یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

قندان میرکریمی


قندان میرکریمی

سوال من این است چه حسی باعث می شود که ما از فیلم برداری «یه حبه قند» لذت ببریم پاسخ به این سوال را می توان از دو زاویه بررسی کرد اول فضا و گفتمانی که در کل فیلم «یه حبه قند» جاری و ساری است دوم در تکنیک و فرم استفاده شده ای است که تماما در خدمت همان گفتمان درونی «یه حبه قند» است

سوال من این است: چه حسی باعث می‌شود که ما از فیلم برداری «یه‌حبه‌قند» لذت ببریم؟ پاسخ به این سوال را می‌‌توان از دو زاویه بررسی کرد: اول فضا و گفتمانی که در کل فیلم «یه‌حبه‌قند» جاری و ساری است. دوم در تکنیک و فرم استفاده شده‌ای است که تماما در خدمت همان گفتمان درونی «یه‌حبه‌قند» است. «یه‌حبه‌قند» فیلم کاملی نیست اما سعی می‌‌کند کافی باشد. عوامل فنی و محتوایی فیلم، همگی دست به دست هم می‌‌دهند تا فیلمی‌‌را بر بن مایه‌های فضایی نوستالژیک بنا کنند و بیننده این فضا را وارد دنیایی فراموش شده یا حداقل در معرض انقراض ببرند. مهم نیست که این هدف درست است یا خیر، مهم آن است که «خضوعی ابیانه» چه‌طور توانسته است در راستای هدف میرکریمی‌‌ قدم بردارد:

در این شکی نیست که قسمی ‌‌از مهم‌ترین مراحل پیش ساخت و تدارکات فیلم «یه‌حبه‌قند» در راستای فراهم آوری امکاناتی است که بیش‌ترین کارکرد را برای تصویر برداری دارد. در مراحل پیش تولید (و به آن دلیل که میرکریمی ‌‌و گروه همراه او نتوانستند در شهر یزد، آن لوکیشن مناسبی را که برای ذهنیات خود مد نظر داشتند بیابند) لوکیشن اصلی فیلم توسط طراح صحنه بنا می‌‌شود. به این معنی که تمام آن خانه با آن اتاق‌های تو در توی ایرانی و آن سبک دلپذیر ایوان بعد از ظهر‌ها؛ همه و همه بر طبق ذائقه‌های نوستالژیک فرهنگ ایرانی طراحی و تولید می‌شود. خب، این چیز بدی است؟ فکر کنید که فیلم بردار هستید و به شما یک فیلم نامه می‌‌دهند که قرار است قریب به تمام لوکیشن‌های آن ساخته شود. این جاست که فیلم بردار دیگر محصور اتاق‌های آپارتمانی خانواده آقای رجبی و امثالهم نمی‌شود. این فیلم بردار است که برای مقصود و اهداف خودش (و آن چیزی که از فیلم نامه پیشین و آن چیزی که در ذهن خودش به عنوان محصول کار در پسین؛ در تصورات خود پرورانده است) و برای بهبود کل روند فیلم برداری فیلم، می‌‌تواند حق اظهار نظر در نوع طراحی و تولید لوکیشن را داشته باشد. امری که شاید در فضای غیر استودیویی سینمای امروز ما بسیار بعید به نظر برسد. پس هنگامی‌‌که از جاگیری‌های خوب فیلم بردار، کادر‌های خوب فیلم، ورود و خروج‌های زیبایی آن صحبت به میان می‌‌آوریم، این را هم باید مد نظر داشته باشیم که بر خلاف فیلم «جدایی نادر از سیمین» (که از نظر نوع فیلم برداری با فیلم مورد نظر ما شباهت دارد)؛ این تصویر‌های لذت بخش، صرفا بداهه کار چند ماهه یک فیلم بردار نیست. گروه میرکریمی ‌‌برای خضوعی ابیانه، آن فرصت طلایی تفکر و پی‌ریزی نقشه و حرکت دوربین را فراهم آورده است.

جدای از این موارد، خضوعی ابیانه بارها و بارها فرصت آن را داشته است تا از رهیافت تمرینی که من اسمش را تمرین بدون سوپراستارها می‌‌گذارم، تمام قلق‌ها و مشکلات تصویربرداری‌اش را رفع کند. همان طور که می‌‌دانید، در هنگام تهیه و ساخت فیلم یه... و پیش از آن که بازیگر‌های اصلی این فیلم که امروز ما تنها آن‌ها را بر روی پرده سینما می‌‌بینیم؛ به جمع سازندگان اضافه شوند، این گروه، تجربه ساخت فیلم را همراه با بازیگران نو آموز و کارگاهی داشته است. جدا از کارکردی که این شیوه برای کارگردان و دیگر عوامل و حتی خود آن بازیگران نوآموز دارد، این فیلم‌بردار است که می‌‌تواند همان قلق گیری را داشته باشد؛ مسیرش مشخص باشد، برای بستن کادر‌ها زمان بیش از اندازه‌ای را از گروه نگیرد و....!

از تمام این حواشی و مقدمه‌ها که بگذریم مهم ترین عاملی که فیلم برداری فیلم یه... را متمایز می‌‌سازد، نوع خاص حرکت و حضوری است که به بیننده منتقل می‌‌کند. هدف فرم‌گرای فیلم چیست؟ به نظر من میر‌کریمی ‌‌تمام تلاش‌اش را به کار برده است تا بیننده حس کند که در فضای نوستالژیک یک خانواده اصیل ایرانی حضور دارد. میرکریمی ‌‌نمی‌‌خواهد ما از بیرون ناظر به حوادث فیلم باشیم؛ او می‌‌خواهد بیننده هم خودش را از شخصیت‌های فیلم بداند و در چالش‌های فیلم حضور داشته باشد. برای تحقق این مطلوب، یکی از بهترین راه حل‌ها، استفاده از تکنیک «دوربین روی دست» است. قسمت‌های عمده‌ای از فیلم یه... روی دست فیلم برداری شده است (توجه کنید که دوربین‌های مورد استفاده در صنعت سینما از موارد مشابه خود در تلویزیون یا مصارف خانگی بسیار گران قیمت‌تر و سنگین‌تر است). برای چاره جویی و این که شانه‌های خضوعی ابیانه بعد از این فیلم بی استفاده نشود، گروه میر‌کریمی ‌‌از دوربین به شدت سبکی استفاده می‌‌کند که قابلیت‌های بالایی به خضوعی ابیانه برای منتقل کردن حس «حضور» در فیلم می‌‌دهد. قبول دارم که در بسیاری اوقات، بیننده نمی‌‌تواند آن حس تام و کمالی «حضور» در جمع صمیمی‌‌یک خانواده را بچشد اما این مانع از آن نمی‌‌شود که در چند سکانسی که این امر محقق می‌‌شود، از آن لذت نبریم. بی گمان مهم‌ترین دستاورد فیلم‌برداری قابل احترام فیلم یه... هم در همین بیان روان «حضور» بنیان نهاده شده است.



همچنین مشاهده کنید