پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
مجله ویستا
از معرفت تا جامعهشناسی علم
معرفت چيست؟ | |
در فرهنگ و ادبيات ما فارسىزبانان بين کلماتى چون معرفت، شناخت، دانش، خرد، علم، فلسفه، و حتى دين يا فرق اندکى گذاشته مىشود يا اينکه اصلاً آنها مساوى گرفته مىشوند و بهصورت جانشين يکديگر بهکار مىروند. البته اين خاص فرهنگ و زبان فارسى نيست. در فرهنگ و زبانهاى ديگر عموماً، البته با شدت و ضعفى متفاوت، وضع به همين منوال است. نه تنها اين، بلکه اغلب در حيطهٔ معرفتشناسى (Epistemology) و حوزهٔ نظرى شناخت هم، يا اينکه اصولاً موضع مشخصى در تمايز بين آنها وجود ندارد و يا اينکه مرزها غير دقيق، سيال، مغشوش و متداخل، سطحي، ذوقي، ذهني، و يا صورى هستند. در اينجا فرصتى نيست که براى هر يک از اين مدّعاها شاهد بياوريم. هدف اين است که مصراً بيان کنيم که اگر جنبهاى از معرفتشناسى که کمتر به آن پرداخته شده بوده است، يعنى تعيين حدّ و حدود قلمروهاى معرفتي، مورد مُداقّه قرار گيرد از بسيارى از مشکلات و تخاصمهاى معرفتى - فکرى قرون حاضر جلوگيرى خواهد کرد. | |
به گواهى بسيارى از دانشمندان برجستهٔ قرن حاضر در معرفتشناسى و جامعهشناسى معرفتى تقسيمى که ماکس شلر Max Scheler فيلسوف فرزانهٔ فنومنولوژيست (Phenomenologist) و بانى جامعهشناسى معرفت، بين دين، فلسفه، و علم اثباتى گذاشت بزرگترين دستاورد در اين حوزه است (۱). همانطوریکه درجائی دیگر استدلال کردهام (۲) در عین پذیرش اصولی نظریهٔ انواع سهگانهٔ معرفت شلر ما در تکمیل آن تقسیمبندی چهارگانهٔ معرفتی را طرح و سرلوحهٔ مطالعات معرفتی خود قرار میدهیم. این چهار قلمرو عبارت است از مذهب (۳) ، فلسفه ، علم و ایدئولوژی (۴) چهار قلمروئی که اساساً و ذاتاً متفاوت هستند و تفاوت آنها واقعی است و عینی (۵) و نه تعریفی - سلیقهای - ذهنی. به بیان دیگر تقسیم آنها در عین است و نه در ذهن. | |
(۱) . از آن جمله هستند آلفرد شوتز Alfred Schutz، ورنر اشتارک Werner Stark، دمپف Alois Dempf، لندزبرگ Paul Landsberg، هانس بارث Hans Barth، وژرژر گورویچ George Gurvitch. | |
(۲) . مراجعه کنید به فصل چهارم کتاب انگلیس مؤلف؛ | |
| |
(۳) . به مفهوم شلری آنکه گاه از آن بهعنوان متافیزیک، گاه بهعنوان رستگاری و نجات Salvation نام میبرد، با تصوری غیررسمی، غیراحکامی، و در قاموس هگلی non-positive غیرتحکمی - تحصلی - اثباتی، همینطور غیرفرقهای و شعبهای، بسیط و اصیل. | |
(۴) . مراد، از ایدئولوژی به مفهوم رایج این ده پانزده سال در ایران نیست؛ مفهومی که بهخصوص مرحوم دکتر شریعتی جا انداخته است. برداشت مطروحه در این مبحث برداشت مسلط در علوماجتماعی است که معمولاً به معنای عقیده و معرفتی است غیراصیل، قناسدار، دستکاری شده و تحتتأثیر منافع. | |
(۵) . بهاصطلاح ابژکتیو Objective و نه سوبژکتیو Subjective. | |
بهطور شماتيک، تصوير زير بيانکنندهٔ ترتيب و ارتباط بين اين قلمروهاى معرفتى مورد بحث در کليت جهان معرفت است. | |
اين انواع يا قلمروهاى معرفتى به لحاظهاى ذيل متفاوت هستند: | |
- بهلحاظ موضوع. | |
- بهلحاظ سائق و انگيزهٔ داخلى و ذاتي، و ريشهٔ روانى. | |
- بهلحاظ روش. | |
- بهلحاظ هدف. | |
- بهلحاظ شکل و جهت حرکت تاريخي. | |
- بهلحاظ زبان و شيوه يا استيل. | |
- بهلحاظ منشاء جامعهشناختى از نظر شکل و گروهبندى. | |
- بهلحاظ کارکرد اجتماعي. | |
- بهلحاظ سازمان اجتماعى کسب و نگهدارى. | |
- بهلحاظ ممثّل انسانى يا تيپ رهبرى. | |
تا آنجا که به علم مربوط مىشود؛ | |
- موضوع در علم: | |
پرداختن به جهان محسوس - فيزيکى - طبيعى است. در حالى که در فلسفه؛ پرداختن بهوجود در کليت آن است در دين؛ پرداختن به فضاى نجات و رستگارى است در ايدئولوژي؛ پرداختن به فضاى حول و حوش روزمرگى و وضعيتهاى مربوطهٔ سياسى - اجتماعى است. | |
- انگيزه در علم: | |
اشتياق به کنترل و تسلط طبيعت، روان و جامعه است. در حالى که در فلسفه؛ 'حيرانى مدام در اينکه چيزى وجود دارد' (۶) در دين؛ سائق تحفّظ روحى از طريق رستگارى بهوسيلهٔ قدرت قدسى در ايدئولوژي؛ سائق زيستن و ماندن. | |
(۶) . به قول ارسطو. | |
- روش و فرآيند ذهنى در علم: | |
تجربه، مشاهده، اندازهگيري، استقراء و قياس است. در حالى که در فلسفه؛ عقل جوهنگر، از طريق مواجهه مستقيم در دين؛ عمل ذهنيِ اميد، ترس، عشق، اراده، آگاهى و غير آن. همگى مبتنى بر تشخيص عدم کمال (کامل نبودن) جهان و به دنبال وحى بهعنوان شکل انزال از منشاء به ممثل در ايدئولوژي؛ توجيه، و تأثر در صحنه. | |
- هدف در علم: | |
بازنمائى پراگماتيستى روابط پديدارى (پيشبيني، بازسازي) است. در حالى که در فلسفه؛ شرکت در روابط وجودى با عنايت به معني، ذات، و جوهر جهت متعالىترين تشکل شخص: 'تفرهنگ - Culturation, Cultivation' در دين؛ نجات شخص و گروه در ايدئولوژي؛ دوام و روزمرگي. | |
- شکل و جهت حرکت تاريخى در علم: | |
غيرشخصي، رو به جلو، و از ارزش اندازنده سيستمهاى قبلى است. در حالى که در فلسفه؛ داراى پيشرفت است ولى نه ترقى در دين؛ رو به عقب و 'بازگشت به اصل' است، بدون رشد و پيشرفت (۷) در ايدئولوژي؛ حرکت زيگزاگي، با محوريت حال، قشرى و دگماتيک و غيرانتقادى است. | |
(۷) . 'Back to the Origin' ، 'الرجوع الیالاصل فضیله' ؛ آن هم چون وحی خداوندی است و کامل است و تمام. | |
- زبان و استيل خاص در علم: | |
بيشتر مصنوعي، اصطلاحى و بينالمللى شده است در حالى که در فلسفه؛ زبان طبيعى اما به شيوهٔ نخبگان در مذهب؛ زبان طبيعى عامه در ايدئولوژي؛ اختلاط اينها (سه فرم ديگر) و با رنگ سياسى و ظاهرفريبانه. | |
- منشاء جامعهشناختى از لحاظ تشکل و گروهبندي، در علم: | |
طبقه و گروه اقتصادى و منفعتى است. در حالى که در فلسفه؛ مدنى - شهرى (در دورهٔ تسلط پارامتر سياسي) در دين؛ بنيان خويشاوندى (در دورهٔ تسلط پارامتر خانوادگي) در ايدئولوژي؛ نافذ در کليت جامعه تحت هر قشربندى و پيشبرنده توسط باند و جناح و حزب. | |
- کارکرد اجتماعى در مورد علم: | |
سلطه و رفاه مادى است. در حالى که در فلسفه؛ ارائهٔ بينش است و فرهنگ (۸) در دين؛ تحمل، تعالي، و وحدت است درايدئولوژي؛ چرخاندن اجتماعى و دستکارى و مهندسى تودهاى است. | |
(۸) . به مفهوم Vision و Cultivation | |
- سازمان و پايگاه کسب و حفظ در علم: | |
دانشگاه، پژوهشکده، کارگاه و آزمايشگاه است در حالى که در فلسفه؛ حلقه، مکتب، و آکادمى است در دين؛ مسجد، کليسا، کنيسه، و دير است در ايدئولوژي؛ مقرّ حزب است، و مرکز کنترل و هدايت وسائل ارتباط جمعي. | |
- ممثّل انسانى يا تيپ نمونهٔ انسانى و راهبر در علم: | |
ممثّل انسانى يا تيپ نمونهٔ انسانى و راهبر در علم دانشمند است. در حالى که فلسفه؛ فيلسوف است و خردمند در دين؛ پيامبر، پير و مرشد، و قدّيس است در ايدئولوژي؛ ايدئولوگ، و سياستمدار است. |
همچنین مشاهده کنید
- از معرفت تا جامعهشناسی علم
- جامعهشناسی علوم و جامعهشناسیهای علم
- علم و ساخت اجتماعی
- علم و ساخت اجتماعى (۳)
- علم و نظام اجتماعی
- علم و نظام اجتماعى (۳)
- دانشمند و نقش اجتماعی او (The Scientist and His social Role, G. De Gré, opcit)
- تغییرات اجتماعی و نرمهای فرهنگی علم
- علم و ساخت اجتماعى (۲)
- علم
- از معرفت تا جامعهشناسی علم (۲)
- علم و نظام اجتماعى (۴)
- معرفت، علم و حيات فردى (Knowledge, Science, and Individual Life, G.DeGrè, opcit) (۲)
- معرفت، علم و حيات فردى (Knowledge, Science, and Individual Life, G.DeGrè, opcit) (۳)
- دانشمند و نقش اجتماعی او (The Scientist and His social Role, G. De Gré, opcit) (۲)
- معرفت، علم و حیات فردی (Knowledge, Science, and Individual Life, G.DeGrè, opcit)
- تغييرات اجتماعى و نرمهاى فرهنگى علم (۲)
- علم و نظام اجتماعى (۲)
- از معرفت تا جامعهشناسی علم (۳)
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست