پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
مجله ویستا
جامعهشناسی علوم و جامعهشناسیهای علم
ارائهٔ مشخصات قاطع و روشنى از قلمرو (Scope)، موضع (Orientation) و اولويتهاى جامعهشناسى علم به نحو فزايندهاى دشوار مىشود. | |
| |
کار بن ديويد (Ben David) در مورد بررسى اجمالى قلمرو جامعهشناسى علم در سال ۱۹۷۰، تقريباً روشن است. او با مقايسهٔ ادبيات دههٔ ۱۹۶۰ با نوشتجات دههٔ ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ (بايد افزود، حداقل آن نوشتجاتى که با برگشت به عقب مىتوان آنها را جامعهشناسى علم بهحساب آورد) نشان مىدهد که تلاشى براى تشريح محتوا و رشد نظرى علم برحسب ارزشها و ساختهاى اجتماعى کلان صورت نپذيرفته است. (بايد تذکر داد که چنين تلاشهائى صرفاً در کارهاى بوريس هسن (Boris Hessen) مورخ علم مارکسيست، دانشمندان مارکسيست انگليسى از قبيل جي.دي.برنال (J.D.Bernal) که تحت تأثير او واقع شده بودند و دورهٔ آغازين 'رابرت مرتون' ديده مىشود). بن ديويد اظهار نمود که دو جهتگيرى عمده را مىتوان از هم تميز داد. اين دو جهتگيرى عبارت است از: 'کنش متقابلى - Interactional' و 'نهادى - Institutional' . تحت عنوان رويکرد 'کنش متقابلي' مىتوان تحقيقاتى در مورد مناسبات درونى گروههاى تحقيق و تأثيرات آنها بر توليد علمي، شبکههاى ارتباطى درون علم، ماهيت و ساختى شدن روابط درونى حوزههاى (Fields) خاص از علم را جاى داد. بن ديويد نتيجه مىگيرد که تغيير علاقه 'از گروههاى کار آزمايشگاهى به شبکههاى در بر گيرندهٔ حوزههاى مشخص تحقيق' شديداً تحت تأثير ظهور چشماندازى جديد در مورد علم بوده است که به موجب آن علم به مثابهٔ کار يک اجتماع (Community) به مفهوم جامعهشناختى آن در نظر گرفته مىشود. | |
بروز عمدهٔ اين تغيير تأکيد را به خوبى مىتوان در بررسى تجربى پيشگام هگستوم (Hagstrom) پيرامون ارزشها و ساختار اجتماعى علم در آمريکا، يعنى کتاب 'اجتماع علمى - The Scientific Community, 1965' مشاهده نمود. در مقابل از رويکرد نهادى اين برداشت بهعمل آمد که آن به نحو بزرگنمايانهترى بر تأثيرات گستردهٔ اجتماعي، اقتصادى و مذهبى بر سازمان علمى و بر تعريف نقش دانشمند در جامعه، تمرکز دارد. بخش عمدهٔ اين تحقيقات، صرفاً از نوع توصيفى بوده (که توسط مثلاً سازمانهاى بينالمللى انجام شدهاند) و فاقد هرگونه چشمانداز سيستماتيک جامعهشناختى مىباشند. با اين وجود بايد مطالعات باربر (Barber) (در سال ۱۹۵۲) و مرتون (در سال ۱۹۵۷) را استثناء کرد. جوزف بن ديويد شخصاً با کتاب 'نقش دانشمند در جامعهٔ علمى - The Scientist's Role in Society, 1972' نيروى محرکهاى به اين رويکرد [نهادي] داد. او در اين کتاب اساساً در تلاش براى تبيين سطوح نسبى در حال تغيير فعاليت علمى ميان ملل بزرگ صنعتى مىباشد. بن ديويد در اين کتاب بهويژه به دنبال تشريح مهاجرت کانون (Centre) علم جهانى (کانون به اين معنا است که ملتى در زمان بهخصوصى بهلحاظ علمى سرآمد سايرين باشد) به ترتيب از انگلستان به فرانسه، آلمان و بالاخره به ايالاتمتحده مىباشد. براى اين کار دو متغير توضيحى ذکر شدهاند: اولى که شرطى مقدماتى مىباشد، تشکيل و استقرار اوليهٔ نقش علمى است که برحسب 'منظومهٔ (Constellation) در حال تغيير ارزشها و علائق اجتماعى موجود در ميان مردم بهعنوان يک کل' قابل توضيح است (ص ۱۶۹، ۱۹۷۲، Ben-David). دومى که بعد از استقرار اوليهٔ فعاليت علمى تبيينکننده مىباشد، 'سازمان کار علمى است که در بازاريابى محصولات تحقيق و ترغيب ابتکار عمل و کارآئى در آن کم و بيش مؤثر مىباشد' . نيازى به گفتن نيست که اين مدل 'بازارى - Market' براى فضيلت و سودمندى علمى با تحقيقاتى که در عرصهٔ برنامهريزى سوسياليستى انجام مىشوند، در تقابل و تباين مىباشد. | |
با وجود آثار بن ديويد و بعضى از آثار ملهم از مارکسيسم (خواه نظرى و يا در يک زمينهٔ عملي) و نيز علىرغم مناسبات مشترک و آشکار (و با سابقهٔ) عوامل (و مسائل) نهادى و کنش متقابلي، شکل خاصى از رويکرد کنش متقابلى بود که تا همين اواخر، پاراديم (Paradigm) غالب جامعهشناسى علم را ارائه مىکرد. واضح است که آن دسته از کتابها و مقالات مؤثر نشر و بسط يافته توسط رابرت مرتون و دانشجويان و همکاران او در طول دهههاى ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، منظور نظر من هستند. اين رويکرد نتيجهٔ (اگرچه ممکن است آخرين نتيجه نباشد) تحول ديدگاه مرتون در مورد علم، از توجهات اوليهٔ او به علم در چارچوب اجتماعى کلى به سمت توجه تفصيل يافته به روندهاى اجتماعى همراه با کشف و ارزيابى علمي، بود. با اينکه هماکنون انتقادات زيادى بر اين رويکرد وارد گرديده است، چنانکه خواهيم ديد، ولى شکى نيست که بينش خود مرتون و همينطور بررسىهاى تجربى متراکم کرين - Crane (براى مثال: ۱۹۷۲)، جى آر و اس کل - J.R. and S.Cole (مثلاً: ۱۹۷۳)، گاستن - Gaston (مثلاً: ۱۹۷۳)، زوکرمن (Zuckerman) (مثلا: ۱۹۶۷) و ديگران فهم ما را از علم به مثابهٔ يک فعاليت اجتماعي، عمق و غناى فراوانى بخشيده است. | |
کاملاً روشن است که اين رويکرد بر روندهاى اجتماعى درون سيستم علمي، اساساً بهعنوان کنشهاى متقابل کارکردى کنترل شده (Controlled functional interactions) متمرکز مىشود. گفته مىشود اين کنشهاى متقابل از مجموعهٔ هنجارهائى که از نوع اخلاقى (توصيفى - دستوري) هستند تبعيت مىکنند و اين هنجارها خودشان براى پيشرفت علم (يا همانطور که بعضى ممکن است حالا مطرح نمايند، براى بهکار گرفتن روش علمي) داراى کارکرد هستند. بنابراين مىتوان گفت نهاد اجتماعى علم به مشارکتهائى که در ارتباط با دانش مورد تصديق عامه است، يعنى تحقيق الزامات و نيازهاى نقش علمى بهوسيلهٔ فرد که با اشکال گوناگون تشخيص صورت مىگيرد، پاداش مىدهد. تعهد و التزام دانشمند بهوسيلهٔ کنترل نهادى اين پاداشها تضمين و حفظ مىگردد. در اينجا بايد تذکر داد که مىتوان بين رويکرد 'خاص' مرتون که دانشمندان را بهعنوان افرادى که شخصاً بهوسيلهٔ تعهد و التزام به پيشبرد دانش برانگيخته شدهاند و رويکردى که مشتق از تئورى مبادله - Exchange (براى مثال: ۱۹۶۶ Hagstrom, ۱۹۶۵ Storer) است و دانشمندان را ذاتاً برانگيخته شده بهوسيلهٔ 'جستجو براى کسب پذيرش حرفهاي' مىداند، تمايز قائل شد. همانگونه که وايتلى - Whitley (در سال ۱۹۷۲) مطرح مىنمايد، 'در تئورى مبادله، هدف پيشبرد دانش، امرى نهادى است و نه فردي.' البته در اينجا ضرورتى ندارد وارد شرح دستاوردهاى رويکرد 'مرتوني' شويم. اين کار قبلاً توسط استورر - Storer (در سال ۱۹۷۳) انجام شده است. | |
ديدگاه مرتون در مورد ساختار هنجارى علم براى اين رويکرد کارکرد گرايانه اساسى است. اينکه همکاران او در مطالعات تجربى آنها عمدتاً و مشخصاً در پى آن بودند که انحراف منظم از رفتار هنجارى تجويز شده را بررسى کنند، شاهد بر اين مدعا است که از آن جمله مىتوان تحقيقات مربوط به ميزانى که عوامل اتصافى (Ascriptive) بر قبول کار دانشمند تأثير مىگذارند، و يا لحاظ کردن ساختار هنجارى بهعنوان جزو ضرورى تجزيه و تحليل اِعمال کنترل اجتماعى مشروع، را بر شمرد. بهعنوان مثال، اين مطلب در مباحث هگستروم پيرامون تفکيک حوزههاى (Discipline) علمى تحت عنوان کنترل 'کجروى - Deviancy' منعکس گرديده است. (فصل ۴، ۱۹۶۵، Hagstrom). بهطور متفاوت کينگ - King (در سال ۱۹۷۱) و وايتلى - Whitley (در سال ۱۹۷۲) معتقد هستند تأکيد مرتون بر هنجارهاى اخلاقى ناشى از معرفتشناسى پوزيتيويستى او مىباشد و نيز وسيلهٔ دفاع از آن. بهعنوان مثال اين مطلب از طريق نحوهٔ برخورد [مرتون] با مباحث علمى بهعنوان اختلاف بر سر تقدمها [ 'چه کسى اول کشف کرد؟' ]، که برحسب التزام و تعهد نسبت به هنجار اصالت (Originality) قابل توضيح است، و نه به طريق شناختى [ 'چه کسى چه چيز زا کشف کرد؟' ] نشان داده مىشود. | |
اخيراً ميترف - Mitroff (در سال ۱۹۷۴) براساس تحقيقات تجربى قابل ملاحظهاى در تلاش براى ارائه طرح مرتونى ساختار هنجار در علم، بوده است. اين کار را او براساس اطلاعات مبتنى بر مصاحبه مطرح نموده است، با اين صحبت که مجموعهاى از هنجارها نيز وجود دارند که دقيقاً در نقطهٔ مقابل هنجارهاى مرتون قرار دارند. اين هنجارها احتمالاً، عنداللزوم به نحو مناسبترى عمل پيشرفت دانش را اداره مىکنند. (مثلاً ممکن است بعضى اوقات داورى در مورد، يا گزينش از ميان، ادبيات تحقيق براساس شناخت فرد از کسانى که آنها را فراهم آوردهاند، عاقلانه باشد؛ و بعضى اوقات التزام عاطفى و نه بىطرفى و کنارهگيرى ممکن است ضرورى شناخته شود، اگر قرار باشد يک خط تحقيقاتى علىرغم شکّاکيّت عمومى دنبال شود). | |
سرانجام مولکى (Mulkay) نسبت به مفاهيم هنجاري، انتقادى اساسى مطرح نموده است که ارائه دهندهٔ تداوم مفيدى ميان رويکرد کارکرد گرايانهٔ موتونى و رويکرد 'متعارض - Anatgonistic' که ذيلاً به آنها اشاره خواهيم کرد، مىباشد. نظريهٔ (تز) مولکى داراى دو رويه است. (۱۹۷۶ و ۱۹۶۹، Mulkay). اولين رويهٔ آن، اين اظهارنظر است که تعهد و التزام هنجارى دانشمندان، به ساختارهاى شناختى و روندهاى تکنيکى است و نه قواعد رفتار اجتماعى (همچون علمگرائى - Universalism، اجتماعگرائى - Communality و غيره). اين مطلب از يک طرف از آنجا مشخص مىشود که تحقيقات تجربى در اثبات تعهد واقعى به هنجارهاى اجتماعى واقعاً شکست خوردهاند و در واقع انحراف شديدى از آن را نشان مىدهند. بنابراين مولکى اين سؤال را مطرح مىکند که معناى مفهومى همچون 'عامگرائي' چيست؟ تعهد و التزام به ارزيابى مشارکتها و کارهاى علمى براساس 'معيار عامگرايانه' دقيقاً متضمن اين مطلب است که محققين 'دستاوردهاى ديگران را بر طبق استانداردهاى تکنيکى و شناختى که در شبکه تحقيقات خودشان رواج دارد، ارزيابى مىکنند. به بيان ديگر مفهوم 'معيار عامگرايانه' معنى و مفهومى ندارد مگر اينکه ما آن را در قالب خاص دانش، علم و تکنيک علمى فرموله نمائيم' . به هر حال در اين نقطه، مفهوم عامگرائى ديگر زائد مىشود. دومين رويهٔ کار 'مولکي' در ارتباط با ارزيابى مجدد شواهد و مدارکى است که مرتون، ميتروف و ديگران در حمايت از ساختار هنجارى 'رفتاري' ارائه کردهاند. مولکى معتقد است که اجتماع علمى فىالواقع به مجموعهاى از توجيهات ممکن در ارتباط با کنشهاى خودش که براساس علاقه و نفع شخصى متصور دست به گزينش مىزند، وابسته است. مرتون و ميتروف به سهم خود اين مجموعه را جزئاً مقولهبندى نمودهاند. فىالواقع 'دانشمندان تمايل داشتهاند ... آن دسته از فرمولها را که اصلاً متعلق به مفسرّين کارکردگرا بود بهعنوان هنجارهاى مرکزى علم برگزينند ... زيرا [آنها] منافع اجتماعى (social Interests) دانشمندان را بهتر تأمين مىنمودند. نتيجه اينکه تحليل کارکردى اصلي، حقيقتاً يک واقعيت اجتماعى ناب را تعيين مىکند، اما چيزى که بيشتر بهعنوان يک ايدئولوژى انگاشته مىشود تا يک ساختار هنجاري' . | |
در تلاش براى تبيين تأکيد کارکردگرايانه بر استقلال علم، نيز مىتوان تأثير ايدئولوژى علمى را بر جامعهشناسان مورد ملاحظه قرار داد: | |
'از جنگ جهانى دوم به اين طرف، دانشمندان قوياً و به نحو موفقيتآميز صحبت از اين کردهاند که براى موفقيت علم، بايد آن را تنها گذاشت. در زمينهٔ فلسفى پلانيه (M.Polanyi) نمايندهٔ اصلى اين ديدگاه بوده است. دانشمندان در متقاعد کردن سياستمداران در اين مورد موفق بودهاند و بهنظر مىرسد که آنها به همان اندازه با جامعهشناسان نيز توفيق داشتهاند. بهعبارت ديگر، جامعهشناسان در بنا کردن 'الگوى نوع آرمانى - Ideal type model' سيستم علمى ممکن است تا حدود زيادى تحت تأثير تبليغات دانشمندان قرار گرفته باشند' (۱۹۷۵، Blume). | |
اين تذکرات بخشى از تلاشى گسترده براى توجيه دل کندن از فرض استقلال است و بنابراين جامعهشناسى علمى که عامداً بر کنش متقابل ميان علم و ساير قلمروهاى کنش اجتماعى (همچون کنش سياسي) متمرکز است. اين مطلب مهم است که مولکى که با عنايت به ساختار هنجارى علم و اعمال کنترل اجتماعى شروع کرده است، قاعدتاً مىبايست به ديدگاهى مکمل که در آن دانشمندان ضرورتاً به کمک يک ايدئولوژى انتزاعى در محيط سياسى - اجتماعى دخالت مىکنند، برسد. قبول اين صحبت به محتى ديدن نقش جامعهشناسان، نتيجتاً، در مشروع کردن و 'علمى کردن' اين ايدئولوژيک بهعنوان يک عمل فريبکارانه است. | |
ما اکنون مىخواهيم به بررسى جداگانه دو واکنش صريح عليه پارادايم مرتونى براى جامعهشناسى علم بپردازيم، دو واکنشى که هر دوى آنها اکنون جا افتادهاند. اولين آنها که ما آن را رويکرد 'برونگرا - Externalist' مىناميم، صرفاً بر ترک نظريات استقلال علم بنا شده است. دومين واکنش، 'رويکرد شناختى - Cognitive' . مبتنى بر انتقادى ريشهاى از معرفتشناسى پوزيتيويستى منطقى است که مبناى جامعهشناسى کارکردگرايانه علم است، و به دنبال پروراندن جامعهشناسى معرفت علمى مىباشد. اين دو رويکرد انتقادى لزوماً در تضاد باهم نمىباشند: اولى نقدى است بر 'اکسپلانانهاى - Explanans' جامعهشناسى مرتونى و دومى بر 'اکسپلاناندم - Explanandum' آن. |
همچنین مشاهده کنید
- از معرفت تا جامعهشناسی علم (۳)
- تغییرات اجتماعی و نرمهای فرهنگی علم
- دانشمند و نقش اجتماعی او (The Scientist and His social Role, G. De Gré, opcit) (۲)
- جامعهشناسی علوم و جامعهشناسیهای علم
- معرفت، علم و حيات فردى (Knowledge, Science, and Individual Life, G.DeGrè, opcit) (۳)
- از معرفت تا جامعهشناسی علم
- علم و ساخت اجتماعی
- علم و نظام اجتماعی
- علم و نظام اجتماعى (۳)
- علم و نظام اجتماعى (۴)
- علم و ساخت اجتماعى (۲)
- علم
- تغييرات اجتماعى و نرمهاى فرهنگى علم (۲)
- دانشمند و نقش اجتماعی او (The Scientist and His social Role, G. De Gré, opcit)
- معرفت، علم و حیات فردی (Knowledge, Science, and Individual Life, G.DeGrè, opcit)
- از معرفت تا جامعهشناسی علم (۲)
- علم و نظام اجتماعى (۲)
- معرفت، علم و حيات فردى (Knowledge, Science, and Individual Life, G.DeGrè, opcit) (۲)
- علم و ساخت اجتماعى (۳)
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست