یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

چگونه با فرزندنوجوانمان صحبت كنیم


چگونه با فرزندنوجوانمان صحبت كنیم

می گویند فرزند هر چقدر هم كه بزرگ شود باز هم برای پدر و مادر كودك است شاید به همین دلیل باشد كه پدیده نوجوانی , والدین را در برابر موقعیتی قرار می دهد كه یا آن را نمی پذیرند و یا گمان می كنند كه این واقعه مربوط به زمان حال نیست و بلوغ پدیده ای است كه در آینده برای فرزند آنها اتفاق خواهد افتاد

می گویند فرزند هر چقدر هم كه بزرگ شود باز هم برای پدر و مادر كودك است . شاید به همین دلیل باشد كه پدیده نوجوانی ، والدین را در برابر موقعیتی قرار می دهد كه یا آن را نمی پذیرند و یا گمان می كنند كه این واقعه مربوط به زمان حال نیست و بلوغ پدیده ای است كه در ینده برای فرزند آنها اتفاق خواهد افتاد ...

به منظور پیشگیری از جدایی افكار ، احساسات و اندیشه های والدین و نوجوانان ، لازم است همزمان با تغییرات جسمی و روانی نوجوانان ، تغییراتی نیز در والدین رخ دهد تا بتوانند بپذیرند كه فرزند نوجوانشان همان كودك خردسال دیروز نیست. چرا كه انتقال از دوره كودكی به نوجوانی نیازمند حمایت اطرافیان ، خصوصاً والدین است . والدین فهیم و آگاه با برخوردهای متناسب و منطقی می توانند نقش مؤثری را در ایجاد هویت صحیح و سازگاری نوجوانشان با محیط داشته باشند .

دیدگاه نوجوانان نسبت به والدین

معمولاً نوجوانان نیز شكایت دارند كه والدین و دیگر بزرگسالان " روحیه ما را درك نمی كنند ، به شخصیت ما احترام نمی گذارند ، عقاید خود را به ما تحمیل می كنند و ... " نوجوانان می گویند : آنها متعلق به نسل دیگری هستند و روحیه نسل جوان را درك نمی كنند ، دنیایی تفاوت بین عقاید و دیدگاه های ما با والدینمان وجود دارد و... آنها حتی سطح سواد و تحصیلات والدین خود را قبول ندارند ، چرا كه در بسیاری از موارد نوجوانان تحصیلات خود را امروزی تر و كارآمدتر از والدین خود می دانند. این در حالی است كه بزرگسالان نیز رفتارها و عقاید فرزندانشان را نمی پذیرند . پای صحبت هركدام كه می نشینی ، می شنوی : نوجوانان امروزی گستاخ شده اند ؛ احترام بزرگتر و كوچكتری معنی خود را از دست داده ؛ فكر می كنند قد كشیده اند عقل كل شده اند ؛ هنوز خوب و بد را از هم تشخیص نمی دهند ، حرف ، حرف خودشان است ؛ هر چه كه بگویی انگار برای دیوار حرف می زنی و .... از همین رو خشك و مستبدانه رفتار می كنند و گاه نسبت به واكنش های فرزندان خود بی توجه می مانند.

گرچه نوجوان ، دیگر فرزند خردسالی نیست كه تحت فرمان و تملك والدین باشد اما این بدان معنا نیست كه او را در انجام هر عملی آزاد بگذاریم . ضرر آزادی بیش از حد ، به اندازه محدودیت های بی مورد و غیر منطقی است كه به هر حال همچون زخمی چركی ، زمانی سرباز خواهد كرد . اگر خانواده از ترس این كه مبادا فرزندش اشتباهی مرتكب شود امكان هر تجربه ای را از او گرفته و همچون كودكی خردسال با نوجوان خود رفتار كند ، اعتماد به نفس را برای او معنی كرده است ؟ نوجوانی كه همیشه با محدودیت رفتاری مواجه بوده و فرصتی برای رشد اجتماعی به دست نیاورده ، تنها متكی بودن را آموخته و نمی داند در صورت مواجه شدن با وضعیتی چون شكست یا عدم توفیق در كارها چه واكنشی از خود نشان دهد . زیرا تحت هیچ شرایطی تصمیم گیری و برخورد با مشكلات را تجربه نكرده است و طبیعی است كه نه تنها در زمان حال بلكه در زمان آینده نیز به جای تجربه اندوزی و قرار گرفتن در جریان مواج زندگی ،‌به دنبال یك حامی ، یك نقطه اتكا و ساحلی امن و آرام باشد . چنین افرادی تغییر را به ندرت می پذیرند و همیشه سعی در حفظ وضعیت با ثبات دارند . آیا چنین كسی در دنیای سراسر تغییر و تحول امروزی كه دگرگونی های كلی یا جزیی را سبب می شود جایی برای موفقیت و كامیابی خواهد داشت ؟

با ایجاد مقرراتی ، سلامت و سعادت خانواده را تضمین كنیم .

برخی از خانواده ها نوجوان را به بهانه به دست آوردن تجربه و آزادی به حال خود رها می كنند. اما آیا نوجوان توان تصمیم گیری صحیح و منطقی را در تمام شرایط زندگی دارد ؟ و اصلاً به دست آوردن تجربه به چه قیمتی ؟ گاهی به دست آمدن برخی تجربیات به قیمت اشتباهات جبران ناپذیری تمام می شود كه سعادت و سلامت را برای نوجوان به آرزویی محال و دست نیافتنی تبدیل می كند . از آنجا كه نوجوان تجربه لازم را برای زیستن در اجتماع بزرگ كسب نكرده و در بیشتر مواقع در تصمیم گیری ها تابع احساسات و عواطف درونی خود می باشد ، الزامی است كه از سوی والدین به شیوه ای اصولی مورد كنترل و نظارت قرار گیرد. نوجوان به دلیل خصوصیات خاص اخلاقی مثل زودباوری ، بسیار سریع تحت تأثیر رفتار ، سخنان و كردار دیگران قرار می گیرد و به سبب كم تجربگی به سرعت ، افكار دیگران را پذیرفته و به خواست های آنان تن می دهد. از آنجا كه نوجوان سریع دست به عمل می زند و بیشتر اوقات به صورت احساسی عمل می كند تا آنكه عقل سلیم و منطق بر رفتارش حكمفرما باشد ، لذا منطقی است تا با وضع پاره ای از مقررات و محدودیت ها، سلامت ، سعادت و بقای خانواده و جامعه را تضمین كنیم . اما چه كنیم تا نوجوان در برابر این مقررات وضع شده واكنش عنادآمیزی از خود نشان نداده ، آنگونه رفتار كند كه به صلاح و سعادت او كمك می كند ؟

پذیرفتن تفاوت های اساسی و ایجاد رابطه دوستانه

اگر در تعامل های روزمره به فرزندمان فرصت اظهار نظر بدهیم و در مورد كارهای گوناگون با او به شور بنشینیم ، در عین كمك به استقلال شخصیت او ، حس مسئولیت پذیری و اعتماد به نفس را نیز در وی تقویت كرده ایم . در سخنان پیشوای شیعیان آمده است كه فرزند شما در هفت سال سوم زندگی ، مشاور شما در كارها باشد.

مشورت با نوجوانان چند مزیت دارد . اول اینكه به دنیای بزرگسالان راه می یابد و دوم به وسیله برخورد اندیشه های نوجوان و والدین ، كم كم نگرش صحیح در او شكل می گیرد و متوجه می شود كه قوانین وضع شده تنها به جهت سعادت و تأمین آسایش او وضع شده اند و اگر اعتراضی به برخی مفاد این قوانین داشته باشد می تواند به وسیله بحث و گفتگو در مورد آن صحبت كرده و به تعادلی نسبی دست یابد . آنگونه كه رضایت نوجوان و والدین ، هر دو جلب شود و در این میان رابطه محبت آمیز و دوستانه ای بین آنها شكل گیرد و هر دوی آنها از نیازها ، خواسته ها و توانایی های یكدیگر بیش از پیش آگاهی یابند . به این وسیله برخورد و عدم تفاهم بین آنها به پایین ترین درجه ی خود خواهد رسید ؛ زیرا مشاجره و عدم تفاهم ، بدان علت در روابط روز مره و بین افراد پیش می آید كه از روحیات و خصوصیات طرف مقابل مطلع نیستند و نمی توانند از زاویه او به مسائل بنگرند . ما می اندیشیم دیگران نیز باید مثل ما فكر كنند چرا كه هیچگاه از زاویه نقد به خود و كردارمان نمی نگریم . خصوصاً در مورد كسانی كه دوستشان داریم . می خواهیم طوری رفتار كنند كه ما می پسندیم و در این میان فرزندان جایگاه خاصی دارند .

بد نیست اگر والدین تفاوتی بین نوجوانی خود و نوجوانی فرزندشان در این روزها قائل باشند چرا كه شرایط ، ویژگی ها و خصوصیات اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی ، نگرشی و سطح توقع نوجوانان در آن روزها و امروزه تفاوت های اساسی كرده و اگر نتوانیم این تفاوت ها را بپذیریم هیچگاه نخواهیم توانست رابطه ای دوستانه و مبنی بر احترام متقابل با فرزندمان ایجاد كنیم . خوب است بپذیریم نوجوان حق دارد دیدگاه خاص خود را نسبت به مسائل داشته باشد . در بسیاری موارد گفتگوهای والدین و نوجوانان ، بدون نتیجه ای منطقی به انتها می رسد. چرا كه هیچ یك از طرفین تلاشی در جهت پذیرش یكدیگر نمی كنند . بنابراین یا بحث با فریاد و تحكم والدین ، كه فقط سعی كرده اند بدون دلیل قابل فهم نوجوان ، نظر خود را به او تحمیل كنند ، به پایان می رسد و یا با قهر نوجوان و مغلوب شدن والدین. توجه داشته باشید كه در جمله قبلی عبارت " بدون دلایل قابل فهم نوجوان " را به كار بردیم ؛ زیرا در بسیاری موارد عقاید و اظهارنظرهای والدین به سود نوجوان بوده وادله ای منطقی و صحیح را به دنبال دارد. اما همین دلایل قابل فهم به گونه ای مطرح می شوند كه برای نوجوان قابل درك و فهم نبوده و مورد پذیرش قرار نمی گیرد. پس بیایید به زبانی مشترك بیندیشیم . ببینیم برای تغییر نگرش در نوجوان چه نكاتی را رعایت كنیم تا مطلوب ترین نتیجه به دست آید.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.