یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

مهدی هاشمی سلطان نمایش جزئیات در بازیگری


مهدی هاشمی سلطان نمایش جزئیات در بازیگری

پخش دوباره و همزمان دو سریال «روزگار قریب» و «هزاران چشم» از شبکه های آموزش و تماشا فرصت خوبی است که بار دیگر محو بازی بازیگری شویم که توانایی اش را هربار با نقشی متفاوت به رخ مخاطب می کشد

پخش دوباره و همزمان دو سریال «روزگار قریب» و «هزاران چشم» از شبکه‌های آموزش و تماشا فرصت خوبی است که بار دیگر محو بازی‌ بازیگری شویم که توانایی‌اش را هربار با نقشی متفاوت به رخ مخاطب می‌کشد.

حتی اگر مهدی هاشمی برای فیلم‌های «آقا یوسف» و «آلزایمر» سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد را از بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر نگرفته بود و دلخوریش را از نادیده گرفتن بازی خیره‌کننده‌اش در فیلم «هیچ» پنهان نکرده بود، باز هم آن‌قدر نقش برای دیده و تحسین‌شدن دارد که ثابت ‌کند او بازیگری در اوج است، جز این هم نباید از بازیگری که دانش‌آموخته تئاتر است و اواخر دهه ۴۰ بازیگری را با یک گروه دانشجویی معروف به نام پای پیاده شروع می‌کند، انتظار داشت.

هاشمی که در این گروه به واسطه دوستانش داریوش فرهنگ و سوسن تسلیمی با گلاب آدینه آشنا شده تقریبا بیشتر نمایشنامه‌های معروف و ماندگار مانند باغ آلبالو، خانه برناردآلبا، عروسی خون، ماجرای باغ وحش و مرگ یزدگرد را اجرا می‌کند. با این حال در دهه ۶۰ از همین رفاقت و دوستی میان او و داریوش فرهنگ سریال «سلطان و شبان» شکل می‌گیرد. سریالی که ماندگاریش را نه تنها مدیون کارگردانی هنری (و کارگردانی تلویزیونی مسعود فروتن) و فیلمنامه جذابش، بلکه بهره‌بردن از بازیگران حرفه‌ای تئاتری و البته موسیقی متن مرحوم بابک بیات است. بازی طنزآلود هاشمی با لهجه روستایی‌اش هنوز هم از نمونه‌های درست اجرای طنز در تلویزیون به شمار می‌آید.

هاشمی با پذیرفتن نقش دکتر حشمت در سریال «کوچک جنگلی» به کارگردانی بهروز افخمی، تلفیقی از اقتدار و جذابیت را با گریم خاص‌اش به مخاطب ارائه می‌کند و البته مخاطب وقتی این نقش را در کنار دیگر نقش‌های او می‌گذارد، می‌تواند پرکردن فاصله میان طنز و جدی را متوجه شود. او که اوایل دهه ۷۰ با نقشی جدی و رسمی در سریال‌ ۱۳ قسمتی «دیپلمات» به کارگردانی داریوش فرهنگ ظاهر شده یکباره با فرو رفتن در نقش غول چراغ جادو در کنار بازی بی‌نظیر علی عمرانی در سریال «چراغ جادو»ی همایون اسعدیان همه را بهت زده می‌کند. توانایی او در ایفای چنین نقشی که باورپذیری شرط اولش است، یک بار دیگر دلیلی بر اقتدار و بی‌تکلفی مهدی هاشمی در انتخاب نقش‌هایش دارد.

همین ویژگی است که کیانوش عیاری را وادار می‌کند او را برای نقش مدیر نابینای مجله‌ای انتخاب کند؛ انتخابی که به همکاری و دوستی پایدار و دراز مدت بدل می‌شود. هر چند این دوستی دور از انتظار نیست، چرا که کیانوش عیاری استاد مسلم واقعگرایی در آثار سینمایی و تلویزیونی است. هر دو از اغراق، درشت‌نمایی و شعار بیزارند و دوست دارند هر آنچه می‌بینند خیلی روراست بدون هیچ پیرایه‌ای به مخاطب نشان دهند.

سرانجام این اشتراک فکری و روحی خلق اثر ماندگار و بی‌نظیر «دکتر قریب» است که گویی بازیگر و کارگردانش لازم و ملزوم هم هستند. عیاری بدون هاشمی نمی‌توانست صداقت و بی‌پیرایگی دکتر محمد قریب، بنیانگذار طب کودکان را نشان دهد و مهدی هاشمی هم این استعداد را داشت تا خود واقعی‌اش را در این سریال نشان دهد، هرچند بردوش کشیدن چند دوره از زندگی این طبیب، کار ساده‌ای نبود و در کنار استعداد بازیگری هوش و نبوغ خاصی از درک این شخصیت می‌طلبید که هاشمی استاد آن بود. هر چند این ارتباط تا امروز ادامه دارد و هاشمی با بازی در «خانه پدری» آخرین اثر سینمایی عیاری، همچنان به اکران این اثر امیدوار است چنانچه بارها گفته که خانه پدری فیلم بسیار مهمی در تاریخ سینمای ایران با موضوعی بسیار تکان‌دهنده است و فقط کارگردان بزرگ و استثنائی‌ مانند عیاری می‌توانسته آن را بسازد.

هاشمی با نقش پزشک حاذقی به نام یاوری در سریال «رقص پرواز» به کارگردانی احمد مرادپور بار دیگر ثابت می‌کند توانایی‌هایش بیش از این است که تا به حال دیده شده است. شاید ابتدا شخصیت خاکستری دکتر یاوری پزشک بداخلاق و سختگیری که با شروع جنگ از خارج به ایران می‌آید تا به مجروحان جنگی کمک کند در فیلمنامه شکل گرفته بود، اما بازی هاشمی به این شخصیت مغرور، بداخلاق، بددهن و در عین حال دلسوز که با ویژگی خاصی چون پرخوری ـ که به گفته کارگردان کاملا مابه‌ازای واقعی داشت ـ چنان هویت و روح می‌بخشد و آن را باورپذیر می‌کند که بخشی از هوش و حواس بیننده در سریال به دنبال کشف این شخصیت و یافتن لایه‌های درونی او از پس این همه تناقض می‌گذرد. بعدها مهدی هاشمی اصرار همسرش و تشویق‌های او را مهم‌ترین دلیل پذیرفتن نقش دکتر یاوری عنوان می‌کند.

هاشمی بعد از بازی در سریال «کارآگاهان» که حمید لبخنده آن را برای شبکه سه ساخته بود با پذیرفتن نقش حشمت شال فروش، سینمادار قدیمی و ورشکسته با شخصیتی متزلزل در طنز اجتماعی «اشک‌ها و لبخندهای» حسن فتحی بار دیگر خاطره بازی‌های طنزآلودش را برای مخاطبان زنده می‌کند. در پایان دهه ۸۰ او پس از بازی در تله‌تئاتر «پسران طلایی»محمد رحمانیان و چند تله‌فیلم، کار دیگری را نپذیرفت. «من کجا خوابم برد؟» به کارگردانی جواد کاسه ساز آخرین تله‌فیلمی است که سال گذشته با بازی او در شش گریم متفاوت پخش شد. با نگاهی به کارنامه سینمایی هاشمی متوجه همان وسواس در انتخاب نقش می‌شویم. هرچند سیمرغی که او برای بازی در «دو فیلم با یک بلیت» داریوش فرهنگ در جشنواره نهم فیلم فجر گرفت و نامزدیش برای نقش اول مرد در فیلم «همسر» مهدی فخیم‌زاده در جشنواره دوازدهم فجر تا حدی می‌توانست باعث دیده‌شدن او در سینما محسوب شود، اما اگر همکاری او با کارگردانان صاحب‌نام را مورد بررسی قرار دهیم، متوجه اقتدار او در بازیگری خواهیم شد. هاشمی را باید مرد نمایش کامل و بی‌نقص جزئیات واقعی در بازیگری دانست؛ توانایی‌ای که او را از دیگر بازیگران سینما متمایز می‌کند.

نیره رضایی مطلق