دوشنبه, ۲۰ اسفند, ۱۴۰۳ / 10 March, 2025
سارتر در یک نگاه

- ۱۹۰۵ در ۱۲ ژوئن در پاریس متولد شد.
- ۱۹۱۷ به همراه خانواده راهی بندر لاروشل شد. جایی که مورد علاقه سارتر نبود و به شکل موقت علاقهاش به مطالعه و نگارش را از دست داد.
- ۱۹۲۰ به پاریس بازگشت، جایی که شور نوشتن را در او زنده میکرد.
- ۱۹۲۴ وارد مدرسه عالی «اکول نرمال سوپریور» شد. در طی چهار سالی که در آنجا بود، مشارکت کمی در درسها داشت. اما همزمان با برخی از دوستان آیندهاش آشنا شد: ریمون آرون، ژرژ کانگییم، ژان هیپولیت، موریس مرلوپونتی و دوست دوران کودکیاش پل نیزان، که این دوستان باعث شدند تا سارتر این دوره را بهترین دوره زندگیاش بداند.
- ۱۹۲۷ به همراه پل نیزان مشغول ترجمه کتاب آسیبشناسی روانی عمومی کارل یاسپرس شد.
- ۱۹۲۸ در امتحان نگارش مردود شد. پل نیزان به حزب کمونیست پیوست.
- ۱۹۲۹ در ماه جولای با سیمون دوبووار آشنا شد و به سرعت به هم نزدیک شدند. آنان برای امتحانات درس خواندند و سارتر اول و دوبووار دوم شد.
- ۱۹۳۱ پیشنهاد تدریس فلسفه در مدرسهای «لی هاور» را پذیرفت. او و دوبووار قصد ازدواج داشتند اما از تصمیم خود منصرف شدند.
- ۱۹۳۶ در یک دبیرستان در لیون، به مقام تدریس ارتقاء یافت. شروع به مطالعه مقدماتی درباره تئوریهای «تخیل» کرد. کتاب «تخیل» چاپ شد.
- ۱۹۳۷ برای تدریس در دبیرستانی عازم پاریس شد و توانست به دوبووار که یک سال قبل به این شهر رفته بود، بپیوندد. داستان کوتاه «دیوار» را منتشر کرد.
- ۱۹۳۸ اولین رمانش، «تهوع» را منتشر کرد.
- ۱۹۳۹ کتاب «پیش طرحهایی در باب نظریه عواطف» را به همراه مجموعهای از داستان کوتاههایش با عنوان «دیوار» چاپ کرد. واکنشهای تحسینآمیز و انتقادی را دریافت کرد. در ماه سپتامبر به ارتش پیوست. «دفترهای بلاهت جنگ» را منتشر کرد.
- ۱۹۴۰ در سی و پنجمین سال تولدش اسیر و به اردوگاهی در آلمان منتقل شد. او در زندان همبستگی با انسانها را آموخت، شبها برای زندانیان داستان میگفت و نمایشنامههایی را هم در زندان اجرا کرد.
- ۱۹۴۱ با جعل مدرک پزشکی از کمپ اسرا آزاد شد. به تدریس ادامه داد و یک گروه مقاومت به نام «سوسیالیسم و آزادی» را سازماندهی کرد.
- ۱۹۴۳ نمایشنامه «مگسها» و کتاب «هستیونیستی» را منتشر کرد.
- ۱۹۴۴ نمایشنامه «درهای بسته» را نوشت. شغل معلمی را برای همیشه رها کرد.
- ۱۹۴۵ در نیمه اول سال به عنوان یکی از ژورنالیستهای فرانسه و برای بازدید از تلاشهای آمریکا در جنگ جهانی دوم به این کشور رفت. از آمریکا کتاب «اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر» را برای انتشار به پاریس فرستاد. دو جلد از رمان «راههای آزادی» را چاپ کرد.
- ۱۹۴۶ بار دیگر به آمریکا رفت. «یهود و یهودستیز» در همین سال منتشر شد.
- ۱۹۴۷ «ادبیات چیست؟» به صورت فصل به فصل در مجله «دوران مدرن» منتشر شد.
- ۱۹۴۸ «اورفئوس سیاه» منتشر شد به همراه مقدمهای درباره مفاهیم انسانشناختی اشعار لئوپولد سدار سنگور شعر سیاهپوستان. تمامی نوشتههای ساتر در فهرست سیاه کلیسای کاتولیک قرار گرفت.
- ۱۹۵۲ کتاب «ژنه مقدس [بازیگر یا شهید]» را به سیاق «ابله خانواده» که درباره فلوبر بود را منتشر کرد.
- ۱۹۵۷ «اگزیستانسیالیسم و مارکسیسم» را در یک مجله لهستانی به چاپ رساند.
- ۱۹۶۰ «نقد عقل دیالکتیکی» را به چاپ رساند.
- ۱۹۶۱ در آپارتمانش بمبگذاری شد چرا که وی از جنبش آزادیبخش الجزایر دفاع کرده بود. در همین سال یکبار دیگر نیز در آپارتمانش بمبگذاری شد اما سارتر قبلا از آنجا رفته بود. مقدمه کتاب «نفرینیان زمین» را نوشت.
- ۱۹۶۵ نظرش درباره بازدید از دانشگاه کورنل تغییر کرد. او اعلام کرد که به خاطر حمله آمریکا به ویتنام شمالی دیگر هرگز به ایالات متحده نخواهد رفت.
- ۱۹۶۸ از جنبش اعتراضی دانشجویی در پاریس حمایت کرد. در همان سال از حمله شوروی به چکسلواکی انتقاد کرد و نمایشنامه «مگسها» و «دستهایآلوده» او در پراگ اجرا شد.
- ۱۹۷۰ پس از بازداشت سردبیر مائوئیست، سارتر پیشنهاد سردبیری روزنامه «به خاطر مردم» را پذیرفت. او به دلیل شرکت در فروش روزنامه در خیابان از سوی پلیس دستگیر شد. شارل دوگل درباره این اتفاق جمله مشهور «ولتر را که زندانی نمیکنند.» را بر زبان آورد. سارتر باز هم سردبیری نشریههای معترضان را برای حمایت از آنها بر عهده گرفت.
- ۱۹۷۱ دو جلد از رمان سه جدی «ابله خانواده» را که به مدت ۲۰ سال برای آن درباره زندگی گوستاو فلوبر وقت گذاشته بود، منتشر کرد. جلد سوم در سال ۱۹۷۲ چاپ شد، اما در همان سال جلد چهارم که قرار بود درباره «مادام بوواری» باشد را رها کرد.
- ۱۹۷۳ مقاله «انتخابات، دامی برای احمقها» را با این استدلال که انتخابات در سیستمی که فرد را به موجودات منزوی فرو میکاهد اشتباه است، منتشر کرد. در انتشار روزنامه لیبراسیون شرکت کرد و سردبیر آن شد.
- ۱۹۷۴ به دلیل وضع جسمی نامناسباش از ادامه کار در مقام سردبیر نشریات چپگرا ممنوع شد.
- ۱۹۸۰ آخرین گفتوگوی او با بنی لوی با عنوان «امید همچون ضرورت» منتشر شد. گفتوگویی که برخی درباره آن مشکوکاند و بر این باورند که لوی برخی گفتههای خودش را از زبان سارتر منتشر کرده است. سارتر در ۱۵ آوریل درگذشت.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست