پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

چگونه میلیاردرها بر «خر مراد» سوار می شوند


چگونه میلیاردرها بر «خر مراد» سوار می شوند

پیش از انتخابات پارلمانی ایتالیا, انتخابات مجلس هشتم ایران در تاریخ ٢٤اسفند ماه ١٣٨٦برگزار و با پیروزی بنیادگرایان اسلامی و نظامیان خاتمه یافت و مدتی قبل از آن نیز, انتخابات مجاس ٢دسامبر٢٠٠٧ و ریاست جمهوری ماه فوریه ٢٠٠٨ روسیه بسلامتی انجام شد و با موفقـیت حزب متحد روسیه و دیمیتری مدوداوف یکی از ۱۱۰ میلیاردر روسیه که در زمان تخریب سوسیالیسم و شوروی, جوان ٢۵ ساله ای بود, پایان پذیرفت

روزهای یک شنبه و دوشنبه، ١٣ و ١٤آوریل سال جاری انتخابات پارلمانی ایتالیا برگزار گردید. در این انتخابات، بحمد خداوند تبارک و تعالی و با دعای روحانیون واتیکان، به کوری چشم عوام الناس و طرفداران انقلابات اجتماعی، حزب راستگرای تحت رهبری سیلویو برلوسکونی، میلیاردر محافظه کار به پیروزی دست یافت. بدین ترتیب، برلوسکونی، بار دوم به نخست وزیری ایتالیا برگزیده شد. یقین که آقای برلوسکونی این دفعه به یاری خداوند رحمان و رحیم، تاجی از گلهای زیبائی که در دوره اول نخست وزیری اش کاشته بود، به سبزه آراسته و بر سر مردم کشورش خواهد گذاشت. بر هر چه شکاکه، لعنت خدا باد!

پیش از انتخابات پارلمانی ایتالیا، انتخابات مجلس هشتم ایران در تاریخ ٢٤اسفند ماه ١٣٨٦برگزار و با پیروزی بنیادگرایان اسلامی و نظامیان خاتمه یافت و مدتی قبل از آن نیز، انتخابات مجاس (٢دسامبر٢٠٠٧) و ریاست جمهوری (ماه فوریه ٢٠٠٨) روسیه بسلامتی انجام شد و با موفقـیت حزب متحد روسیه و دیمیتری مدوداوف یکی از ۱۱۰ میلیاردر روسیه که در زمان تخریب سوسیالیسم و شوروی، جوان ٢۵ ساله ای بود، پایان پذیرفت. تا فراموش نکرده ام این را هم بگویم که، قریب یک سال پیش، انتخابات ریاست جمهوری فرانسه، به موفقیت نیکولا سارکوزی، یهودی الاصل مجاری تبار با پاسپورت آمریکائی منجر گردید. این را هم می دانیم که یکی از اولین و مهم ترین اقدامات جناب سارکوزی آن بود که ضعیفه منزل را عوض کرد. ضمن آرزوی خوشبختی برایشان و به پای هم پیرشوند می گویم و امیدوارم تا پایان دوره ریاست جمهوری، صاحب یک دوجین بچه قد و نیم قد شوند. باری، انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هم در ماه نوامبر آینده، با خیر و خوشی برگزار خواهد شد. شکی نیست که با پیروزی یکی از سه کاندیدای ریاست جمهوری، پایان خوهد گرفت. این اطمینان قطعی بدین جهت است که، آمریکا صرفنظر از اینکه، کشور کمپانی های عظیم اسلحه سازی، نفتی، مالی و غیره است، ولی، طبق قانون، فقط یک رئیس جمهور می تواند داشته باشد و گرنه، هر سه نفر می توانستند انتخاب شوند.

البته، در تمام این موارد، نمی توان اهمیت امدادهای غیبی و همچنانکه گفته شده حول و قوه الهی و بالاتر از آنها، نقش جناب پول و کلک را نادیده گرفت. هرگونه شک در اینکه، ضامن این همه موفقیت میلیاردرهای حامی و مدافع ”دموکراسی“ و ”حقوق بشر“، رای آزاد مردم و یاری ایزد لایزال است، موجب لعنت ابدی مومنان و معتقدان خواهد بود. من که شکی ندارم، شما خود دانید.

▪ تا اینجا که یادی از اخبار ازمنه گذشته و آینده، باضافه کمی مزه ترش و شیرین شد، هیچ. اما، اصل قضیه چیست؟

ـ من در اصل قضیه دو تا «یا» می بینم که، سعی می کنم جواب این «یا»ها را بیابم.

۱) اول: یا مردم، بطور انبوه و جمعی به حماقت گرویده اند. خیر و صلاح خویش را تشخیص نمی دهند. از بد و خوب سر در نمی آورند. نگران فردای خود و فرزندان خویش نیستند. بدین جهت، برای فربه تر شدن میلیاردرها و تشدید فقر و گرسنگی خود، به آنها رأی اعتماد می دهند.

۲) دوم: یا سیستم انتخابات دارای چنان تکنولوژی پیچیده و پیشرفته ای است که، عوام الناس، از جمله خود بنده، چیزی از آن سر در نمی آورند. و گرنه، چطور ممکن است که در هیچ انتخاباتی حتی یک نفر از میان مردم میانه حال به مجالس راه نمی یابد. چطور می توان باور کرد که، مردم فرانسه، با سابقه نسبتا طولانی در زمینه دموکراسی بورژوائی، به سارکوزی ”بیگانه“، مردم ایتالیا به برلوسکونی، مردم ایران به اصولگرایان اسلامی و از همه بدتر، مردم گرسنه روسیه به حزب روسیه متحد و دیمیتری مدوداوف میلیاردر، که در عرض ٧–٨سال به میلیاردها پول و ثروت دست یافت، رای بدهند. از این هم بدتر، فرض کنیم مردم آمریکا در دوره اول انتخاب جرج بوش به مقام ریاست جمهوری کشور خویش دچار اشتباه شدند، پس چه شد که برای دوره دوم هم وی را برگزیدند؟ در اینجا، یا باید «یا»ی اول را پذیرفت و یا به «یا»ی دوم باور داشت. غیر از این دوشق قضیه، اگر شق سومی هم در کار انتخابات دخیل باشد، بنده بی اطلاعم. اگر شما در این باره چیزهای بیشتری را دخیل می دانید، لفطاً خبـر کـنید.

البته، در مورد «یا»ی اول، بنابه تجربه و مشاهدات خویش، تا حدودی بفهمی– نفهمی تردید دارم. زیرا، تا آن حدی که از نظرگاههای مردم اطلاع بلاواسطه دارم، نشان میدهد که مردم چندان هم احمق نیستند. فقط می دانند که، نتایج انتخابات، همیشه بر خلاف رای و نظر آنهاست. می ماند شق دوم قضیه. که از آنهم به غیر از امدادهای غیبی، یاری خدای مهربان و دیگرعوامل یاریگر که همیشه در خدمت میلیاردرهای ”دموکرات“ و ”مدافع حقوق بشر“ برای سوار شدن به خر مراد هستند، به مسائل دیگری باور ندارم. البته، در این مورد هم، اگر فقط امدادهای غیبی، خدا و پغمبران و امامان کارساز بود، می شد التماس کرد، استغاثه نمود، نامه نوشت که دست محبت خود را از سر میلیاردرها کوتاه کنند. مطمئنا کوتاه هم می کردند.

▪ این، یک صورت مسئله درستی است. پس چاره چیست؟ آیا میلیاردرها همچنان بر خر مراد سوار سوار خواهند بود یا، پائین آوردن آنها لازم و ممکن است؟ بنظرم، هم لازم است و هم ممکن. اما، چطور و به چه طریقی؟

ـ برخی ها بر این نظرند که، تفرقه در میان جنبش انقلابی تحول طلب، مهمترین عامل سخت جانی و پیروزی صاحبان سرمایه های کلان و نمایندگان ایدئولوژیهای ارتجاعی است. این درست است ولی، تنها عامل و علت است. وانگهی، تفرقه تنها خاص نیروهای انقلابی و پیشرو نبوده و نیست. توجه داشته باشید که در میان نیروهای راست ارتجاعی حافظ سرمایه و نگهبان استثمارگران، در میان نیروهای پیرو ادیان و مذاهب، بمراتب بیشتر از آن است که در میان نیروهای چپ مشاهده می شود. به تفرقه در میان احزاب و سازمانهای میانه رو، راستگرا و افراطی سرمایه داری توجه کنید که، آنقدرها هم متحد نیستند. بر سر تقسیم غنایم و بخاطر شیوه های تشدید استثمار و کسب ثروتهای باز هم بیشتر، همدیگر را می درند. جنگهای جهانی، منطقه ای و محلی راه می اندازند. میلیون همفکر و همنظر خویش را به کام مرگ می سپارند... و یا همین دین اسلام و مذهب شیعه را که برای ما ایرانیها بیشتر آشناست، در نظر بگیرید. آنها، علاوه بر اینکه به مذاهب و فرق متعدد تقسیم شده اند، بطوریکه حتی در یک کوچه، حاضر نیستند با مردم محله دیگر، در مراسم عزاداری و اعیاد مذهبی شرکت کنند. بدین جهت، هر محله ای هیئت عزاداری جداگانه ای برای خود تشکیل داده است. مثلا، در شهر نچندان برزگ خوی، ٣۵٠ هیئت عزاداری شمارش شده است ویا فقط در استان آذربایجان غربی، در حدود ٢٠٠٠ باب مسجد فعالیت می کند. یعنی چه؟ یعنی اینکه چشم دیدن همدیگر را ندارند. پروتستانها و کاتولیکهای ایرلند و یا بطور کلی، کلیساهای فرقه های مختلف مسیحی را در نظر بگیرید. مسئله وحدت در میان آنها هم بسیار بهتر از نیروهای چپ نیست. با این همه، وقتی منافعشان ایجاب می کند، متحدا عمل می کنند و موفق هم می شوند. بر این اساس، این باور بیشتر قطعیت پیدا می کند که، اساساً، مکانیزمها و شعبده بازیهائی که در سیستمهای انتخاباتی به کار گرفته می شوند، کارسازند. البته، در این مورد هم، اگر فقط امدادهای غیبی، خدا و پغمبران و امامان کارساز می بودند، می شد التماس کرد، استغاثه نمود، نامه نوشت که دست محبت خود را از سر میلیاردرها کوتاه کنند. مطمئنا کوتاه هم می کردند. چرا که آنها، فقیران و تهیدستان را هم دوست دارند و حرفشان را هم می شنوند.

▪ آیا صورت مسئله را به ترتیبی که هست، می توان تغییر داد؟ اگر آری، چگونه؟

ـ بنظرم، انجام این کار، نیازمند یک معجزه بسیار بزرگ، معجزه ای که علیرغم بزرگی و عظمت خود، حادث شدن آن اصلا مشکل نیست. اولین و کم هزینه ترین شرط وقوع معجزه، درک ضرورت وحدت در میان نیروهای ترقیخواه و محقق ساختن آن است. شرط دوم، عبارت از تغییرات جدی در متدهای مبارزه و عدم سازش در اصول اساسی، کار تبلیغی و ترویجی روشنگرانه در میان توده های کار و زحمت و سازماندهی آنها می باشد. وشرط سوم، عبارت از؛ ترک سیاست «فحش بده، فحش بستون» با سرمایه داری، تأکید بر تحولات بنیادین، مبارزه برای تغییر مکانیزمها وشعبده بازیهای انتخاباتی و تعیین قواعد جدید «بازی» است که، می تواند نظر و خواست عامه مردم را بر آورده ساخته و میلیاردرها را از «خر مراد»، پیاده کـند.

ا. م. شیزلی،