چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
من یک بازیگرم
«حبیب اسماعیلی» به سال ۱۳۲۹ در تهران متولد شده است. او بازی در تئاتر و فیلمهای کوتاه شانزده میلیمتری را از سال ۱۳۴۸ تجربه نموده است. آغازگر جدی کارهایش در مقام تهیهکننده و بازیگر در سال ۱۳۵۸ با فیلم «پرواز به سوی مینو» بود. از کارهای وی در مقام بازیگر میتوان به فیلمهای «بازیگر»، «راننده تاکسی»، «اعادهی امنیت»، «تبعیدیها» و ... اشاره کرد و در فیلمهای «عاشق»، «غزل»، «قرمز»، «اعادهی امنیت» و ... در مقام تهیهکننده حضور داشته است. فیلم راننده تاکسی بهانهی این گفتوگو است که شما را به مطالعهی آن دعوت میکنیم.
▪ چگونه وارد عالم هنر و سینما شدید؟
ـ من قبل از انقلاب کار تئاتر میکردم و با یکسری از دوستان کار نمایشی انجام میدادیم. در ۲۰ سالگی نقش «گاندی» را بازی کردم. گریمور آن زمان مرحوم «غلامعلی بنیپور» بود - خدا رحمتشان کند - ایشان گریمور ادارهی تئاتر و فیلم گاو بودند، در آن زمان «عبدالله اسکندری» و آقای «معیریان» به آن صورت کارشان را شروع نکرده بودند. مرحوم بنیپور حدود ۴ ساعت روی صورت من کار کردند و من سرم را از ته تراشیدم و حدود ۳ ماه در سفارت هند رفت و آمد داشتم تا با شخصیت گاندی آشنا شوم. آن زمان نمایش «۵ ثانیه از زندگی گاندی» جزو نمایشنامههای موفق بود و بعد از آن در بحبوحهی انقلاب سال ۵۷ یک تلهتئاتر به نام «در حضور ناشناس» به کارگردانی «محمد عیوضی» را کار کردم. در اسفند ۵۷ قصهیی به نام پرواز به سوی مینو که توسط آقای قدس نوشته شده بود را به صورت گروهی کار کردیم. من و تمام دوستان در فیلم سهیم بودیم چون اعتقاد داشتیم اگر تهیهکنندهی صرف در کار باشد شاید نگاهی گیشهیی نسبت به فیلم داشته باشد.
▪ دوست نداشتید به تئاتر برگردید؟
ـ چرا خیلی هم دوست داشتم. ۵ - ۴ سال پیش نوشتهیی از گوگول را به صورت تئاتری کار کردیم که به اجرا نکشید و بعد تلهتئاتر «قطار ارواح» را با آقای کرم رضایی شروع کردیم که خوشبختانه کار خوبی شد اما تلهتئاتر آن تازگی و هیجان زندهی لازم را ندارد ولی باز هم چندین بار پخش شد و به نظر میرسید خیلی خوب شخصیتپردازی شده است، حتی هنوز تکهکلام شخصیت خودم را در آن تلهتئاتر خوب به خاطر دارم.
▪ با این وضعیت سینما چه شد که به تهیهکنندگی روی آوردید؟
ـ نخواستم که به صورت صرف تهیهکننده باشم، چون پیشنهاد من کار به صورت گروهی است. بعد از یکی - دو کار با هم جمع شدیم و تشکیل دفتر دادیم و آرامآرام پایمان به سمت تهیهکنندگی کشیده شد. اجباری نبود که اگر در فیلمی تهیهکننده هستیم بهطور حتم باید بازی هم کنیم کما اینکه من در فیلم «خارج از محدوده» و «جهیزیه برای رباب» بازی نکردم. خودمان به نوعی باعث و بانی شدیم که تشکیلات بیشتر شکل بگیرد و خوشحالم که با کارگردانان صاحبنامی کار کردهام که به عنوان تهیهکننده در فیلم اولشان حضور داشتهام و الآن جزو کارگردانان خوب و بنامی هستند، مثل خانم «رخشان بنیاعتماد» برای فیلم خارج از محدوده، آقای «سیامک شایقی» برای فیلم جهیزیه برای رباب و کارگردانان دیگر.
▪ هراسی نداشتید که با کارگردانهایی کار میکنید که تجربهی اولشان است و ممکن است در بازگشت هزینهها دچار مشکل شوید؟
ـ بارها گفتهام که مسیر رفته شده را درست میدانم. شاید میشد که راه دیگری را امتحان کرد و با کارگردانهایی کار کنم که امتحان خودشان را پس دادهاند و اگر بخواهیم بازیگران مطرح را دعوت کنیم با شنیدن اسم کارگردان راحتتر قبول کنند. اگر میخواستیم به چشم اقتصادی نگاه کنیم، حرف شما درست بود ولی قصد ندارم مسئلهی مالی را وسط بکشم، چون اگر در این چند سال اخیر در خانه مینشستم و در هر کار دیگری سرمایهگذاری میکردم شاید چند برابر سینما را به دست میآوردم. فیلم با سختی تهیه و تولید میشود، اضطرابهای زمان نمایش فیلم، ترس از چاپ سیدیهای غیرمجاز فیلم همه معضلاتی است که در سینما ممکن است رخ بدهد. هر چه مسئلهی مالی پررنگتر باشد ارزشش کمتر است. در این وادی که هستیم به آن عشق و علاقه داریم. کارگردانهایی هستند که با نمایش دادن فیلم اول و دومشان دچار مشکل شدهاند اما با عشق و علاقه به فکر فیلم سوم هستند. باز هم به نظرم ریشهی این طرز تفکر علاقه است و خوشحالم که با کارگردانهایی کار کردم که به عنوان فیلم اولشان سهم کوچکی داشتهام و به خودم میبالم. البته باید دولت و شرکتهای دیگر این کار را بکنند ولی در هر صورت ما پیشقدم بودیم و دوست داریم ادامه دهیم.
▪ به دولت اشاره کردید، چهقدر حمایت دولت بر کار تهیهکنندگان تأثیر میگذارد؟
ـ حمایت دولت تأثیر زیادی خواهد گذاشت ولی ما برای فیلمهای دولتی تعریف خاصی داریم. هر چه میگذرد و هر سیاستگذاری که میآید برای خودش یک تعریفی دارد، یا از یکسری فیلمهای هنری حمایت میکند، یا از یکسری فیلمهای جشنوارهیی حمایت میکند و یا از فیلمهایی که در گیشه موفق نیستند، حمایت میکند، به نظر من اینها یک بلاتکلیفی به وجود میآورد. دولت موظف است مثل تمام دنیا از فیلمهای خاص حمایت کند، در تمام دنیا وقتی فیلم فرهنگی و یا خاص ساخته میشود سینمای مخصوص آن نیز وجود دارد، مثلاً سینمایی که اختصاص به فیلمهای فرهنگی دارد و خود بیننده میداند که قرار است چه فیلمی را ببیند و اینگونه است که سینمایی را نمیگذارند تا بخش خصوصی هزینهی آن را پرداخت کند چون متحمل هزینه میشود. اگر بخش خصوصی بداند که فیلم فروش نمیکند بهیقین این کار را نمیکند، اینجاست که تناقض به وجود میآید و فقط دادن یکسری هزینهها از جانب دولت کافی نیست و باید ادامهدار باشد.
▪ محدودیت های بخش خصوصی را چهطور ارزیابی میکنید؟
ـ اگر مسئله ممیزی باشد، محدودیت وجود دارد. مسئلهی اقتصادی در هر صورت محدودیت دارد. با توجه به هزینههای یک فیلم که دستِ کم بالای ۲۰۰ میلیون تومان است، اگر فیلمی طوری ساخته نشود که برگشت سرمایه داشته باشد، تهیهکننده فلج میشود. خیلی آدمها با پولهای کلان وارد این حرفه شدند و از بین رفتند و این کار را رها نمودند.
در حال حاضر سالهاست که دولت در امور اکران دخالت نمیکند و پروانه را به صاحب فیلم میدهد و میگوید با سینما کنار بیایید، این نشاندهندهی این مسئله است که هر دو با بخش خصوصی طرف قرارداد هستند و تصمیمهای خودشان را میگیرند که به نظر من خوب است. یکسری اشکالات وجود دارد که کمکم برطرف میشود. اکنون مخاطب به سمت سینمایی میآید که کیفیت بهتر دارد. برای مثال تجربه نشان داده سینماهای مجموعهیی بهتر جواب میدهد چون چند سالن سینما به مخاطب این امکان را میدهد که گونهی مورد علاقهی خود را انتخاب کند. به اعتقاد من این نوع سینماسازی به صنعت سینما کمک میکند.
▪ یعنی به نظر شما موفقیت فیلم به گونهی آن مربوط نیست؟ یعنی مسئلهی سینما و سینماداری در جذب مخاطب مؤثر است؟
ـ در حال حاضر پرفروشترین فیلمها در یک مثال آماری فروش خوب و چشمگیری در یک روز نداشتهاند. این آمار تازه برای پرفروشترین فیلمهاست، تازه برای فیلمهای عادی که به هیچ وجه فروش نداریم. این نشاندهندهی آن است که شرایط ماهوارهیی و فیلمهای روز دنیا و نوع سینما و صدا طوری شده که تماشاگر را از دست دادهایم. یک مقدار باید روی نور و صدا کار شود و حتی تمایزی را به وجود بیاورند یعنی آنقدر مجهز شود که تماشاگر در خانه نتواند آن لذتی که سینما به او میدهد را تجربه نماید. به سینما رفتن مردم به صنعت سینما کمک میکند و در غیر این صورت مردم حساب میکنند که ۲ ماه دیگر فیلم از طرف مؤسسهی رسانههای تصویری وارد بازار میشود و میتوانند آن را در منزل ببینند یا این که ماهواره فیلمهای روز را پخش میکند، چرا باید به سینمایی برویم که با صدا و صندلی و نور و اینها مشکل داریم؟
▪ تعریف شما از سینمای دولتی چیست؟
ـ من اشکالی در سینمای دولتی نمیبینم. سینمای دولتی هم میتواند سینمای خاص خودش باشد، ولی این تقسیمبندی ما را خیلی آزار میدهد. اگر دولت جایگاه خودش را مشخص کند و به همهی کسانی که در کار سینما هستند بگوید که بیایید سرمایهگذاری کنید اشکالی ندارد. با توجه به شورای عالی تهیهکنندگان که به وجود آمده است امیدوارم که این دو پارگی - خصوصی و دولتی - حل شود که کسی نگوید این تهیهکننده دولتی است و آن چیز دیگر ... سینما سینماست، چرا باید از دولت جدا باشد؟ مگر تافتهی جدا بافته است؟ چرا باید بخش خصوصی کنار گذاشته شود؟ به نظرم این کارها ایجاد اشکال میکند.
▪ وقتی کاری برای بازی به شما پیشنهاد میشود آیا تهیهکننده بودن شما روی آن تأثیر دارد یا خودتان نقش را بدون هیچ وابستگی دیگری به فیلم میپذیرید؟
ـ خیر، به هیچ وجه. برای مثال در فیلمهای «دخترم سحر»، «خارج از محدوده»، «جهیزیه برای رباب» و یا همین فیلم آخر «عاشق» بازی نکردم. اگر نقشی را حس کنم و یا کارگردان دوست داشته باشد، من بازی کنم و به خودم نزدیک باشد، این کار را میکنم در غیر این صورت اجباری نیست که خودم نقش را بازی کنم. تهیهکنندگی کاری است که اگر پیش بیاید، انجام میدهم. برای مثال فیلم راننده تاکسی قصهیی دارد که مهر و محبت را بیان میکند و میآموزد چهطور میشود فضای سرد را به گرمای زندگی تغییر داد، آن هم در این زمانه که گاهی برادر از برادر خبر ندارد.
▪ در بازیگریتان از چه کسی الگو میگیرید؟
ـ سعی میکنم الگوبرداری نکنم. خیلی از بازیگران داخلی و خارجی را دوست دارم اما نام نمیبرم چون هر کدام ممکن است در کارنامهی خود کار بد هم داشته باشند. بیشتر سعی میکنم آن شخصیت را در جامعه و خودم پیدا کنم.
▪ چهقدر دوست دارید کار طنز انجام بدهید؟
ـ از کار طنز بدم نمیآید. نه به خاطر این که مردم استقبال میکنند، بلکه به روحیهی مردم برمیگردد، قسمتی از فیلم میتواند تفریح باشد و قسمتی دیگر میتواند پیام داشته باشد، برای مثال رگههای طنز میتواند یکی - دو ساعتی بیننده را از فکرهایی که دست به گریبان است خارج و کمی آنها را آرام کند. اگر به استقبال مردم از فیلمها توجه کنید، میفهمید حتی فیلمهای جنگی مثل «اخراجیها» اگر مقولهی طنز را از آن میگرفتیم، استقبال اینقدر زیاد نبود.
▪ سلیقهی مردم تنها در طنز نیست و ممکن است گونهی وحشت را دوست داشته باشند اما به اندازهی طنز روی آن کار نمیشود، چرا؟
ـ در حال حاضر روی این گونه زیاد سرمایهگذاری نمیشود. چندین کار که دیدیم به اسم وحشت ولی به معنی واقعی وحشتناک نبوده، خشونت با وحشت اشتباه گرفته شده است. وحشت خود تعریف خاص خود را دارد حتی قبل از انقلاب مرحوم خاچیکیان را در نظر بگیریم، دستِ کم تعریف وحشت در فیلمهایش وجود داشته است. وحشتِ ما سردرگم است، وحشت صرف نبوده است که نفس تماشاگر را بگیرد. در یک زمانی در کشور ما فیلم اکشن فروش داشت و تماشاگر از دیدن این گونه فیلم لذت میبرد ولی بعد از آمدن فیلمهای خارجی و دیدن صحنههای اکشن آن، توقعشان از فیلمها بالا رفت. ما فیلم بدل را هم داشتیم که تلفیقی از طنز و اکشن بود و اکران شد و پربیننده هم بود. تماشاگر هیجان را دوست دارد. در فیلم «میخواهم زنده بمانم» آقای قادری ما طنز نداشتیم اما درام بسیار جذابی بود. این نشانگر آن است که اگر گونه در کل خوب ساخته شود، استقبال هم خواهد داشت. برای همین است که جایگاه طنز در حال حاضر بهتر است چون به آن مرحله از اجرا رسیدهاند. اگر فیلم ملودرام خوبی ساخته شود، قول میدهم که استقبال خوبی هم بشود.
سلیقهی مردم هم مدام در حال تغییر است، بعد از گذشت مدتی اکشنهای ما مبتدی شدهاند، بهخصوص اینکه پای فیلمهای خارجی نیز باز شده و توقع مردم بالا رفته است. من سر فیلم بدل میشنیدم که مردم میگفتند: «میترسید یک استکان هم بشکنید»؟ به خاطر همین در صحنهی تعقیب و گریز اول دو ماشین خریدیم تا نگران صاحبان ماشینها نباشیم و بعد یک صحنهی ۵ - ۴ دقیقهیی را حدود ۲۰ روز تمرین کردیم و «فرج حیدری» فیلمبردار هم سر نترسی داشت و جلوی ماشینها مینشست و پا به پای ما میآمد. اینگونه تماشاگر میپذیرد که اکشن خوب کار شده است و مورد استقبال هم قرار میگیرد. اگر سرسری بگیریم جواب هم نمیگیریم.
▪ حبیب اسماعیلی خودش را بازیگر میداند یا تهیهکننده؟
ـ من کار تهیه و تولید میکنم ولی عشق و علاقهام بازیگری است و این کارها میانبری برای آن کار است. اگر کار تهیه نکنم میتوانم به مشاغل دیگر بپردازم اما کار تهیه این حسن را دارد که وقتی فیلمی را تهیه میکنم، حتی اگر بازی نداشته باشم همین حضورم در صحنه باعث میشود از کارگردان و بازیگر کار یاد بگیرم و تجربهام زیاد شود. همیشه خودم را بازیگر میدانم. وقتی کسی دو کار را با هم انجام دهد، بهویژه اینکه این که تولید زیاد شود او را به چشم تهیهکننده میبینند و کاری هم نمیشود کرد. در حال حاضر در دنیا مرسوم است که بیشتر بازیگران و کارگردانها فیلمهایشان مال خودشان است و خودشان تهیهکننده هستند، چون صرف نمیکند. برای مثال بعضی سوپراستارهای خودمان در کارها سهیم شدهاند و خیلی به نفعشان است.
▪ این علاقهی شما به سینما بود که وارد مقولهی مطبوعات شدید؟
ـ اصولاً هر کار هنری که انتخاب میکنم به هم ربط دارد. این کار مطبوعات شاید برای شما هم که در این کار هستید باصرفه نباشد ولی علاقهیی است که در وجودمان است. من و دوستانم در مقطعی کار میکردیم که به اتفاق تصمیم گرفتیم که کاری را راه بیندازیم و علت آن بود که جایگاه مطبوعات سینمایی کم است و اینگونه ما هم دست به دست دادیم که مجلهی سینما را به عنوان بازو و بدنهی سینما راه بیندازیم اما در هر صورت بیشتر به بازیگری علاقه دارم. در بدترین شرایط هم دوست داشتم آن زمینهها را کار نکنم و به بازیگری بپردازم ولی خب دوستانم نگذاشتند و گفتند حیف است، ادامه بده و باز به نظرم آن کارها وقتگیر است.
▪ با تشکر از شما که وقتتان را به ما دادید.
ـ من هم از شما و از دوستان مطبوعاتی متشکرم و برای همهی شما آرزوی سلامتی دارم
فاطمه سهرابی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست