چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
مرز بین کمدی و تراژدی
![مرز بین کمدی و تراژدی](/web/imgs/16/143/piel11.jpeg)
فیلم سینمایی "هیچ" مدتی است که بر پرده نقرهای رنگ سینما رفته است. این اثر ساخته عبدالرضا کاهانی است تهیهکنندگی آن را هم سلیمان علی محمد و عبدالرضا کاهانی برعهده داشتهاند. در این اثر کاهانی همه کاره است. زیرا کارگردان تهیهکنندگی و طراحی لباس اثر را نیز بر عهده داشته است یکی از مزایای تهیهکننده بودن و کارگردان بودن این است که محدودیت مالی زیادی به وجود نمیآید چون خود کارگردان به شرایط مشرف است و از معایب آن این است که فرد در آن واحد میبایست دو نقش متفاوت را ایفا کند و این پارادوکس در فیلم قابل تامل است. برخی از بازیگران این اثر عبارتند از: مهدی هاشمی، مرضیه برومند و باران کوثری. موسیقی فیلم هم بر عهده کارن همایونفر بوده است.
کاهانی قبل از این، فیلم بیست را به روی پرده فرستاده بود اثری متفاوت که انتظارات از او را بالا برد و مثل آژانس شیشهای حاتمیکیا معیار سنجش و ترازوی آثار او شده است. اثری که به قول خودش اثر همت بلند پرویز پرستویی قبل از فیلم بود. غیر از بیست یکی دو اثر دیگر هم ساخت که هیچ گاه اکران نشد و بر روی پرده نرفت.
قصه فیلم از این قرار است که نادر (مهدی هاشمی) به بیماری پرخوری عصبی گرفتار است و هر آنچه را مییابد میبلعد و در این بین هرجا مشغول به کار میشود به دلیل همین خصلت که میخواهد هرآنچه را مییابد بخورد اخراج میشود.
او به دلیل همین خصلت که خود در به وجود آوردن آن نقش فعالی از محل کار و خانه و در کل همه جا رانده میشود و پس از مدتی مشخص میشود که بدن او علاوه بر این پرخوری کلیه اضافی تولید میکند و حال ورق برمیگردد و همه سعی دارند به او نزدیک شوند و از این نمد برای خود کلاهی درست کنند. این فیلم از جهات گوناگون قابل ارزیابی است مثلا از نظر شخصیتپردازی ما به ازای بیرونی شخصیتها، از نظر ژانر سینمایی به واقع این اثر لایه لایه است و در هر لایه خود حرفهای بسیاری برای نقش دارد.انتخاب بازیگر واقعا از دقت کافی برخوردار است زیرا تیپهای شناخته شده به آن شکل مرسوم وجود ندارد مثل تیپهای سریالهای نوروزی. انتخاب بازیگری مثل مهدی هاشمی از شاهکارهای اوست زیرا او بازیگر گمنامی نیست و اصولا بازیگر شناختهشده حضور در هر فیلمی را نمیپذیرد. این فیلم را به دور از شعاردادنهای مرسوم بازی میکند و به واقع در نقش آنچنان فرو رفته که همه فراموش میکنند او بازیگر است و مشغول فیلمبازی کردن.
او در هیچ صحنهای نمیخندد و کاملا جدی است. ژانر سینمایی این اثر مرز بین کمدی و تراژدی است و برخی دیگر بخش اول آن را کمدی و بخش دوم را تراژیک میدانند.
این اثر به واقع یک تراژدی تمام عیار است اما از قضا سکنجبین صفرا فزود و بخشی از آن کمدی از آب در آمد البته در عمدیبودن و نبودن آن حرف و حدیث بسیاری است و به واقع تراژدی تلطیف شده است.این رویکرد را میتوان در پایان فیلم به خوبی احساس کرد. البته این اثر قرار نبود به این شکل تبدیل به اثری کمیک شود اما چه بسا کارگردان برای قبولاندن فیلم خود مجبور شد از این روش بهره بگیرد. درست مثل فیلم اجارهنشینهای داریوش مهرجویی که به واقع فیلمی با همین رویکرد بود اما با کمدین معروف آن روزها مقداری از بار تراژیک آن کاسته شد. پرداخت کلی فیلم طوری بوده که نگاه حاکم بر طبقه متوسط و رو به پایین تغییر کند.
چرا ما باید فقط یک نگاه ثابت به این قشر و گروه از جامعه داشته باشیم؟ کاهانی با این اثر قصد دارد این جریان فکری را تغییر دهد اما در برخی از جاها به بیراهه رفته و تفاوتی میان ابتذال و کمدی فاخر قائل نشده و از ارزشهای فیلم خود کاسته است. چرا باید برخی از سکانسها را برای جذب هرچه بیشتر تماشاگر به روی پرده بفرستد در صورتی که بدون آنها هم فیلم خوبی از آب در می آمد. قصد ندارم سکانس به سکانس که معلوم نیست چگونه از ممیزی وزارت ارشاد گذشته را شرح دهم ولی همین بس که فرمول بایرام و باقالیهای اخراجی دیگر کهنه شده است موضوعی که عطاران هم گاهی به آن نقب میزند مثل خانه به دوش، و جزء آیتمهای ثابت آثار او شده است.
اینکه ما اصطلاحات را به صورت عمدی اشتباه بگوییم موضوعی است که ده نمکی عمدا از آن بهره برده و سابقه هنری خود را زیر سئوال برده، نکتهای که این اثر در آن زیادهروی کرده این است که قهرمان قصه یعنی مهدی هاشمی را به گونهای به تصویر کشیده که او سعی دارد همه را برای رسیدن به هدف خود نابود کند. موضوعی که او فراموش کرده این است که این رویه مختص قهرمان فیلم نیست و تمام ابنای بشر با این غریزه سر و کار دارند.
این تلاش برای بقا به انحای مختلف شکل گرفته یعنی این جریان غریزی مختص قشر و گروه و نسل خاصی نیست اما کاهانی در برخی سکانسها به غریزه قویتر یعنی غریزه جنسی هم گوشهای زده است و این را میتوان در تماشای فیلم خاص مردان خانه مورد توجه قرار داد که آنها هم به نوعی در کنترل غریزه خود حتی در صورت داشتن ما به ازای بیرونی آن یعنی همسر ناتوان هستند.
به هر روی فیلم "هیچ" در برخی اوقات کاملا به بیراهه رفته و این موضوع را میتوان وقتی کاملا درک کرد که در جشنواره فیلم فجر کنار گذاشته شد و با فشار و لابی و کش و قوس فراوان دوباره راهی جشنواره شد اما از بسیاری از فیلمهای بر روی پرده که فقط به فکر جیب تهیهکنندگان هستند و معلوم نیست چرا صدها امتیاز و رانت میگیرند و از طرف دیگر جیب تماشاگر را خالی میکنند و کیفیت و استاندارد فیلم را پایین میآورند خیلی بهتر است.
احمد عراقی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست