|
| منظومهٔ در برگيرندهٔ قرون وسطى و ابتداى عصر جديد
|
|
مانند فعاليتهاى سازمانيافتهٔ اجتماعى ديگر، کار علمى نيز در سراسر فرهنگ پخش نمىشود و همهٔ افراد را در برنمىگيرد. معمولاً کار علمى بهوسيلهٔ انسانهاى معيني، در محلهاى مشخصى و در چارچوب نُرمهاى نهادهشدهاى که هم خود اينگونه فعاليت را تعريف مىکنند و هم عملکرد اجتماعى و پايگاه آن را، انجام مىپذيرد.
|
|
علم بهعنوان يک نهاد اجتماعى در برگيرندهٔ هم جنبههاى مادى و هم جنبههاى غيرمادى فرهنگ است. با رشد تقسيم کار، آژانسهاى (بنيادهاي) تخصصيافتهاى مثل دانشگاهها، رصدخانهها، آزمايشگاهها و مؤسسات تحقيقاتى براى دانشمندان و تشويق کار آنها تأسيس مىيابند.
|
|
پيدايش دانشگاههاى بزرگ در قرون وسطي، همراه با کميابى رو به رشد کار بردگى (Slave Labour) از يک طرف و تبادل ثمربخش فکرى با جهان عرب، از طرف ديگر براى رشد علمى پارامترهاى بسيار مؤثرى بودند. در قرن ۱۲ برنامهٔ دروس سنتى آنقدر توسعهيافته بودند تا موضوعات مختلف تکنيکى و علمى را در برگيرند.
|
|
'بنابراين 'حساب نظري' ، اصول اساسى اعداد را که در محاسبات چرتکهاى در تجارت بهکار مىرفت مطالعه مىکرد.
|
|
'موسيقى نظري' ، همآوائىهاى مجرد که بهوسيلهٔ آواها و ادوات توليد مىشد را مطالعه مىکرد. 'هندسهٔ نظري' ، اصول اساسى مورد استفاده در اندازهگيرى اجسام، در نقشهبردارى و در بهکارگيرى نتايج مشاهده حرکات اجرام آسمانى بهوسيلهٔ وسايل نجومي، را مورد توجه قرار مىداد. 'علم اوزان' ، اصول اساسى تعادل و اهرم را مورد توجه قرار داد. و بالاخره علم 'وسايل رياضي' ، نتيجهٔ همهٔ علوم رياضى ديگر را به طرف اهداف مفيد سوق داد؛ براى سنگتراشي، براى وسايل اندازهگيرى و جابهجائى اجسام، براى آلات موسيقى و نورى و براى نجاري' .
|
|
توجه به رابطهٔ داخلى بين هنرهاى مکانيکى (MECHANICAL ARTS) و علوم نظرى (Theoretical Sciences) وجه مميزهٔ اين دوره، از نظرگاههاى متفکرين تحصيل کردهٔ دورهٔ باستانى کلاسيک مىباشد که همانطور که گفتيم شکاف عميق بين صنعتگران تحصيلنکرده و فيلسوفان نظرى اشرافي، باعث تأخير در پيدايش علوم تجربى شد.
|
|
در اين رابطه، بايد توجّه کرد که سه عنصر ترکيب مىشوند تا ثمربخشترين پيشرفت علوم را بهوجود آورند؛ اول تئورىهاى ذهنى که ارائه دهندهٔ فرضيهها براى تحقيق علمى و جمعآورى مشاهدات واقعى هستند؛ دوم، اسباب منطقى - رياضى استدلال که تحليل، طبقهبندى و تعميم اطلاعات را ممکن مىسازد؛ و سوم که حداقل با اهميت مساوى با دو تاى قبلى است، بهکارگيرى و اعمال تئورى علمى و تحليل منطقى است براى کنترل و مشاهدهٔ مواد تجربى جهان خارجي. در اين آخرين مورد؛ در عمل علمي، در آزمون تجربي، و در تکنيکها بود که جهان فکرى رومى - يوناني، علىرغم نبوغ خود در نظريه و رياضيات، در امتحانى خطير شکست خورد. اين به معناى انکار دستاوردهاى دوران باستان در زمينههائى مثل طب، مهندسى و مکانيک کاربردى نيست، بلکه تأکيد بر تفاوت اساسى گريزناپذير در نظرگاه، و در ارزشهاى فرهنگى است که مردان دانش يونانى را بهطور برجستهاى از نظاير آنها در قرون وسطى و بهخصوص در دورهٔ جديد (قرن ۱۷ تا حال) متمايز مىسازد.
|
|
با مراجعهٔ مجدد به دانشگاههاى قرون وسطي؛ ما برمىخوريم به تأکيد بيدارکنندهاى بر معرفت تجربي. کرومبى (Crombie) مثالهاى زيادى از مؤسسات آموزش عالى قرن ۱۲ ارائه مىدهد. دانشکدهٔ پزشکى دانشگاه سالرنو (Salerno) براى فارغالتحصيل شدن شرط گذراندن دورهٔ پنجساله تشريح يا کالبدشکافى انسانى و جراحى را داشت. در دانشگاه شارترز (Charters) ليست منابع مطالعاتى دورهٔ هنرها شامل 'نسبت بالائى از کارهاى نقشهبرداري، اندازهگيرى و نجوم عملي' مىشد. اندکى بعد دانشگاه آکسفورد تأکيد زيادى بر موضوعات رياضي، نه تنها نظريات اقليدس، بلکه نجوم و نورشناسى نيز، اعمال کرد. قابل توجه است که نورشناسى کتاب درسى او ترجمهاى بود از فرهنگ نورشناسى (Optica Thesaurus) ابنهيثم به زبان عربى که در همان اواخر ترجمه شده بود، و نجوم کتاب درسى او ترجمهاى بود از عربى کتاب هيئت بطلميوس.
|
|
بهلحاظ جامعهشناختى اين تمايل به عمل تجربى ريشه در نياز به تنظيم در امور کليسا، کشور و تجارت داشت. تقويم مراسم و زندگى روزانهٔ صومعهها زمانبندى دقيقترى را ايجاب مىکرد و همين کمک کرد به فراهم آمدن ساعت مکانيکى در قرن ۱۳ که با چرخدنده کار مىکرد. با اهميتى مساوي، اگر نه بيشتر، تغييراتى بود که در حال اتفاق افتادن در جهان تجارت بود و مؤثر بر گسترش علاقهٔ رو به تزايد به معرفت رياضي.
|
|
'در قرون وسطى تجارت دچار تغيير شد - از اقتصاد پاياپاى مبتنى بر کالاها و خدمات، به اقتصاد مبتنى بر واحدهاى مجرد، اول سکههاى طلا و نقره و بعد اسناد اعتبارى (Letters of Credit - LC) و برات و سفته ... - Bills of Wxchange [اين نکته نيز قابل تأمل است که] مسائل مربوط به بهره، تخفيف و مبادلهٔ پولي، محرک و باعث مهمّ تحقيقات رياضى بودند.'
|
|
همين اشتغال ذهنى به استاندارد کردن، مبتنى بر تجريد، در قلمروهاى ديگر منعکس شد - بهخصوص در نقشهبرداري، همانطور که در رشد وسيع نقشههاى پروتان (Portan) براى استفاده در دريانوردى مشهود است، و در کوشش جهت استاندارد کردن مقياس طول، وزن و حجم. مثال آخر در مورد رشتههاى هنر است؛ توجه خاصى براى مسائل رياضى ابراز شد از قبيل مسائل نما يا پرسکتيو در نقاشي، و مسائل همنوائي، گام و جا انداختن علائم در موسيقي.
|
|
خلاصهٔ کلام اينکه - علوم در قرون وسطى در يک چارچوب از شرايط تاريخى - اجتماعى رشد کرد. اين شرايط جهتگيرى جديدى را بهوجود آورد که تقريباً (و نه کاملاً) در جهان کلاسيک قديم وجود نداشت، و آن عبارت بود از تأکيد فزاينده بر کاربرد معرفت علمى در حل مسائل مربوط به کنترل انسان بر محيط فيزيکى آن بهنظر مىرسد که:
|
|
- اولاً بزرگترين نيرو در اين تغيير تأکيد عبارت باشد از: مؤثر بودند که نمىتوانيم به تحليل آنها بپردازيم. کافى است اشاره کنيم به فاکتورهاى مذهبى ... (فىالمثل رويکرد کليسا به بردگى بهعنوان يک چيز غيرمسيحي)، فاکتورهاى جمعيتى (بهخصوص تخليهٔ نسبى شهرها)، فاکتورهاى اقتصادى (براى مثال خودکفائى اجتماعات کشاورزى - Agrarian Communities)
|
|
- ثانياً تماس روزافزون اروپاى مسيحى با جهان عربى که منتّج شد به دستيابى به فرهنگ فراموش شدهٔ قديمى و نيز به دانشهاى گرفته شده از ملل ديگر (مثل صفر و سيستم عربى اعداد که قبلاً اعراب از هندىها گرفته بودند).
|
|
- ثالثاً احياء تجارت با تأثير فکرى همراه با آن با توجه به تماسهاى فرهنگى و نيازهاى حاصل از فعاليتهاى تجارى براى تحقق استاندارديزه کردن (Standardization)، کمّى کردن (Quantification) و تکنولوژى دريائى پيشرفته، شرايط اساسى براى رشد علمى را بهوجود آورد. و نهايتاً رشد صنعت، از طريق بهکارگيرى قدرت آب و قدرت با دو روش جديد استفاده از قدرت حيوان؛ همگى در نسخ بردگي، و بنابراين در ظهور علم جديد، سهم داشتند.
|
|
منظومهٔ اين عوامل، همچنان که ديديم، تأکيدى جديد در دانشگاههاى قرون وسطي، و نوع جديدى از دانشمند را بهوجود آورد که در کار علمى خود تمايل به رابطهٔ بسيار نزديکتر نظريه و عمل داشت. در قلمرو ايدئولوژيکى تأکيد قرون وسطى بر عقلانيّت (Rationality) خدا و عقلانيت جهان طبيعيِ منبعث از عقلانيت الهي، که بزرگترين سخنگوى آن قدّيس توماس آکوئيناس (St. Thomas Aquinas) است، همانطور که وايتهد (Whitehead) خاطرنشان کرده است، عادات تفکر دقيق و عقده به اينکه جهان طبيعى داراى يک نظمى است که مىتواند کشف شود، را غرس کرد.
|
|
همراه با اين تغييرات در هنجارهاى مربوط به فعاليتهاى مردان دانش، تغييرى که بهطور نزديکى در ارتباط بود با جانشينى تصوّف و عرفان متفکرين قبلى کليسا بهوسيلهٔ عقلانيّت جديداً کشف شده، افزايش زيادى بود در آثار علمى فرهنگ مادى جامعه. آثار مخصوصاً برجسته شامل بسط بىسابقهٔ مقالات علمي، کتابهاى کارى و غيره بود که با اختراع حروف چاپ تسريع شد؛ توليد ظروف سفالى و وسايل شيشهاى براى تحقيقات کيمياگري؛ پيشرفت در زمينهٔ عدسىها براى مطالعات نورشناختى و کاربرد بعدى آنها در ميکروسکوپ و تلسکوپ؛ جمعآورى دوهاى قابل استفاده در پزشکى که بسيار توسعهيافته بود، و کتابهاى اطلاعاتى در باب تشريح و جراحى و غير آن. بنابراين، اينها شرايط مهمى بودند مؤثر بر رشد بىسابقهٔ علم بهعنوان يک جزء حياتى ساخت نهادى قرون وسطي.
|