پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

پیامدهای منفی حکومت نظامیان بر اوضاع میانمار


از سال ۱۸۶۶ تا سال ۱۹۴۸ میلادی, میانمار تحت استعمار خشن بریتانیای کبیر قرار داشت و طرفه آنکه استانی از هند شناخته می شد اما در سال ۱۹۳۷ میلادی, وزش نسیم ملایم آزادی به این کلنی باعث شد تا مستعمره انگلیس به خود مختاری اندکی دست یابد

در سال ۱۹۴۸ میلادی، میانمار- برمه سابق- به رهبری ژنرال "آنگ سان" پدر خانم "او آنگ سان سوچی" بعد از سالها مبارزه با عوامل استعمار به استقلال رسید و در این هنگام ، "یونو" به عنوان اولین نخست وزیر قدرت را به دست گرفت.دولت یونو در سال ۱۹۶۲ در یک کودتای نظامی به رهبری ژنرال "نه وین" ساقط شد و از آنجا که چین کمونیست منبع تغذیه فکری و ایدئولوژیک ژنرال "نه وین" محسوب می شد، این نظامی کودتاچی به تأسی از چین، یک نظام سوسیالیستی تک حزبی را در میانمار بنیان گذاشت و فعالیت احزاب دیگر را ممنوع کرد. اگر چه ژنرال "نه وین" در سال ۱۹۷۲ میلادی پست نظامی خود را ترک کرد، اما بالا گرفتن تنش های قومی، ناسازگاریهای مذهبی و به اوج رسیدن تظاهرات ضد دولتی در سال ۱۹۸۸ میلادی باعث شد تا ژنرال عملاً صحنه سیاست را ترک کند. این در حالی بود که ژنرالهای باقی مانده در عرصه سیاست (البته با تشکیل شورای حکومتی) وعده برگزاری یک انتخابات آزاد را دادند. وعده ژنرالها در سال ۱۹۹۰ میلادی عملی شد اما همین ژنرالها نتیجه انتخابات را با کمک سر نیزه به نفع خود تغییر دادند. خانم او آنگ سان سوچی به عنوان رهبر اتحادیه ملی برای دموکراسی توانست در انتخابات آزاد سال ۹۰، ۸۰ در صد آراء را کسب کند. اما نظامیان به جای تحویل قدرت به سوچی که مشروعیت وی مسجل شده بود اقدام به دستگیری و باز داشت سوکی کردند. این در حالی بود که نظامیان حاکم بر میانمار شرایط پدیدار شده در بعد از جنگ سرد را به سود خود نمی دیدند. زیرا از یک طرف اتحاد شوروی به عنوان مرکز ثقل اردوگاه کمونیسم فرو پاشید و طبیعی بود که کمکهای این اردوگاه به کشورهای اقماری نیز قطع می شد و از طرف دیگر، چین نیز به میزان قابل توجهی رویکرد ایدئولوژیک خود را وانهاد و از اندیشه های مائو فاصله گرفت و مثل گذشته به ترویج سوسیالیسم علاقه نشان نداد. حاکم نظامی میانمار با درک این نکته که سرنگونگی دیکتاتورهای آسیایی و اروپایی نظیر ژنرال "سوهارتو" و "میلو شوویچ" در شرایط بعد از جنگ سرد امکان بروز یافت و این سرنگونی ها، در واقع، معلول فشار جامعه جهانی بوده است؛ خود را مستثنی از این قاعده ندیدند. به همین دلیل، آنها سعی کردند قاعده بازی را به گونه ای انتخاب کنند که کمتر تحت فشار افکار عمومی و جامعه جهانی قرار بگیرند. رویکرد نظامیان به گفت و گو با خانم سان سوچی رهبر جنبش مردم سالای و دیگر گروههای قومی و مذهبی میانمار متأثر از همین شرایط بوده است. طی مدت ۴۳ سال حاکمیت نظامیان بر میانمار، اتحادیه ملی کارن، شان ها، روتینگاها (مسلمانان) و به ویژه خانم سان سوچی رهبر جنبش دموکراسی، بیش از همه آرامش ژنرالها را سلب کرده و قدرت نظامی دیکتاتوری میانمار را به چالش گرفته اند. با وجود این، هنوز ژنرال "تان شوه" حاکم نظامی، "مانگ آی" فرمانده ارتش و ژنرال "خین نیونت" رئیس اطلاعات- که این آخری در سال ۲۰۰۴ میلادی به دلیل اخذ رشوه متهم به اختلاس شد و از سوی تان شوه از قدرت بر کنار گردید، بر استمرار حاکمین خود بر میانمار تاکید دارند. ژنرال تان شوه، ژنرال خین نیونت، رئیس کل اطلاعات ارتش و نخست وزیر بعدی را به دلیل اخذ رشوه، حیف و میل اموال عمومی و اختلافات مالی متهم و وی را از کار برکنار کرد تا از این طریق در افکار عمومی کسب وجه کند. اما این، همه ماجرا نبود، چرا که ژنرال خین نیونت بعنوان نخست وزیر "نقشه راه" را پیشنهاد داده بود تا بر اساس "نقشه راه" انتخابات آزاد و سالم با شرکت همه گروههای قومی، نژادی، سیاسی و جنبش مردم سالاری برگزار شود و در عین حال، نتیجه انتخابات هر چه که باشد، ژنرالها تمکین کنند تا انتخابات سال ۹۰ تکرار نشود. این سیاست خین نیونت، به میزان قابل توجهی با خوش بینی افکار عمومی در میانمار همراه بود و در عین حال، نگرانی ژنرال تان شوه را نیز به همراه داشت. نگرانی از این جهت که همسویی میان ژنرال خین نیونت و گروهای قومی و سیاسی در نهایت به تضعیف موقعیت ژنرال در حاکمیت منجر شود. این در حالی است که خانم سوچی، رهبر جنبش مردم سالاری هنوز در بازداشت خانگی به سر می برد و ژنرالها، این بازداشت خانگی را در راستای حفاظت از جان وی توجیه می کنند!. واقعیت این است که طی ۴۳ سال حاکمیت نظامیان بر میانمار، این کشور غنی از نفت، گاز و منابع جنگلی با توسعه و رشد اقتصادی بسیار فاصله دارد. "کیات" (پول ملی میانمار) ارزش خود را از دست داده و سرمایه گذاری خارجی به طور چشمگیری، کاهش یافته و این از دریافت وامهای بین المللی نیز محروم بوده است. میانمار که از حیث جغرافیایی و موقعیت ژئوپلتیکی نسبت به مالزی در وضعیت بهتری قرار دارد و از سنگاپور و برونئی دار السلام از منابع غنی بیشتری برخوردار است، علی القاعده در سایه یک رهبری و حاکمیت خردگرا می بایست در وضعیت عالی توسعه و رشد قرار می گرفت. در حالی که این کشور به یک کشور تک محصولی- کشت تریاک- تبدیل شده است و با ارزهای حاصل از فروش تریاک و هروئین، روزگار سپری می کند. این تنها بخشی از مشکلات میانمار است، زیرا میانمار با پدیده گسترش یافته ایدز و فحشا نیز روبرو است. نرخ رشد با سواد بسیار پایین است و از لحاظ بهداشت نیز با معیارها و استاندارهای جهانی فاصله فاحش دارد. اما اکنون همه چیز به درایت و سیاست رهبران نظامی میانمار بستگی دارد. به ویژه آنکه نظامیان برای تثبیت موقعیت خود در حاکمیت و بقای قدرت، نیاز مبرم به تعامل در داخل و همگرایی در خارج دارند. در این حال، عضویت میانمار در اتحادیه آ. سه.آن تاکنون سوپاپ اطمینانی برای حاکمان نظامی میانمار محسوب می شد. اما عضویت میانمار در اتحادیه مذکور تضمین کافی برای بقای آنها محسوب نمی شود. اگر چه حاکمان نظامی میانمار سعی می کنند با کارت "آ. سه.آن" بازی کنند و از این طریق، فشارهای آمریکا و اروپا را کاهش دهند، اما باید گفت: آ.سه.آن نیز مبنای همکاری با اعضا را تعامل در همه زمینه ها قرار داده و معتقد به پذیرش جمعی است. چنانچه میانمار نتواند خود را با شرایط آ.سه.آن تطبیق دهد، این اتحادیه را برای رسیدن به اهدافش دچار مشکل خواهد کرد. به ویژه آنکه آ.سه.آن در همکاری با آمریکا، اتحادیه اروپا و آپک، خود را ملزم به رعایت معیارها اصول و شرایطی می داند که بر آیند این همکاریها، رشد و توسعه متوازن است. بنابراین اگر عضوی از اعضای آ.سه.آن نتواند خود را با شرایط موجود وفق دهد، در واقع، به مانعی بر سر راه همکاریها تبدیل می شود و این موضوعی با استراتژی و اهداف هیچ اتحادیه از جمله آ.سه.آن سازگار نیست. همانطور که در سطور پیشین اشاره شد، تأثیر حکومت نظامیان در میانمار چیزی جز فقر، فحشا، ایدز و نابسامانی اجتماعی- اقتصادی نبوده و همین مسایل به انداز کافی بر انزوای میانمار صحه گذاشته است. دقیقاً به همین دلیل و دلایل دیگر است که دیپلمات ها و کارشناسان مسایل اقتصادی و اجتماعی می گویند: اگر نظامیان میانمار به اصلاحات اقتصادی، تقویت روند آشتی ملی و بهبود اوضاع اجتماعی توجه نکنند، مسلماً تاریخ مصرف آنها تمام خواهد شد. حال، باید دید که نظامیان حاکم بر میانمار از حذف تدریجی رژیم های نظامی در آمریکای لاتین دهه ۷۰ میلادی عبرت می گیرند یا نه؟