جمعه, ۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 21 February, 2025
مجله ویستا
اشعار کودکانه کوتاه، جالب است
دوستم، خیلی پوست شکلات جمع کرده است.
پوست شکلاتها رنگارنگ و نازک هستند.
او آنها را دستم داد و گفت: «نگاه کن چقدر قشنگند!»
من دو دستی آنها را گرفتم.
خیلی سُر و نرم بودند. خندهام میگرفت.
دوستم با خوشحالی گفت: «آنها پولهای من هستند. حالا خیلی ثروتمندم، نه؟!»
من دوباره به پوست شکلاتها نگاه کردم و با شادی گفتم: «وای! من هم دیگر پوست شکلاتهایم را جمع میکنم.»
دوستم دستش را روی شانهام گذاشت.
با خوشحال به هوا پرید و گفت: «جانم جان، جانم جان!» آخر ما با آن پولهای قشنگ، بهترین ثروتمندان دنیا هستیم.»
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست