سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
مجله ویستا

قصه قبل خواب، طوطی بی‌ ادب


 

شهرزاد: یکی از روزهای گرم تابستان خانم همسایه تصمیم گرفت با پسرش به مسافرت برود.

 

خانم همسایه یک طوطی سبز داشت و قبل از رفتن به مسافرت طوطی سبزش را به آدرین و مادرش داد.

 

آدرین با دیدن طوطی خیلی خوشحال شد چون برای چند روز طوطی مهمان خانه آن‌ها بود. آدرین از خانم همسایه پرسید: "غذای طوطی چیه؟" خانم همسایه یک کیسه پر از تخمه آفتابگردان آدرین داد و گفت: "این غذای طوطیه. هر روز یک کم از این تخمه‌ها توی ظرف غذای طوطی بریز و کمی هم آب بهش بده." مادر آدرین قفس طوطی را گرفت و آن را روی میزی که به دیوار نزدیک بود، گذاشت. خانم همسایه از مادر آدرین خواهش کرد که مراقب طوطی خوشگلش باشد و بعد از آن‌ها خداحافظی کرد و رفت.

 

آدرین با آمدن طوطی به خانه‌شان خیلی خوشحال بود. چون طوطی خانم همسایه حرف می‌زد و آدرین چند روز با او سرگرم می‌شد. طوطی چند تا کلمه بلد بود. سلام، آب می‌خوام، گرسنمه، غذا می‌خوام.آدرین به طوطی یاد داد که بگوید: "من حواس پرتم."

 

اما آقای سیب‌زمینی به آدرین گفت:  "بهش بگو بلده بگه نیشتو ببند؟" آدرین هم بلند گفت: "نیشتو ببند." طوطی سبز هم تکرار کرد و گفت:  "نیشتو ببند." مادر صدای طوطی را شنید و گفت: "ای طوطی بی‌ادب." مادر لب‌هایش را با دندانش گرفت و گفت: "وای خدای من، ‌ای کاش مسئولیت این طوطی را قبول نمی‌کردیم." اما طوطی این حرف را هم تکرار کرد و گفت:  "ای کاش مسئولیت این طوطی را قبول نمی‌کردیم."

 

مادر و آدرین خندیدند. مادر گفت: "آدرین از این لحظه سکوت کن و هیچ حرفی جلوی طوطی نزن." اما مادر نمی‌دانست که طوطی این حرف را هم تکرار می‌کند. بعد از چهار روز خانم همسایه از مسافرت برگشت و آمد تا طوطی سبزش را از آن‌ها بگیرد. خانم همسایه در زد و مادر آدرین فوری قفس طوطی را آورد و گفت: "چه طوطی بامزه‌ای دارید، خیلی مراقبش باشید." طوطی تا چشمش به خانم همسایه افتاد، گفت: "نیشتو ببند."

 

خانم همسایه که از شنیدن این حرف تعجب کرده بود قفس طوطی را گرفت و گفت: "طوطی قشنگم تو که از این حرف‌ها بلد نبودی!" آدرین نگاهی به مادر کرد و گفت: "این حرف‌ها رو آقای سیب‌زمینی به طوطی یاد داد." خانم همسایه پرسید: "آقای سیب زمینی دیگه کیه!؟" مادر با لبخندی که از روی عصبانیت بود، از خانم همسایه خداحافظی کرد و در را بست. آدرین از اینکه با طوطی بامزه خانم همسایه دوست شده بود خیلی خوشحال بود و دلش می‌خواست خانم همسایه دوباره طوطی‌اش را به آن‌ها بدهد.