سه شنبه, ۱۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 4 March, 2025
مجله ویستا

اهمیت اربعین به زیارت آل الله است


اهمیت اربعین به زیارت آل الله است

بررسی جایگاه «اربعین» در گفت وگو با «محمدحسین رجبی دوانی»

امام سجاد(ع) با قدرت امامت خود با اینکه در بند دشمنان بود به اذن خداوند به کربلا رفت. از آنجایی‌که سر همه شهدا از تنشان جدا شده بود، شناسایی اجساد کار آسانی نبود و تنها از عهده امام برمی‌آمد. امام سجاد با قدرت امامت خود پیکر پدر را تشخیص داد و ایشان بود که بنی‌اسد را راهنمایی کرد که به چه صورت پیکر شهدا را دفن کنند

در میان دوازده امام شیعه و چهارده معصوم، تنها چهلم حضرت امام حسین(ع) برای ما شیعیان بسیار مهم و سفارش شده است. در این روز همچون دهه اول محرم، مراسم گرفته می‌شود و دوباره همه سیاه‌پوش می‌شوند. شاید خیلی عجیب نباشد که چهلم آن حضرت برای ما اهمیت ویژه‌ای دارد. این را می‌شود از زنده بودن داغ او بعد از ۱۴۰۰ سال فهمید و اینکه در روز شهادتش، عرش خدا نیز خون گریه می‌کند. اما سوال این است که چرا اربعین برای ما روز ویژه‌ای است؟ جواب این سوال و سوالات دیگر را در گفت‌وگو با دکتر «محمدحسین رجبی‌دوانی»، کارشناس تاریخ اسلام به دست آوردیم.

چرا اربعین حسینی این‌قدر برای ما شیعیان مهم است با اینکه ما ۱۴ معصوم داریم که روز چهلم درگذشت آنها این‌قدر سفارش شده نیست؟

به این دلیل که امام حسین(ع) تنها معصومی از چهارده معصوم است که موقعیتی برایش پیش آمد که بسیار سخت و تکان‌دهنده بود. مصیبتی که بر امام حسین(ع) وارد شد برای هیچ‌کدام از معصومین پیش نیامد. با اینکه همه بزرگواران به شهادت رسیدند اما شهادت امام حسین(ع) و موقعیتی که او در آن قرار گرفت، استثنایی بود و از این حیث است که برای او اربعین می‌گیریم و برای سایر ائمه این کار را انجام نمی‌دهیم. با اینکه مقام پیغمبر(ص)، امیرالمومنین(ع)، حضرت زهرا(س) و امام حسن(ع) از امام حسین(ع) بالاتر است اما موقعیت امام‌حسین (ع) برای دیگران پیش نیامد.به این خاطر برای زنده نگهداشتن مسیر و راه امام که اصلاح دین آن‌هم با بذل جان خود و عزیزانش بود، سفارش شده است که اربعینش را زنده نگه داریم.

بعضی‌ها می‌گویند در روز اربعین اسرا از شام به سمت مدینه حرکت می‌کنند. از طرفی، بعضی دیگر نیز می‌گویند در روز اربعین اسرا به مدینه رسیدند. کدام قول صحیح است؟

نقل‌های مختلفی را در این ارتباط داریم که بین محققان بحث و اختلاف است. اگر بپذیریم اسرا در اول صفر یعنی بیست روز بعد از واقعه کربلا وارد شام شده باشند، هیچ بعید نیست که بیست روز بعد یعنی در اربعین، آن بزرگواران در کربلا بوده باشند. نقلی که گفته می‌شود بیست صفر اسرا به مدینه رسیده‌اند اصلا نقل صحیحی نیست و حتی قابل‌پذیرش هم نیست. بیشتر اینگونه مطرح است که در اربعین به کربلا رسیده‌اند. هرچند که برخی آن را محال دانسته‌اند و می‌گویند امکان حضور کاروان اسرا در چهل روز بعد از واقعه کربلا در این منطقه قابل تصور نیست.

چرا؟

می‌گویند با توجه به بعد مسافت و حضور چند روزه آنها در شام، نمی‌توانند در بیست صفر به مدینه رسیده باشند. نقلی هم داریم که بعضی به آن استناد می‌کنند و آن اینکه که بیش از یک ماه اسیران در شام نگهداری شدند. اگر این نقل را بپذیریم که البته من آن را نمی‌پذیرم، این منطق درست درمی‌آید که اسرا نمی‌توانند در اربعین به مدینه رسیده باشند.

چرا شما نمی‌پذیرید؟!

چون هر روز نگه‌داشتن اسرا در شام برای یزید هزینه بیشتر بی‌آبرو شدن را در بر داشت. یزید جشن گرفته بود و اسرا را به کاخش آورده بود تا پیروزی خود را به رخ نه تنها شامیان بلکه مهمان‌های خارجی‌اش بکشد. اما با اقدامات حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) مجلس جشن پیروزی یزید تبدیل به مجلس تبیین فضائل ائمه و مظلومیت آنها شد که حتی این مراسم به مراسم سوگواری برای ائمه نیز تبدیل شد. نقل شده است که اندرون کاخ یزید هم صدای ناله و گریه بلند شد به‌طوری که برخی از مردمی که برای شرکت در جشن یزید آمده بودند در اثر این افشاگری‌ها حاضر به اقامه نماز پشت سر یزید نشدند و آنجا را ترک کردند. بنابراین معنا ندارد که یزید بخواهد اسرا را بیشتر در شام نگه‌دارد تا خودش را بیشتر به افتضاح بکشاند. پس طبیعی به نظر می‌رسد که او بخواهد اسرا را از شام دور کند چون دیگر نمی‌توانست حتی متعرض آنها هم بشود به این خاطر که حقیقت اهل‌بیت‌ آنجا آشکار شده بود. اگر این کار را انجام می‌داد هرچه بیشتر برای خود بی‌آبرویی و بدنامی درست می‌کرد.

به نظر می‌رسد اخبار خیلی دیر به شام می‌رسیده! چون از معصومیت و حقانیت اهل‌بیت‌ پیامبر اطلاعی نداشتند.

نکته‌ای که درباره خلیفه دوم وجود دارد این است که در زمان او هیچ فرمانروایی برای بیشتر از یک سال در پستش باقی نمی‌ماند. اما معاویه و عمروعاص(لعنت‌الله‌علیه) را برای مدت زمان زیادی در پست‌شان نگه داشت. از زمان خلیفه دوم که معاویه به عنوان فرمانروای منطقه در نظر گرفته شد و در آن پست تثبیت شد، طوری عمل کرد که مردم شام اسلام را از منظر او دریافته بودند. بخصوص بعد از قتل خلیفه دوم و روی کار آمدن خلیفه سوم که خود از بنی‌امیه بود. چون خلیفه سوم به معاویه اختیار تام داده بوده در اداره کشور. مردم نیز او را به عنوان خویشاوند پیامبر(ص) می‌شناختند و اسلام را از منظر او شناخته بودند. حتی در زمانی که بنی‌امیه از حکومت ساقط شد وقتی گروهی از بزرگان شام را پیش ابوالعباس السفاح (اولین خلیفه عباسی که به قلع و قمع بنی‌امیه پرداخت) آورده بودند، بزرگان و ریش‌سفیدان شام قسم خوردند که تا آن زمان نمی‌دانستند که پیغمبر غیر از بنی‌امیه خویشاوندی دارد! موقعیتی که معاویه در شام ایجاد کرده بود به گونه‌ای بود که با تطمیع و تهدید مردم را چنان مجذوب خود کرده بود که نه تنها در شام بلکه در بقیه عالم اسلام نیز همه جهت بنی‌امیه شده بودند. حتی زمانی که خوارج علیه معاویه قیام می‌کنند، او چنان آنها را سرجایشان می‌نشاند که نه تنها دیگر قیامی صورت نمی‌گیرد بلکه آنها کاملا رهرو معاویه می‌شوند! حالا حضرت زینب و امام زین‌العابدین(ع) در چنین موقعیتی آمدند و روشنگری‌ها را نشان دادند که یزید را به شدت غافلگیر کرد و او نتیحه عکس از مراسم خودش گرفت.

گفته می‌شود در چهلم حضرت، جابربن عبدالله انصاری به کربلا رفته بود و مراسم چهلم را به جا آورده بود. مگر تا آن روز برای امام و همراهانش مزاری ساخته شده بود؟

طبق نقل تاریخ که اهل تسنن نوشته‌اند آمده است بعد از خروج قوای عمرسعد در عصر روز یازدهم از کربلا و حرکتشان با اسرا به سوی کوفه، قبیله بنی‌اسد که در نزدیکی کربلا زندگی می‌کردند، آمدند و اجساد را دفن کردند. اول پیکر امام حسین را دفن کردند و بعد از آن پیکر حضرت علی‌اکبر را در مقابلش و سپس اجساد بقیه شهدا را در قبری دسته‌جمعی به خاک سپردند. اما طبق روایات شیعه که در تاریخ نیامده ولی در حدیث نقل شده است، امام سجاد(ع) با قدرت امامت خود با اینکه در بند دشمنان بود به اذن خداوند به کربلا رفت. از آنجایی‌که سر همه شهدا از تنشان جدا شده بود، شناسایی اجساد کار آسانی نبود و تنها از عهده امام برمی‌آمد. امام سجاد با قدرت امامت خود پیکر پدر را تشخیص داد و ایشان بود که بنی‌اسد را راهنمایی کرد که به چه صورت پیکر شهدا را دفن کنند. به هرصورت قبر امام را مشخص کرده بودند و قبر سایر شهیدان که یکجا بود را نیز معلوم کرده بودند. گرچه نقلی وجود دارد که جابربن عبدالله در اربعین به کربلا آمده ولی اعتبار اربعین نمی‌تواند به زیارت جابر باشد. جابر اگرچه از اصحاب پیغمبر بوده و مرد بزرگی است ولی کاری که او کرده نمی‌تواند به عنوان نمادی برای شیعیان قرار بگیرد. بخصوص اینکه ما از امام حسن عسگری(ع) حدیث معتبر داریم که زیارت اربعین را یکی از ۵ نشانه مومن شیعه می‌داند. من معتقدم این مسئله به اعتبار زیارت خود امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) و اسیران است.

یعنی خودشان برگشته‌اند به کربلا و مراسم گرفته‌اند؟

بله. گرچه برخی رد می‌کنند که در اربعین اول چنین اتفاقی رخ داده باشد. می‌گویند کربلا اصلا در مسیر شام به حجاز نیست که بخواهند موقع بازگشت به مدینه به آنجا رفته باشند. بله در مسیر نیست ضمن اینکه اگر بخواهند چنین کنند راه خیلی هم دور می‌شود. اما من معتقدم آنها قبل از رفتن به مدینه خواسته‌اند که مزار شهیدان کربلا را یک بار دیگر زیارت کنند و حضور امام معصوم(ع) به عنوان یکی از شعائر شیعه به حساب بیاید. هر مصیبتی وقتی چهل روز از آن می‌گذرد، سرد و خاموش می‌شود. اگر بنا باشد که مصیبت‌زدگان همیشه داغدار باشند، زندگی فلج می‌شود. این خواست خداست که بعد از چهل روز صاحبان عزا با مصیبت کنار می‌آیند و آن را به عنوان حقیقتی می‌پذیرند. اما برای امام حسین عزاداری‌ای در روز چهلمش برگزار شد تا برای همیشه غمش ماندگار باشد.

گفتید معتقدید اسرا بعد از شام دوباره به کربلا برگشتند؛ طبق چه سندی این حرف را می‌زنید؟

این را ما در لهوف سیدبن طاووس و برخی منابع دیگر داریم. ابوریحان بیرونی نیز در آثارالباقیه خود گفته است کاروان اسیران کربلا در چنین روزی به کربلا برگشتند. منتها برخی این را زیر سوال می‌برند. بیست روز بعد از واقعه کربلا اسیران آل‌لله با توجه به اینکه یک هفته هم حداقل در کوفه زندانی بودند و بعد به سمت شام حرکت کردند و در اول صفر به آنجا رسیدند. بعد از یک هفته هم حضور در شام، دوباره به سمت کربلا حرکت کردند و در روز اربعین به شام رسیده‌اند.

پس چطور می‌گویند بیستم صفر اسرا از شام به سمت مدینه حرکت کرده‌اند؟!

یزید امام سجاد را برای دل‌جویی پیش خودش خواند و گفت از قتل تو صرف‌نظر کردم و شما به همراه زنان و بچه‌ها به سمت مدینه بازگردید. یزید؛ لعمان بن بشیر حاکم سابق کوفه و پدر زن مختار را که هم مورد توجه بنی‌امیه بود و هم ملاطفتی با اهل‌بیت‌ داشت، به عنوان سرپرست کاروان آنها به سمت مدینه در نظر گرفت و به او سفارش کرد که نسبت به اسرا رئوف باشد. خود بشیر هم چون از انصار بود به اهل‌بیت‌ معرفتی داشت. اسرا از لعمان خواستند اول به کربلا بروند تا زیارتی داشته باشند و بعد به سمت مدینه بروند و او هم قبول کرده. در واقع از شام به قصد مدینه حرکت کردند ولی اول به کربلا رفتند.

محبوبه شعاعی