پنجشنبه, ۱۳ دی, ۱۴۰۳ / 2 January, 2025
مجله ویستا
روند سیبرنتیکی شدن جامعه ایرانی: پتانسیلها و خطرات
آمار منتشره و بسیار مغشوشی که درباره تعداد و میزان بهروز شدن و درجهبندی وبلاگها و سایتهای ایرانی وجود دارد، تعداد آنها را در حدود یکونیممیلیون و شمار نمونههای «فعال» آنها را حدود ۱۵۰ هزار و ایران را دارای حدود ۱۰ میلیون کاربر اینترنتی و زبان فارسی در ردهای بین پنجم تا دهم در جهان قرار میدهند. این آمار البته بسیار نسبی بوده و کمتر قابل اعتماد هستند زیرا درباره چگونگی تولید آنها و مولفههای مختلفی که بر شکلگیری و تحول آنها غالب است، کمتر چیزی میدانیم. گروهی از نهادهای رسمی و خصوصی نیز آماری در این زمینه تولید میکنند که در آنها نیز وضعیت چندان مطلوبتر نیست و این شاید فراتر از موضوع بحث ما به شکنندگی مفهوم آمار و نبود حساسیت لازم و کافی درباره آن در همه زمینهها برمیگردد. افزون بر این خود وبلاگها و سایتها نیز گاه با گذاشتن شمارشگرها و گاه به صورتی کاملا غیرقابل کنترل آمار و ارقامی را منتشر میکنند که در برخی موارد به حدی پایین است که تداوم یک سایت یا وبلاگ را سوالبرانگیز میکند و در برخی موارد چنان بالا که تصنعی و ساختگی بودن آن را نشان میدهد و البته در هر دو مورد میتوان در این رویکردها آسیبهای اجتماعی خود را نیز یافت. اما بحثی که در اینجا مورد نظر ماست همانگونه که گفتیم بیشتر بر اساس تجربه زیستشدهای است که امروز تقریبا هر کس با فضای اینترنت سروکار داشته باشد، میتواند به آن دست یابد و به باور ما گویای روندی در جامعه ماست که میتوان در آن هم ابعاد مثبت دید و هم ابعاد منفی، هر چند در اینجا نگاه ما بیشتر آسیبشناسانه بوده و بر ابعاد منفی تاکید بیشتری میکنیم.
این روند، سیبرنتیکشدن جامعه است که به باور ما در سالهای اخیر به دلایلی نه لزوما همچون دلایلی که در جهان به این امر دامن زده افزایشی عجیب یافته و میتواند در آینده در صورت تغییرات در روابط انسانی و نهادینه حاکم و ارضای پاسخ مثبت یافتن نیازهای روزافزون جامعه به بیان آزاد و کنشهای متنوع حاصل از تمایل به سبکهای زندگی مختلف، تا حدی فروکش کند. روند سیبرنتیکی شدن جامعه همانگونه که گفتیم در نگاهی کلی، پدیدهای جهانی و حاصل انقلاب اطلاعاتی نیز هست و نباید آن را خاص کشور خود بدانیم. اما پرسش اساسی زمانی آغاز میشود که این فرآیند را با موقعیت کنونی جامعه خود مقایسه کنیم تا ببینیم انتظار چه موقعیتهایی را میتوان از این ترکیب داشت. در اینجا ابتدا نیاز داریم که نه لزوما با دیدی تقلیلگرا اما با رویکردی روشمند محور اصلی مسائل جامعه ایران کنونی را برای این بحث خود تعیین کنیم، با این نگاه جامعه کنونی ایران بیش و پیش از هر چیز در یک روند قابل درک است؛ گذار شتابزده از آنچه «سنت» پنداشته میشود به آنچه «مدرنیته» تصور میشود. تاکید ما بر پندارهای بودن و توهمی که در معنا بخشیدن به دو واژه «سنت» و «مدرنیته» وجود دارد به خصوص به شبکههای معنایی مربوط میشود که لزوما با آن واژگان ارتباط زیادی نداشته یا ارتباط اندک و ناروشنی دارند (از یکسو و برای نمونه، همخانواده پنداشتن سنت با دین، تاریخ، گذشتههای عرفی یک جامعه و نظامهای عاطفی و غیر آن و از سوی دیگر و باز هم صرفا در چند نمونه، همخانواده پنداشتن مدرنیته با فناوریهای پیشرفته، با علم و دانش و غرب و اشکال خاصی از عقلانیت و رفتار اجتماعی و...) به این دلیل، یعنی به دلیلی که خود واهی و متصور شده و نه حتی زیستشده است که اکثر کنشگران اجتماعی که در حوزه گفتمان عمومی وارد میشوند بر این باورند که توافقی اولیه میان خودشان و دیگران در این موارد وجود دارد یعنی یک همزبانی اولیه در حالیکه این اندیشه نادرست و خود یک توهم است، اما سبب میشود که آنها بر این اساس وارد اشکال خاصی از استدلال و گفتمان شوند که تاثیرهای اجتماعیای واقعی از جمله در کنشهای خود آنها و دیگران در بر دارند.
روندگذار، اما روندی واقعی است زیرا میتوان آثار آن را تقریبا در همه اشکال تغییر اجتماعی چه در سطح شناختی و زبانشناختی و چه در سطح کنشی مشاهده کنیم. جامعه ما با سرعتی باورنکردنی در حال از دست دادن اشکال سنتی مدیریت و ارزشهای مدیریتی خود که در طول صدها سال آن را بر سر پا نگه داشته بودند و جایگزین کردن آنها با نظامها و اشکال جدیدی است که کمتر بر آنها اشراف و کنترل دارد. البته در این میان نیز همچون اکثر موارد دیگر بیشتر تنشها بر سر آن است که تا چه اندازه و تا چه عمقی باید در این روند پیش رفت اما کمتر میتوان دیدگاههایی انتقادی و موشکافانه را درباره ماهیت موضوع مشاهده کرد. ظاهرا همگان بر این «واقعیت» توافق دارند که «رسانهای شدن» هر چه بیشتر جامعه که خود را در روندهایی همچون دیجیتالی شدن، اینترنتی شدن، خودکار شدن و استفاده هر چه بیشتر از فرآیندهای الکتریکی، الکترونیکی و مخابراتی نشان میدهد، به مثابه نشانهای تردیدناپذیر از «پیشرفت» به معنای قرن نوزدهمی آن پندارند که با قرن بیستویکم منطبق شده است. اما هیچکس از خود سوال نمیکند که تمام این فرآیندهای ابزاری شدن در جامعهای که هنوز نتوانسته است به کارگیری عقلانیت و فکر را از سادهترین اشکال آنها یعنی رفتارهای روزمره تا پیچیدهترینشان یعنی برنامهریزیهای میانمدت و درازمدت سازمان اجتماعی، در کنشگران و تصمیمگیرندگان درونی کند، اصولا به چه کاری میآیند؟ پاسخ تا اندازهای تلخ است، اینکه چنین شکلی از ابزاری شدن با خود خطر هر چه بیشتر کژکارکردی شدن تمام کنشها و حتی اشکال اندیشه و استدلال و شناخت را به همراه داشته باشد؛ کژکارکردهایی که امروز برای مثال در استفاده از برخی از ابزارهای فناورانه همچون تلفن همراه، یا اینترنت میبینیم، تنها مشتی نمونه خروار و بخشی از مجموعههای بزرگ کژکارکردی هستند که میتوانند در همه زمینهها و به خصوص در ساختارهای بزرگ اجتماعی مشاهده کنیم.
نهادهایی همچون دانشگاه، نهادهای دولتی، بانکها و حتی فضاهای عمومی همچون پارکها، مراکز تجاری، فضاهای کاری و شبکههای حمل و نقل شهری نمونههای بزرگتری هستند که زندگی روزمره بسیاری از شهروندان ما را به یک معضل بزرگ تبدیل میکنند.
در این میان استفاده از شبکههای اینترنتی ما به دلایل بسیار زیادی موقعیتهای نامتعارف و کژکارکردی را نشان میدهند. نخستین این موقعیتها ناشی از پایین بودن ظرفیتهای اجتماعی انتقاد، از جمله انتقاد از حوزههای قدرت، است که در سالهای اخیر خود را عموما در چارچوب به تعطیلی کشیده شدن روزنامهها و مجلات مختلف نشان داده است، روشن است که تمام جوامع دارای ضوابط و قوانینی در حوزه عمومی و دفاع از حقوق شهروندان در برابر رسانههای ارتباط جمعی هستند و وظیفه دولت نیز حراست از این حقوق است، اما در شرایطی که ظرفیت اجتماعی نقد کردن و نقدپذیری پایین باشد، به موقعیتی نظیر سالهای اخیر میرسیم که کمترین بهانهای میتواند یک رسانه را به تعطیلی بکشد. در عین آنکه این به تعطیلی کشاندنها خود عاملی اصلی برای گسترش فضای رسانهای دیگری یعنی اینترنت شده است که میزان کنترل و رصد کردن آن به مراتب مشکلتر است و بنابراین اگر هدف از بستن روزنامهها، کاهش نفوذ آنها بوده باشد، عملا به عکس این هدف منجر شده است زیرا، با هر کامپیوتر خانگی و با بهایی بسیار ارزان امروز تمام روزنامهها و میلیونها سایت ایرانیزبان در دسترس همگان هستند. اما کژکارکردهای این حوزه به این امر محدود نمیشود و حتی به نظر ما این جنبه یکی از کماثرترین جنبههای آن بوده است: بارها گفتهایم که در جهان امروز تمایل به کنترل اطلاعات و جلوگیری از گسترش آنها مانند آن است که کسی بخواهد در برابر یک باران سیلآسا با چتری سوراخسوراخشده و تکهپاره و شکسته، از خیس شدن خود جلوگیری کند و در عین آنکه سراپای وجودش خیس شده به روی خود نیاورده و همچنان در زیر آن باران به پیش برود و تازه تصورش نیز آن باشد که «خشک خشک» به مقصد خواهد رسید و اگر کسی بر وضعیت او دل بسوزاند و هشداری به او بدهد، به جای تشکر، او را زیر حمله بگیرد.
آنچه به نظر ما در آسیبشناسی این پدیده باید بیشتر مورد نظر قرار بگیرد، از میان رفتن مرزهای میان حوزه خصوصی و حوزه عمومی از جمله در سطح شناختی سوژه است که موضوعی بسیار پیچیدهتر و به باور ما در درازمدت روندی بسیار آسیبزاتر را تشکیل میدهد. نگاهی به وبلاگهای ایرانی نشان میدهد که اکثر افراد در این وبلاگها نه به بیان عقاید خود در مفهوم سوژه عمومی و دارای باورهایی مشخص که طبعا در این زمینه حق دارند، و شاید این بحث با از میان رفتن سایر رسانهها از آنها گرفته شده باشد، بلکه به بیان خصوصیترین اندیشهها و کنشهای سوژه شخصی خود میپردازند. در این زمینه ما بارها تمثیل «دفترچه خاطرات» را به کار بردهایم، یعنی دفترچهای که فرد باید خصوصیترین مسائل شخصیاش را- که شاید حتی نزدیکترین افراد نباید از آنها چیزی بدانند ـ در آنها مینویسد، و این در حالی است که بسیاری از کاربران امروزی اینترنت وبلاگهایی شبیه به چنین دفترچههایی را ساختهاند و اندیشهها و افکار خود را برای ابدیت در روی شبکه ثبت میکنند. این امر میتواند به صورت ناخودآگاه به تخریب یا به شکل نگرفتن سوژه اجتماعی بینجامد که تاثیر آسیبشناختی آن را ما میتوانیم در تخریب سوژه اجتماعی نیز ببینیم.
فاصله سوژه فردی یا فرد در جامعه مدرن و سوژه اجتماعی یا یک نقش، فاصلهای ضروری است که باید به صورتهایی مشخص پر شده و میان این دو گونه حضور رابطهای عقلانی شکل بگیرد چه در غیر اینصورت ما به ناچار به سوی موقعیتهای آسیبزا پیش خواهیم رفت. ولو آنکه سوژه فردی در زمانی خاص برای خود و خاطراتاش چندان ارزشی قائل نباشد یا برعکس تصور کند قائل است (ولی در واقع نیست که میتواند آنها را در اختیار همگان به سادگی قرار دهد) چنین اندیشهای میتواند پایدار نباشد ولی ساختار خاص اینترنت سبب میشود که امکان بازگشتی وجود نداشته باشد. افزون بر این حتی ناشناس ماندن روی این محیط چندان معنایی ندارد، زیرا موتورهای جستوجو در عین حال موتورهایی مشخص کردن سوژههای فردی (از طریق آیپیهای رایانهای) در رابطه با مفاهیم و واژگان نیز هستند، بنابراین به صورتی منطقی میتوان نتیجه گرفت که سیبرنتیکی شدن جامعه ما، همچون جوامع دیگر، از میزان آزادیها و از قابلیتهای گذار به سیستمهای اجتماعی سالم میکاهد، هر چند پتانسیلهای بالایی در این زمینه به وجود میآورد و بنابراین همه ظرافت قضیه در آن است که آیا ما میتوانیم از این پتانسیلها به گونهای مثبت استفاده کنیم یا همچون بسیاری موارد دیگر که شانسهای خود را بدل به خطراتی کشنده برای خویشتن کردهایم، آنها را نیز از میان برده و اینترنت و شبکه را برای خود را دامی تبدیل خواهیم کرد که باز هم ما را در قافله بیشتر به عقب بیندازد.
مسئله در آن است که در جامعهای همچون جامعه ما که در آن نیاز به فضاهای تماس و کنش و ایجاد رابطه فیزیکی میان کنشگران اجتماعی هنوز یا شکل نگرفتهاند یا به شدت کژکارکردی هستند، جایگزینی فضاهای سیبرنتیکی آیا راهحلی مطلوب به حساب میآید، ولو آنکه به ایجاد برخی از امکانها در فضای فیزیکی منجر شود؟ به نظر ما چنین نیست، دیر یا زود نظامهای سیبرنتیکی در این جامعه با بنبست روبهرو خواهند شد زیرا در مسیر کژکارکردی چنان پیش خواهند رفت که به آسیبها دامنههایی بیش از اندازه و غیرقابل تحمل برای جامعه خواهند داد و در آن زمان یک کوچه بنبست دیگر به سایر کوچههای بنبست جامعهای که ظاهرا تصمیم گرفته همه راهها را بر خود ببندد و در یک خودکفایی توهمی زندگی کند، بسته میشود. راهحل برعکس آن است که با دامن زدن به اندیشه انتقادی از جمله انتقاد بر این گسترش آسیبزا بتوانیم به رشدی منطقی برسیم که بتوان به آن به صورت پایدار ادامه داد.
ناصر فکوهی
منبع : روزنامه کارگزاران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست