چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
تعلیم و تربیت در نهج البلاغه
چکیده:
هدف از نگارش این مقاله، ارائه تصویری از نظام تعلیم و تربیت اسلامی به طور کلی وموضوع علم و تربیت از دیدگاه امام علی (ع) در نهج البلاغه است. در این راستا، برای بررسی صحیح و مفید مبحث «تعلیم و تربیت»، از دریای بیکران معارف الهی نهج البلاغه بهره مند خواهیم گشت و گرچه غور در این بحر عظیم و استخراج مرواریدهای درخشان آن غواص ماهری را باید، لکن:
آب دریا را اگر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی باید چشید
در این مقاله که با روش کتابخانه ای تهیه گردیده سعی بر آن است که ضمن تعریف علم وتربیت،ویژگی ها ی تربیتی نظام اسلامی بررسی و سپس با استفاده از بیان فصیح و بلیغ امیر المومنین (ع)اهداف تربیت،آداب تعلیم وتعلم وشیوه های تربیتی مد نظر آن حضرت در پی خواهد آمد.امید است که مقبول نظر افتد.ارزش علم وعالم از یک طرف و وظیفه حاکمان جامعه،والدین، وبررسی تاریخ گذشتگان وتجارب آنان در زمینه تربیت از محور های بحث در این نوشتار می باشد.
کلید واژه : علم، تربیت، تعقل، تقوی، تاریخ، نظام اسلامی
مقدمه
تعلیم و تربیت در اسلام با نزول اولین آیات وحی بر پیامبر اکرم (ص) آغاز و با خطاب «اِقْرَأْ وَ رَبُّکَالْاَکْرَمُ؛ الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ؛ عَلَّمَ الاِنْسانَ مالَمْیَعْلَمْ»(قرآن، ۹۶/۵ ـ۳)، منشأ و مشیّت الهی به خود گرفت؛ که در این آیات اولیه بر دو عنصر بنیادین تعلیم و تربیت، یعنی کسب علم و دانش از یک سو و تعالی روح و کمال انسانی از سوی دیگر تأکید میشود. (حسینی، ۱۳۷۹: ۳)موضوع تعلیم و تربیت «انسان» است و طراحی نظام صحیح و جامعی برای تعلیم وتربیت انسان، تنها از ناحیه وحی ممکن خواهد بود. قرآن کتاب انسان سازی و علیعلیه السلامترجمان و مبین قرآن است. چه کسی غیر از آن حضرت میتواند مفسر کتاب خدا باشد؟ همو که اعلم به وحی وسنت و سیره نبوی و اسبق به ایمان و اقرب به پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله است. تربیت بهطور خلاصه عبارت است از پرورش و رشددادن استعدادهایی که آفریدگار جهان جهت سعادت و کمال انسان در وجود او به ودیعت گذاشته است. (ادیب، ۱۳۶۲: ۱۱ ـ ۱۰). درباب اهمیت و ارزش تربیت همین بس که قرآن کریم محور دعوت پیامبران را عموما و حضرت محمد (ص) را خصوصا تربیت و تکمیل فضایل اخلاقی قرار داده است. آنچه به انسان ارزش والا میدهد و هدفهای عالی میبخشد و او را انسان به معنی حقیقی میسازد، تربیت ایمانی و اخلاقی است، نه علم و ابزار زندگی. وظیفه سنگین و مقدس تربیت را هیچگاه علم و تعلیم نتوانسته است و نمیتواند بهدوش گیرد.در تعلیم و تربیت اسلامی، هم از علم بحث میشود، هم از تفکر؛ هم از قدرت عقلانی سخن بهمیان میآید، هم از پرورش جنبه اجتماعی شخصیت آدمی هم برجنبه زندگی مادی تأکید میشود، هم بر زندگی معنوی هم از عدالت بحث میشود، هم ازخود گذشتگی. در این نظام، معیار برتری انسانها، فضیلت و تقوا است؛ و وظیفه تعلیم و تربیت بهعهده معلم و پدر و مادر است و همه با طرح امر به معروف و نهی از منکر مربی یکدیگرند.
ویژگیهای نظام تربیتی اسلام
یکی از مهمترین ویژگیهای نظام تعلیم و تربیت اسلامی، جنبه هدایتی آن است. پارهای از مربیان، هدایت را رسالت اساسی تعلیم و تربیت میدانند. هدایتکردن یعنی کمک به فرد برای شناختن خود و محیط خود؛ و هدایت فرد از جنبههای مختلف رشد شخصیت در ابعاد عقلانی، اجتماعی، عاطفی و بدنی.
دومین جنبه نظام تربیت اسلام، پویایی است؛ به این معنا که مکتب تربیتی اسلام، قابل تغییر یا انعطافپذیر است. در این نظام فکری، اصول، هدفها، روشها و محتوا بهطور منطقی در یک طرح قرار میگیرند، و رابطه این امور با هم و با کل نظام، رابطهای چندجانبه است.سوم، جنبه عقلانی نظام تربیت اسلامی است. در مکتب دینی اسلام، به جنبه عقلانی نظام فکری یا ایدئولوژی، بیشتر از مکتبهای دیگر اهمیت داده میشود. وجهه عقلانی، در اعتقادات و توصیهها و در آموزشهای پیامبران، پیشوایان و معصومین قویا دیده میشود. تکیه بر عقل و تأیید وجهه عقلانی، از ویژگیهای تربیت اسلامی است. مسلمان باید اصول و مبانی اعتقادات خود را با تعقل بپذیرد. یکی از دلایل پویایی اسلام هم همین است. آنچه اندیشه را به تلاش وامیدارد و اصل و مبنا را بر اندیشیدن استوار میسازد، جنبه پویایی دارد؛ چنانکه حضرت علی (ع) در نهجالبلاغه میفرماید: «هیچ بینیازی یا ثروتی مانند برخورداری از عقل نیست.(همان، ص ۲۹) .یا در جای دیگر میفرماید: «عقل برای تو کافی است؛ زیرا راههای گمراهی تو را از راههای رستگاریت متمایز میسازد».انسانیت انسان، وابسته به قدرت عقلانی او است. انسان با استفاده از نیروی)همان، صفحه ۳۰۷.(تعقل خود امور را میشناسد، مشکلات خود را تشخیص میدهد، ارزشها را مشخص میسازد، مناسبات خود را با دیگران بهبود میبخشد و راه را برای تکامل و رشد خود آماده میسازد. بنابراین، هر نظامی که به این جنبه بیشتر تکیه کند، بهتر میتواند در راه پیشرفت و تکامل انسان گام بردارد. برپایه این نظر، نظام توحیدی یا نظام فکری اسلامی نه تنها مبتنی بر عقل و سازگار با طبیعت انسان است، بلکه برای پذیرفتن اسلام از پیروان خود میخواهد که فهم و تعقل را پایه دینداری قرار دهند (همان، ص ۶۳).چهارم، جنبه انقلابی مکتب اسلام است (همان، ص ۶۵). مکتب اسلام، نظام فکری پویا است و وجهه عقلانی دارد. این آرمان الهی قادر است در نظام ارزشی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و تربیتی، دگرگونی بنیادی فراهم آورد؛ برای فرد و جامعه، هدفهایی مطرح سازد که هم وسیع باشد آن چنانکه رشد فرد و جامعه را محدود نسازد و هم فعالیتهای روزمره را هدایت کند، افراد و گروهها را برای مبارزه با استبداد، استعمار، و استثمار آماده سازد آن چنانکه ریشه و علل دیکتاتوری، استعمار و بیدادگری را ازمیان بردارد، ارزشهای اساسی انسانی را تحکیم کند، راه را برای رشد و تکامل فرد و تأمین رفاه جمع هموار سازد، بهجای حاکمیت افراد و گروهها حاکمیت اصول و قوانین پویا و عقلانی را فراهم سازد، و راه را برای طرح اندیشههای تازه، ارائه نظریات و راهحلهای منطقی باز کند، علم و دانش را بهعنوان نظریه مدلل تأیید و از آن حمایت کند و اصل حاکمیت مردم بر سرنوشت خود را تصدیق کند.
ویژگی پنجم تربیت اسلامی، استمرار آن است؛ چنانکه پیامبر (ص) میفرماید: «ز گهواره تا گور دانش بجوی». بر این مبنا، کسب علم و درنتیجه تعلیم و تربیت، امری دائمی است. در اسلام، بر پرورش تفکر تأکید میشود؛ و وظیفه مسلمانان است که پیوسته در پرورش قدرت تفکر خود اقدام کنند (همان، ص ۷۷).
ویژگی ششم، همگانیبودن تعلیم و تربیت در نظام تربیتی اسلام است. اسلام با وجود طبقات و اختصاصدادن امتیازاتی خاص به طبقهای معین مخالف است.( همان صفحه،۳۰۸(.هدف کلی تربیت و تعلیم در اسلام، پرورش نیروها و استعدادهایی است که آفریدگار جهان برای سعادت و کمال انسان، در وجود او بهودیعت نهاده است. تربیت، ایجاد و تحول و تغییری است در انسان که بتواند با آن نیروها و استعدادهای ارزنده خویش را در راه کمال و سعادت حقیقی خود و جامعه به کار اندازد، اهداف اصیل زندگی و راه نیل به این اهداف را تشخیص دهد و برای تحققبخشیدن به این آرمانها توانا شود (ادیب، ۱۳۶۲: ۲۷).
. فضیلت علم
علم، میراثی گرانبها قالعلیه السلام: العلم وراثة کریمة والآداب حلل مجددة والفکر مرآة صافیة; (حکمت ۴) دانش، میراثی گرانبها و آداب، زینتی دایمی و فکر، آیینهای است صاف و شفاف. در این حکمت استعاراتی به کار رفته است: ۱. از «علم» تعبیر به «میراث» شده، به این مناسبت که همانگونه که فرزند، مال وثروت را از پدر به ارث میبرد، هر عالمی هم علم و دانش را از استادش به ارث برده.از آنجا که در میراث دانش خصوصیتی است که در میراث مال وجود ندارد، میراثعلم به کرامت و ارزشمند بودن توصیف شده: «وراثة کریمة». منشا این خصوصیت،بقای علم و فنای مال و ثروت است. مالی را که فرزند از پدر به ارث میبرد در معرضفنا و نابودی است، در حالیکه علم و دانش باقی و از خطراتی که مال را تهدید میکنددر امان است. در سایر روایات نیز از علم تعبیر به میراث و از علما تعبیر به ورثه شده است: قال امیرالمؤمنینعلیه السلام: العلم وراثة کریمة والآداب حلل حسان والفکر مرآة صافیة والاعتبارمنذر ناصح وکفی بک ادبا لنفسک ترکک ماکرهته لغیرک; (حکمت ۳۵۷) دانش، میراثی ارزشمند و آداب، زیوری نیکو و فکر، آیینهای درخشنده و شفاف و حوادثعبرتانگیز بیم دهنده و اندرزگوست و برای تادیب خویشتن همین بس که آنچه برای دیگراننمیپسندی ترک کنی.
عن ابی عبداللهعلیه السلام قال: ان العلماء ورثة الانبیاء وذلک ان الانبیاء لم یورثوا درهماولادینارا وانما اورثوا احادیث من احادیثهم فمن اخذ بشیء منها اخذ حظا وافرا فانظروا علمکمهذا عمن تاخذونه فان فینا اهل البیت فی کل خلف عدولا ینفون عنه تحریف الغالین وانتحالالمبطلین وتاویل الجاهلین; (کلینی،۱۴۰۵: ۳۲).
دانشمندان و علمای دینی وارثان پیامبرانند، زیرا انبیا از خود درهم و دیناری به ارثنمیگذارند و آنچه از خود باقی میگذارند احادیثی است از احادیث آنها، هر که از آن احادیثبرگیرد، بهره فراوانی برده; پس مواظب باشید دانش خود را از چه کسی میگیرید. همانا در بین مااهل بیت در هر دوره جانشینان عادلی هستند که تغییر دادن افراطیها و بدعتگذاری خرابکاران وتاویل نادانان را از دین برمیدارند.
۲. از آداب و اخلاق پسندیده، به زیورهای متجدد و دایمی تعبیرگردیده، به اینجهت که فضایل برای نفس زینت و زیورند، همانطوری که لباس و زیور آلاتزینتبدن انسان میباشد. توصیف این زیورهای باطنی به تجدد و دوام، به این جهتاست که به علت رسوخ در نفس، دایمی و با انسان همراه است.
۳. از فکر، تعبیر شده به «مرآة صافیة»; یعنی آیینه درخشنده و شفاف، زیراهمانطوری که آیینه شفاف، اشکال و صورتهای مقابل خود را به خوبی منعکسمینماید، فکر انسان نیز پرده از مجهولات تصوری و تصدیقی او برداشته و آنها رامعلوم میکند و به تعبیر بعضی از شارحان نهجالبلاغه، فکر به منزله اصطرلابی است روحانی.
شارح بحرانیرحمه الله در توضیح این حکمت و کلام نورانی میگوید: الثالثة عشر: العلم وراثة کریمة وهو فضیلة النفس العاقلة وهو اشرف الکمالات التی تعتنیبها وبحسب ذلک کان وراثة کریمة من العلماء بل کان اکرم موروث ومکتسب واراد الوراثةالمعنویة کقوله تعالی: فهب لی من لدنک ولیا یرثنی ویرث من آل یعقوب (مریم.۶-۵). ای العلم والحکمة.
الرابعة عشر: والآداب حلل مجددة واراد الآداب الشرعیة ومکارم الاخلاق واستعار لها لفظالحلل المجددة باعتبار دوام زینة الانسان بها وتجدد بهائه وحسنه وتهذیب نفسه علی استمرارالزمان بلزومها واستخراج محاسنها کالحلل التی لایزال تجدد علی لابسها.
الخامسة عشر: والفکر مرآة صافیة والفکر قد یراد به القوة المفکرة وقد یراد به حرکة هذهالقوة مطلقا ایة حرکة کانت وقد یراد به معنی آخر وعنی هنا القوة نفسها واستعار لها لفظ المرآةباعتبار انها اذا وجهت نحو تحصیل المطالب التصوریة والتصدیقیة ادرکها وتمثلتبها کما یتمثلفی المرآة صور مایحاذی بها; (بحرانی، ۱۴۰۴ :۲۴۰)
سیزدهم: دانش، میراثی ارزشمند است وفضیلت و ارزشی استبرای انسان. علم و دانش ازبهترین کمالاتی است که مورد توجه است و به همین جهت میراثی گرانبها و ارزشمند از دانشمندان،بلکه گرانبهاترین چیزی است که از علما به ارث میرسد و به دست میآید. منظور از میراث، میراثیمعنوی است، همانطوری که در قول خدای تعالی: فهب لی من لدنک ولیا یرثنی ویرث منآل یعقوب، میراث به معنای علم و حکمت است.
چهاردهم: آداب زینتهای دایمی و همیشگی است. منظور آداب شرعی و فضایل اخلاقیاست و اینکه از آداب تعبیر به زینتهای دایمی شده، به این مناسبت است که آداب همیشه با انسانهمراه است و ارزش و شخصیت انسان را استمرار میدهد، مثل زینتهایی که دایما آنها را میپوشد.
پانزدهم: فکر، آیینهای شفاف و درخشنده است، فکر گاهی به معنای قوه تفکر و گاهی به معنایفکرکردن و گاهی به معنای دیگر به کار میرود و در اینجا به معنای قوه تفکر است و اینکه از فکر،تعبیر به آیینه شفاف شده، به این خاطر است که همانطوری که آیینه شفاف هر چه را در مقابل داردنشان میدهد، فکر هم مطالبی را که به آن عرضه میگردد نشان میدهد; یعنی از مبادی، انسان را بهمراد میرساند.
سعادت انسان در افزودن علم است
سئل عن الخیر ما هو؟ فقالعلیه السلام: لیس الخیر ان یکثر مالک وولدک ولکن الخیر ان یکثرعلمک; (حکمت ۹۱) از امامعلیه السلام سؤال شد که خیر چیست؟ در جواب فرمودند: خیر این نیست که دارایی وفرزندانت زیاد شود، بلکه خیر آن است که دانش و علمت افزون گردد. خیر در چند آیه از قرآن به معنای مال و متاع دنیوی به کار رفته: کتب علیکم اذا حضر احدکم الموت ان ترک خیرا الوصیة للوالدین و الاقربین بالمعروف حقاعلی المتقین; (بقره آیه ۱۸۰) دستور داده شد که چون یکی از شما را مرگ فرا رسد، اگر دارای متاع دنیاست، وصیت کند برایپدر و مادر و خویشان به قدر متعارف، این کار سزاوار مقام پرهیزکاران است. ایحسبون انما نمدهم به من مال و بنین نسارع لهم فی الخیرات بل لایشعرون; (مومنون آیه ۵۶-۵۵) آیا این مردم کافر میپندارند که ما آنها را مدد به مال و فرزندان مینماییم برای آنکه میخواهیمدر حق ایشان مساعدت و تعجیل به خیرات دنیا کنیم؟ برای امتحان است و آنها نمیفهمند. و انه لحب الخیر لشدید; (عادیات ۸) و انسان بر حب مال دنیا سخت فریفته و بخیل است. اگر مال و فرزند خیر است پس چگونه امامعلیه السلام در این کلام، خیر بودن را از مال وفرزند سلب مینمایند؟ پاسخ این است که خیر دو قسم است: مطلق و مقید; خیر گاهی استعمال میشوددر «خیر مطلق»; یعنی خیری که هیچ شری را در برندارد، و گاهی استعمال میشود در«خیر مقید»; یعنی خیری که برای همه و در همه حال خیر نیست. کلام امامعلیه السلام به نحوسلب عموم است، نه عموم سلب; یعنی خیر محض افزایش علم و دانش است،نه زیادی مال و فرزند. شارح بحرانیرحمه الله در بیان این حکمت گوید:
الخیر فی العرف العامی هو کثرة المال و القینات الدنیویة وفی عرف السالکین الی اللههو السعادة الاخرویة وما یکون وسیلة الیها من الکمالات النفسانیة وربما فسره قوم بما هو اعممن ذلک وقد نفیعلیه السلام ان یکون الاول خیرا وذلک لفنائه ومفارقته ولما عساه ان یلحق بسببه منالشر فی الآخرة وفسره بالثانی وعد فیه کمال القوی الانسانیة فکثرة العلم کمال القوی النظریةللنفس العاقلة; (بحرانی، ۱۴۰۴ :۲۸۸)
خیر در عرف عام، فراوانی و کثرت مال و لذایذ دنیوی است، و در اصطلاح سالکین الی الله،خوشبختی و سعادت اخروی است و کمالات نفسانیهای که وسیله رسیدن به آن سعادت باشد;بعضی خیر را به اعم از این تفسیر نمودهاند. در این کلام امامعلیه السلام خیر بودن را از کامیابیهای دنیوینفی نموده، زیرا این لذتها و کامیابیها فانی است و از انسان جدا میگردد و چه بسا موجب رسیدنشر اخروی به انسان باشد و خیر را به معنای دوم تفسیر نموده و کمال قوای انسانی را خیر دانستهاند;پس کثرت علم کمال قوه نظریه نفس عاقله است. امام پنجم حضرت باقرعلیه السلام نیز از پیغمبر اکرمصلی الله علیه وآله نقل کردهاند که فرمودند: در غیراز تعلیم و تعلم خیری نیست.
قال رسول اللهصلی الله علیه وآله: العالم والمتعلم شریکان فی الاجر للعالم اجران وللمتعلم اجر ولاخیرفی سوی ذلک. (مجلسی، ۱۴۰۳ :۱۷۳). در غررالحکم از امیرالمؤمنینعلیه السلام نقل شده که: العلم اصل کل خیر.
د.
نقش والدین در ادب کردن فرزند: یحسن ادبه
روایات فراوانی که در کیفیت انتخاب همسر وارد شده، بیانگر این مطلب استکه صلاحیت و شایستگی مربی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. پیغمبر اکرمصلی الله علیه وآله در اهمیت نقش پدر و مادر در تربیت فرزند میفرمایند: کل مولود یولد علی الفطرة حتی یکون ابواه یهودانه وینصرانه ویمجسانه; (مجلسی،۱۴۰۳ : ج۶۱ ص۱۸۶) .هر نوزادی بر فطرت الهی و توحید متولد میشود و والدین او هستند که او را یهودی، نصرانییا مجوس میکنند. انسان با فطرت توحید و خداپرستی و حقجویی آفریده شده است، این پدر ومادرند که میتوانند فطرت الهی و توحیدی کودک خود را شکوفا سازند یا روی آنپردههای ضخیم جهل و نادانی و گمراهی بیفکنند.
. هدفهای تربیت
از دیدگاه نهجالبلاغه هدفهای تربیتی زیر، برای تحقق آرمانهای متعالی انسانی، استنباط میشوند:
الف ـ تعلیم حکمتمبنای تعلیم حکمت بهاستناد نهجالبلاغه، قرآن کریم است که ظاهرش علم و باطنش حکمت است. حکمت، روشناییبخش عقل و خرد انسان است. انسان میتواند با پیروی از شخص مطلع و با فراگیری دانش و تجربه از شخص حکیم، به اصول حکمت مسلط شود. درواقع، حکمت بههمراه دانش، حیات قلبهای مرده محسوب میشود که با ارائه براهینی منطقی، بینایی را برای چشمهای نابینا و شنوایی را برای گوشهای ناشنوا فراهم میسازد. حکمت و دانش را باید به هر وسیله و با تکیه بر هر منبعی آموخت؛ زیرا گفتار حکیمانه، گمشده مؤمن است. حکمت بدان جهت سخن منطقی است که میتواند با سخن ضد خود از جهت تعیین صحت بهاستناد احکام منطق مقابله کند. فرد میتواند با تکیه بر فراگیری حکمت، به «یقین» دست یابد؛ چرا که رسیدن به دقایق حکمت و پند گرفتن از حکمتها بهوسیله شخص هوشیار و بینا موجب میشود شخص بتواند از مآخذ گذشتگان عبرت بگیرد و تجربیات لازم را در تحقق «یقین» کسب کند.در تأکید بر اهمیت آموزش حکمت بهعنوان یک هدف تربیتی، باید زمینه مساعد را برای تحقق آموزش حکمت فراهم کرد؛ چرا که تحقق هدف مزبور در شرایط نامساعد ممکن نخواهد بود
ب ـ اشاعه تقوا
تقوا بهعنوان «رئیس اخلاق»، از مهمترین ارزشهای اخلاقی، اجتماعی، معنوی اسلام است که در نهجالبلاغه مطرح شده است (حکمت۴۱۰)پرورش و تربیت انسانی «متقی» موردنظر است که با ترس از خداوند و ایثار و فداکاری در راه اطاعتش و متابعت از آنچه در کتاب خدا قرآن به آن امر شده است، عمل کند.انسانی که با متابعت از اوامر الهی در قرآن و پیروی از فرایض و اجرای آنها و انجام واجبات و سنتهایی که هیچکس جز با پیروی آنها روی سعادت را نمیبینید،باید توشه خود را با عنوان «تقوا» از این دنیا برگیرد تا به مشیت خداوند راه یابد. و تقوا (پرهیزکاری) بهترین زاد و توشه سفر آخرت ذکر شده است(حکمت ۱۳۰.(انسان متقی با احساس مسئولیت، فقط در راه خداوند یکتا و بیشریک حرکت میکند، زیرا درمقابل او جوابگو خواهد بود. تقوا و ترس از خدا، داروی بیماریهای قلبها، بینایی دلها، شفای آلام جسمانی، صلاح و مرهم زخمهای جانها، پاکیزهکننده آلودگی ارواح، جلای نابینایی چشمها، امنیت دربرابر ناارادیها و اضطرابها است. انسان متقی میتواند شرایط و سختیها را بهخوبی تحمل کند. خداوند انسان را به تقوا سفارش کرده و آن را منتهای رضا و خواست خویش از بندگان قرار داده است.در اینباره در خطبه ۱۹۱ آمده است:ای بندگان خدا! شما را به تقوا و پرهیزکاری سفارش میکنم؛ زیرا که آن حق خداوند به شما است که خود موجب حق شما بر خداوند خواهد بود)که در پرتو آن استحقاق پاداش خواهید یافت). برای رسیدن به تقوا، از خداوند یاری بجویید! ...
ضمن این تصویر از انسان «متقی» و آنچه برای پرورش و تربیت خصوصیات اخلاقیای که تقوا را اشاعه میدهند، در نهجالبلاغه چنین میخوانیم:
پرهیزکاران در دنیا دارای این صفات برجستهاند: در دین نیرومند، نرمخو و دوراندیش، با ایمانی مملو از یقین، در کسب دانش حریص و دارای علم توأم با حلم، در غنا میانهرو ، در عبادت خاشع، در تهیدستی آراسته، در شداید بردبار، طالب حلال، در راه هدایت بانشاط، از طمع دور، عملش نیک، فکر او یاد خدا، بیعلاقگی و زهد نسبت به زندگی دنیوی، گفتار و کردار هماهنگ، مسلط بر عواطف و شهواتش، همگان به خیرش امیدوار و از شرّش درامان، گفتارش راست، آگاه به رفتار و ارتباط صحیح با دیگران، در پوشش میانهرو، گریزان از محیط باطل و عابر دایره حق ...(خطبه ۱۹۱)
بر این مبنا، در باب «تقوا» و اشاعه آن بهعنوان یک هدف تربیتی در مجموع میتوان چنین گفت: تقوا قلب بدن است و موجب احتراز از فساد اخلاقی و انحرافات عقیدتی است. تقوا مهمترین عامل ایجاد بزرگواری و تواضع در فرد است؛ چنانکه عملی که توأم با تقوا باشد، کمارزش تلقی نمیشود هرچند به نظر ناچیز آید زیرا این عمل مقبول درگاه خداست. تقوا عامل تسلط انسان به بروز اعمال، رفتار، گفتار و اندیشههای اوست تا پیوسته در مسیر حق گام بردارد.تقوا عاملی در مقابل بدکاری و گنهکاری است که با آن میتوان زهر گناهان را ازبین برد و با یقین به برترین درجه مقصود رسید؛ زیرا تقوا موجب رستگاری فرد و نجات ابدی است و تنها با تکیه بر تقوا، امکان تعقل اندیشه، کنترل عواطف و غرایز، و پرهیز از گفتارهای نابهجا و باطل فراهم میشود. تقوا و اشاعه آن، بهعنوان اهم اهداف تربیتی در نهجالبلاغه ذکر شده است.
ج ـ پرستش خدا (ایمان(
یکی از والاترین و مهمترین اهداف تربیتی در نهجالبلاغه، پرستش خدا با تکیه بر شناخت اوصاف او و اعتقاد به توحید و وحدانیت و عدالت اوست؛ چنانکه در خطبه اول آمده است:سرآغاز دین معرفت اوست؛ کمال معرفتش، تصدیق ذات او؛ کمال تصدیق ذاتش، توحید و شهادت بر یگانگی او؛ کمال توحید و شهادت بر یگانگیاش، اخلاص؛ و کمال اخلاصش آن است که وی را از صفات ممکنات پیراسته دارند.اعتقاد الهی به یکتایی وجود او و ستایش توأم با یقین و ایمان، متکی بر «شناخت» وجود اوست. امام (ع) در باب ستایش خداوند، با اتکا به اصول عقیدتی آیین اسلام، چنین میفرمایند:ستایش میکنم خداوند را بهخاطر اتمام نعمتش و تسلیم دربرابر عزتش و حفظ و نگهداری از معصیتش. در نیازها از او استعانت میجویم؛ چه، آن کس را که خدا هدایت کند، هیچگاه گمراه نمیشود و آن کس که خداوند او را دشمن دارد، هرگز نجات نمییابد و هر کس که خداوند او را کفایت کند، نیازمند نخواهد شد ... گواهی میدهم که جز خداوند یکتای بیشریک، معبودی نیست ... و گواهی میدهم که محمد (ص)، بنده و فرستاده اوست؛ که او را با دینی آشکار و با نشانه و آیینی راستین و کتابی نوشتهشده فرستاد تا شبهات را ازبین ببرد و با دلایل روشن دربرابر همگان استدلال کند؛ با آیات، مردم را از مخالفت خدا برحذر دارد و با کیفرها آنها را بترساند. (خطبه ۲.(ایمان بهعنوان اهم خصوصیات عقیدتی یک فرد مسلمان در نهجالبلاغه مطرح میشود. ایمان روشنترین راه و نورانیترین چراغ مسیر زندگی فرد است. انسان در پرتو ایمان راه اعمال صالح را مییابد و با اعمال شایسته مؤمن میشود. با ایمان، کاخ علم و دانش آباد خواهد شد و با علم، هراس از مرگ (و مسئولیتهای پس از آن) حاصل میشود. این ایمان با برگزیدن دین اسلام، فرد را به محکمترین ریسمان متوسل میکند؛ زیرا قرآن، معدن ایمان است و مرکز آن.
ایمان بر چهارپایه استوار است: صبر، یقین، عدالت و جهاد. از این میان، امام (ع) در حکمت ۸۲ در نهجالبلاغه در ارتباط با رکن «صبر» میفرمایند: «صبر و استقامت را در هر کار پیشه کنید! که صبر به ایمان، همچون سر است در مقابل تن؛ تن بی سر فایده ندارد و صبر بیایمان نیز بینتیجه است».امام (ع) در تفسیر ایمان میفرمایند: «ایمان شناخت با قلب (عقل)، اقرار به زبان و عمل با اعضا و جوارح است» (حکمت ۲۲۷) و «خداوند ایمان را برای تطهیر دل از شرک واجب فرمود» (حکمت ۲۵۲).
درباره خصایص «مومن» نیز چنین آمده است:
مؤمن کسی است که هرگاه بخواهد سخنی بگوید، نخست میاندیشد؛ اگر نیک بود، اظهار میکند و چنانچه ناپسند بود، پنهانش میدارد. به دیگر سخن، زبان مؤمن، پشت قلب اوست.مؤمن کسی است که آنچه از ابتدا (از زمان پیامبر) حلال بوده است، هماکنون نیز حلال بشمرد و آنچه در آغاز حرام بوده است، الان هم حرام بداند. آنچه مردم به بدعت (حلال میشمردند) اما بر شما حرام بوده است، این بدعت ذرهای از آنها را بر شما حلال نمیکند ... . مؤمن کسی است که در راه خدا از هیچ ملامتی نمیترسد؛ سیمایش سیمای صدیقان و سخنانش سخنان نیکان است؛ شبزندهدار است و روشنیبخش روز؛ به دامن قرآن تمسک میجوید و احیاکننده سنتهای خدا و رسولش است؛ تکبر نمیورزد و علو برتری را پیشه خود نمیسازد؛ نه خیانت میکند و نه فساد به راه میاندازد؛ دل و قلبش در بهشت و بدن و پیکرش درحال انجام وظیفه و عمل است.احکام دین بر مؤمن واجب شناخته شده است. ایمان مؤمن، بازدارنده او از شرک است. مؤمن راستگویی را حتی در مواردی که به زیان اوست بر دروغگویی در جایی که منفت او در آن است ترجیح میدهد؛ عمل او بیش از گفتار اوست؛ و در بیان خویش درمورد دیگران با ترس از خدا رفتار میکند.مؤمن صبح و شام به خویش بدگمان است؛ همواره از خود عیب میگیرد و طالب تکامل و افزایش کار نیک از خویش است. بنابراین از تجربیات دیگران عبرت میگیرد و بهطور کلی مؤمنِ ایثارگر در راه دین، پایبند به احکام دین، آگاه و هوشیار به امر واعظ و پنددهنده خود پیامبر (ص)، پروردگار خویش را مخلصانه میپرستد.
د ـ پرورش روح عدالتخواهی
«عدل» از اصول پنجگانه دین اسلام است که در متن نهجالبلاغه، معادلِ ضد ظلم و جور و اقامه حق و رهگشای جاده هدایت بندگان خدا برای زندگی در این جهان و کسب جایگاه والا در قیامت و آخرت گرفته شده است. «عدل» از زمره خصایص ویژه خداوند است؛ چنانکه در خطبه ۲۱۴ آمده است: «گواهی میدهم که خداوند عادل است و دادگر و حاکمی است جداکننده حق از باطل». همچنین امام (ع) در تفسیر آیه «اناللّه یأمر بالعدل والاحسان» میفرمایند: «عدالت، حق مردم را دادن و احسان و بخشش بیشتر است» و «آگاه باشید که هر خونی، خونخواهی و هر حقی صاحب و طالبی دارد! انتقام گیرنده خونهای ما همانند کسی است که برای خود داوری میکند و بر استیفاد حق خود کاملاً مسلط باشد و او خداوندی است که از گرفتن حق کسی ناتوان نشود و کسی از پنجه عدالتش فرار نتواند کرد» (خطبه ۱۰۵).عدل» در نهجالبلاغه بهعنوان عاملی درمقابل رفع ظلم و جور توضیح داده میشود: «عدالت گشایش میآورد و آن کس که عدالت بر او گران آید، تحمل ظلم و ستم بر او گرانتر خواهد بود» (خطبه ۱۵.(قرآن، منبع عدالت است؛ که در آن، به ستایش خداوندی که درباره مخلوقاتش به عدل و داد رفتار میکند و در اجرای احکام به عدالت حکم میکند، توصیه شده است. عدالت برتر از همه اعمال نیک و حتی جهاد در راه خدا و امر به معروف و نهی از منکر تبیین میشود؛ زیرا عاملی دربرابر اشاعه ظلم است.
بهطور کلی عدالت چهار رکن اساسی دارد: دقت در فهم، غور در علم و دانش، قضاوت صحیح، حلم و بردباری ثابت و پابرجا. بنابراین، آن کس که خوب بفهمد و به اعماق دانش آگاهی یابد و به عمق علم برسد، سیراب از سرچشمه احکام بازمیگردد و آن کس که حلم و بردباری داشته باشد، در کار خود تفریط و کوتاهی نمیکند و درمیان مردم با آبرومندی و ستودگی زندگی خواهد کرد.بنابراین، با اشاعه روح عدالتخواهی، خصوصیات یک بنده عادل چنین توصیف میشود:بنده عادل پیوسته بهیاد خدا است، به عدالت فرمان میدهد و به عدالت عمل میکند چنانکه برترین بندگان در نزد خدا پیشوای عادلی است که خود هدایت مییابد و دیگران را هدایت میکند، سنت معلومی را بر پا میدارد ... نخستین مرحله اقامه عدل برای بنده این است که قادر باشد خویشتنِ خویش را در محکمه خویش محاکمه کند. و بالأخره، محبوبترین بندگان نزد خداوند کسی است که «خود را به عدالت ملزم کند و نخستین مرحله عدالتش این است که خواستههای دل را بیرون براند. او حق میگوید و به حق عمل میکند؛ هیچ کار خیری نیست جز آنکه برای انجامش بهپا میخیزد و در هیچ جا گمان نیکی نمیبرد جز اینکه بهسوی آن بهراه میافتد.
ه ـ ایجاد روح برادری
یکی از مفاهیم ارزشمند که در دین اسلام بر آن تأکید شده، «برادری» است؛ که اساس و پایه یک جامعه متحد و مملو از همکاری را با تکیه بر روابط سالم اجتماعی بین افراد تشکیل میدهد. «برادری» در مفهوم همراهی، همدردی، و همکاری خلاصه میشود؛ چنانکه امام (ع) میفرمایند: «دوست انسان دوست او نخواهد بود مگر اینکه برادرش را در سه حالت فراموش نکند: به هنگامی که دنیا به او پشت کرده، به هنگامی که غایب است و پس از مرگش». اساس برادری و روابط دوستانه که باید در تربیت اجتماعی فرد مدنظر قرار گیرد، بر اُنس، محبت، نیکی، بخشش، احسان و اعتقاد پایهگذاری شده است که باید در تعلیم و تربیت بهعنوان یک هدف مطرح شود.
و سخن آخر:
امیرعلی، نویسنده کتاب مختصر تاریخ عرب و تمدن اسلامی، مینویسد:درحالیکه اسلام انتشار مییافت و پرچم آن در سرزمینها و شهرهای آن روز افراشته میشد، علیبنابیطالب (ع) کوشش خویش را در تربیت و جهتدادن فعالیت نژاد عرب صرف میکرد و میکوشید که آن را در مسیر علمی رشد و نمو دهد؛ به همین منظور، با پسر عمویش عبداللّهبنعباس در مسجد جامع به القای مباحثات هفتگی در علم و فلسفه پرداخت. آنجا مرکز همه علوم شمرده میشد و حدیث و بلاغت و فقه تدریس میگردید ... (ادیب، ۱۳۶۲: ۸۰(.و بر این مبناست که ادیب، امام علی (ع) را همان راهبر بزرگ تربیتیای میداند که اندیشههای عالی اسلامی او را ساخت تا او بتواند از امتهایی که در انزوا و فراموشی و اهمال ماندهاند، تمدنی شگرف و افتخارآمیز و بینظیر بسازد (همان، ص ۸۱).
علی محمدرضایی هفتادر
منابع
*قرآن کریم
*نهج البلاغه( ۱۳۸۶ ). ترجمه محمد دشتی،مشهد :سنبله.
ابن اثیر (م ۶۰۶ ق). النهایة فی غریب الحدیث، دار احیاء التراث العربی.
ادیب، علی محمّدحسین. (۱۳۶۲). راه و روش تربیت از دیدگاه امام علی (ع). ترجمه دکتر سیدمحمّد رادمنش. تهران: مؤسسه انجام کتاب.
امامی، جعفر؛ آشتیانی، محمّدرضا. (۱۳۵۸). ترجمه گویا و شرح فشردهای بر نهجالبلاغه. زیرنظراستاد محقّق ناصر مکارم شیرازی. ۳ ج، چ ۵، مؤسسه مطبوعاتی هدف.
امینی، عبدالحسین (۱۳۹۷ ق). الغدیر، چاپ چهارم، دارالکتاب العربی.
آمدی، عبدالواحد بن محمد (۱۳۶۶).غرر الحکم، تحقیق مصطفی درایتی، قم ،انتشارات دفترتبلیغات
بحرانی، ابن میثم (۱۴۰۴ ق). شرح نهج البلاغه، چاپ دوم،تهران ، دفتر نشر کتاب.
حسینی، سیّدعلی. (۱۳۷۹). تعلیم و تربیت اسلامی (منابع و اصول). تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
زهادت، عبدالمجید(۱۳۷۸). تعلیم و تربیت در نهج البلاغه، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه
شریعتمداری، علی.( ۱۳۵۸). تعلیم و تربیت اسلامی.تهران، نشر نهضت زنان مسلمان. قرآن کریم.
طریحی، فخرالدین (۱۳۶۲). مجمع البحرین، تصحیح سید احمد حسینی، تهران ،چاپ دوم، المکتبةالمرتضوی
.مجلسی، محمد باقر (۱۴۰۳ ق). بحارالانوار، بیروت ، چاپ دوم، مؤسسة الوفاء
کلینی، محمد بن یعقوب (۱۴۰۵ ق).الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری، بیروت، دارالاضواء .
Abstract:
The purpose of this article , an image of the general subject of Islamic
education and upbringing of Imam Ali (AS ) is nahjolbalagheh . In this
context, accurate and helpful to examine the topic " Education ", the ocean
of divine knowledge , and the consideration in Nahjolbalagheh we would
benefit from mining the vast ocean of sparkling pearls , it should be a
skilled diver , but :
If you cannot take the time to appreciate the sea thirst to taste
This article was provided by the library method that tries to define science education, and educational characteristics of the survey training regime and then using eloquent and eloquent speech, Commander of the Faithful (AS) training objectives, training of customs procedures; teaching and learning his mind will follow. hoping that does seem plausible. values on the one hand and science ,scientist the task of community leaders, parents checked on their past experiences in the field of education is the focus of discussion in this article.
Keywords: science, education, wisdom, virtue, history, the Islamic regime
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست