یکشنبه, ۱۶ دی, ۱۴۰۳ / 5 January, 2025
یه من موری یه من پوری
[فامیلهای عروس و داماد با چراغ های عروسی که در دست دارند ویک نفر می افتد و بقیه هم پشت سرهم زمین می خورند و همین طور آهنگ عروسی پخش می شود و روی سر داماد همه می ریزند و بعد داماد بلند می شود و میرود روی صندلی بنشیند وآهنگ عروسی پخش می شود و داماد از صحنه خارج می شود و ملاء وارد می شود و همه روی سر ملاء میریزند و او را می زنند و پدر عروس می آید و او را جدا می کند و می برد روی صندلی می گذارد و همه ساکت می شوند و ملاء می گوید :]
ملاء: سلام علیکم بفرمایید نشسته کنید –آقای داماد ،آقای داماد
[ملا ء رو به این ور اون ور می کند تا پدر عروس جواب او را می دهد و می گوید :]
پدر عروس : حاج آقا الان میاد
ملاء: مگه کجا رفته است
پدر عروس : نمی دونم همین الان اینجا بود
[ناگهان داماد با اسباب بازی وارد می شود و می آید]
ملاء: به به چه دامادی
داماد : مخصی (مرسی )
ملا ء:بهش برسی
داماد :خودتی
ملاء:شاه داماد بفرمایید بنشینید
داماد :نمی خوام اینجوری راحترم
[و پدر عروس می رود و او را بر می دارد و به زور روی صندلی می نشاند]
ملاء :اقا داماد حاضرید
داماد: داماد رفته مسطراب
ملاء :برای دوم سؤال می کنم آقای داماد
داماد : داماد رفته دنبال بازی قوطیش
[ملاء عصبانی می شود و می گوید :]
ملاء:بابا دیونم کردی
عروس :زود باش بگو دیگه
داماد : چته چطور عروس باید سه بار بگه داماد یه بار –اِه زرنگی
[پدر عروس می رود و از او خواهش می کند و او را ساکت می کند و به ملاء اشاره می کند و می گوید :]
پدر عروس :ادامه بدهید حاج آقا
ملاء: برای بارسوم می پرسم ،آقا داماد بنده وکیلم
داماد :با اجازه این کره خرها – بله
[و آهنگ پخش می شود و فامیلها دست می زنند و بزن بکوب راه می ندازند و روی سر داماد می ریزند و پدر عروس آنها ر ا جدا می کند و به ملاء اشاره می دهد ]
ملاء: عروس خانم شما حاضرید ؟
عروس :بله حاجی جون
ملاء: آخ جون
داماد: چی گفتی؟
ملاء: هیچی _ عروس خانم بنده وکیلم شما را به عقد دائمی آقای مشتی با نامزدت می گشتی،پا پلشتی،رفتی تو کشتی
[داماد عصبانی می شود و می گوید :]
داماد : خیلی اسبی – ادامه اش بگو زود می خوام کارتون نگاه کنم
ملاء: ببخشید – عروس خانم بنده وکیلم شما را به عقد دائمی آقای من فرفرو به مهریه ی یک من موری ،با یک من پوری ، با یک مرغ قر قری ،با یک شوهر شلی ،وبا یک مشت پشکل گردلی در بیاورم ،آیا بنده وکیلم
[یک نفر که قند می ساوه روی سر عروس و داماد می گوید:]
دختر ۱:عروس رفته گل بچینه
[داماد عصبانی می شود و می گوید:]
داماد:ای دروغگو ،دروغ چرا می گی؟،عروس اینجا نشسته
[ملاء خسته و عصبانی می شود و پدر عروس او را نگه می دارد]
ملاء: برای بار دوم می گویم عروس خانم بنده وکیلم ؟
دختر۱: عروس رفته گلاب بیاره
داماد :ای بر دروغگو لعنت،عروس رفته لپ لپ بیاره
ملاء: برای بار سوم می پرسم بنده علیلم
عروس :نه نمی شم ،نمی شم دیگه (با عصبانیت )
ملاء: چرا نمی شی این پیرهن نو داره ،مرغ پلو داره ،چرا زنش نمی شی
عروس :یه بار گفتم نمی شم ،۲بار گفتم نمی شم، نمی شم خوب
ملاء:این پسره پول داره ،مکه و کربلا می ره ،چرا نمی شی
عروس: چه از پیرهن نو کنم ،چه از مرغ پلو کنم ،نه نمی شم ،داماد که سال سن داره ،هیکل شکل جن داره
ملاء:بابا قبول کن دیگه شوهر نیست ،پشیمون می شی یا
پدر عروس: با با قبول کن ،قهتون شوهره،دیگه شوهر گیرت نمی یاد ،زود باش قبول کن
عروس :خوب ،با اجازه بزرگترها و کوچولوها – بله .
[فامیل های آن ها دوباره رقص وپای کوبی می کنند و آهنگ پخش می شود و همه با رقص های مسخره میان یکی یکی وسط می رقصن و بعد عروس و داماد می روند و پشت سر آن ها همه با رقص از صحنه خارج می شوند]
فرشاد عالی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست