پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

فرایند یك انتخاب


فرایند یك انتخاب

برخی بر این باورند كه می توان انتخابات اخیر را در راستای تجربه انحلال سازمان مجاهدین انقلاب دانست, با این تفاوت كه آن یك تجربه خرد و این یك تجربه كلان است طیف بندی و آرایش نیروها در درون این سازمان به گونه ای بود كه یك جناح, جناح دیگر را كه عمدتاً یار غار و تیم اجرایی شهید رجایی بودند حذف كرده و سازمان را منحل اعلام كرد

●بر سر منحنی شفاف استراتژیك چه آمد؟

همان‌گونه كه بارها گفته‌شده از زمستان ۱۳۷۴ تا خرداد ۱۳۸۰ ملت ما شاهد شش تجربه انتخاباتی در كشور بوده ‌است كه یك طرف ۷۰ تا ۸۰ درصد آرا و طرف دیگر ۱۵ تا ۱۸درصد آرا را به خود اختصاص داد. این شش تجربه عبارت بودند از: انتخابات اصفهان در زمستان ۷۴ و همچنین در بهار ۷۵، جمهوری هفتم در خرداد ۷۶، اولین شورای شهر در تابستان ۷۷، انتخابات مجلس ششم در زمستان ۷۸ و جمهوری هشتم در خرداد ۸۰.

می‌توان از استقرای این شش تجربه انتخاباتی به یك منحنی راهبردی رسید و ادعا كرد كه ایران شفاف‌ترین كشور به لحاظ استراتژیك است.

توجه شود كه این منحنی شفاف از محصولات جامعه مدنی، در كادر قانون‌اساسی و با نظارت استصوابی شورای نگهبان و داده‌پردازی آن شورا و تنفیذ مقام رهبری بوده است و جناحی كه همواره نیت و عملكرد شورای‌نگهبان را صددرصد قبول داشته و نظر مقام رهبری را فصل‌الخطاب خود، می‌داند نمی‌توانست درنتیجه انتخابات شك و شبهه‌ای داشته باشد و بایستی به نتایج آن تن می‌داد.

مردم اصفهان در زمستان ۷۴ به پای صندوق رأی رفتند، شورای‌نگهبان نتیجه انتخابات را بدون دلیل باطل كرد. در بهار ۷۵ كه انتخابات تكرار شد، همان مردم، سمج‌تر و پایدارتر پای صندوق رفتند وآرای بیشتری هم حاصل شد. تحقیقات میدانی كه از این دو تجربه انتخاباتی به عمل آمد نشان داد كه توان تاریخی مردم از ویژگی‌هایی برخوردار است:

مردم، با توجه به جهل‌ها و بی‌رحمی‌هایی كه در عملكردها دیده بودند، حاضر بودند در یك فضای سیاسی ـ‌ قانونی، رأی مخفی بدون رد پا و بدون هزینه خود را با سماجت و پایداری به صندوق‌ها بریزند. لیست انتخاباتی نیز به درستی طوری تنظیم شده بود كه نیروهای معتقد به حركت سیاسی، قانونی ـ به جز انحصارـ در آن حضور داشتند. نمایندگان راست سنتی، راست مدرن،‌ طبقاتی كه مایل بودند درآمدی قانونی داشتند و نه كسانی كه می‌خواستند درآمدی بادآورده و غیرقانونی داشته باشند، در این لیست حضور داشته، به عبارتی معادله‌ طبقات و معادله نیروها هم از قانونگرایی الهام گرفت. در همان زمان پیش‌‌بینی می‌شد كه اگر از قانونگرایی، از اتحاد نیروها علیه انحصار و از فضای سیاسی ـ قانونی عدول كنیم، فضایی نظامی ـ امنیتی جایگزین خواهد شد و از آنجا كه مردم بی‌شكل و غیرسازمان‌یافته هستند، توان چشمگیرشان كاهش‌یافته و انفعال فزونی می‌گیرد. در دوم خرداد۱۳۷۶، تجربه اصفهان با همان ویژگی‌ها نه‌تنها تكرار، بلكه سراسری شد و میهن اسلامی‌مان به لحاظ استراتژیك شفاف‌تر شد. دوم‌خرداد در مقایسه با انقلاب مشروطیت، نهضت‌ملی و انقلاب‌اسلامی از ویژگی‌ خاص‌تری برخوردار بود و آن این‌كه هیچ ابرقدرت، قدرت یا رسانه خارجی از آن حمایت نكرد. ویژگی اصلی دوم‌خرداد، قانونگرایی و شعار آن اتحاد همه نیروها علیه انحصار بود.

مردم با توان تاریخی خود حماسه‌ای آفریدند كه در طی آن مرحوم آیت‌الله آذری قمی طی نوشته‌ای دوم خرداد را مرادف با شكست ایدئولوژی سنتی قلمداد كرد، چرا كه تنفیذ آرای مردم توسط مقام رهبری ـ كه باید فقه را تقویت می‌كرد ـ اجماع فقها روی نامزد دیگر را پوشاند. به‌دنبال شكست ایدئولوژیك جریان انحصار كه قدرت تكفیر و برچسب‌زدن خود را از دست داد، افراطیون این جریان برای حفظ موجودیت و قدرت خود رویكرد نظامی پیدا كردند و قتل‌‌های زنجیره‌ای چشمگیر شد. اولین انتخابات شورای شهر پس از بیست‌سال گام بزرگی در جهت احیای قانون‌اساسی بود و می‌رفت كه اصلاحات را در رگ و ریشه جامعه مدنی نهادینه كند. خاتمی در مرداد ۷۸ در همدان گفت: آنچه در ۱۸ تیر در كوی دانشگاه گذشت، واكنشی به افشای قتل‌های زنجیره‌ای و اعلام جنگ به رئیس‌جمهوری و حرف‌هایش بود.

از یك سو جریان مأیوس از آینده، رویكرد امنیتی ـ‌ نظامی پیدا كرد و ازسوی دیگر مرحله‌سوزی‌ها و چپ‌روی‌های اصلاح‌طلبان زمینه‌ساز این فضای جدید گشت؛ بی‌توجهی به شعار قانونگرایی كه رمز پیروزی بود، شعار استراتژیك تجدیدنظر در قانون‌اساسی، عمده كردن مبارزه با راست سنتی و راست مدرن و نادرست قلمدادكردن شعار جامعه مدنی و... در این راستا بود كه به‌‌تدریج انحصار جان گرفت. قتل‌های زنجیره‌ای، یورش به كوی دانشگاه و ترور دكتر حجاریان برنامه حساب‌شده‌ای بود و نشان می‌داد كه فضا كاملاً‌ امنیتی و نظامی شده است. همزمان با این روند، لشكریان اصلاحات نیز منفعل می‌شدند، چرا كه ایدئولوژی، استراتژی و سازماندهیِ قانونی مناسب با این فضا را نداشتند. طبیعی بود آرای مردم در یك فضای سیاسی ـ قانونی، نمی‌توانست در فضای جدید، شهروندان پای كاری به صحنه بیاورد. مسائلی كه بعد از ترور حجاریان در شورای شهر اتفاق افتاد و با بزرگنمایی صداوسیما روبه‌‌رو گشت روی افكار عمومی به‌تدریج اثر منفی گذاشت. ازسویی عملكرد نظامی و از سوی دیگر انفعال و تردید، مردم را از صحنه سیاسی ـ قانونی خارج كرد. در مدتی‌كه راست سنتی و راست مدرن عمده شدند، سرمایه‌داری غیرعقلایی و به عبارتی راست افراطی مبتنی بر "نازكی كار و كلفتی پول" گسترش كمی و كیفی خود را دنبال می‌كرد.

در خرداد ۸۰، خاتمی به‌دلیل نهادینه‌كردن صداقت، افشای قتل‌های زنجیره‌ای و روبه‌‌روشدن با هر نه روز یك بحران، بیست و دو میلیون رأی آورد. وی اعلام داشت آینده از آنِ نواندیشی دینی یعنی تغییر گفتمان مذهبی حاكم است.

انفعال ناشی از فضای نظامی ـ امنیتی، عدول از معادله طبقاتی و قانونگرایی، خود را در انتخابات دوم شورای شهر در سال ۸۲ نشان داد، هرچند نامزدهای شورای شهر هم برنامه مشخصی برای حل مسائل شهری نداشتند. خاتمی كه در نظرخواهی‌های كنونی محبوب‌ترین شخصیت سیاسی ـ اجتماعی است، توسط بخشی از اصلاح‌طلبان، بازدارنده و حتی دشمن اصلاحات تلقی شد و خط "خاتمی ـ استعفا" بر سر زبان‌ها افتاد كه تجلی آن را در مراسم سالگرد ۱۶ آذر اول و دوم در دانشكده فنی دیدیم.

با این‌كه شش تجربه انتخاباتی رفراندوم‌گونه داشتیم و نتیجه آرا را شورای‌نگهبان نیز تأیید كرده بود و بن‌بستی در روند شفاف اصلاحات نبود و حتی خاتمی در دانشكده فنی گفت: "اصلاحات بن‌بستی ندارد. زندان هم بن‌بست نیست و من هم جام شوكران خواهم نوشید،" با این همه جامعه مدنی با این دستاورد و خروجی شفاف با جامعه جدیدی كه به تعبیر یكی از اندیشمندان "جامعه اخلاقی" نامیده شد و هیچ تعریفی نداشت كمرنگ شد. در فضای امنیتی ـ نظامی، آرامش فعال، شاید بهترین شعار بود، چرا كه روند سیاسی ـ قانونی به نفع اصلاح‌طلبان بود. متأسفانه این شعار هم دچار نوسان و به‌تدریج تندتر می‌شد؛ آن همه بدون زمینه. با این فرصت‌سوزی‌ها بود كه فرصت‌ها را مغتنم نشمردیم، بنابراین از آن روند منحنی شفاف استراتژیك به‌خوبی استفاده نكردیم.

●از تجربه خرد تا تجربه كلان

برخی بر این باورند كه می‌توان انتخابات اخیر را در راستای تجربه انحلال سازمان مجاهدین انقلاب دانست، با این تفاوت كه آن یك تجربه خرد و این یك تجربه كلان است.طیف‌بندی و آرایش نیروها در درون این سازمان به‌گونه‌ای بود كه یك جناح، جناح دیگر را كه عمدتاً‌ یار غار و تیم اجرایی شهید رجایی بودند حذف كرده و سازمان را منحل اعلام كرد. تجربه انحلال در زمانی رخ داد كه مرحوم امام با حذف نیروهای مبارز و همچنین انحلال آن سازمان موافق نبودند و بعدها نامه‌هایی منتشر شد كه ایشان جناح حذف شده را تأیید هم كردند.

خلاصه، عناصری كه در تجربه انحلال سازمان موثر بودند، سعی كرده بودند كه از طریق جامعه مدرسین، انجمن ضدبهائیت را مشروعیت بدهند كه مرحوم امام نه‌تنها با این كار مخالف بودند، بلكه در رابطه با آن انجمن بیانات آشكاری داشتند كه خوشایند انجمن نبود و حتی شنیده شد كه آقای حسینی شیرازی به توصیه آن مرحوم از جامعه مدرسین كنار رفت. آقای ذوالقدر كه بعد از تجربه انحلال سازمان توسط نماینده مرحوم امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بركنار شده بود، پس از رحلت امام به آن نهاد برگردانده شد. (آقای ذوالقدر پس از انتخابات اخیر بدین مضمون گفتند كه بایستی پیچیده و‌ چند لایه عمل می‌شد.)(۱)

بنابراین نظر این عده این است كه همان طیفی كه تلاش‌هایشان به انحلال سازمان مجاهدین انقلاب در آن مقطع انجامید،‌ با تلاش‌ها و پیگیری‌های مستمرشان در بستر زمان موفق شدند در انتخابات پیروز گردند. اگر سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی تجربه خود را به جامعه و دیگر نیروها منتقل می‌نمود، شاید امروز شاهد تكرار آن تجربه در سطح كلان نبودیم.

لطف‌الله میثمی

پی‌نوشت‌ها:

۱ـ شرق، ۲۰ تیر ۸۴، ص ۲.

۲ـ Bradley، ۳۰ مارس ۲۰۰۵، باعنوان "A Party Inverted"، نیویورك تایمز، (رجوع شود به سایت لطف‌الله میثمی: www. Meisami.com)


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.