سه شنبه, ۲۹ خرداد, ۱۴۰۳ / 18 June, 2024
مجله ویستا

یوهان مندل


یوهان مندل

اگر تاکنون بر سر دروس زیست‌شناسی نشسته باشید به‌طور حتم با نام مندل و نخودهای سبز و زرد و چروکیده و صاف وی آشنا خواهید بود. این دانشمند محقق در دوران خود مورد توجه قرار نگرفت …

اگر تاکنون بر سر دروس زیست‌شناسی نشسته باشید به‌طور حتم با نام مندل و نخودهای سبز و زرد و چروکیده و صاف وی آشنا خواهید بود. این دانشمند محقق در دوران خود مورد توجه قرار نگرفت و نظرات داروین و لامارک معتبرتر از نظرات مندل به نظر می‌رسید، لذا کارهای وی به فراموشی سپرده شد اما در سال ۱۹۰۰ میلادی چند دانشمند اتریشی به کشف مجدد قوانین مندل پرداختند و همین مسئله باعث شد که نظرات او مورد توجه و قبول قرار گیرد و مندل به عنوان پدر علم ژنتیک شناخته شود. در این مقاله به زندگی شخصی این کشیش دانشمند خواهیم پرداخت.

متولد در یک خانواده روستایی

یوهان مندل در ژوئیه سال ۱۸۸۲ در یک خانواده روستایی به دنیا آمد. زادگاه وی موراویا یکی از مستعمره‌های اتریش بود. پدر مندل برای ارباب خود کشاورزی می‌کرد تا بالاخره توانست زمینی برای خود دست و پا کند و به پرورش درختان میوه بپردازد. او به پیوند میوه‌ها علاقه‌ زیادی داشت و یوهان کوچک نیز در کنار پدر کشاورزی را آموخت.یوهان در دهکده‌ هاینزدورف وارد مدرسه ابتدایی شد و بعد از پایان تحصیلات ابتدایی برای ادامه تحصیل از هاینزدورف به ترویا یکی از شهرهای مجاور رفت تا وارد دبیرستان شود، مندل شاگرد ممتازی بود. پدر مندل آنچه در توان داشت در راه تحصیل فرزندش خرج کرد. اما از بار هزینه‌های دبیرستان پسرش برنیامد زیرا بر اثر یک تصادف آسیب دید و خانه‌نشین شد. از این رو یوهان مجبور به ترک مدرسه شد. یوهان پسری حساس و مهربان بود و ترک مدرسه تاثیر بدی بر روحیه‌ وی گذاشت. او مجبور شد به صومعه‌ای در آلبرون برود و در آن‌جا راهب شود و برای امرارمعاش درس بدهد. او در این راه نیز موفق بود. مندل به عنوان یک کشیش برجسته در بیمارستان منطقه مشغول فعالیت شد. اما کار در بیمارستان وی را بیمار کرد به همین جهت او برای تدریس به یکی از دبیرستان‌های ناحیه فرستاده شد و در کلاس‌های زیست‌شناسی و فیزیولوژی گیاهی اساتید دبیرستان شرکت کرد تا دانش خود را کامل کند.

آغاز پدیده ژنتیک

مندل در سال ۱۸۵۶ با راهنمایی یکی از اساتید زیست‌شناسی تحقیق خود را بر روی گیاه نخودفرنگی آغاز کرد. او قسمتی از زمین کشاورزی پدر را به کاشت نخودفرنگی اختصاص داد و پس از هفت سال موفق شد اصول اولیه وراثت را کشف کند.او نیاز به پول داشت. خواهرش ترزا از سهم جهیزیه خود گذشت و پولش را در اختیار برادرش قرار داد تا در راه کسب علم و دانش صرف کند.مندل ۳۵ متر از فضای باغ صومعه را هم به کشف نخودفرنگی اختصاص داد. او روزها به کشاورزی و تحقیق بر روی انواع نخودفرنگی می‌پرداخت و بعدازظهرها در مدرسه به تدریس می‌پرداخت او توانست در سال ۱۸۶۵ نتیجه آزمایش‌های خود را در کتابی به چاپ برساند.

مندل‌ از پژوهش‌های چارلز داروین و لامارک و نظریه تکامل آگاه بود اما نظریه وراثت خود را ارائه داد. او معتقد بود که نظریه داروین اشکالات زیادی را در بر دارد. طرفداران داروین نیز به ایده‌ها و پژوهش‌های دانشمندی که لباس روحانیت را به تن داشت، اهمیتی ندادند و وی را مسخره کردند و در جهت از بین بردن مقالات و نوشته‌های مندل از هیچ کاری کوتاهی نمی‌کردند.مندل نه تنها در کسب علم، بلکه در حیطه دروس مذهبی نیز موفق بود. اول دوره مطالعات کشیشی را با سربلندی به پایان رساند و به درجه افتخاری کلیسا نایل آمد و لقب «گریگور» گرفت. او در ۴۷ سالگی به مقام سرپرستی صومعه رسید.هر چند ارزش کارهای مندل بعد از سالیان دراز وپس از مرگش آشکار شد اما او از اهمیت کارهایش آگاه بود. او قبل از مرگ به برادرزاده‌اش گفت: «زمان من هم فرا خواهد رسید» مندل نام فرضیه و پژوهش خود را قانون تسلط گذاشت. البته او در آن زمان از تمام عواملی که در کار توارث دخالت دارند آگاه نبود و امروز دانشمندان و زیست‌شناسان با استفاده از نظریه‌های مندل به تکمیل تحقیقات او پرداخته‌اند.

لذا، نظریه‌های مندل در زمینه قانون وراثت ارزش فراوانی دارد و از این لحاظ مهم است که در مورد انسان هم صورت حقیقت به خود گرفته است. مندل در سال ۱۸۸۴ چشم از جهان فرو بست در حالی که کسی نمی‌دانست جهان چه نابغه‌ای را از دست داده است.