دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
قطعنامه سوم و انتخابات هشتم
میگویند دنیا، دنیای ارتباطات است و همه چیز به همه چیز ربط دارد. این عبارت عامیانه اگرچه مبالغهآمیز است و واقعا بسیاری از چیزها به یکدیگر ارتباطی ندارند اما ریشهای هم در واقعیت دارد.
موضوع قطعنامه سوم شورای امنیت درخصوص مساله هستهای ایران و ارتباط آن با انتخابات دور هشتم مجلس شورای اسلامی نیز از همین منظر قابل بحث است. اینکه عدهای قطعنامه سوم را «فقط» ناظر به انتخابات ۲۴ اسفند بدانند یا عدهای دیگر بین این دو هیچ ارتباطی قائل نباشند، یکی مسیر افراط را رفته و دیگری تفریط را انتخاب کرده است.
در امور سیاسی، بخصوص، عنصر «زمان» کاملا معنیدار است. یعنی سیاستمداران، «زمان» اجرای تصمیمات خود را محاسبه میکنند و آنها را هدفمند انجام میدهند، مگر عواملی این اصل را تحت تاثیر قرار دهد.
دومین قطعنامه شورای امنیت، ۵ فروردین سالجاری منتشر شد و بیش از ۱۱ ماه بهرغم باز بودن بحث قطعنامه سوم و استفاده تهدیدآمیز از این عنوان، قطعنامه سوم صادر نشد تا ۱۴ اسفند ۸۶. تردیدی نیست که قطعنامه سوم اهداف مختلفی را نشانه گرفته است که همه آنها سیاسی است.
همچنین تردیدی نیست که موضوع انتخابات در ایران برای همه ناظران سیاسی جهان مهم و معنادار است و باز هم تردیدی نیست که امریکا و متحدانش اگر بتوانند به هر نحو بر میزان مشارکت مردم یا جهت رای مردم تاثیرگذاری کنند از این اثربخشی چشم نمیپوشانند.
البته شخصا معتقد نیستم که امریکاییها و دیگر کشورهای بانفوذ، قدرتمند و اثرگذار در معادلات جهانی، همواره با تدبیر عمل میکنند و به همه آنچه میخواهند میرسند یا هر آنچه در جهان رخ میدهد همان چیزی است که آنها میخواهند، اما علیالاصول آنها سعی میکنند چنین باشد.
از این مقدمات که بگذریم یک خط تبلیغی و روانی در داخل و خارج کشور به صورت کاملا هماهنگ و حتی همزبان (شاید اتفاقی!) در سالهای گذشته و بخصوص ۲ سال اخیر دنبال شده است و آن پیوند زدن «مخاطرات» و «تهدیدات بینالمللی» با حضور اصولگرایان در نهادهای حاکمیت در ایران است. آنقدر این خط در داخل و خارج تکرار شده است که نیازی به کد ندارد. حمایت چندی پیش بوش از برخی اصلاحطلبان داخلی هم آنقدر شفاف بود که نابینایان هم آن را دیدند!
موتور این خط تبلیغی نیازمند شارژهای پی در پی است و یکی از بهترین زمانها برای شارژ، آستانه انتخابات است.
دشمنان ملت ایران قطعنامه سوم را صادر کردند تا علاوه بر فشار به ایران در موضوع هستهای به گمان خود اولا مردم را از تداوم استقامت در مسیر انقلاب که مشارکت در انتخابات از فرازهای مهم آن است باز دارند و ثانیا این پیام را بدهند که مردم جریانی که این استقامت را شجاعانهتر و مدبرانهتر دنبال میکند انتخاب نکنند و کسانی مورد توجه آرای مردم قرار گیرند که در این استقامت راستقامت نیستند.
به این فراز گزارش خبرگزاری فرانسه که درخصوص صدور قطعنامه سوم منتشر شد، توجه کنید: «به نظر میرسد هدف از شلیک اخیر (قطعنامه سوم) انتخابات مجلس ایران بوده که جمعه این هفته برگزار خواهد شد.» این گزارش میافزاید: «مهمترین آزمون کارایی راهبرد گام به گام دولت بوش زمانی خواهد بود که انتخابات ۱۴ مارس (۲۴ اسفند) مجلس شورای اسلامی ایران برگزار شود و مردم این فرصت را خواهند داشت تا نامزدهای میانهروتری انتخاب کنند».
این گزارش همچنین از قول یکی از تحلیلگران موسسه مطالعاتی «کارنگی» امریکا مینویسد: «هدف از قطعنامه اخیر این بود که پیام روشنی به رایدهندگان ایران فرستاده شود تا مقامات میانهرو و عملگراتری انتخاب کنند که بتوانند به انزوای ایران و بحران اقتصادی خاتمه دهند».
حال سوال این است که اگر اصولگرایان از نهادهای خدمت به مردم فاصله بگیرند و این مناصب و ازجمله مجلس شورای اسلامی در اختیار دیگران قرار بگیرد فشارهای امریکا و متحدانش کاهش پیدا میکند و با ملت ایران همراه میشوند؟
قبل از پاسخ به این سوال، پرسش دیگری باید پاسخ داده شود و آن این که آیا امریکا به دنبال حل مشکل مردم ایران است و واقعا میخواهد ایران از انزوا درآید (صرفنظر از این که انزوای مورد نظر امریکا چیست) یا مثلا مشکلات اقتصادی مردم ایران حل شود؟
اگر کسی پاسخ این پرسشها را مثبت بداند، یا او را باید شوخطبع و اهل مزاح دانست یا بیگانه از واقعیتها.
اگر امریکا دنبال چنین نیات خیری است نیاز به صدور قطعنامه و افزایش تحریمها نیست. کافی است اموال چپاول شده ایران را پس بدهد، در امور ایران مداخله نکند، مانع پیشرفتهای ایران نشود ، دست از توطئه و تهدید بردارد و... بنابراین امریکا دنبال حلمشکلات خودش است تا از بحرانی که در آن گرفتار آمده و منافعش که از روی زیادهخواهی به خطر افتاده نجات پیدا کند و این با حضور اصولگرایان یعنی حضور انسانهای کارآمد، اهل تدبیر، معتقد به انقلاب اسلامی و مبانی آن، عقلانی و البته شجاع حاصل نمیشود.
از سوی دیگر، آیا حدود سه دهه پس از انقلاب، نهادهای کشور تماما دست جریانی بوده است که امروز به اصولگرایی شناخته میشوند؟ قطعا نه. آیا در این ۳ دهه دورهای وجود داشته است که مردم ایران خود را از ناحیه دولتمردان امریکا مصون بدانند و احساس کنند از ناحیه امریکا و متحدانش در زندگی آنها گشایشی ایجاد شده است؟ باز هم نه لذا تا زمانی که انقلاب و نظام اسلامی با تمام هویتش باقی است دشمنی امریکا با نظام و مردم ایران هم وجود دارد.
فراموش نکنیم عنوان «محور شرارت» در دورانی به ایران اطلاق شد که همین به اصطلاح عملگراها و میانهروها مجلس و دولت را در اختیار داشتند و شروع ماجرای هستهای و فشارهای روزافزون در شورای حکام آژانس نیز در همین دوران بود.
اتفاقا دشمن هرگاه در ما احساس ضعف بیشتر کرده گستاختر شده است لذا مشارکت آگاهانه و پرشور مردم و حضور اصولگرایان واقعی در نهادهای خدمتگزار مردم که آماده مبارزه با دشمن هستند فشارها و تهدیدات را کاهش میدهد.
مهدی فضائلی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست