جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
آقای رئیس جمهور, سکه خوب است یا بد
جداً شور و حال روزهای پیش از انتخابات، حال و هوای خاص خودش را دارد که شاید به لحاظ رخدادهایی که در این روزهای منتهی به انتخابات صورت میگیرد، کمتر بتوان شور و نشاط آنها را با دیگر روزهای عادی و معمولی مقایسه کرد.
در این روزها، برخی نقابها، کمی برداشته میشود و برخی پردهها قدری بالاتر میرود و البته اگر نگویم کاملا کنار میرود؛ ناگهان عدهای گشاده دست میشوند. بساط سور و ساتهای مجانی به راه میافتد، ماشینهای پخش اقلام پوشاک و مواد غذایی در میان روستاییان و ساکنان مناطق حاشیهای شهرها از سوی برخی نامزدها رفتوآمد میکند. این جنب و جوش و نشاط در نامزدهایی که بر مسند قدرت نشستهاند و قصد ادامه خدمت! در همان سنگر در دولت یا مجلس را دارند، بیشتر و بیشتر دیده میشود و بناگاه آدم احساس میکند طرف خیلی مهربانتر و متواضعتر از روزها و ماههای پیش شده و بیشتر از گذشته با مردم دیدار میکند؛ وعده و وعید میدهد مصوبه و تبصره تصویب میکند تا گره بیشتری از کار خود و خلق باز کند. چه اکسیری در این انتخابات لاکردار نهفته است که به این سادگی و آسانی، جوهره برخی آدمها را تغییر میدهد و حال آنها را به احسن الاحوال برمیگرداند؟!
دیروز که به اخبار سایتها نگاه میکردم، در ادامه خبر چندشآور توزیع سیب زمینی رایگان از سوی دولت در برخی از استانها همچون استانهای شمالی و اصفهان و...که عکسهای آنها هم به رسانهها راه یافت، خبرهای گوناگون دیگری در همین سبک و سیاق خواندم که انگیزه قلمی کردن این نوشته شد.
در اخبار آمده بود که البته تا حالا تکذیب نشده و از ته دل امیدوارم درست نباشد. نهاد ریاست جمهوری در حرکتی ابتکاری و لابد از سر مهر و عدالت گستری! در ادامه سکه بخشیها و عمره بخشیهای گذشته جناب رئیسجمهور در دیدارهای گوناگون با اقشار گوناگون و دانشجو و پرستار و... در روز تولد کارکنان نهاد به آنها سکه بهار آزادی هدیه میدهد.
همگان به یاد دارند جناب رئیسجمهور در آغاز روی کار آمدن و تکیه زدن بر این مسند خطیر چگونه روش پیشینیان خود در دولتهای گذشته در سکه بخشی و سکه دهی و سکه گیری را به باد تمسخر و طعنه میگرفتند، حال چگونه شده است که خود به روش آنها متمسک شدهاند؟!
البته این عدولهای جناب رئیسجمهور در این سالها نسبت به آغاز کار خود در امور دیگری هم مانند مسافرت با پروازهای عمومی و غیر اختصاصی ایران ایر و... هم صورت گرفت که پس از مدتی، جای خود را به پروازهای اختصاصی داد؛ استقبال رسمی از بشار اسد در خیابان فلسطین به جای سعدآباد یا... که آن همه حرف و حدیث به دنبال داشت و پیامدهای برخی از آن، به گونهای بود که دولت برای همیشه از تکرار آن در استقبال شخصیت دیگر خارجی پس از آن چشمپوشی کرد که البته اقدامی بجا و منطقی بود ـ جای خود داشته و دارد.
چند روز پیش، دکتر سید کاظم اکرمی، این یار دیرین شهید رجایی و پیشکسوت میدان مبارزه و زندان در صحبتی که با هم داشتیم، در حالی که خنده تلخی میکرد، به نقل از یکی از دوستان بسیار موثق خود میگفت، پیش از سفر دولت به استان یزد در هفته پیش، یکی از آشنایان بسیار نزدیکش که در تهران ساکن است، برای او تعریف کرده که شمار بسیاری از نامههایی را که مردم برای ریاست جمهوری فرستاده و در آنها از ایشان تقاضای کمک مالی و رسیدگی به مشکلاتشان را کردهاند، به او دادهاند تا به آنها پاسخ بدهد.
وی به همراه زن و فرزندان خود تا پاسی از نیمه شب به نیابت از رئیسجمهور و مسئولان نهاد ریاست جمهوری به نامه خوانی مشغول و به این نامهها به این صورت پاسخ میداده که در درون هر پاکت به فراخور نامه یک تراول چک پنجاه هزار تومانی یا یک صد هزار تومانی گذاشته و به آدرس فرستنده میفرستاده است.
چهار سال پیش، درست در همین روزها و حال و هواهای پیش از انتخابات ریاستجمهوری که شبی در مسجد امام جعفر صادق ـ علیه السلام ـ محله اختیاریه نشسته بودم و فرصت بین نماز مغرب و عشا بود و همه مؤمنان مشغول تعقیبات، ناگهان سر و کله خادم جوان مسجد در بین صفوف پیدا شد. در حالی که یک عالمه برگ بلیت اتوبوسهای خط واحد تهران را در زیر بغل گرفته و مثل شیرینی که به صفوف نمازگزاران تعارف میکنند، به هر نمازگزار دو برگه بلیت که هر کدام شصت، هفتاد بلیت داشت، از طرف شهرداری تهران یا بهتر بگویم شهردار تهران آقای محمود احمدینژاد اهدا میکرد. وقتی از امام جماعت مسجد جناب موسوی همدانی پرسیدم، قضیه این بلیتهای مفت و مجانی چیست؟ خنده معناداری کرد و گفت: از طرف شهرداری به هر مسجد در تهران یک گونی برگه بلیت اتوبوس دادهاند و اینها تازه بخش کمی از آنهاست و سپس در حالی که دستش را به سمت دفتر مسجد میکشید، گفت: بیش از نصف گونی دیگر بلیت روی دست ما مانده است!
این را که گفت، بیاختیار ذهنم متوجه روکش کردن آسفالت خیابان جلوی مسجد در چند روز پیش از این پخش مجانی بلیت شد و پیش خودم گفتم: چه میشود کرد، حال و هوای انتخابات ریاست جمهوری است و این اقدامات شهرداری و شهردار تهران هم هیچ معنایی جز گرم کردن تنور انتخابات ندارد؛ البته با این تفاوت که در این تنور، تنها نانهایی پخته میشود که به مصرف شهردار تهران میرسد!
دلیل من در این برداشت هم این بود که پیش و پس از آن، دیگر نه از توزیع مجانی بلیتهای اتوبوس واحد خبری شد، نه از آسفالت کردن خیابانهای فرعی شهر!
به کجا داریم میرویم؟ چرا برخی با در پیش گرفتن چنین روشهایی اینگونه آبرو و شأن و منزلت و شرافت یک ملت را به سخره میگیرند؟
نهادهای ناظر در حکومت چه میکنند؟ چرا بر این حاتم بخشیها که برای ملت آبرومند و برومند ما در نگاه افکار عمومی خارج آبرویی نمیگذارد و در داخل، مردم ما را به عنوان مستمریبگیرانی اتفاقی و ناگهانی تبدیل کرده و میکند، خط بطلان و پایانی کشیده نمیشود؟
نکند برای جلوگیری از اینگونه امور، نیاز به تدوین قانون داریم؟ نکند برنامهریزان و قانوننویسان کشور، فراموش کردهاند این امور را در برنامه چشمانداز کشور ببینند تا ملت حماسه آفرین دست پرورده خمینی (ره) را از تبدیل شدن به ملتی مستمری بگیر و دایم در حال نامه درخواست کمک نوشتن به رئیسجمهور و... بازدارند؟!
نمیدانم جناب رئیسجمهور که با حرکات و رفتار خود در این چند سال اخیر نشان داده که به خوبی با کارکرد تأثیر رسانهها در افکار عمومی آشناست و از آن نهایت استفاده را هم کرده است، چرا اینگونه سطح فکر و افکار جامعهاش را پایین میانگارد؟
جناب ایشان که این همه در صدر و ذیل فرمایشات خود از حضرت حجت(ع) میگوید و برای ظهورش دعا میکند و لابد در خلوت خود به یاد این عزیزی که عزیزی همانند او در عالم جود و وجود نیست، هستند، نمیدانند این روش حاتم بخشی ایشان و غیر ایشان در سفرهای استانی با روش و منش آن حضرت در مغایرت آشکار است؟ نمیدانند این راه و رسم بندهپروری و مدیونسازی با راه و رسم اهل بیت که به پیروان خود کرامت میبخشیدند، هیچگونه سازگاری نداشته و ندارد؟ نمیدانند این به راه انداختن امواج مردم در شهرهای کشور و از کار و زندگی انداختن آنهایی که برای اداره زندگی خود، هزار اما و اگر و مشکل دارند، با سیره ائمه طاهرین هیچ سرسازگاری نداشته و ندارد؟ چرا در هر سفر استانی ساعتها مردم مشتاق و غیرمشتاق، باید با برنامهریزی و تبلیغات مسئولان استان به فرودگاه و خیابانها کشانده شوند، مدارس تعطیل شوند، میلیونها ساعت کاری و درسی کارمندان صرف شود تا جمعیت گرد آمده، به دنبال انبوه ماشینهای قطار شده مسئولان بدوند و بروند تا سرانجام، دستی برای آنها تکان داده شود و دیگر هیچ؟!
اگر مردم به چنین مراسمی از سوی مقامات رسمی دعوت نشوند، باز اینگونه به خیابانها کشانده میشوند؟ آیا این لشکرکشیهای تبلیغاتی با آن همه هزینههای مادی و معنوی که برای پیدایش آنها هزینههای بیبرگشت میشود، حتی اگر به سود نظام باشد و وجاهت آن را به رخ خارج بکشد، به مصلحت کشور و مردم است؟
چرا و چرا به سیره امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب این همه بی اعتنایی میشود؟ در متون تاریخی آمده است آن حضرت هنگام تشریف فرماییشان به شهر انبار در عراق امروزی مردم شهر ـ که غالبا موالی، ایرانی و غیر عرب ـ آن به صورت خودجوش و نه برنامهریزی شده برای احترام و تکریم از ایشان که به شهرشان آمده بودند، به دنبال مرکبشان حرکت میکردند، وقتی با تعجب از آنها پرسیدند که چرا به دنبالشان به راه افتادهاند و پاسخ شنیدند، به دلیل حرمت و احترامی که برایشان به عنوان حاکم قایل هستند، این کار را انجام میدهند، تشر زدند که از همانجا برگردند و به دنبال کار و زندگی خود بروند و به آنها در جملهای معنادار فرمودند: چه معصیت بیلذتی مرتکب میشوند.
اگر برخی به این نقد از سر درد و تکلیف ایراد گیرند که مردم بعضا خودشان داوطلبانه به دیدن مسئولان کشور در این گونه مراسم رغبت دارند، باید گفت، آیا مردم از دیدن چهره نورانی حضرت علی که ولی مطلق خدا بوده و هست و خواهد بود لذت نمیبردند؟ آیا حضرت این را نمیدانست که آنها را با عتاب از بدرقه خویش دور میفرمود و آنها را از انجام این رفتار زشت و ناپسند و غیر اسلامی نهی میکرد؟ آیا برای استقبال از یک شخصیت هرچند رئیسجمهور باشد، باید یک شهر و مدیریت استان را به تعطیلی کشاند؟ آیا کسی در این حقیقت تردید دارد که با رفتن مسئولان اجرایی نظام به استانها، صرف نظر از نتایج مفید و پیامدهای غیرمفید آن هرچند برای ساعاتی چرخه کار و مدیریت متوقف میشود؟
بگذرم از اینکه اکنون وضعیت به گونهای شده است که متأسفانه و صد متأسفانه برخی نه تنها این کار را معصیت نمیدانند، بلکه لابد در راستای توجیه حفظ وجهه مردمی نظام، تکرار آن را لازم و واجب هم میدانند و برای همین از شهرهای اطراف به شهرهای مرکزی با قطار و اتوبوس لشکرکشی میکنند تا میادین را آکنده از جمعیت کرده و در اخبار رسانهها، گوش فلک را پر از این کنند که استقبال بینظیر مردم قهرمان پرور... از رئیسجمهور و... .
گیرم رئیس محترم دولت به سیره امیرالمومنین کاری ندارد، دست کم به سیره شهید رجایی در این زمینه که شعار تبعیت از دولتش را میدهد، نیم نگاهی بیندازد.
آیا واقعا این حقیقت مسلم که جهان میداند نظام اسلامی ما از پشتوانه میلیونی مردم برخوردار است، بر برخی از مسئولان ما و از جمله جناب رئیسجمهور روشن نیست که برای اثبات آن به جهانیان و این روزها ـ البته با هدف تبلیغات انتخاباتی ـ دست به انجام این مانورها و لشکرکشیها و به راه انداختن امواج انسان از مدارس و غیر مدارس میکنند؟
گیرم که برخی مشتاق حضور چنین صحنههایی باشند؛ سهم و نقش حکومت در این میان و میانه چیست؟ چرا حکومت باید بسترهایی فراهم آورد تا مردم دست از کار و زندگی خود بکشند و وقت و معیشت و تولید خود را که با آبادانی و پیشرفت کشور، رابطه تنگاتنگ و عمیقی دارد، صرف دیدار با این و آن کنند؟
در پایان برای حسن ختام به خاطرهای که خود شخصا از دیدار با امام داشتهام اشاره میکنم.
پس از انجام عملیات غرورآفرین فتحالمبین در فروردین سال ۶۱ که من مسئول بخش فرهنگی واحد تبلیغات جبهه و جنگ قرارگاه کربلا در جبهههای جنوب بودم، توفیقی دست داد، در اقدامی ابتکاری رزمندههای شرکت کننده در عملیات فتحالمبین را به دیدار حضرت امام در حسینیه جماران ببرم. در این دیدار تاریخی رزمندگان با امام، حسینیه آکنده از رزمنده بود. پس از انجام این دیدار که به جبهه بازگشتم، دیدار و حالات رزمندگان با امام که حقیقتا استثنایی بود، من را تشویق کرد، با توجه به شدت شوق و اشتیاقی که رزمندگان جبههها در دیدار با امام از خود نشان میدادند، توسط جناب آقای رحیمیان از محضر حضرت امام، تکرار این دیدارها را درخواست کنم که اجازه دهد، این دیدارها ادامه یابد که ایشان هم در کمال بزرگواری، چند ملاقاتی را اجازه دادند.
در ملاقات چهارم، وقتی ناگهان کار متوقف شد، جریان را که از دفتر امام پرسیدم، گفتند امام فرمودهاند من که دیدن ندارم تا برای دیدن من از جبهه، این همه راه بیایند تا من را ببینند! بهتر است بروند به امور جنگ بپردازند.
جناب رئیسجمهمور این راه امام است و آن سیره جد ایشان حضرت امیرالمومنین ـ علیه السلام. در این روزهای پایانی دولت نهم از این حاتم بخشیها از توزیع سیب زمینی و سکه و تراول چکها گرفته تا تعطیلی مدارس و ادارت در استانها برای استقبال از دولت، خط بطلان بکشد و از این آخرین فرصتها با ترک این سنتهای ناحسنه، سنت حسنهای در اذهان عمومی جامعه از خود به یادگار بگذارد.
دکتر غلامعلی رجایی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت سیزدهم
هلال احمر یسنا قوه قضاییه آتش سوزی پلیس تهران بارش باران سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش سازمان هواشناسی دستگیری
حقوق بازنشستگان قیمت خودرو بازار خودرو قیمت طلا قیمت دلار خودرو دلار سایپا ایران خودرو بانک مرکزی کارگران تورم
فضای مجازی شهاب حسینی سریال تلویزیون نمایشگاه کتاب مسعود اسکویی عفاف و حجاب سینما سینمای ایران دفاع مقدس موسیقی
رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا حماس جنگ غزه اوکراین چین نوار غزه ترکیه انگلیس یمن ایالات متحده آمریکا
استقلال فوتبال پرسپولیس علی خطیر باشگاه استقلال لیگ برتر لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید بایرن مونیخ باشگاه پرسپولیس
کولر هوش مصنوعی تلفن همراه گوگل اپل آیفون همراه اول تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب بیمه بیماری قلبی دیابت کاهش وزن داروخانه رابطه جنسی