پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
سر دوراهی دربند
«دربند» جدیدترین ساخته پرویز شهبازی داستان شهر بیرحم و شبهمدرنی است که آدمهایش همه خاکستری و پوچاند و در این میان یک دختر دانشجو خارج از این شهر برای تحصیل وارد آن میشود و باید با هیولاهای انساننمای ساخته دست این شهر، مبارزه کند.
فیلمنامه اثر، قدمبهقدم پیش میرود و با توجه به ضعف شخصیتهای فرعی داستان، شخصیت اصلی را در بوته آزمایشهای مختلف اجتماعی و فردی قرار میدهد و تراژدی را در بستر داستان گسترش میدهد. پرویز شهبازی، جغرافیایی دقیق از روابط انسانی را پیرامون نازنین ترسیم میکند که تمام شخصیتهایش در سیر آرام قصه نقش دارند تا به پایان متناقض فیلم برسند.
نازنین، قهرمان تنهای این شهر است. قهرمانی که به قواعد دنیای خودش که رفاقت و معرفت است تا پایان وفادار میماند. پس از ترانه در فیلمِ «من ترانه۱۵سال دارم» (رسول صدرعاملی) نازنین دومین قهرمان دختر سینمای ایران در چند سال اخیر است. نازنین کنجکاویهای خودش را دارد. همان اول نمیتواند از وسوسهاش مبنی بر نگاهکردن به وسایل سحر بگذرد. او هم مثل سحر از میهمانی و شام بیرون لذت میبرد.
در عوض سحر، بهعنوان یک شخصیت شکننده، بیهویت و ضعیف با دیگر دوستانش یک نوع سبک زندگی واقعی، از زندگی بخش قابلتوجهی از جوانان را بازنمایی میکند. زندگیای که نمادهای آن در نوع پوشش پسران (زنجیر دور گردن، مدلهای مو و لباسهای تیره و بلند برگرفته از فرهنگ برخی گروههای موسیقی غربی) و دخترانی با آرایش غلیظ و لباسها و روسریهایی با رنگ روشن و زندگی بههمریخته و نامرتب سحر، قلیان و ماهواره بهعنوان سوژه اصلی هر میهمانی، گردش و تفریح و رفتن به دربند و ادبیات گفتوگوی آنها با یکدیگر نشان داده میشود، سبک زندگی جوانان بیکار، بیهویت و بیدغدغه ایرانی را بازنمایی میکند. به نظر نگارنده بهترین و سینماییترین شخصیت فیلم، فرید است و با اینکه حضور کمی در فیلم دارد ولی حضورش در کل فیلم حس میشود؛ یک شخصیت آنارشیست که در تقابل با شخصیت نازنین است.
فرید را شاید خوب نشناسیم. اما شمایل عصیانگرانهاش را در ذهن مخاطب تثبیت میکند و همین ناشناختهبودن است که شخصیتش را میسازد. شهبازی از نمادهایی برای پیشبرد داستانش استفاده کرده. استفاده از فضای بارانی و فضایی که مخاطب یا نقش اول فیلم را از آن جدا میکند (شیشه حصار میان نازنین و سحر در زندان، استفاده مکرر از شیشه عقب و جلو ماشین). حتی در منزل آخرین شاگرد خصوصی او هم پسرها دایما به پنجرهای که نازنین و دختر مقابلش نشستهاند میکوبند و از همه بیشتر امضاکردنهای مکرر نازنین در سکانسهای مختلف، تاکید بر قانونمداربودن و امنبودن فضایی است که نازنین در آن قرار گرفته است ولی دایما نتیجه معکوس میدهد و ناامنی بیشتری ایجاد میکند. تجمعات دانشجویی که سهبار در طول فیلم نشان داده میشود و جستوجوی یک پیرزن به دنبال کیف پولش در اتوبوس همهوهمه این نمادها به صورت بسیار حرفهای در ضمیر ناخودآگاه مخاطب فضای ناامنی را که دور و بر این دختر را فرا گرفته است را توصیف میکند.
ماجراهای فیلم از دلِ «کنش پس از کنش» به وجود میآید. آدمهای داستانِ شهبازی، آدمهایی هستند که «ایده» ندارند، روشنفکر نیستند. در فیلم کسی نیست که بیانیه بخواند و هیچ کجا، هیچ حرفِ سنگینی هم نمیشنوید؛ آدمهای داستانِ شهبازی، همواره در حالِ عملکردن هستند. آنها بر سر دوراهی میمانند و یک راه را انتخاب میکنند. فیلم تبعات بیسرانجام انتخاب یک سبک زندگی معمول و نقد سبک زندگی فردگرایانه فرزندان طبقه متوسط تهرانی را نشان میدهد. قهرمان داستان در ابتدا با واردشدن به این شهر و معاشرت با آدمهایش برای تفریح به «دربند» میرود، ولی نمیداند اینها همه در باغ سبزیاند که او را «دربند» میکنند!
موحد منتقم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست