقه جغرافیایی و ادامه حاكمیت بر آن. (۲)
یا برخی دیگر در تعریف این اصطلاح گفته‌اند:
خط مشی فكری غربی است كه پایه و اساس آن را اندیشه‌ای تشكیل می‌دهد كه عنوان می‌كند: شرق وغرب از حیث موجودیت و شناخت، تفاوت‌های عمیقی با یكدیگر دارند و در این میان غرب با تفوق نژادی و فرهنگی خویش، از شرق متمایز می‌شود. (۳)
رودی پارت(۴)، شرق شناسی آلمانی، استشراق را چنین تعریف می‌كند:
دانشی كه به فراگیری زبانی خاص می‌پردازد. این دانش، دانش شرق و علم یا دانش جهان شرق است. (۵)
اما اگر این اصطلاح را به شكل علمی و موضوعی تحلیل كنیم تا به تعریفی مناسب از آن دست یابیم، ملاحظه می‌كنیم ریشه لغوی آن به مصدر فعل (استشراق) یا روی به سوی شرق كرد و لباس ساكنان این منطقه را بر تن كرد یا «آشنایی بیگانگان با نحوه زندگی و فنون و هنرها و زبان‌ها و آداب و رسوم و تمدن و تاریخ شرق» معنا می‌دهد(۶)، یا گفته می‌شود:( شرق المكان) كه معنای آفتاب بر آن مكان تابیده است. همچنین است: (شرق) به معنای روی به مشرق نهاد یا (تشرق) به معنای آفتاب گرفتن برای گرم شدن یا (الشارق) و (الشرق) به معنای خورشید و (المشرق) به معنای جهت طلوع آفتاب و سرزمین‌های اسلامی كه در شرق شبه جزیره عربستان قرار دارند. (۷) آشكار است. ریشه فعلی كه اصطلاح از آن گرفته شده،«ش. ر. ق» است كه به آن سه حرف (ا. س. ت) افزوده شده تا در زبان عربی از آن طلب و درخواست، چه حقیقی یا مجازی، استفاده شود.
ریشه‌های تاریخی این اصطلاح از حیث ظهور و انتشار در غرب به اواخر قرن هجدهم میلادی باز می‌گردد؛ زمانی كه برای اولین بار در اروپا كلمه «شرق شناسی» (Orientalist) ، در انگلستان در سال ۱۷۷۹(۸) و در فرانسه كلمه (Orientalist) در سال ۱۷۹۹ و سرانجام در فرهنگ آكادمیك فرانسه، در سال ۱۸۳۸ ظهور نمود. بر این اساس می‌توان «شرق شناسی» را «جنبشی علمی – غربی» (اروپایی) تعریف كرد كه هدف آن بررسی تمام امور و شئون شرق (سیاست، اقتصاد، تاریخ ،‌جغرافیا، اینتربیولوژی و …) است تا به اهداف استعماری و استیلا بر كشورهای جهان شرق (اسلامی) خدمت كند و این اصطلاح به نظر من، پایه و اساس توجه و گرایش غرب به تحقیق و تفحص در شرق است،‌چون همان طور كه ملاحظه می‌كنیم، ظهور این اصطلاح با شروع جنبش استعماری غرب در كشورهای شرق (آسیا و آفریقا) در قرن هجدهم هم زمان بود و بیشتر در سایه استعمار و با حمایت و پشتیبانی آن و برای خدمت به آن رشد نمود.
۲) ارتباط «شرق‌شناسی اسرائیلی» با نوع یهودی، صهیونیستی وغربی آن
به هیچ عنوان نمی‌توان از شرق‌شناسی «اسرائیلی» سخن گفت، مگر آنكه در ابتدا سخن از شرق‌شناسی «یهودی» و «صهیونیستی» و همچنین «غربی» به میان آورد. شرق‌شناسی «اسرائیلی» مرحله سوم و آخرین مرحله از تغییر و تحول «شناخت یهودی در شرق‌شناسی» را تشكیل می‌دهد. اولین مرحله از این شناخت با شرق‌شناسی كلی یهود آغاز می‌شود و سپس با شرق‌شناسی صهیونیستی ادامه می‌یابد و سرانجام با شرق‌شناسی «اسرائیلی» به اتمام می‌رسد و این امر باری دیگر بر دو پژوهشگران در حوزه شرق‌شناسی «اسرائیلی» به اتمام می‌رسد و این امر باری دیگر بر دوش پژوهشگران در حوزه شرق‌شناسی «اسرائیلی» می‌گذارد كه در لزوم تمیز این نوع شرق‌شناسی از حیث موضوعات و خصوصیات از دو مرحله پیشین نمود پیدا می‌كند. به ویژه آنكه با شرق‌شناسی غربی از حیث درگیری با مشكلات و مواجه شدن با بحران‌ها و به ویژه تشابه و چه بسا همخوانی با آن در شبهاتی كه بر اسلام وارد ساختند، ارتباط پیدا می‌كند.
در تاریخ نوین، شرق‌شناسی یهودی، به عنوان بخشی از جنبش شرق‌شناسی در غرب كه با آغاز قرن هجدهم ظهور نمود، تحقیقات خود را بر اسلام و جوامع اسلامی متمركز می‌كند و به این ترتیب یهود جایگاه حائز اهمیتی در جنبش شرق‌شناسی غربی اروپایی احراز می‌كند. (۹) اما شرق‌شناسی صهیونیستی بالطبع با جنبش صهیونیسم مرتبط شد كه اساساً در سال ۱۸۸۱ در شرق اروپا ظهور نمود و اهداف و موضوعات مخصوص به خود داشت كه در خدمت صهیونیسم و ریشه‌ای جلوه دادن موجودیت یهود در فلسطین بود. پس از آن نوبت به «شرق‌شناسی اسرائیلی» می‌رسد كه با تشكیل كشور «اسرائیل» در سال ۱۹۴۸ به عنوان ادامه «شرق‌شناسی یهودی» و «شرق‌شناسی صهیونیستی» پای به عرصه گذاشت و سرانجام اینكه ملاحظه می‌كنیم، آمیزش و تداخلی آشكار در موضوعات شرق‌شناسی «اسرائیلی» با موضوعات شرق‌شناسی «یهودی» و «صهیونیستی» و همچنین غربی به وجود می‌آید و مهم‌ترین مثال در این زمینه، مسأله «ترجمه‌های عبری از قرآن» است كه اولین ترجمه از این نوع در لایپزیك در سال ۱۸۵۷ منتشر شد ه حییم هرمن ریكندروف آن را ترجمه كرده بود و به دوره شرق‌شناسی یهودی باز می‌گردد. (۱۰)
اما اولین ترجمه قرآن در فلسطین و در سال ۱۹۳۷ منتشر شد كه مترجم آن یوسف ریولین بود. این ترجمه منسوب به دوره «شرق‌شناسی صهیونیستی» است.
سومین ترجمه در «اسرائیل» در سال ۱۹۷۱ منتشر شد كه اهارون‌بن‌شیمش آن را ترجمه كرده بود. چهارمین ترجمه از قرآن نیز در «اسرائیل» در مارس ۲۰۰۵ چاپ و منتشر شد كه ترجمه آن را پروفسور اوری‌رابین، استاد پژوهش‌های اسلامی و قرآن‌شناسی بخش زبان عربی و اسلام دانشكده ادبیات دانشگاه تل‌آویو، برعهده داشت. این دو ترجمه منتسب به دوره «شرق‌شناسی اسرائیلی» است. اما ملاحظه می‌كنیم، این ترجمه‌ها، با وجودی كه به مراحل مختلف شرق‌شناسی عام یهودی منتسب می‌شوند، اما در بسیاری از شبهاتی كه بر قرآن وارد كرده‌اند، با یكدیگر تشابه دارند، مانند شبهه ارجاع دادن قرآن به منابع یهودی، مسیحی و بت‌پرستانه، افزون بر اینكه خطاها و اشتباهات لغوی ترجمه، مكرر و در هر چهار ترجمه بسان یكدیگر است.
۳) زبان شرق‌شناسی «اسرائیلی»
برخی شرق‌شناسی «اسرائیلی» را این‌گونه تعریف می‌كنند:
رهاوردی علمی در حوزه تحقیقات و پژوهش‌های اسلامی و نوشته شده به زبان عبری نوین كه حاصل تلاش دانشمندان «اسرائیلی» كارشناس در حوزه پژوهش‌ها و تحقیقات عربی و اسلامی است. (۱۱)
اما این تعریف مسأله خاص و مهمی را با مشكل مواجه می‌كند كه «زبان» نام دارد، چون طبق این تعریف، رهاورد شرق‌شناسی «اسرائیلی» باید به زبان عبری نوشته شده باشد، درحالی كه شرق‌شناسان «اسرائیلی» بسیاری وجود دارند كه دستاوردهای علمی خویش را به زبانی غیر از زبان عبری (مانند انگلیسی، فرانسه و آلمانی) به رشته تحریر درآورده‌اند. از جمله پروفسور اوری‌رابین، شرق‌شناس «اسرائیلی» معاصر و استاد پژوهش‌های اسلامی بخش زبان عربی دانشكده ادبیات دانشگاه تل‌آویو و صاحب جدیدترین ترجمه عبری از معانی قرآن كریم كه تألیفاتی به زبان انگلیسی و آلمانی نیز دارد و در این میان می‌توان به آخرین كتاب وی با نام The chil: Between Bible and Quran dren of Israel and the Islamic Historical Self Image اشاره كرد كه دانشگاه آكسفورد لندن آن را در سال ۲۰۰۴ چاپ و منتشر كرد. (۱۲)
افزون بر آن یهوشفاط هركابی، شرق‌شناس «اسرائیلی» كه از شرق‌شناس مهم و خطرناك وابسته و مرتبط با ارگان‌های سیاسی و آموزشی و اطلاعاتی «اسرائیل» تلقی می‌شود، به جز تألیفاتش به زبان عبری، نوشته‌هایی به زبان انگلیسی نیز دارد.
مثلاً در سال ۱۹۷۷ در نیویورك كتابی از وی به نام استراتژی‌های عربی و رویارویی‌های «اسرائیلی» به زبان انگلیسی چاپ و منتشر شد.
نمونه دیگر، پروفسور یوسف سادان، استاد ادبیات كلاسیك عرب بخش زبان‌های عربی دانشكده ادبیات دانشگاه تل‌آویو، تألیفات متعددی به زبان فرانسه دارد كه مهم‌ترین آن Le mobilier au Proche- Orient medieval Leiden, Holland (E. J Brill) است. (۱۳)
این «دو زبانی» در نوشته‌های شرق‌شناس «اسرائیلی»، به مثابه «پدیده‌ای» در تاریخ یهود است كه یهود را از قرن‌ها پیش متمایز كرده است. آنها در كنار زبان عبری به زبان مللی سخن گفته و مطلب نوشتند كه در میان آنها می‌زیستند. به عنوان نمونه در دوره رومی‌ها به زبان لاتین سخن می‌گفتند و مطلب می‌نوشتند و در قرون وسطی در سایه اسلام و فرهنگ عربی، از زبان عربی استفاده كردند، مهم‌ترین و بارزترین دستاوردهای ادبی و فرهنگی‌شان را به زبان عربی به رشته تحریر درآوردند و هنگامی كه در سال ۷۰ میلادی چون اقلیت‌ها به اسارت رومیان درآمدند، در سراسر اروپا متفرق گشتند و هر طایفه یهودی به زبان كشوری سخن گفت كه در آن به سر می‌برد. افزون بر آن یهود زبان‌های خاصی ابداع كرد كه آمیزه‌ای از چند زبان و خاص ایشان بود، مانند زبان «عربی-یهودی» كه برخی تألیفات قرون وسطای خود را به آن زبان نوشتند و در واقع زبان عربی نوشته شده به حروف عبری بود تا كسی غیر از یهود، نتواند آن را بخواند و از فحوای آن مطلع شود.
همچنین زبان معروف «ییدیش» را تغییر دادند و از آن استفاده كردند كه آمیزه‌ای از زبان عبری و لغاتی از زبان اسلواكی اروپایی بود كه بخش گسترده‌ای از آثار ادبیات خاص دانشگاه‌های یهودی در اروپا طی دو قرن هجدهم و نوزدهم به این زبان نوشته شدند.
براین اساس به نظر می‌رسد نوشته‌های شرق‌شناسانه «اسرائیلی»، الزاماً به زبان «عبری نوین» نوشته نشده‌اند. این در حالی است كه اثری از شرق‌شناسی كه دارای شناسنامه «اسرائیلی» باشد و در دوره پس از تأسیس كشور «اسرائیل»، یعنی در سال ۱۹۴۸، نوشته شده و بیانگر دیدگاه صرف شرق‌شناسانه «اسرائیلی» و دستاورد علمی شرق‌شناسی «اسرائیلی» باشد، عرضه نشده است، صرف‌نظر از اینكه به چه زبانی نوشته شده است، عبری یا هر زبان دیگر جهان.● موضوعات و خصوصیات شرق شناسی «اسرائیلی»
تا زمانی كه «شرق‌شناسی اسرائیلی» ادامه شرق‌شناسی «یهودی» و «صهیونیستی» باشد، بی‌شك تحت تأثیر شرق‌شناسی «غربی» است و در بسیاری از موضوعات و مضامین و خصوصیات و به ویژه در شبهات وارده به اسلام و منابع و تاریخش با آنها مشترك بوده و شبیه آنهاست. درواقع تمركز شرق‌شناسی «اسرائیلی» آن‌قدر گسترش یافته كه تمام امور و شئون جهان اسلام (سیاست، اقتصاد، تاریخ، مذهب و …) را دربرمی‌گیرد، اما دارای خصوصیات خاص دیگری نیز می‌باشد كه این نوع از شرق‌شناسی را از انواع دیگر آن متمایز می‌كند. مهم‌ترین این خصوصیات و ویژگی‌ها را می‌توان بدین‌شرح بیان كرد:
۱) پژوهش در منابع اصلی و كتاب‌های مرجع اسلامی و ترجمه آنها
از آنجا كه قرآن كریم و سنت نبوی دو منبع اساسی در اسلام به شمار می‌آیند و اهمیت ویژه‌ای در اندیشه مذهبی هر فرد مسلمان دارند، شرق‌شناسان «اسرائیلی» تمركز خود را بر پژوهش در این دو منبع و ترجمه آنها متمركز كرده‌اند. به همین دلیل ملاحظه می‌كنیم، دو ترجمه عبری از معانی قرآن كریم ارائه شد كه هر دو در همان اوایل مرحله شرق‌شناسی «اسرائیلی» چاپ و منتشر شدند.
اولین آن در سال ۱۹۷۱ منتشر شد و ترجمه آن را اهارون ‌بن‌شیمش برعهده داشت و دیگری را دانشگاه تل‌آویو در مارس ۲۰۰۵ تحت عنوان اولین مجموعه برگزیده از مهم‌ترین آثار ادبیات عرب چاپ و منتشر كرد كه پروفسور اوری رابین استاد پژوهش‌های اسلامی بخش زبان عربی دانشكده ادبیات دانشگاه تل‌آویو آن را ترجمه كرد. مهم‌ترین خصوصیت این دو ترجمه تحریف و عدم امانتداری علمی در انتقال مطلب و ترجمه است. ضمن آنكه ملاحظه می‌كنیم، تعدادی از دانشگاه‌ها و مراكز انتشاراتی شرق‌شناسی «اسرائیل» بسیاری از منابع مهم اسلامی را كه اهمیت بسزایی در میراث فكری و تمدنی و تاریخی اسلام دارند، به همین ترتیب ترجمه كرده‌اند و از این میان می‌توان به ترجمه كتاب مقدمه‌ای در علم تاریخ نوشته ابن‌خلدون اشاره كرد كه انتشارات بیالیك در قدس در سال ۱۹۹۷ آن را چاپ و منتشر كرد.
اما پیرامون پژوهش‌های اسلامی خانم حافالاتسروس، شرق‌شناس «اسرائیلی» و استاد پیشین مركز تحقیقات و پژوهش‌های آفروآسیایی دانشگاه عبری، از پژوهشگران مهم درحوزه پژوهش‌های اسلامی به شمار می‌آید كه از دهه ۸۰ قرن گذشته تحقیقات گسترده و عمیقی پیرامون خلیفه «عمربن خطاب» جهت شناخت تأثیر و اهمیت وی در اسلام و آثار مذهبی و نه سیاسی‌اش آغاز كرده است. وی تحقیقات بسیاری پیرامون عبادت و پرستش و آیین‌های عبادی اسلام دارد كه مهم‌ترین آن «حج در گذر قرون» نام دارد. (۱۴)
۲) پژوهش در زبان و ادبیات عرب
شرق‌شناسی «اسرائیلی» اهمیت بسیار زیادی به پژوهش در زبان و ادبیات عرب و حتی لهجه‌های آن می‌دهد و شرق‌شناسان «اسرائیلی» در پژوهش‌های خویش از شیوه‌های نوین زبان‌شناسی استفاده می‌كنند. (۱۵) از مهم‌ترین پژوهش‌های به عمل آمده در این زمینه می‌توان به تحقیق بزرگ مركز تحقیقاتی «الشرقیه» وابسته به دانشگاه عبری اشاره كرد كه هدف آن جمع‌آوری اشعار شاعران عرب قدیم در یك مجموعه بود. همچنین در سال ۱۹۴۷ فرهنگ لغت عبری-عربی بزرگی با نظارت ایلون و ب. شنگار، از اساتید دانشگاه زبان عربی دانشگاه عبری، چاپ و منتشر شد. از جمله مهم‌ترین شرق‌شناسان «اسرائیلی» در حوزه پژوهش در ادبیات عرب، از عصر جاهلیت تا عصر نوین، می‌توان به پروفسور مئیر یعقوب كیستر اشاره كرد كه در سال ۱۹۸۱ جایزه كشور جعلی «اسرائیل» را در حوزه‌های پژوهشی و تحقیقاتی دریافت كرد. او تحقیقات مهمی پیرامون انتقال ادبیات عرب از عصر جاهلیت به دوره اسلامی دارد. (۱۶)
۳) پژوهش در تاریخ جهان عرب و به ویژه فلسطین
تحقیق و پژوهش در تاریخ جهان عرب نه تنها مورد توجه شرق‌شناسان عربی بود، بلكه «اسرائیلی‌ها»‌نیز به آن توجه بسیار داشته و دارند، چون فلسطین با تاریخ و میراث و اینتربیولوژی خویش مركز توجه پژوهش‌های شرق‌شناسانه «اسرائیلی» بوده است كه هدف نهفته در پس تمام این پژوهش‌ها، نگارش وتفسیر مجدد تاریخ جهان عرب به طور عام و فلسطین و شهر قدس به طور خاص به نحوی است كه بیانگر حضور و سكونت مستمر یهود در آن از قرن‌های دور باشد. به عنوان مثال ملاحظه می‌كنیم، مركز پژوهش‌های یهودی ید بن‌زوی(۱۷) وابسته دانشگاه عبری، اكثر تحقیقات و پژوهش‌های خود را بر تاریخ یهود در فلسطین و قدس به شكل خاص متمركز كرده است و از مهم‌ترین منشوراتش در این حوزه كتاب پژوهش‌ها و منابع تاریخی طوایف «اسرائیل» در شرق نوشته مئیر بن یاهو (سال ۱۹۸۴) و كتاب اهداف اقامت یهود در شرق اردن ۱۷۸۱-۱۹۴۷ نوشته «زوی‌ایلان» (۱۹۸۵) بوده است. غیر از آن، دانشگاه عبری دو جلد كتاب قطور با عنوان قدمای عرب منتشر كرد كه از تاریخ عرب در پنج قرن هزاره اول قبل از میلاد سخن می‌گوید و روابط خارجی اعراب منطقه را با امپراطوری‌های قدیم شرق تحلیل و بررسی می‌كند. )۱۸)
۴) پژوهش در جوامع اسلامی و جنبش‌های «اسلام سیاسی‌» فعال در این جوامع
شرق‌شناسان «اسرائیلی» بخش عظیم گرایش‌های تحقیقاتی خویش را بر پژوهش در جوامع عربی به طور كلی و فلسطین به طور خاص متمركز كردند و از روش‌های متعددی در این زمینه استفاده كردند كه در علوم مختلف انسانی كاربرد دارد، از جمله «جامعه‌شناسی»، «اینتربیولوژی» و … تا به شناختی دقیق از سیستم حاكی بر جوامع عربی و اسلامی و واحدهای تشكیل‌دهنده آن و شیوه‌های زندگی در این جوامع دست یابند، همچنین در زمینه تحقیق در وضعیت اقلیت‌های اجتماعی درون جامعه فلسطین و روابط میان این اقلیت‌ها و یهود در فلسطین توجه خاصی داشتند. (۱۹) از مهم‌ترین فعالیت‌های صورت گرفته در این زمینه انتشار دو جلد كتاب قطور و دربرگیرنده مجموعه تحقیقات شرق‌شناسانه با عنوان پژوهش‌هایی پیرامون یهودیت و اسلام(۲۰) كه به تاریخ جوامع عربی و اسلامی به طور كل و یمن و مغرب به طور خاص می‌پردازد. (۲۱)
افزون بر آن شرق‌شناسی «اسرائیلی» به جنبش‌های «اسلامی سیاسی» فعال در جوامع اسلامی-عربی توجه خاصی كرده است كه در رأس آنها جنبش «اخوان المسلمین» قرار دارد، جنبشی كه در مصر ظهور نمود و اكثر كشورهای اسلامی را فراگرفت و تأثیر فكری و مذهبی درخور توجهی از خود بر جوامع عربی و اسلامی گذاشت. به همین دلیل ملاحظه می‌كنیم، بخش پژوهش‌های اسلامی و زبان عربی دانشكده ادبیات دانشگاه تل‌آویو، واحد درسی با عنوان «پژوهشی در نوشته‌های جنبش اخوان المسلمین مصر» ارائه شده و یسرائیل شنتسرل، شرق‌شناس «اسرائیلی»، آن را تدریس می‌كند. این واحد به تعدادی از تألیفات حسن‌البناء و بنیانگذار جنبش و سید قطب پرداخته است و افكار و اندیشه‌های مطرح را در این كتاب‌ها تحلیل و بررسی می‌كند. (۲۲)
۵) پژوهشی در طوایف و فرق اسلامی (به ویژه شیعه)
همان‌گونه كه شرق‌شناسی بعد علمی استعمار غرب است كه استعمار آن را برای تحقق اهدافش به خدمت گرفته است و در رأس این اهداف، ایجاد تفرقه در شرق عربی اسلامی قرار دارد، شرق‌شناسی «اسرائیلی» نیز به عنوان یكی از جناح‌های شرق‌شناسی استعمار توجه خود را به شكل وسیع و گسترده بر تحقیق و پژوهش در طوایف اسلامی و به ویژه «شیعه» متمركز نمود، از آن جهت كه شیعه نه تنها به عنوان یك طایفه مطرح است، بلكه مهم‌ترین و بیشترین تأثیرات سیاسی و اجتماعی را در تاریخ اسلام از خود بر جای نهاده است. از آثار مهم منتشر شده در این حوزه می‌توان به كتاب مارتین كرمر، شرق شناس «اسرائیلی» با عنوان شیعه، سلاله علی؛ انقلاب در اسلام شیعی اشاره كرد كه در سال ۱۹۸۵ در تل آویو چاپ منتشر شد و مؤلف در آن به دلیل واقعی نهفته در پس ظهور شیعه اشاره می‌كند. وی معتقد است دلیل ظهور شیعه شخص پیامبر است كه وارثی از خود در امر حكومت بر جای نگذاشت و همین عامل باعث بروز آشوب و بلوا میان مسلمانان شد. (۲۳)
همچنین به تحقیق و پژوهش در تصوف اسلامی و فرق مختلف آن نیز توجه خاصی شده است، اما به شكلی كه نشان دهنده ضعف و سستی در عقیده اسلامی باشد و با تحریف آن، آن را عقیده‌ای معرفی كنند كه از یاران و پیروان خویش گوشه‌گیری و عزلت و رهبانیت طلب می‌كند. این موضوع باعث شد، اتحادیه مورخان عرب ضمن نشر اطلاعیه‌ای در فوریه ۱۹۸۶، فعالیت‌ها و تحقیقات و پژوهش‌های شرق شناسانه «اسرائیلی» را در حوزه تصوف اسلامی محكوم نماید و آن را تحریف شده و مغرضانه توصیف كردند.
۶) پژوهش در مسائل نزاع اعراب با «اسرائیل»
مسائل و قضایای نزاع اعراب با «اسرائیل» مركز توجهات شرق شناسان «اسرائیلی» و فعالیت‌های آنان را تشكیل می‌دهد، چون مساله فلسطین، مسأله محوریست كه این نزاع از زمان ظهور جنبش صهیونیسم حول آن متمركز است. به همین منظور شرق شناسی «اسرائیلی» به نزاع با فلسطینی‌ها و نحوه اداره آن توجه نمود و پژوهش‌های خاصی در زمینه نیروهای سیاسی درون جامعه فلسطینی و در رأس آنها «سازمان آزادیبخش فلسطین» و همچنین جنبش‌های اسلامی و ملی فلسطینی مانند جهاد اسلامی و حماس و غیره صورت گرفته و می‌گیرد. (۲۴)
در رأس این شرق شناسان «اسرائیلی» كه به نگارش مقالات و انجام تحقیقات در حوزه‌های نزاع اعراف با «اسرائیل» توجه خاصی داشتند، یهوشفاط هركابی، شرق شناس «اسرائیلی» است كه دارای تألیفات بی‌شماری در این حوزه است،‌مانند كتاب موضع اعراب در قبال نزاع اعراب - «اسرائیل» كه در سال ۱۹۶۸ در تل آویو منتشر شده و از ده فصل تشكیل شده است. همچنین كتاب جریان‌ها و جناح‌های سیاسی و اجتماعی عربی پس از جنگ ژوئن ۱۹۶۷ كه در سال ۱۹۷۱ در تل آویو و كتاب استراتژی‌های عربی و واكنش‌های «اسرائیلی» كه در سال ۱۹۷۷ در نیویورك منتشر شده و متشكل از ده فصل است. (۲۵)
با مطالعه موضوعات مورد توجه شرق شناسی «اسرائیلی» می‌توان خصوصیاتی را استحصال كرد كه این نوع شرق‌شناسی را از دو مرحله سابق خویش متمایز می‌كند. این خصوصیات را می‌توان در موارد ذیل خلاصه كرد:
الف) استمرار و تكرار:
بی‌شك شرق شناسی «اسرائیلی» از حیث نشو و نما و تاریخ چیزی نیست جز ادامه شرق شناسی یهودی و صهیونیستی. افزون بر اینكه به شكلی در خور توجه از شرق شناسی غربی تأثیر می‌پذیرد، به گونه‌ای كه با همان بحران‌ها و مشكلاتی مواجه گردید كه شرق شناسی غربی با آن مواجه بود، به ویژه در زمینه وارد آوردن شبهات شرق شناسانه به اسلام و منابع آن. به همین دلیل موضوعات، دیدگاه‌ها و تزهای مطرح شده در شرق شناسی یهودی و صهیونیستی و غربی است و در این زمینه می‌توان به شبهه بازگرداندن ریشه‌های اسلام به منابع یهودی، مسیحی و بت پرستانه یا تطبیق روش نقد كتاب مقدس بر قرآن اشاره كرد كه در غرب برای نقد متون تورات و انجیل‌ها استفاده می‌شد. به عنوان مثال ملاحظه می‌كنیم، در توجیه عبری ارائه شده از معانی قرآن كریم كه در مرحله شرق شناسی «اسرائیلی» تهیه و تدوین شد تا حدود زیادی همان خطاهای وارده را در ترجمه‌های عبری پیش از خود تكرار نمودند، به همین دلیل گزافه نیست، اگر بگوییم، نقش شرق شناسی «اسرائیلی» به مثابه «ادامه» نقش شرق شناسی یهودی به شكلی خاص و شرق شناسی غربی به شكلی عام بود.
ب) دو زبانه بودن:
یكی از خصوصیات پژوهش‌های شرق شناسانه «اسرائیلی» دو زبانه بودن آنهاست، به این معنا كه به بیش از یك زبان تألیف شده و فقط به زبان عبری اكتفا نشده است (عبری اولین زبان رسمی در «اسرائیل» است). بسیاری از تألیفات و پژوهش‌های شرق شناسانه «اسرائیلی» به زبان انگلیسی، فرانسه، آلمانی و افزودن بر آن عبری نوشته و تألیف شده است.
ج) ارتباط با ارگان‌های سیاسی، امنیتی و آموزش رسمی در «اسرائیل»:
معروف است. اكثر شرق شناسان «اسرائیلی» ارتباطی عمیق و مستحكم با دستگاه‌های امنیتی، سیاسی و آموزش «اسرائیل» دارند، به عنوان مثال ملاحظه می‌كنیم، یهوشفاط هركابی، به عنوان یكی از شرق شناسان سرشناس «اسرائیلی» اندیشمند و استراتژیست مطرح بوده و در سطح داخلی (اسرائیلی) و خارجی (بین‌المللی) حضوری فعال دارد و ارگان‌ها و نهادها و شخصیت‌های مهم كشوری در «اسرائیل» در اتخاذ تصمیمات و قرارهای سرنوشت‌ساز از او كمك می‌گیرند و او مشاوره‌های بسیاری به برخی وزارتخانه‌های «اسرائیلی» از جمله وزارت امور خارجه، آموزش و پرورش و دفاع و كمیسیون امور خارجه و امنیت كنست ارائه داده است و گلدامایر، نخست‌وزیر وقت «اسرائیلی»، قبل و بعد از جنگ اكتبر ۱۹۷۳ از او برای مشورت و ارزیابی اوضاع و احوامل كمك خواست. (۲۶)
افزون بر آن ملاحظه می‌كنیم، اكثر جناح‌ها و مؤسسات و نهادهای «اسرائیلی» متمركز بر پژوهش‌های شرق‌شناسانه، یا درون مؤسسات و نهادهای آموزشی و امنیتی و سیاسی «اسرائیلی» هستند یا به نوعی با این مؤسسات ارتباط دارند. (۲۷)
د) غلبه هویت سیاسی:
اگر وجه تمایز شرق‌شناسی یهودی در این است كه بر بعد مذهب بسیار تكیه می‌كندو توجهات شرق‌شناسی صهیونیستی میان مذهب و سیاست و تاریخ در نوسان است، شرق‌شناسی «اسرائیلی» با غلبه بافت و هویت سیاسی از دو نوع دیگر خود متمایز می‌شود، چون اكثر توجهات و موضوعاتی كه در پژوهش‌های خود به آن پرداخته، سیاسی بوده است و اگر هم پژوهش‌های مذهبی، زبانی، ادبی یا تاریخی صورت گرفته، در خدمت اهداف و اغراض سیاسی بوده است. بهترین نمونه در این زمینه مطالبی است كه «اوری رابین»- صاحب جدیدترین ترجمه عبری از قرآن كریم كه در سال ۲۰۰۵ در «اسرائیلی» چاپ و منتشر كرد- در تفسیرها و پانوشت‌های ترجمه‌اش آورده است كه تفسیرهایی سیاسی بر آیات قرآن كریم، به ویژه در امور جنگ، جهاد و رابطه مسلمانان با اهل كتاب ارائه شده است. (۲۸)● اهداف شرق‌شناسی «اسرائیلی» و راه‌های رویارویی
اهداف شرق‌شناسی «اسرائیلی»، مابین اهداف مذهبی، سیاسی و تاریخی در نوسان است. اما با توجه به ارتباط شرق‌شناسی با «اسرائیلی» به عنوان یك موجودیت سیاسی، اكثر اهداف این نوع از شرق‌شناسی صرفاً سیاسی و تمام آنها در راستای حمایت از حضور «اسرائیلی» در منطقه بوده است. این اهداف را می‌توان در موارد ذیل خلاصه كرد:
۱) تحریف و تشكیك در منابع اساسی اسلام
این هدف از جمله اهداف مشترك میان شرق‌شناسی یهودی، صهیونیستی، «اسرائیلی» و غربی به شمار می‌آید. تمام این مدارس یا مراحل شرق‌شناسانه تلاش كردند تا جای ممكن منابع اصلی و اساسی اسلام (قرآن كریم، حدیث نبوی) را برای ایجاد شك و شبهه در مصداقیت و صحت آنها تحریف كنند و موفقیت در این امر برای آنها به معنای موفقیت در غلبه بر دین اسلام است. درخصوص شرق‌شناسی «اسرائیلی»، این نوع از شرق‌شناسی به تلاش جهت تحریف قرآن كریم و ایجاد شك و شبهه در منابع آن روی آورد و مهم‌ترین شیوه آن تهیه و تدوین ترجمه‌های عبری «تحریف شده» و «غیر امین در ترجمه» از معانی قرآن كریم و افزودن حواشی و پانوشت‌ها و تفسیرهایی به آن بود تا به ذهن خواننده این‌گونه تداعی كند كه منابع قرآن، منابع یهودی، مسیحی و بت‌پرستانه بوده است.
۲) نگارش مجدد تاریخ جهان عرب برای توجیه موجودیت یهود در فلسطین
شرق‌شناسی «اسرائیلی» تلاش‌های علمی بسیاری كرد تا تاریخ جهان عرب به طور عام و فلسطین و شهر قدس را به طور خاص تغییر دهد و بازنویسی كند و بدین‌وسیله حضور و موجودیت یهود را در فلسطین اثبات و بر این نكته تأكید كند كه این كشور و شهر قدس مركز دینی و سیاسی یهود در طول تاریخ آنها بوده است و برای تحقق این هدف پژوهش‌های شرق‌شناسانه «اسرائیلی» اقدام به تفسیر مجدد حوادث تاریخ قدیم و میانه و نوین نمودند به شكلی كه دروغین بودن حوادث و تحریف حقایق آن كاملاً آشكار و عیان است. (۲۹)
۳) تحریف تصویر جوامع عربی
پژوهش‌های شرق‌شناسانه «اسرائیلی» توجه خویش را بر تحلیل و بررسی شخصیت‌ها و جوامع عربی متمركز كردند تا برنامه‌ها و طرح‌های علمی لازم را جهت غلبه بر خصوصیات مثبت و بیان خصوصیات منفی آنها و معرفی جوامع عربی به جهانیان به منزله جوامعی عقب‌مانده، افراطی و صحرانشین و بیابانگرد- كه هیچ ریشه‌ای در منطقه ندارند- وضع نمایند و بدین‌وسیله به هدف اصلی جنبش صهیونیسم و «اسرائیلی» دست یابند كه در استفاده از دیباچه‌های علمی و آكادمیك برای ترویج این شعار صهیونیستی كه عنوان می‌كند، «اعراب هیچ حقی در هیچ‌ چیز ندارند» و فلسطین «سرزمین بدون ملت برای ملت بدون سرزمین است»، نمود پیدا می‌كند.
۴) ارائه خدمات علمی برای طرف «اسرائیلی» در اداره مسائل نزاع اعراب با «اسرائیل»
مسأله نزاع اعراب با «اسرائیل»، محور اساسی پژوهش‌ها و تحقیقات شرق‌شناسانه «اسرائیلی» را تشكیل می‌دهد، چون همان‌گونه كه گفتیم شرق‌شناسی بعد علمی جنبش‌های استعماری به شمار می‌آید و «اسرائیل» چیزی نیست، جز شكل جدیدی از اشكال استعمار قدیم اروپا. به همین دلیل، شرق‌شناسی برای «اسرائیل» سوپاپ اطمینان استراتژی و سیاست این كشور را تشكیل می‌دهد كه نمی‌توان از آن چشم پوشید. با توجه به اینكه تحقیقات و پژوهش‌های علمی و آكادمیكی بسیاری در اختیار تصمیم‌گیرندگان بلندپایه «اسرائیلی» پیرامون مسائل مختلف مربوط به نزاع اعراب با «اسرائیل» قرار دارد و این جدای از اطلاعات فراوانی است كه پیرامون تمام امور مسائل عربی و اسلامی به سران و رهبران كشور ارائه داده است، این امر نشان می‌دهد این حوزه فواید بسیاری برای سران «اسرائیلی» داشته و آنها را به خوبی با كشورهای عربی و اسلامی آشنا كرده است. به همین دلیل عجیب نیست، اگر به دستاوردهای علمی شرق‌شناسی «اسرائیل» به عنوان دستاوردهای قومی، امنیتی و استراتژیك نگریسته شود. به عنوان مثال ملاحظه می‌كنیم، برخی تألیفات حافا لاتسروس، یكی از شرق‌شناسان «اسرائیلی» را وزارت دفاع «اسرائیل» چاپ و منتشر می‌كند، از جمله كتاب اسلام: خطوط عریض در سال ۱۹۸۰ و احادیث دیگری از اسلام در سال ۱۹۸۵.
● از آنچه گذشت:
آشكار می‌شود كه دستاوردهای شرق‌شناسی «اسرائیلی» برای كشورهای عربی و اسلامی و حتی اسلام و منابع اساسی آن خطرات بزرگی دربردارد، و یقیناً این مهم باید به استراتژی همه جانبه‌ای برای مقابله با این اقدامات استوار باشد، این استراتژی اسلامی می‌تواند بر دو پایه ذیل بنا شود:
الف) احداث مراكز و بخش‌های تحقیقاتی و پژوهشی جدید درون دانشكده‌های ادبیات، زبان‌شناسی و علوم انسانی و مذهبی جهت تحقیق و پژوهش تخصصی در امور و مسائل «اسرائیل» و زبان عبری و نقد دستاوردهای شرق‌شناسانه یهودی به طور عام و «اسرائیلی» به طور خاص و هرآنچه به پژوهش در علوم مختلف انسانی از جمله اجتماع، تاریخ و مذهب مربوط است و در همان زمان، اختصاص بخش‌های جدا و مستقل درون وزارتخانه‌هایی كه به نوعی با مسائل و امور امنیتی و استراتژیك مرتبط هستند، مانند وزارت دفاع، كشور، امور خارجه، آموزش و پرورش و فرهنگ كه وظیفه آنها پیگیری و نقد و پاسخ به این رهاوردهای شرق‌شناسانه باشد. (۳۰)
ب) فراهم ساختن امكانات مورد نیاز برای اجرای طرح‌های بزرگ فرهنگی و آكادمیك، جهت شناسایی شبهات و خطاهای شرق‌شناسان «اسرائیلی» پیرامون اسلام و امور كشورهای عربی و اسلامی و در این زمینه به نظر می‌رسد، اولین گام باید تهیه و تدوین دائره‌المعارفی اسلامی باشد.
نویسنده: احمد - صلاح بهنسی
مترجم: قبس - زعفرانی
پاورقی‌ها :
(۱). محقق و مترجم عبری.
(۲). ادوارد سعید، الاستشراق، المعرفه، السلطه، الانشاء، ترجمه به عربی: كمال ابودیب، مؤسسه الابحاث العربیه، بیروت ۱۹۸۸، ص ۳۷.
(۳). احمد عزب، رؤیه اسلامیه للاستشراق، المنتدی الاسلامی،‌لندن، ۱۹۹۱، ص ۷.
(۴). Rudi part.
(۵). احمد محمود هویدی، مدخل الی الاستشراق و مدارسه، قاهره، ۲۰۰۴، ص ۵.
(۶). المعجم الحدیث، كلمه (ش. ر. ق).
(۷). المعجم الوسیط، بخش ش ، كلمه (ش. ر. ق).
(۸). كلیه سال‌های مندرج در این مقال به میلادی می‌باشد.
(۹). محمد خلیفه حسن، «المدرسه الیهودیه فی الاستشراق»، مجله رساله المشرق، قاهره، ش ۱-۴، ج۱۲، ۲۰۰۳، ص ۴۵.
(۱۰). ایتان كولبرگ، قرآن، موسوعه كامل عبری، یهودیت و سرزمین اسرائیل، قدس،۱۹۷۴، ج۴، ص۵۲.
(۱۱). محمد خلیفه حسن، همان، ص ۶۴، ۶۵.
(۱۲) . www. tauacil/humanities/vip/Rubin/urihtm
. (۱۳)sadan-adab. com/publications. htm
(۱۴). ابراهیم عبدالكریم، الاستشراق و ابحاث الصراع لدی الاسرائیل، دارالجلیل للنشر و التوزیع، عمان، ۱۹۹۲، ص ۱۸۶-۱۸۷.
(۱۵). محمد خلیفه حسن، همان، ص ۷۶، ۷۷.
(۱۶). ابراهیم عبدالكریم، همان، ص ۱۷۹-۱۸۱.
(۱۷). همان ص ۱۰۸، ۱۰۹. برای اطلاع بیشتر از فعالیت‌های این مركز به شبكه اینترنتی www. ybzorgil مراجعه كنید.
(۱۸). همان، ص ۱۸۴.
(۱۹). محمد خلیفه حسن، همان، ص۷۵.
(۲۰). این كتاب را دانشگاه عبری با نظارت پرفسور بن عمی منتشر كرده است.
(۲۱). ابراهیم عبدالكریم، همان،‌ص ۱۸۴،۱۸۵.
(۲۲). WWW. tauacil/humanities/yedion/courses/arabic,html
(۲۳). محمد جلاء ادریس، الاستشراق الاسرائیلی فی الدراسات العبریه المعاصره، قاهره، مكتبه الآداب، ۲۰۰۳، ص ۱۴۴.
(۲۴). ابراهیم عبدالكریم، همان، ص ۱۹۰-۱۹۶.
(۲۵). همان، ص ۵۳۷-۵۴۰.
(۲۶). همان.
(۲۷). ابراهیم عبدالكریم، پژوهشگر فلسطینی، تحقیق جامع و كاملی در زمینه مؤسساتی انجام داده است كه به تحقیقات خاورشناسی و نزاع نزد اسرائیل می‌پردازند.
(۲۸). اوری رابین، قرآن، ترجمه عبری، دانشگاه تل آویو، ۲۰۰۵.
(۲۹). محمدخلیفه حسن، همان، ص ۶۹-۷۱.
(۳۰). احمد صلاح البهنسی، «رؤیه الصحافه الاسرائیلیه للشئون الخلیجیه»، شئون خلیجیه، ش ۴۵. ربیع‌الاول، ۲۰۰۶، ص ۱۲.
منبع : باشگاه اندیشه