پنجشنبه, ۲۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 13 March, 2025
مجله ویستا

بابک زنجانی چگونه به دام رسانه ها افتاد


بابک زنجانی چگونه به دام رسانه ها افتاد

به هر تقدیر, فارغ از اینکه ماجرای بابک زنجانی به کجا خواهد انجامید, می توان رسانه های داخلی را در پیگیری و به سرانجام رساندن مطالبه خود برنده دانست ورود پردامنه رسانه ها به فسادهایی اینچنین, در راستای کارکرد «نظارت بر محیط» آنها قابل تاویل است

به هر تقدیر، فارغ از اینکه ماجرای بابک زنجانی به کجا خواهد انجامید، می‌توان رسانه‌های داخلی را در پیگیری و به سرانجام رساندن مطالبه خود برنده دانست. ورود پردامنه رسانه‌ها به فسادهایی اینچنین، در راستای کارکرد «نظارت بر محیط» آنها قابل تاویل است.

رسانه‌های ایران از روزی که برای نخستین بار خبری از بابک زنجانی را منتشر کردند تا هفته گذشته که خبر دستگیری‌اش را «ظفرمندانه» مخابره کردند، مسیری طولانی را پشت سر گذاشته‌اند. او روزی با باشگاه راه‌آهن بر سر زبان‌ها افتاد، بار دیگر با افتتاح لاین هواپیمایی خبرساز شد و زمانی پایش به پروژه ایران‌زمین و اتوبان صدر باز شد؛ دست آخر هم از پولشویی ترکیه سر درآورد. به طور همزمان، صفحه فیس بوکش نیز فرصتی فراهم ساخته بود برای آنها که نمی‌خواستند کوچک‌ترین تحرکی از جانب او را از دست بدهند؛ چه از همین رو بود که عکس ساززنی‌اش بر جایگاه عکس یک روزنامه‌ها نشست. بابک زنجانی در حالی توسط رسانه‌ها تعقیب می‌شد که هنوز اخبار مربوط به فسا دمالی سه هزار میلیاردی به طور کامل از تحریریه‌ها رخت برنبسته بود؛ فسا دی که با پوشش وسیع رسانه‌ها، برای مدت‌ها به موضوع نخست جامعه بدل شده بود. سال‌ها قبل‌تر، یعنی در سال۱۳۷۴ نیز، اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی بانک صادرات از طریق نشریه «پیام دانشجو» افشا شد و حساسیت جامعه و دستگاه قضا را برانگیخت. تا جایی که برای نخستین‌بار پس از انقلاب، یک نفر به واسطه فساد اقتصادی حلق آویز شد. اما به راستی، رسانه‌ها چگونه توانستند زنجانی را به سلولی ۱۲ متری بکشانند؟

سوال فوق را می‌توان با استفاده از تئوری «برجسته‌سازی»۱ تبیین کرد؛ بر اساس این تئوری، رسانه‌ها اگرچه نمی‌توانند به مخاطبان خود بگویند که چگونه فکر کنند اما قادرند از طریق تعیین اولویت‌های ذهنی آنها، بگویند که به «چه چیزی» فکر کنند. در حقیقت، تئوری برجسته‌سازی، مدعی است که رسانه‌ها با نحوه پوشش خبری و ضریب‌دهی به برخی موضوعات و رویدادها، شناخت و نگرش فکری مخاطبان را تحت تاثیر قرار می‌دهند.

مثال معروف درباره نظریه برجسته‌سازی، پژوهش «دونالد کیندر» و «شانتو اینگر» در سال ۱۹۸۰ امریکاست که درباره انتخابات ریاست‌جمهوری این کشور انجام شده است. در آن انتخابات، رسانه‌ها توانستند با انتخاب و برجسته‌سازی موضوع گروگان‌های امریکایی در ایران، آن را به اولویت ذهنی مردم امریکا تبدیل کرده و با نشان دادن ضعف جیمی کارتر در آن ماجرا، زمینه‌ساز پیروزی ریگان در این انتخابات شوند.۲درباره ماجرای بابک زنجانی یا

فسا دمالی سه هزار میلیارد تومانی نیز رسانه‌ها با برجسته‌سازی این دو موضوع، حساسیت افکار عمومی را برانگیختند و نوعی مطالبه عمومی برای برخورد با عامل یا عاملان این فسادهای اقتصادی در سطح جامعه ایجاد کردند. اگر بخواهیم بر اساس مطالعه «کلادیس اینگل لنگ» و «کورت لنگ» درباره رابطه میان مطبوعات و افکار عمومی، چگونگی برجسته‌سازی موضوع بابک زنجانی در رسانه‌های ایران را بررسی کنیم باید مراحل زیر را از نظر بگذرانیم.

۱- انتشار موضوع: یک سایت خبری، برای نخستین‌بار از نقش بابک زنجانی در ماجرای دلالی در فوتبال پرده برداشت و سوژه جدیدی برای سایر رسانه‌ها فراهم کرد. از آن به بعد بود که هر سایت یا روزنامه‌یی، سعی داشت تا در انتشار خبر جدیدی از وی از سایران پیشی بگیرد.

۲- پوشش خبری: یک سوژه برای مهم جلوه کردن میان افکار عمومی، به نوعی پوشش خبری ویژه نیاز دارد. درباره بابک زنجانی از خبر گرفته تا گزارش‌ها و مصاحبه‌های اختصاصی با وی در رسانه‌ها به دفعات منتشر شد. بسیاری از روزنامه‌ها عکس یک یا روی جلد خود را به بابک زنجانی اختصاص دادند. چنین پوشش گسترده‌یی، باعث شد تا نام بابک زنجانی رفته‌رفته به میان توده مردم کشیده و نقل بحث‌ها و گفت وگوهای آنان شود.

۳- چارچوب: فهم کردن موضوع نیازمند این است تا زنجیره‌یی از معانی به موضوع پیوند خورد. رانت‌خواری، رشوه، پولشویی، زدو بند و اختلاس طیفی از مواردی بود که به این موضوع اطلاق پیدا کرد.

۴- زبان: زبان مورد استفاده رسانه‌ها در اهمیت موضوع تاثیر می‌گذارد.

از همین رو، از وی به عنوان یک «میلیاردر جوان» در رسانه‌ها یاد شد. در ماجرای

فسا دمالی سه هزار میلیاردی نیز رسانه‌ها از آن تحت عنوان«بزرگ‌ترین اختلاس پس از انقلاب»، «اختلاس بی‌سابقه» و حتی «آبروریزی در سیستم بانکی کشور» یاد کردند.

۵- نمادهای ثانویه: مردم برای جهت‌گیری نیازمند به مبنا و پایه هستند. به همین دلیل، این موضوع با فساد گسترده مالی در سطح کلان قدرت و زیر سوال رفتن سلامت اقتصادی برخی سیاسیون پیوند خورد تا افکار عمومی نسبت به موضوع حساسیت بیشتری پیدا کند.

۶- اظهارنظر افراد معروف: برای شتاب بخشیدن به روند برجسته‌سازی نیاز بود که دیدگاه‌ها و نظرهای گروه‌های مرجع که به عنوان میانجی میان رسانه‌ها و افکار عمومی عمل می‌کنند، در سطح رسانه‌ها مطرح شود. از همین رو، به فاصله هر چند روز، شاهد اظهارنظر برخی چهره‌ها و کنشگران سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در سطح رسانه‌ها بودیم.

دیده‌بان‌ها، بیدارند به هر تقدیر، فارغ از اینکه ماجرای بابک زنجانی به کجا خواهد انجامید، می‌توان رسانه‌های داخلی را در پیگیری و به سرانجام رساندن مطالبه خود برنده دانست. ورود پردامنه رسانه‌ها به فسادهایی اینچنین، در راستای کارکرد «نظارت بر محیط» آنها قابل تاویل است. «هارولد لاسول» اندیشمند ارتباطات، با طرح این کارکرد، معتقد است که رسانه‌ها از طریق انتشار اخبار و اطلاعات مربوط به تحولات سیاسی، اقتصادی و... مخاطبان را در جریان وضعیت عمومی جامعه قرار می‌دهند. امروزه البته با غیرمتمرکز و متکثر شدن رسانه‌ها و کاهش کنترل‌های رسمی بر آنها، ساخت قدرت بیش از گذشته، در معرض نقد و نظارت رسانه‌ها قرار گرفته است. تا زمانی که به رشد روزنامه‌نگاری مستقل در کشور توجه نشان دهیم، کمتر شاهد فسادهایی از این دست خواهیم بود. امروز رسانه‌ها، نیک دریافته‌اند که می‌توانند به مثابه دیده‌بان و نگاهبان منافع عمومی، ساخت قدرت را پاسخگوتر از گذشته کنند. اگرچه برای رسیدن به این مهم، مسیر ناهموار باشد و پرپیچ و خم.

وحید اقدسی

۱-Agenda-setting theory

۲- نظریه‌های رسانه، اندیشه‌های رایج و دیدگاه‌های انتقادی، سید محمد مهدی‌زاده، همشهری، ۱۳۸۹