سه شنبه, ۱۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 4 March, 2025
مجله ویستا

که گیتی به آغاز چون داشتند


که گیتی به آغاز چون داشتند

تاملی در شاهنامه فردوسی در سخنرانی علیرضا قلی, جامعه شناس

فردوسی نگرشی تاریخی دارد. متاسفانه به او به دلیل تاکید بیشتر بر توانایی سرایش اشعار حماسی ظلم شده است. فردوسی در واقع با نگاهی تاریخی می‌خواهد نشان دهد که ایران در دوران‌های پیشین از پیشدادیان و کیانیان تا اشکانیان و ساسانیان چه تجربه‌یی را از سرگذرانده که به وضعیت زمان او منجر شده است. از این حیث می‌توان شاهنامه را با تاریخ بیهقی که در دوره‌یی نزدیک به آن (دوران سلطان مسعود غزنوی) نگاشته شده، مقایسه کرد

رجوع ما به شاهنامه فردوسی عمدتا از حیث جنبه ادبی آن صورت می‌گیرد و معمولا نیز به مدح و ستایش‌های تکراری ختم می‌شود که فردوسی سراینده هویت ملی ما است و پاسدار زبان فارسی و هنرمندی گرانمایه. به ندرت شناخت ما از این کتاب سترگ از این سطح فراتر رفته و به کنکاش انتقادی در ویژگی‌های این هویت ملی راه یافته است. حال آنکه پژوهش در شاهنامه دست‌کم به معنای گذر از گفتارهای ستایش‌آمیز و کنکاش در زمینه و زمانه‌یی است که فردوسی این اثر را در آن پدید آورده است، تا دریابیم که از منظر تیزبین حکیم طوس هویت ایرانی چه ویژگی‌هایی دارد و چه سرنوشت تاریخی را تجربه کرده تا به عصر او انجامیده است. عصر شنبه ۲۸ اردیبهشت ماه، تالار دکتر قریب باغ نگارستان که زمانی دانشسرا و وقتی دانشکده علوم اجتماعی بوده، میزبان علیرضا قلی، پژوهشگر علوم اجتماعی بود تا درباره شاهنامه فردوسی و ابعاد اجتماعی و سیاسی آن سخنرانی کند. علاقه‌مندان ایرانی علیرضا قلی را عمدتا به واسطه دو کتاب «جامعه‌شناسی نخبه‌کشی» و «جامعه‌شناسی خودکامگی» می‌شناسند. وی متولد ۱۳۲۶ تهران است و پس از فارغ‌التحصیلی در رشته علوم سیاسی دانشگاه تهران به فرانسه می‌رود و کارشناسی ارشد جامعه‌شناسی را از این کشور اخذ می‌کند. علیرضا قلی دوره دکترایش در فرانسه را با وقوع انقلاب ناتمام می‌گذارد و هم‌اکنون سرپرست مرکز تحقیقات پست است

علیرضا قلی در آغاز به آشنایی عمومی ایرانیان با فردوسی به عنوان شاعری حماسه‌سرا که ادبیات فارسی را زنده کرد، اشاره کرد و گفت: در این آشنایی عمومی معمولا به اشتباه گفته می‌شود که فردوسی شاهنامه را برای سلطان محمد غزنوی سرود و وقتی هم که او صله درخور نداد، اوقاتش تلخ شد و با ناراحتی برگشت. این روایت اصلا صحت ندارد، زیرا زمانی که فردوسی نسخه اول شاهنامه را تمام کرد، سلطان محمود هنوز پادشاه ایران نبود. وی سپس به زمینه و زمانه‌یی که فردوسی در آن شاهنامه را سرود، پرداخت و گفت: حال و هوای طوس در آن زمان شدیدا سیاسی بوده است. ما سه اثر حماسی از طوس داریم: نخست شاهنامه ابومنصور محمد ابن احمد طوسی مشهور به دقیقی (۳۲۰-۳۵۶ تا ۳۵۹ خورشیدی)، دوم گرشاسب‌نامه ابومنصور علی بن احمد اسدی طوسی (۳۹۰-۴۶۵ قمری) و سوم شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی (۳۱۹ -۳۹۷ خورشیدی). طوس در آن زمان پایگاه مخالفتی با سلطه بیگانه بوده است. در ابتدا البته حکومت‌های ایرانی مثل طاهریان و سامانیان با سلطه بنی‌عباس در بغداد کنار آمدند، اما بعد که به تدریج مخالفت شان آشکار شد، خلافت بغداد منفعت را در کنار آمدن با ترکان دید. در این زمان وضع ایران بسیار آشفته بود و طوس در آن زمان در کنار نیشابور یکی از مهم‌ترین شهرهای ایران بود. این شهر خاستگاه بزرگانی چون امام محمد غزالی، خواجه نظام‌الملک، شیخ طوسی فخر فقه و اصول و... بود. این پژوهشگر اجتماعی در ادامه به روایت فردوسی در گردآوری شاهنامه در آغاز این کتاب اشاره کرد و گفت: فردوسی در مقدمه کتاب به دلایل گردآوری شاهنامه اشاره کرده است. او می‌گوید در این زمان دوستانم تمام منابع تاریخی را جمع‌آوری کردند. از جمله شاهنامه ابومنصوری که به نثر بوده و هدف این بوده است که بفهمند چرا ایران به این سرنوشت شوم دچار شده است: یکی نامه بود از گه باستان/فراوان بدو اندرون داستان/پراگنده در دست هر موبدی/ازو بهره‌یی نزد هر بخردی/یکی پهلوان بود دهقان‌نژاد/دلیر و بزرگ و خردمند و راد/پژوهنده روزگار نخست/ گذشته سخن‌ها همه باز جست/ز هر کشوری موبدی سالخورد/بیاورد کاین نامه را گرد کرد/بپرسیدشان از کیان جهان/وزان نامداران و فرخ‌مهان/که گیتی به آغاز چون داشتند/که ایدون به ما خوار بگذاشتند/چگونه سرآمد به نیک‌اختری/بر ایشان بر آن روز کندآوری. علیرضا قلی سپس به نگرش تاریخی فردوسی و اهمیت آن در پژوهش‌های اجتماعی اشاره کرد و گفت: تمام بزرگان علوم انسانی اعم از جامعه‌شناسی، اقتصاد و علوم سیاسی مثل مارکس، وبر و دورکهیم نگرش‌شان تاریخی است. منتها این تاریخی‌نگری باید به همراه نظریه باید. زیرا نظریه توانمندی تحلیل گذشته را بیشتر می‌کند. فردوسی نیز نگرشی تاریخی دارد. متاسفانه به او به دلیل تاکید بیشتر بر توانایی سرایش اشعار حماسی ظلم شده است. فردوسی در واقع با نگاهی تاریخی می‌خواهد نشان دهد که ایران در دوران‌های پیشین از پیشدادیان و کیانیان تا اشکانیان و ساسانیان چه تجربه‌یی را از سرگذرانده که به وضعیت زمان او منجر شده است. از این حیث می‌توان شاهنامه را با تاریخ بیهقی که در دوره‌یی نزدیک به آن (دوران سلطان مسعود غزنوی) نگاشته شده، مقایسه کرد. وی سپس به دشواری‌هایی که فردوسی در گردآوری شاهنامه با آنها مواجه بوده اشاره کرد و گفت: فردوسی در آغاز کتاب می‌گوید که پیش از او دقیقی شاعر ۲۰۰۰ بیت سروده بوده که فردوسی آنها را در شاهنامه‌اش می‌آورد. البته دقیقی کشته می‌شود و بعد از او به فردوسی پیشنهاد می‌شود که شاهنامه را بسراید. او اما چند نگرانی دارد، نخست اینکه عمرش کفاف نکند (مگر خود درنگم نباشد بسی)، دوم اینکه منابع مالی اجازه این کار را ندهد (و دیگر که گنجم وفادار نیست)، سوم اینکه مورد اقبال واقع نشود (همین رنج را کس خریدار نیست) و چهارم اینکه دچار دردسر شود زیرا که «سراسر زمانه پر از جنگ بود/به جویندگان بر جهان تنگ بود». اما دوستی او را راهنمایی می‌کند که اسم شاهی بر این کتاب بگذار تا از گزند مصون بماند (مرا گفت کاین نامه شهریار/گرت گفته‌ آید به شاهان سپار) البته این دوست فردوسی بعد از چندی سر به نیست می‌شود، چنان که او می‌گوید: چنان نامور گم شد از انجمن/ چو در باغ سرو سهی از چمن/ نه زو زنده بینم نه مرده نشان/ به دست نهنگان مردم کشان! خلاصه فردوسی با کمک این دوستان شاهنامه را می‌سراید. البته در میانه کار دشواری‌های اقتصادی فراوانی داشته است که چندین بار در طول شاهنامه باوقار به این وضعیت اشاره می‌کند. تا جایی که می‌توان گفت از اواسط شاهنامه به بعد، فردوسی به سختی روزگار گذرانده است. مثلا جایی شبی برفی و سیاه را ترسیم می‌کند و می‌گوید: برآمد یکی ابر و شد تیره ماه/ هی تیر بارید ز ابر سیاه/ نه دریا پدید و نه دشت و نه راغ/ نبینم همی در هوا پر زاغ/ نماندم نمکسود و هیزم نه جو/ نه چیزی پدیدست تا جودرو/ بدین تیرگی روز و بیم خراج/ زمین گشته از برف چون کوه عاج/ همه کارها را سر اندر نشیب/ مگر دست گیرد حسین قتیب. یا جای دیگری می‌گوید: تگرگ آمدی امسال برسان مرگ/ مرا مرگ بهتر بدی از تگرگ/ در هیزم و گندم و گوسفند/ ببست این برآورده چرخ بلند.

آقای علیرضا قلی البته به همراهی خانواده فردوسی به ویژه همسرش با او تاکید کرد و گفت: فردوسی دهقان بود و کشاورزی می‌کرد. پسری هم داشت که با او اختلاف عقیده داشت و نمی‌دانیم این اختلاف نظر به چه دلیل بوده است، اما در ۳۷ سالگی فوت می‌کند که برای او خیلی دردناک است. اما همسری داشت که بسیار همراهش بود. وصف او را در آغاز داستان بیژن و منیژه می‌خوانیم، وقتی که فردوسی می‌گوید شباهنگام سر خواب نداشته و همسرش با او همدلی می‌کند: نبد هیچ پیدا نشیب از فراز/ دلم تنگ شد زان شب دیریاز/ بدان تنگی اندر بجستم ز جای/ یکی مهربان بودم اندر سرای/ خروشیدم و خواستم زو چراغ/ برفت آن بت مهربانم ز باغ/ مرا گفت شمعت چه باید همی/ شب تیره خوبت بباید همی/ بیاورد شمع و بیامد به باغ/ بر افروخت رخشنده شمع و چراغ/ می‌آورد و نار و ترنج و بهی/ زدوده یکی جام شاهنشهی/ مرا گفت برخیز و دل شاد دار/ روان را ز درد و غم آزاد دار/ جهان چون‌گذاری همی بگذرد/ خردمند مردم چرا غم خورد... علیرضا قلی تاکید کرد: البته ترس سیاسی در نگارش شاهنامه همیشه همراه فردوسی بوده است. مثلا وقتی دوستش را که در گردآوری شاهنامه یاری‌اش رسانده، می‌کشند، می‌گوید: گرفتار زو دل شده ناامید/ نوان لرز لرزان به کردار بید. وی سپس به دو بخش عمده شاهنامه یعنی بخش اسطوره‌یی و بخش تاریخی اشاره کرد و گفت: اسطوره نقاشی در عالم واقعیت است. فردوسی با اسطوره آرمان‌های ملی را ترسیم کرده است. این اسطوره‌ها در خدمت دفاع ملی و عدل و داد هستند. قسمت اسطوره‌یی شاهنامه هم شاد است و هم رو به دنیاست. سمبل این اسطوره‌ها نیز رستم است. پهلوانی که ۶۰۰ سال بر پشت رخش از ایران دفاع می‌کند و با پادشاهان مستبدی چون گشتاسب و کابوس درگیر می‌شود.

مردی که بصیرت روان و بینایی درون دارد. علیرضا قلی با اشاره به داستان برآمدن رستم و انتخاب اسب از او آغاز این داستان را زمانی می‌داند که رستم پس از آزمایش اسب‌های متعدد در نهایت رخش را نزد مرد چوپان می‌یابد و مرد چوپان نیز آن اسب را به او به بهای دفاع از کیان ملی می‌دهد: ز چوپان بپرسید کاین اژدها/ به چندست و این را که خواهد بها/ چنین داد پاسخ که‌گر رستمی/ برو راست کن روی ایران زمی/ مر این را بر و بوم ایران بهاست/ بدین بر تو خواهی جهان کرد راست. با مطالعه بخش اسطوره‌یی شاهنامه و به ویژه داستان رستم، نکات بسیاری از حیث اقتصاد سیاسی درمی‌یابیم. علیرضا قلی در پایان اشاراتی نیز به بخش‌های تاریخی شاهنامه کرد و گفت: در این بخش‌ها تقریبا تمام مواد متون اصلی اقتصاد سیاسی موجود را می‌بینیم. در شاهنامه به خوبی راز بر افتادن حکومت‌ها دیده می‌شود.

محسن آزموده