جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


مطالعــه تطبیقی مدلهال برنامه ریزی استراتژیک


مطالعــه تطبیقی مدلهال برنامه ریزی استراتژیک
برنامه ریزی استراتژیك فرایندی است كه اكثر شركتهای موفق و صاحب نام دنیا از آن برای هدایت و پیشبرد برنامه ها و فعالیتهای خود با افق دید بلندمدت و درجهت دستیابی به اهداف و تحقق ماموریت سازمانی بهره می گیرند. این نوع برنامه ریزی كه تاكنون اغلب مورداستفاده سازمانهای بزرگ واقع شده است، اگر به درستی تدویــن شود، به انتخاب استراتژی هایی منجر می شود كه درصورت اجرای صحیح و به موقع، تعالی و پیشتازی سازمان را به ارمغان می آورد.
باتوجه به افزایش كمیت و اهمیت شركتهای كوچك در فعالیتهای اقتصادی دنیا و نیاز آنها به بهره مندی از برنامه ریزی استراتژیك جهت موفقیت در دنیای رقابتی، در این مقاله بعد از اشاره به مفهوم برنامه ریزی استراتژیك، تعریف سازمانهــای بزرگ و كوچك، معرفی برخی از مدل های مهم برنامه ریزی استراتژیك سازمانهای بزرگ و كوچك، این مدلها به صورت تطبیقی با هم موردمقایسه قرار خواهند گرفتا تا از نتیجه این مقایسه مدلی مفهومی از برنامه ریزی استراتژیك برای سازمانهای كوچك ارائه شود تا آنها نیز در راستای دستیابی به اهداف وكامیابی روزافزون از این نوع برنامه ریزی بهره مند شوند.
برنامه ریزی استراتژیك با بررسی محیط خارجی و داخل سازمان، فرصتها و تهدیدهای محیطی و قوتها و ضعفهای داخلی را شناسایی می كند و با درنظر داشتن ماموریت سازمان، اهداف بلندمدت برای سازمان تنظیم می كند و برای دستیابی به این اهداف، از بین گزینه های استراتژیك اقـــدام به انتخاب استراتژی هایی می كند كه با تكیه بر قوتها و با بهره گیری از فرصتها، ضعفها را ازبین برده و از تهدیدها پرهیز كند تا درصورت اجرای صحیح باعث موفقیت سازمان در میدان رقابت شود.
در عصر اطلاعات و ارتباطات الكترونیكی، هر سازمانی با هر اندازه ای، با تغییرات و تحولات سریعی روبروست و باید فعالیتهای خود را طوری برنامه ریزی و مدیریت كند كه در محیط متلاطم و بازار به شدت رقابتی موفقیت كسب كرده و تداوم حیات داشته باشد. باتوجه به مفهوم برنامه ریزی استراتژیك، این امر مستلزم بهره گیری از این نوع برنامه ریزی است. چرا كه از یك طرف آینده نگر بوده و ازطریق پیش بینی تحولات آتی اقدامات مناسب را تنظیم می كند. ازطرف دیگر گرایش به محیط داشته و ارتباط تنگاتنگ با آن دارد و از این لحاظ می تواند به سرعت از تغییرات محیط با خبر شده و واكنش مناسب و سریع نشان دهد.
مفاهیم، نظریات و مدل هایی كه تاكنون درباره برنامه ریزی استراتژیك ارائه شده اند بیشتر در رابطه با سازمانهای بزرگ و متناسب با ویژگیهای آنها بوده و سازمانهای كوچك كمتر مورداقبال واقع شده اند همین امر به علاوه برخی عوامل دیگر باعث می شوند تا سازمانهای بزرگ به راحتی از برنامه ریزی استراتژیك بهره مند شوند ولی سازمانهای كوچك تجربه چندان زیاد و موفقیت آمیزی در استفاده از این نوع برنامه ریزی ندارند.
باتوجه به نقش و اهمیتی كه سازمانهای كوچك در فعالیتهای اقتصادی و بازارهای جهانی پیدا كرده اند و باتوجه به اینكه مانند هر سازمان دیگری با رقابت شدیدی مواجهند و همـــواره به پیروزی می اندیشند و نیازمند بهره گیری از برنامه ریزی استراتژیك هستند.
براین اساس، مقاله حاضر درنظر دارد تا برخی از مدل های مهم برنامه ریزی استراتژیك سازمانهای بزرگ و كوچك را به صورت تطبیقی مقایسه كرده و مدلی مفهومی از این نوع برنامه ریزی را برای سازمانهای كوچك توسعه دهد تا مورداستفاده آنها قرار گیرد.
برنامه ریزی استراتژیك: همانند سایر مفاهیم مدیریت، تعاریف گوناگونی از برنامه ریزی استراتژیك توسط صاحبنظران ارائه شده است كه برای جلوگیری از طول كلام به چند مورد مهم از آنها اشاره می شود. یكی از این تعاریف در ارتباط با كسب و كارهای كوچك می باشد.
● تعریف برنامه ریزی استراتژیك
۱ - فرای و استونر: برنامه ریزی استراتژیك، ابزار مدیریتی توانمندی است كه برای كمك به شركتهای كوچك طراحی می شود تا آنها به صورت رقابتی خود را با تغییرات پیش بینی شده محیط تطبیق دهنــد. خصوصاً، فرایند برنامه ریزی استراتژیك یك نگرش و تجزیه و تحلیلی از شركت و محیط مربوط به آن ارائه می كند - شرایط فعلی شركت را تـــــوضیح می دهد و عوامل كلیدی موثر بر موفقیت آن را شناسایی می كند. (FRY AND STONER, ۱۹۹۵, ۱۲)
۲ - لرنر: برنامه ریزی استراتژیك فرایند تغییر سازمانی مستمر و پیچیده است. اگر ویژگیهای زیر تركیب شوند، فرایند برنامه ریزی استراتژیك موفق و جامعی را تعریف می كنند. برنامه ریزی استراتژیك:
نگاه به آینده دارد و تمركز بر آینده پیش بینی شده است. به این مسئله توجه دارد كه جهان بعداز ۵ الی ۱۰ سال چه تفاوتهایی با اكنون خواهد داشت. درصدد خلق آینده سازمان برمبنای آن چیزی است كه احتمال می رود در آینده ایجاد شود.
برمبنای تجزیه و تحلیل روندها و سناریوهای پیش بینی شده برای گزینه های ممكن در آینده است و نیز برمبنای تجزیه و تحلیل داده های داخلی و خارجی است.
منعطف و متمایل به ایجاد تصویری بزرگ از آینده سازمان است. برنامه ریزی استراتژیك سازمان را با محیطش تطبیق می دهد، زمینه ای برای دسترسی به اهداف ایجاد می كند، چارچوب و جهتـــــی برای سازمان فراهم می سازد تا به آینده دلخواه خود برسد.
چارچوبی به وجود می آورد كه با تجزیه و تحلیل كامل سازمان، محیط داخلی و خارجی و پتانسیل های سازمان در آن چارچوب می توان به مزیت رقابتی دست یافت. این امر سازمان را قادر می كند تا به روندها، اتفاقات، چالشها و فرصتهای به وجود آمده، ازطریق چارچوبی از بینش و ماموریت ایجاد شده توسط فرایند برنامه ریزی استراتژیك پاسخ دهد.
فرایندی نظری و كیفی است. برنامه ریزی استراتژیك، داده های نرم مانند: تجارب، نیات و ایده های موجود در گفتگوهای روزانه سازمان را تركیب می كند و درصدد ارائه یك بینش و هدف سازمانی روشن است.
به سازمان اجازه تمركز می دهد، زیرا فرایندی پویا و مستمر از فعالیتهای خود تحلیلی است.
فرایند یادگیری مستمر، در جریان و گفتگوی سازمانی است كه به فراتر از دسترسی به یك سری اهداف از پیش تعیین شده توسعـــــه می یابد. برنامه ریزی استراتژیك درصدد است روشی كه یك سازمان فكر و عمل می كند را تغییر داده یك سازمان یادگیرنده به وجود آورد.
وقتی موفقیت آمیز باشد، تمام نواحی عملیاتی را تحت تاثیر قرار داده و به عنوان قسمتی از فلسفه و فرهنگ سازمان درمی آید. (LERNER L. ALEXANDRA, ۲۰۰۲, ۱)
۳ - پفر: برنامه ریزی استراتژیك فرایند ایجاد و توسعه رویه ها و عملیات ضروری برای دستیابی به آینده است. وی بین برنامه ریزی بلندمدت كه به صـــورت واكنشی است و برنامه ریزی استراتژیك كه سازمان را مجاز به خلق آینده اش می كند، تفاوت قائل می شود.
۴ - مك كون: برنامه ریزی استراتژیك فرایندی برای بازسازی و انتقال سازمانی است. به نظر وی در بــــرنامه ریزی بلندمدت اهداف و پیش بینی ها براساس فرض ثبات سازمانی است، درحالی كه در برنامه ریزی استراتژیك، نقش سازمان در محیط آن بررسی می شود. برنامه ریزی استراتژیك باعث می شود تا سازمان فعالیتها و خدماتش را برای برآوردن نیازهای درحال تغییر محیط تطبیق دهد. این برنامه ریزی نـــه تنها چارچوبی برای بهبود برنامه ها ارائه می كند بلكه چارچوبی برای ساختاردهی مجدد برنامه ها، مدیریت و همكاریها و نیز برای ارزیابی پیشرفت سازمان در این زمینه ها ارائه می كند. (Http://eric-web.tc.columbia.edu, ۲۰۰۲)
دریك گفتار ساده، یك برنامه استراتژیك می تواند عملكرد را بهبود بخشد. اعضای یك سازمان در لابلای كارهای وظیفه ای ثابت و چالشهای روزانه سردرگم می شود و ممكن است كه جهت اهداف سازمان را گم كنند و بینش خود را نسبت به آن از دست بدهند. یك برنامه استراتژیك می تواند، نه تنها درك اعضا از اهداف را بیشتر كند بلكه تفكر آینده گرا را برمبنای درك مشتركی از رسالت سازمان تحریك و ایجاد كند. همكاری بین اعضای یك سازمان وقتی با مفروضات مشتركی نسبت به اهداف مشترك فعالیت كنند، بسیار موثر و اثربخش می شـــود. ودرنهایت اینكه، یك برنامه ریزی استراتژیك موفقیت آمیز، برنامه ای است كه:
▪ به عمل ختم شود.
▪ بینش مشتركی برمبنای ارزشها ایجاد كند.
▪ فرایندی همگانی و مشاركتی است كه كاركنان و مدیران احساس مالكیت مشترك نسبت به آن دارند.
▪ مسئولیت درقبال جامعه را می پذیرد.
▪ نسبت به محیط خارجی سازمان حساس بوده و بر آن تمركز دارد.
▪ برمبنای داده های با كیفیت بالا طرح ریزی می شود. - بخش كلیدی مدیریت اثربخش می باشد. (Http://eric-web.tc. Columbia. edu,۲۰۰۲)
● سازمانهای بزرگ و كوچك
سازمانها ازنظر شاخصهای مختلف به انواع گوناگونی تقسیم شده اند و تعریفهای متفاوتی برای هركدام از آنها در كشورهای گوناگون ارائه شده است. شاخصهایی مانند: حجم فعالیت، میزان فروش یا درآمـــد، تعداد كاركنان، سرمایه گذاری و... . اما آنچه در اكثر كشورها مـــرسوم است، تقسیم بندی براساس اندازه می باشد كه در ایران به صورت زیر است:
مركز آمار ایران و بانك مركزی جمهوری اسلامی ایران
▪ سازمانهای بزرگ: صنایعی كه تعداد كاركنان آنها ۱۰ نفر و بیشتر باشد.
▪ سازمانهای كوچك: صنایعی كه تعداد كاركنان آنها كمتر از ۱۰ نفر باشد.
● وزارت صنایع و معادن - سازمان صنایع كوچك ایران
▪ سازمانهای بزرگ: صنایعی كه ۵۰ نفر و بیشتر كاركن داشته باشند.
▪ سازمانهای كوچك: صنایعی كه كمتر از ۵۰ نفر كاركن داشته باشند.
● مدلهای برنامه ریزی استراتژیك سازمانهای بزرگ
تاكنون مدل های زیادی از برنامه ریزی استراتژیك برای سازمانهای بزرگ ارائه شده است. در این مقالـــه برخی از مدل های مهم (۹ مدل) مورد بررسی و مقایسه قرار می گیرند كه عبارتند از: ۱ - مدل فرایند برنامه ریزی جامع تایلر(TAYLOR) ،۲ - مــــــدل رایت، ۳ - مــــدل هیل(HILL) ، ۴- دیوید (DAVID) ۴- ماندی و پرمیاكس (MONDY & PERMEAUX) ۵ ، ۶- بــــرایسون (BRYSON) ۷- گلوئك (GLUECK) ، ۸- رابسون (ROBSON) ، ۹ - استینر(STEINER).
● مدل های برنامه ریزی استراتژیك سازمانهای كوچك
دررابطه با برنامه ریزی استراتژیك سازمانهای كوچك مدل زیادی توسعه نیافته است. از بررسی منابع مختلف سه مدل شناسایی شــد كه در این مقاله در كنار سایر مدلها موردبررسی و مقایسه قرار می گیرند.
● مقایسه تطبیقی
مقایسه مدلهای برنامه ریزی استراتژیك سازمانهای بزرگ و كوچك معرفی شده نشان می دهد كه علی رغم تفاوتهای موجود در تعداد مراحل و گامهای مدلها، تقدم و تأخر آنها، كلیه مدلها به طور تقریبی از ساختار مشابه و یكسانی برخوردار هستند. شالوده مدلهای برنامه ریزی استراتژیك بدینگونه است كه از تعیین رسالت سازمانی شروع شده، با انجام تجزیه و تحلیلهای خارجی و داخلی (برای شناسایی فرصتها و تهدیدهای خارجی و قوتها و ضعفهای داخلی). اهدافی برای شركت درنظر می گیرند و براین اساس استراتژی هایی را برمی گزینند؛ سپس استراتژی های انتخاب شده را به صورت یك برنامه استراتژیك شامل روش انجام كار، منابع و زمان تخصیص یافته، درمی آورند كه باید توسط شركت به اجرا درآید تا اهداف و رسالتش محقق شوند.
بنـــابراین، با مقایسه مدلهای مختلف برنامه ریزی استراتژیك و صرفنظر از تفاوتهای ظاهری و جزئی آنها و نیز با تكیه بر مدلهای سازمانهای كوچك می توان ادعا كرد كه كلیه این مدلها به نحوی مراحل سه گانه زیر را شامل می شوند:
▪ تعیین رسالت و اهداف شركت؛
▪ تجزیه و تحلیل خارجی و داخلی؛
▪ تعیین استراتژیهای شركت.● در اینجــا تذكر چند نكته زیر لازم به نظر می رسد:
هركدام از مدلهای برنامه ریزی استراتژیك _(بخصوص مدلهای سازمانهای بزرگ) ممكن است تعداد مراحلی بیش از مراحل فوق را شامل شوند. ولی مراحل آنها طوری است كه قابل دسته بندی دراین ۳ مرحله هستند. برخی از مدلهای سازمانهای بزرگ، علاوه بر تدوین استراتژی، مراحل اجرا و ارزیابی برنامه استراتژیك را نیز دربرمی گیرند. ولی باتوجه به اینكه مقاله حاضر برنامه ریزی استراتژیك را فرایند تدوین استراتژی تا قبل از مرحله اجرای استراتژی ها درنظر می گیرد، در مقایسه مدلها، از آوردن مــراحل اجرا و ارزیابی خودداری می شود.
با وجود تفاوتهای موجود بین برنامه ریزی استراتژیك در سازمانهای بزرگ و كوچك؛ فرایند برنامه ریزی استراتژیك هر دو دسته از سازمانها (كوچك و بـــزرگ) شامل مراحل سه گانه مذكور می شوند.
این مراحل سه گانه، با تكیه بر مدلهای سازمانهای كوچك، جهت ایجاد و توسعه مدلی از فرایند برنامه ریزی استراتژیك برای این سازمانها تعیین شده اند.
● مدل مفهومی برنامه ریزی استراتژیك سازمانهای كوچك
بررسی جدول مقایسه مدلهای برنامه ریزی استراتژیك سازمانهای بزرگ (۹ مدل) و صنایع كوچك (۳ مدل) نشــان می دهد كه همه آنها به نحوی سه مرحله الف) تعیین رسالت و اهداف شركت، ب) تجزیه و تحلیل خارجی و داخلی و ج) تعیین استراتژی های شركت را شامل می شوند. هرچند برخی از آنها از تعداد مراحل بیشتری برخوردارند و تقدم و تأخر مراحل آنها متفاوت از ترتیب این سه مرحله است ولی قابل دسته بندی در این سه مرحله هستند به طوری كه در یك دید كلی، این سه مرحله در كلیه مدلهای موردمقایسه قابل مشاهده هستند.
باتوجه به اینكه سه مرحله پیش گفته در كلیه مدلهای موردمقایسه وجود دارند، می توان آنها را اساس و یك مدل جدید برنامه ریزی استراتژیك برای سازمانهای كوچك قرار داد و با اضافه كردن برخی مراحل، بسته به ویژگیهای خاص سازمانهای كوچك این مدل مفهومی جدید را ایجاد كرد. بنابراین، در توسعه مدل مفهومی، باید به نكات زیر توجه شود:
ارزشها، نگرشها، بینش و نظرات بنیانگذاران و مدیران عالی در سازمانهای كوچك از اهمیت بسزایی برخوردار بوده و فعالیتها و برنامه های آنها را تحت تاثیر قرار می دهد.
سازمانهای كوچك به خاطر مشكلات مالی، نیروی انسانی، تخصصی و كوچك بودن كه نسبت بــه سازمانهای بزرگ دارند، به مدلی ساده تر، مختصرتر و با تعداد مراحل كمتر نیاز دارند كه درعین جامعیت (از لحاظ برآوردن نیازهای برنامه ریزی بلندمدت آنها)، با هزینه، زمان و تعداد متخصصان كمتر قابل بكارگیری باشد.
هر مدل برنامه ریزی استراتژیك چه در سازمانهای بزرگ و چه در سازمانهای كوچك باید درنهایت به یك برنامه استراتژیك قابل اجرا ختم شود. این برنامه استراتژیك باید شامل استراتژی های شركت و نحوه اجرای استراتژی ها ازنظر هزینه، زمان و سایر منابع موردنیاز باشد.
● ویژگیها و اهداف مدل
مدل مفهومی برنامه ریزی استراتژیك برای سازمانهای كوچك حداقل تعداد مراحل را داشته و از سادگی زیادی برخوردار است؛ نیاز كمتری به افراد متخصص داشته و توسط یك كمیته برنامه ریزی استراتژیك كوچك در مدت زمانی كم قابل بكارگیری است. اینها همه ویژگیهایی هستند كه مشكلات سازمانهای كوچك را در استفاده از مدلهای برنامه ریزی استراتژیك برطرف می كنند. بنابراین، مدل مفهومی مذكور مدلی است كه به لحاظ سادگی، تعداد مراحل كم، قابلیت بكارگیری توسط تعداد افراد كم و در زمان كم می تواند نیاز سازمانهای كوچك را نسبت به برنامه ریزی استراتژیك برطرف كند؛ به طوری كه سازمانهای كوچك با بكارگیری این مدل به همان مزیتهایی دست یابند كه سازمانهای بزرگ در استفاده از مدلهای متداول برنامه ریزی استراتژیك به آنها دست می یافتند.
مدل مفهومی برای برنامه ریزی استراتژیك در سازمانهای كوچك طراحی شده و اهدافی به شرح زیر را دنبال می كند:
۱ - ایجاد قابلیت برنامه ریزی استراتژیك برای سازمانهای كوچك: یكی از محدودیتهای سازمانهای كوچك در استفاده از مدلهای متداول برنامه ریزی استراتژیك، طولانی و پیچیده بودن و تعداد زیاد مراحل این مدلها بود؛ به طوری كه این سازمانها باتوجه به منابع و وقت محدود خود قادر به استفاده مناسب از آنها نبــــودند و مزیتهای استفاده از چنین برنامه ریزی را از دست می دادند.
مدل مفهومی برنامه ریزی استراتژیك برای سازمانهای كوچك با تعداد مراحل كمتر و سادگی خود به دنبال این است كه قابلیت و توانایی برخورداری از این نوع برنامه ریزی را در سازمانهای كوچك به وجود آورد تا این صنایع بتوانند با صرف زمان و منابع كم و درحد توان خــود از فواید برنامه ریزی استراتژیك بهره مند شوند.
۲ - متقاعد كردن مدیران سازمانهای كوچك به لزوم برنامه ریزی استراتژیك: مدیران سازمانهای كوچك به خــــــاطر مشكلاتی كه برای برنامه ریزی استراتژیك در این سازمانها وجود دارد، نسبت به استفاده از این نوع برنامه ریزی اعتقاد چندانی ندارند و آن را نوعی تلف كردن وقت و هزینه می دانند.
مدل مفهومی ارائه شده با ویژگیهای خاص خود به دنبال رفع مشكلات برنامه ریزی استراتژیك در سازمانهای كوچك و تغییر نگرش مدیران این سازمانها نسبت به استفاده از آن هستند، به طوری كه از این طریق مدیران به اهمیت و لزوم برنامه ریزی استراتژیك پی ببرند و برای انجام فعالیتهای شركت درجهت رسیدن به اهداف و كسب مـــــوفقیت بیشتر از آن بهره برداری كنند.
۳ - افزایش توان پاسخگویی سازمانهای كوچك به تغییرات محیطی و همگامی با آنها: برخی بر این اعتقاد هستند كه برنامه ریزی استراتژیك به خاطر دید بلندمدت خود و تعیین مسیر حركت شركت در بلندمدت، قدرت انطباق و همگامی شركت با تغییرات سریع را محدود می كند و مانعی بر سر راه پاسخگویی انعطاف پذیر آنها به محیط می شود.
در پــــاسخ به این عده باید گفت كه برنامه ریزی استراتژیك نه تنها مانعی برای تطبیق شركت با محیط زیست، بلكه از طریق بررسی و تجزیه و تحلیل دقیق عناصر محیطی و لحاظ كردن آنها در برنامه های سازمان، باعث می شود كه شركت از تغییرات فوق العاده زیادی كه امروزه در محیطهای خرد و كلان اتفــاق می افتد، مطلع شود، از فرصتهای آن بهره برداری كرده و از تهدیدهایش اجتناب كند. مدل مفهومی ارائه شده نیز از چنین ویژگیهایی برخوردار است و به دنبال افزایش سرعت و قابلیت سازمانهای كوچك در همگامی با تغییرات محیطی است.
۴ - تعیین مسیر توسعه شركت: هر شركت با هر اندازه و موقعیتی به فكر توسعه و پیشرفت از جنبه های گوناگون است. سازمانهای كوچك نیز به مرور زمان درصدد افزایش فعالیتها و تولیدات و بالطبع اندازه خود هستند. در این میان برنامه ریزی استراتژیك روشی است كه مسیــــر استراتژیك توسعه شركت را معین می كند.
این مدل مفهومی نیز به دنبال این است كه ازطریق تجزیه و تحلیل خارجی و داخلی، تعیین رسالت و اهداف و ارزشهای مدیران شركت زمینه فعالیتهای مدیران شركت زمینه فعالیتهای جدیدی را در آینده شناسایی كند كه شركت با توجه به منابع خود قابلیت ورود به آن فعالیتها را دارد. این امر از طریق استراتژی های حاصل از این مدل امكان پذیر است.
● علاوه بر اهـــداف فوق، مدل مفهومی برنامه ریزی استراتژیك برای سازمانهای كوچك اهدافی به شرح زیر را نیز دنبال می كند:
▪ تسهیل فرایند برنامه ریزی استراتژیك در سازمانهای كوچك؛
▪ بهره مند ساختن سازمانهای كوچك از مزایای برنامه ریزی استراتژیك؛
▪ شناخت جایگاه فعلی و موقعیت مطلوب آینده شركت؛
▪ شناسایی رقبا، مشتریان، تامین كنندگان، محصولات جایگزین و تازه واردها به صنعت؛
▪ تعیین استراتژی هایی كه شركت را به اهداف موردنظر برسانند.
● نتیجه گیری
باتوجه به تغییرات و تحولات سرسام آور محیط و شدت زیاد رقابت در بازارهای جهانی، هر سازمانی در راستای تداوم حیات و كسب موفقیت بیشتر، نیــاز مبرم به بهره مندی از برنامه ریزی استراتژیك دارد. باتوجه به اینكه امروزه سازمانهای كوچك از اهمیت زیادی برخوردار هستند و آنها هم نیاز به برنامه ریزی استراتژیك فعالیتهای خود دارند ولی تاكنون مطالعات چندانی در این باره صورت نگرفته و مدلهای كافی از برنامه ریزی استراتژیك برای سازمانهای كوچك ارائه نشده است، در این مقاله ۹ مدل برنامه ریزی استراتژیك سازمانهای بزرگ و ۳ مدل سازمانهای كوچك به طور تطبیقی موردمقایسه قرار گرفت و مراحل مشترك آنها به صورت سه مرحله:
الف) تعیین رسالت و اهداف شركت،
ب) تجزیه وتحلیل خارجی و داخلی و
ج) تعیین استراتژی های شركت شناسایی شد و پس از اضافه كردن یك مرحله با عنوان: <<«تعیین ارزشهای مدیران عالی» باتوجه به ویژگی خاص شركتهای كوچك، مدل مفهومی جدیدی از برنامه ریزی استراتژیك برای سازمانهای كوچك ارائه شد تا آنها نیز با بهره مندی از این نـــوع برنامه ریزی به سوی كامیابی گام بردارند.
هاشم آقازاده
منابع
۱ - FRY L. FRED AND STONER R. CHARLES, “STRATEGIC PLANNING FOR THE NEW AND SMALL BUSINESS”, UPSTART PUBLISHING COMPANY, INC. ۱۹۹۵.
۲ - LERNER L. ALEXANDRA, “A STRATEGIC PLANNING PRIMER FOR HIGHER EDUCATION”, http://www.des.calstate. Deu/strategic. Html, ۲۰۰۲
۳ - “STRATEGIC PLANNING AND NEEDS ASSESSMENT, http://eric-web.tc. Columbia.edu/ adminfinance/ strategic/chzhtml.
۴ - PARNELL A. JOHN, “STRATEGIC PLANNING EMPHASIS AND PLANNING SATISFACTION IN SMALL FIRMS: AN EMPIRICAL INVESTIGATION, “JOURNAL OF BUSINESS STRATEGIES, http://coba.shsu.edul bs ۱۹۹۶.
۵ - آقازاده هاشم (۱۳۸۱)، «طراحی و تبیین مدل برنامه ریزی استراتژیك برای صنایع كوچك (صنعت قطعه سازی خودرو) و مقایسه تطبیقی با صنایع بزرگ»، دانشكده مدیریت دانشگاه تهران، پایان نامه كارشناسی ارشد رشته مدیریت بازرگانی به راهنمایی دكتر طهمورث حسنقلی پور.
۶ - فروزنده دهكردی لطف اله (۱۳۷۸)، «مروری بر مدلهای مدیریت استراتژیك»، دانش مدیریت، ش ۴۵.
هاشم آقازاده: دانشجوی دكتری مدیریت بازاریابی دانشگاه تهران
منبع : ماهنامه تدبیر