یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

بازی بزرگان


بازی بزرگان

درباره فیلم «نیمه ماه مارس» به کارگردانی جورج کلونی

نیمه ماه مارس، پس از فیلم‌های «اعترافات یک ذهن خطرناک»۲۰۰۲، «شب بخیر و موفق باشید»۲۰۰۵ و «کلاه چرمی ها»۲۰۰۸، چهارمین فیلم جورج کلونی در مقام کارگردان است. کلونی با «نیمه ماه مارس» بار دیگر علاقه اش را به ساخت فیلم هایی با مضامین سیاسی و دنیای رسانه و ژورنالیست نشان داده است و علاوه بر این دوباره ثابت می کند که جدا از حرفه بازیگری، کارگردانی بسیار موفق و بااستعداد است. مهمترین و محوری ترین موضوع مورد بحث در فیلم «نیمه ماه مارس» موضوع سیاست ، ماجرا و مسائل مربوط به آن است. کلونی این بار دست روی موضوع حساسی گذاشته و به سراغ رقابت های انتخاباتی و تلاش نامزدها و گروه های انتخاباتی (برای به دست آوردن پیروزی) رفته است.

باز هم موضوعات و جنجال های سیاسی و بازی بزرگان در بحث پیچیده و خطرناک سیاست که در دنیای سینما بارها و بارها به آن پرداخته شده است و در واقع موضوعی قدیمی و تکراری است؛ اما در اینجا به لطف کارگردانی خوب کلونی، فیلم به یک تریلر خوش ساخت بدل شده که نکات تازه ای را به تصویر کشیده است. عواملی همچون ترکیب بازیگری، روایت جذاب داستان و سیال بودن دوربین از ویژگی‌هایی است که به جذابیت بخشیدن به فیلم کمک فراوانی کرده است.

فیلم در نیمه اول می‌کوشد تماشاگر را با موضوع و فضای فیلم آشنا کند که این مورد را به درستی در همان فصل عنوان بندی که نخستین تلنگر به درونمایه فیلم است،انجام می دهد. شخصیت «استیون» با بازی «رایان گاسلینگ» در فضایی تاریک پُشت یک تریبون حاضر می‌شود و یک سخنرانی کوتاه را ایراد می‌کند، چراغ‌ها یکی پس از دیگری روشن می‌شود و دوربین‌های تصویربرداری ظاهر می‌شوند، سپس در صحنه‌های بعدی تبلیغات ستادهای انتخاباتی، پوسترهای رنگارنگ سناتورها، حضور رسانه‌ها، نطق های ویدئویی و مصاحبه‌های تلویزیونی، تماشاگر را به درونمایه فیلم که همان سیاست است آشنا و همراه می سازد. اما در نیمه دوم، فیلم می‌کوشد رفته رفته از دنیای پرهیاهوی رسانه‌ای رقابت‌ها فاصله بگیرد و در عوض به پشت صحنه آن بپردازد. پس از این دوربین جورج کلونی به ستاد تبلیغاتی سناتور«موریس» با بازی «کلونی» می‌رود تا از طریق آن به رابطه‌ها و چگونگی فعالیت‌های گروه سناتور موریس بپردازد. اینجا نیز کلونی موفق می‌شود در فضایی نه چندان گسترده همانند فیلم‌های قبلی‌اش «شب بخیر و موفق باشید» و با بهره گیری از شخصیت‌های اندک هم مضمون فیلم را سرپا نگه دارد و هم تاثیرش را بگذارد. در این میان شخصیت «استیون» عضو ارشد ستاد موریس که از او به عنوان بهترین مغز رسانه‌ای کشور یاد می‌کنند، در محور اصلی داستان قرار می‌گیرد.

استیون شخصیتی است که می‌داند چگونه معمای بازی قدرت را حل کند و آن را به جلو ببرد. کارگردان نیز با هوشیاری خود با قرار دادن استیون در پیچیدگی و مشکلاتی که سر راهش قرار می‌دهد فیلم را وارد مسیر تازه‌ای می‌کند که باعث می‌شود تماشاگر نیز به همراه استیون در فیلم احساس بحران کند. این بحران در اصل زمانی آغاز می‌شود که استیون با یکی از روسای ستاد رقبای موریس «تام دافی» با بازی «پل جیاماتی» ملاقات می‌کند که باعث دردسرش می‌شود. بحران وقتی شدت می‌یابد که این ملاقات لو می‌رود و استیون توسط شخصیت «پاول» با بازی «فیلیپ سیمور هافمن» یکی دیگر از مهره‌های مهم موریس، اخراج می شود. از طرفی دیگر نیز رابطه استیون با یکی از همکارانش به اسم «مالی» او را درگیر یک بحران احساسی می‌کند. به زودی استیون پی می‌برد که «مالی» قبلا با سناتور موریس رابطه داشته است.

این موضوع جدای از هر چیز برگ برنده‌ای در دست استیون است. استیون برگ برنده‌اش را رو می‌کند و از موریس حق السکوت می‌گیرد و دوباره به عنوان مسئول ارشد ستاد موریس شروع به کار می‌کند. این سلسله اتفاقات و رابطه‌هایی که میان شخصیت‌ها رُخ می‌دهد و با روایتی که فیلمساز به آن بازی می‌دهد، شکل جذابی به خود می‌گیرد. در فیلم، تماشاگر به درستی در می‌یابد که شخصیت‌ها، که در راس آن ها «استیون قرار دارد، چه می‌خواهند و مشکلاتی که سر راهشان قرار دارند چیست. از طرفی همه این‌ها به صورت یک نیروی دراماتیک در می‌آید که باعث می‌شود حس توانایی و ناتوانی شخصیت‌ها را تقویت کند و بحران درونی‌شان را شکل ببخشد. همان‌طور که اشاره شد، ترکیب بازیگری یکی از خصایص همیشگی فیلم‌های کلونی است که در «نیمه ماه مارس» به شکلی کاملتر رسیده است. کلونی خود نیز مثل همیشه حضوری هرچند کوتاه که بیشتر در گوشه و کنار قاب ها به چشم می‌آید، درخشان و جذاب است. پل جیاماتی وفیلیپ سیمور هافمن نیز حضور چشمگیری دارند، اما بیش از همه رایان گاسلینگ بازی زیبا و تاثیرگذاری را به نمایش گذاشته است. اینجا تلفیق خوبی به دست آمده از ترکیب بازیگران و استفاده از فیزیک و توانایی بازی‌های ظریف و حساب شده آنها. جدا از همه این موارد، فیلم مدیون توانایی‌‌اش در زمینه کارگردانی است. فیلم موضوع خوبی دارد و در اجرای آن موفق و پخته است، اجرایی که از فیلمنامه آغاز می‌شود و در ساختار فیلم نیز گسترش می‌یابد.

حسن نیازی



همچنین مشاهده کنید