شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

رویکرد اصولگرایانه در انتخابات


رویکرد اصولگرایانه در انتخابات

شاید تلاقی و تقارن انتخابات مجلس هشتم با بیست و نهمین سالروز انقلاب اسلامی حائز نکات لطیف و حکمت آمیزی باشد از این رو پرسش از چیستی انقلاب در وضوح فلسفه انتخاباتی اصولگرایانه موثری باشد

رویکرد اصولگرایان در انتخابات به صورت اعم و به انتخابات مجلس هشتم به صورت اخص، با کدامین ویژگی قابل شناسایی و تبیین است؟ این رویکرد اصولگرایانه انتخاباتی با دیگر مدل های انتخاباتی چه تفاوت هایی دارد؟

پاسخ به پرسش های یاد شده نیازمند توجه و تفکر در فلسفه انتخابات و چیستی منطق اصولگرایانه در اداره کشور است.

شاید تلاقی و تقارن انتخابات مجلس هشتم با بیست و نهمین سالروز انقلاب اسلامی حائز نکات لطیف و حکمت آمیزی باشد از این رو پرسش از چیستی انقلاب در وضوح فلسفه انتخاباتی اصولگرایانه موثری باشد.

در مطالعات «انقلاب پژوهی»، از دو طیف انقلاب سخن به میان می آید. انقلابی که به وجود می آید و انقلابی که ساخته می شود. به عبارتی دیگر انقلابی که خود پروژه ای از پیش تعیین شده و معلول مهندسی و هدف گذاری های مادی است و انقلابی دیگر که محصول یک فرایند و رشد تدریجی و استکمالی در ذات خود از حیث وجود می باشد. انقلاب اسلامی از این جهت از بی نظیرترین انقلابات جهانی است، زیرا هم در هدف و هم در صورت با انواع مشابه خویش متفاوت است. انقلابی که خود حاصل تحولی بنیادین است و حرکتی «پروژه بنیاد» به شمار نمی آید؛ زیرا در این منطق هر نوع نهضت و حرکتی مسبوق به باطن انسانها و تحولاتی درونی است که در طی یک فرآیند معماری می گردد. در این نوع از انقلابات، تلاش برای اداره اراده ها و اختیار رای دهندگان و آحاد ملت اولا امری ناممکن و ثانیا از درجه اعتبار ساقط است چه این که انقلاب درونی با کودتاهای نظامی منتهی الیه دو طیف از اداره جوامع به شمار می آیند.

با این وصف از انقلابات باید گفت؛ ماهیت و بنیاد انتخابات در رویکردهای اصولگرایانه نیز بر مبادی معرفت شناختی انقلاب اسلامی ابتناء گردیده است، گو اینکه به دنبال دو نوع انقلاب می توان از دو طیف انتخابات نیز سخن گفت:

الف) انتخابات پروژه بنیاد:

در این نوع از انتخابات هرگونه تحول و حرکتی به تعاریفی از پیش تعیین شده و به نوعی محصول مهندسی، فرماندهی و کنترل مردمان از سوی جمعی محدود و معدود مشروط می باشد. تبلیغات و تلاش برای تسخیر افکار، پیش نیاز بلامنازع انتخابات «پروژه بنیاد» می باشد. انتخاباتی که نه مردم بنیاد، بلکه حزب بنیاد و گروه بنیاد می باشد. انتخاباتی که تلاش می گردد تا اراده رای دهندگان اداره شود. در «انتخابات پروژه بنیاد»، تحصیل و دسترسی به قدرت و سیاست اولا هدف غایی و آرمانی نهایی است که به صراحت اعلام می گردد، ثانیا رسیدن به قدرت از راه به کارگیری تمامی ابزارهای قانونی و غیرقانونی دارای مشروعیت خواهد بود. با اینکه انتخابات باید بستر حضور تمامی ملت باشد، مع الوصف مهندسی انتخابات پروژه بنیاد به دلیل تبحر، چیرگی و زرنگی طراحان و مبتکرین آن، بی نیاز از مشارکت موثر و خلاقانه ی رای دهندگان در کیفیت تعیین سرنوشت خواهد بود. گو اینکه «رای سازی» در این وجه از انتخابات محصول تکنولوژی، تکنیک و «ماشینهای رای سازی» است که از مرکزیت، کنترل و فرماندهی می شود. حداکثر نقشی که مردمان در این پروژه انتخاباتی دارند این است که به صورت مکانیکی به عمل اعطای رای در موعد مقرر جامه عمل بپوشند و به تکلیف فاقد حق و یک سویه خویش عمل کنند. اما در فهرستی دقیق تر، مولف های انتخابات پروژه بنیاد را می توان به شرح زیر طیف بندی کرد:

۱) ابتنای انتخابات پروژه بنیاد براساس داده های مهندسی رفتار ظاهری افراد، به دلیل مکانیکی دانستن کردارها و رفتارهای ملت و غفلت از پیچیدگیهای مرتبط با علوم انسانی؛

۲) هدف گذاریهای انتخاباتی یک جانبه به مثابه یک پروژه از سوی ایدئولوگهای سیاسی، حزبی و صنفی؛

۳) تاکید بر خواص گرایی، نخبه گرایی و حزب سالاری به جای مردم گرایی در مهندسی انتخابات و اصالت یافتن کمیت کرسی های پارلمانی و اساسا رواج نظریه انتخابات به مثابه نبرد و فتح سنگرها؛

۴) آفرینش نیازهای تصنعی در جامعه و مدیریت آن در گام بعدی؛

۵) محوریت تبلیغات، ثروت، غوغا و جنجال جهت رای سازی به جای تقویت آرامش، تفکر، آگاهی بخشی و تبادل آرا؛

۶) استفاده ابزاری از رأی دهندگان در روز انتخابات و به تعطیلی کشاندن نقش ایشان پس از مشارکت انتخاباتی در اداره کشور، مکلف دانستن مردم بی توجه به حقوق ملت و توقف و نظارت عمومی ایشان همانند مکانیسم های موجود در نظام های لیبرال دموکراسی؛

۷) محوریت اتاق های کنترل و فرماندهی انتخابات و پرهیز از تعامل با آحاد مردم با توجیه تخصصی شدن سیاست ورزی؛

۸) عدم اعتقاد به رعایت حدود و ثغور مرتبط با هویت ملی و قانون اساسی به خصوص دل سپردن به حمایت های بیگانگان در آرایش های انتخاباتی.

ب) انتخابات فرایند بنیاد:

اما فلسفه انتخاباتی اصولگرایان بناء یافته بر «فرآیند» است، همه می دانیم که فرآیند غیر از پروژه می باشد. فرآیند در علوم انسانی با نوعی تحول و انقلاب درونی در انسان ملازمه پیدا می کند. در این نوع از مشارکت ملی، نمی توان انتخابات را از حیث نتیجه به وجود آورد، بلکه انتخابات محصول معماری و به دیگر سخن حاصل ساخته شدن می باشد. چارچوب اصلی این معماری نیز به «طلب» و «اراده»ی مردمان بازگشت دارد.

در این رویکرد، طراحی و مهندسی انتخابات بدون درنظر گرفتن مؤلفه های ذیل فاقد اعتبار خواهد بود:

۱) مهندسی انتخابات در چشم انداز قدرت متعالیه، چه این که در منطق انتخابات فرآیند محور و معطوف به مباحث معرفت شناختی انقلاب اسلامی، قدرت، سیاست و دسترسی به کرسی های پارلمانی و کاخ ریاست جمهوری فی نفسه برخوردار از اصالت نمی باشد. فرایند بنیادها انتخابات را به مثابه فریضه و اصالت آن را منوط به احیای عدالت و خط خدمت بی منت تلقی می کنند.

۲) مهندسی انتخابات براساس خواست باطنی ملت و مطالبات حقیقی در کشور و پرهیز از تولید مطالبات غیرواقعی و تصنعی؛

۳) ضرورت اصیل و حقیقی دانستن نقش مردم در انتخابات و متعاقبا اداره کشور؛

۴) لزوم برخورداری مردم از «تکالیف» و «حقوق» به صورت توأمان؛

۵) جریان داشتن نقش و نظارت مردمی پس از شرکت در انتخابات و استمرار تعامل انتخاب کنندگان و برگزیدگان؛

۶) تأکید بر آگاهی بخشی، اقناع مردمی و عدم اصرار و پافشاری بر خواست خویش از طریق تبلیغات و ایجاد تشویش و غوغا در راستای احترام به قوه تشخیص و تفکر در ملت؛

۷) فقدان اصالت مراکز حزبی و گروهی کنترل فکر و تأکید بر شکست انحصار در سیاست ورزی و مشارکت در اداره کشور.

نتیجه اینکه براساس «انتخابات پروژه بنیاد»، نفس دستیابی به قدرت سیاسی و دیگر ارکان کشور حائزاهمیت خواهد بود. اما بی شک این فلسفه و رویکرد انتخاباتی هرگز مورد پسند اصولگرایان و به طریق اولی منطبق با آرمان های انقلاب اسلامی به شمار نمی آید. انتخابات فرآیند بنیاد از آن روی که قدرت سیاسی در آن فاقد اصالت و مهندسی آن نیز ابتناء یافته بر رضایت خدای بزرگ و در راستای خواست قلبی مردمان است؛ راهبرد هدف گزاری شده ای جز «خدمتگزاری ملت» و معاضدت به «تحقق عدالت» را معتبر نمی داند.

رجوع به فلسفه انقلاب اسلامی، خود گواهی بر آن است که انتخابات ضمن برخورداری تمامی کار ویژه ها و مؤلفه های جامعه شناختی و سیاسی تعامل ملت و دولت و مشارکت مردم در سرنوشت خویش؛ چنانچه به خدمتگزاری بی منت و بسط عدالت منتهی نگردد از درجه اعتبار منطقی و مشروعیت در تفکر اسلامی و شیعی و فرهنگ عمومی ایرانیان ساقط خواهد بود. با دقت در آثار امام خمینی رضوان الله علیه می توان گفت ایشان نیز انتخابات را در صورت تقریب به ذات حق جل جلاله الشریف و رهنمون شدن به عدالت، خدمت و رضایت آحاد ملت، محل اعتنا می دانند. اکنون رئیس جمهور نیز انتخابات را به مثابه فرآیندی در خدمتگزاری و قرب حق می دانند.

گو اینکه رئیس جمهور خود نتیجه انتخاب فرآیند بنیاد از سوی ایرانیان به شمار می آید. زیرا در منطق انتخاباتی اصولگرایان اما اراده ایرانیان کنترل ناشدنی و امری درونی و به ذات ایشان بازگشت دارد. مهمترین آموزه انتخاباتی سال های اخیر در زندگی ایرانیان انتخابات دور نهم ریاست جمهوری بود. پیروز نهایی انتخابات نهم نیز خود مردم ایران بوده اند. چه این که با نگاهی گذرا به چگونگی حضور دکتر احمدی نژاد در انتخابات نهم ریاست جمهوری درمی یابیم که ایشان بیش از اینکه بر تبلیغات و قدرت اغواگر احزاب و خواص تکیه کند، به ضرورت اقناع و خواست باطنی ملت و عنصر عدالت تکیه و اعتنا داشته است. مستظهر بودن او به این مفاهیم به گونه ای بود که مقام معظم رهبری در جمع خانوادگی خویش نیز بدان ارج می نهاد؛ گو اینکه معظم له در این مورد می فرمایند:

یکی از شعارهای این دولت، عدالت است. عدالت یقینا محور انقلاب بود؛ در این شکی نیست. هیچ دولتی هم از اول نیامده صریحا بگوید من نمی خواهم طبق عدالت رفتار کنم؛ لیکن من باید از آقای احمدی نژاد تشکر کنم که ایشان کار جدیدی کردند، عدالت محوری را به عنوان یک شعار گذاشتند وسط؛ این کار خیلی بزرگی بود. وقتی که ایشان تبلیغات انتخاباتی می کردند، به افراد خانواده خودم می گفتم اگر آقای احمدی نژاد هم رأی نیاورد، این خدمت بزرگ را به انقلاب کرد که شعار عدالت محوری را مطرح کرد؛ نگذاشت به فراموشی سپردن این شعار بشود یک سنت. این شعار مطرح شد و ذهن ها را به خودش متوجه کرد. خوشبختانه مردم هم فهمیدند، خواستند، دوست داشتند و رأی دادند. این کار، کار مهمی است. بنابراین عدالت محور بودن این دولت حرف بزرگی است. طرح این شعار به عنوان محور حرکت دولت یک کار جدید است، خودش یک تحول است، به این پایبند باشید.

مجتبی زارعی



همچنین مشاهده کنید